Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

انجمن معتادان جنسی گمنام چیست

معتادان جنسی گمنام انجمن زنان و مردانی است که تجربه، توانایی و امید خود را با یکدیگر تقسیم می کنند که بدین وسیله به آنها این اجازه را می دهد تا مشکلات مشترکشان را حل کنند و به یکدیگر برای بهبود یافتن کمک کنند.

تنها شرط عضویت تمایل به ترک شهوت و از لحاظ جنسی هوشیار عمل کردن است.

در انجمن  معتادان جنسی  حق عضویتی وجود ندارد. ما از طریق شرکت داوطلبانه در مخارج انجمن خود کفا هستیم.

انجمن معتادان جنسی به هیچ حزب، دسته، گروه سیاسی، سازمان و موسسه ای مرتبط نمی باشد.

هیچگونه تمایلی برای شرکت در بحثها و جدالها ندارد و به هیچ علت با آنها موافقت یا مخالفت نمی کند.

هدف اصلی ما این است که از لحاظ جنسی هوشیار باشیم و به دیگران برای رساندن آنها به این هوشیاری کمک کنیم.

معتادان جنسی گمنام یک برنامه ی بهبودی است که در اصل بر پایه ی اصول الکلی های گمنام است و باکسب اجازه از انجمن الکلی های گمنام در سال 1979 از دوازده گام  و دوازده سنت آنها استفاده می کند.

              

پرسش و پاسخsa


آیا بدون عجز میتوان در زندگی موفق بود؟
عجز سرمایه ی زندگی پاک و بهبودی ماست. فراموشی عجز موجب غرور کاذب میشود و اصل روحانی برنامه یعنی فروتنی را زیر پا میگزارد. عجز به ما یادآور میشود که بخودی خود و بدون اصول روحانی و کمک خداوند مهربان، انسانی ضعیف و ناتوان هستم که اراده ی شخصیم در حول محور خودخواهیها و ناکامیها میچرخد.
بدون عجز وارد دنیایی از تواناییهای کاذب میشویم. من نمیتوانم.. خدا میتواند. این میتواند مفهوم واقعی عجز باشد
سوال :آیا من که قدمهای naراکار کرده ام میتوانم بصورت ایترنتی قدم های saراکارکنم؟
دوست گرامی داشتن یک راهنما در برنامه ی SA ضروری است. و پس از داشتن راهنما ایشان تشخیص میدهند که شما چگونه قدمهای برنامه SA را کار کنید. به عقیده ی ما بله میتوانید قدمهای SA را بصورت اینترنتی و نوشتاری هم کار کنید. البته بجز قدم 5 که ترجیحال باید رودررو و یا نهایتا تلفنی باشد.
سوال : من از اعضائ انجمن نارانان هستم و با برنامه کاملا" آشنایی دارم . همسرم فرزند یک معتاد د رحال بهبودیست  اما هیچ وقت تمایلی به شرکت در جلسات ندارد . در طول 7 سال زندگی مشترک با او ، 2 بار او در حد اعتراف خودش وارد رابطه های کوتاه مدت و در حد صحبت با جنس مخالف و بیرون رفتن شده . اما از نظر من این ارتباط هرگز بدون برنامه بهبودی متوقف نخواهد شد و محدودیتی برای آن نمی توان تعریف کرد . آیا می توان او را یک معتاد جنسی خواند ؟ از نظر او همهی مردان پنهانی به افرادی به غیر از زنان خود فکر می کنند یا ارتباط دارند . آیا این صحیح است ؟
جواب :به نظر من این حرف مثل اینه که بگیم همه مردا سیگاری هستن یا همه مردا معتادن یا همه شون الکلی هستن و کاملا واضحه که همه این ادعاها غیر قابل اثباتن. بنابراین من پیشنهاد میکنم که براش دعا کنید و اگر براتون امکان داره آدرس سایت رو در اختیارش قرار بدید و به نوعی به انجمن ما ارتباطش بدین. حتما بهتر میدونید که برای این کار خواست خدا و تمایل خودش از اهمیت بالایی برخورداره. شاد و پیروز باشید.
سوال : چطوز میتونم پاکی رو مطلق تجربه کنم و از خودم راضی باشم؟
 تجربه کردن پاکی مطلق معمولا موقت و در حالاتی روحانی برای ما ممکن هست، اما بصورت سلسله وار و مداوم، یک ایده آل روحانی است که اگر چه دست یافتنی است اما مستلزم کوشش و مهمتر از همه لطف و موهبت و نظر خداوند است.
باید جنبه ها و نقطه های مختلف مقابل ناپاکی را در درون خودمان رشد دهیم. پیش از هرچیز باید از هر علتی که موجب ناپاکی میشود دوری کنیم و حتی الامکان پنج حواس خود را معطوف جنبه های زندگی معنوی و پاک کنیم.
چشم بد نبیند - گوش بد نشنود - زبان بد نگوید و بد نچشد - لامسه امور شهوانی را دنبال نکند و لمس نکند و لذتهای فیزیکی را فدای لذتهای روحانی و الهی نکند - و حتی حس بویایی به دنبال ظواهر و آب و رنگها نباشد.
بنظر میآید که این کارها مانند ریاضت است اما اینطور نیست.. چون این کارها به مرور فکر و دل ما را تربیت میکند و به روی ظاهر مسائل و لذتهای زودگذر میبندد و در عوض دید ما را عمیقتر و روشنتر میکند. فکر و دل که تربیت شوند دیگر هرچیز فانی را طلب نمیکنند و در نتیجه پاکی تداوم میابد.
پاسخ به این سوال میتواند بسیار بیشتر باشد اما در یک کلام میتوان گفت راح حل آن این است:
روحانی زیستن
جواب : پیام مفید امروز برای من در مورد پاکی1. امروز به ازای 2 روز حال خراب 10 روز حالم خوب است, اما در گذشته همیشه حالم بد بود.2. و مورد دیگر اینکه در گذشته برای فرار از مشکلاتی مانند شهوت , دروغ , خودکمبینی , تمسخر , غرور و ... به شهوت پناه میبردیم اما امروز برای آن جایگزینی پیدا کردیم که برای عوض کردن این دو با هم رنجهایی را متحمل میشویم که ابزارهای SA این رنجها را تسکین داده و آرامشی فراتر از انتظارمان به ما میدهد. ابزارهایی مانند راهنما, دوستان, نشریات, جلسه, خدمت, قدم, نوشتن, سپردن و ...موفق و پاک باشید
میشه بدون شرکت در جلسه فقط با تلفن یا نت پاک شد؟
دوست عزیز البته تلفن و جلسات اینترنتی هم خودش جلسه بحساب میاد اما اگر شرایط شرکت در جلسه را دارید بهتون عمیقا پیشنهاد میکنم این فرصت را از دست ندهید. اگر در شهر شما و یا حتی شهرهای اطراف نزدیک شهرتان جلسه هست حتما در جلسه ها شرکت کنید و از آن بهره ببرید.
در شیراز کسانی هستند که از شهرهای اطراف 4 یا 5 ساعت راه را هم طی میکنند تا در جلسه ها شرکت کنند. از بوشهر و شهرستانهای فارس. جلسه فرصتی است که ما دوستانی پیدا کنیم و به چهره های مشتاقشان که به پاکی فکر میکنند و این مسیر را میروند نگاه کرده و مصممتر برای ادامه شویم.
اگر در شهرتان جلسه نیست برای کسب پاکی از طریق تلفن و اینترنت کوشش کنید که پاکی را کسب کنید و خودتان آغازگر تشکیل جلسه شوید.
جواب با سلام و اروزی پاکی خیلی خوشحالم که دارید تلاش  میکنید بنده خودم تلفن را بر اینترنت ترجیع میدهم  اما اگر براتون امکان شرکت در جلسات اس ای هست حد اقل یکبار تجربه کنید بنده دوستانی داشتم ار یزد اصفهان و خرم اباد که برای داشتن پاکی حد اقل یمبار به شیراز امدند و د رجلسه شرکت کردند و الان هم تلفنی دارند ادامه میدهند و بعضی هم جلسه را در شهر خود راه اندازی کرده اند  البته هدف در همه جلسات چه تلفنی و اینترنتی و حضوری یکی است و همه مسیر ها هم یکی اما در جلسات حضوری میتوانید با اعضای بیشتری در رابطه باشید بیشتر بشنوید بیشتر و متفاوت تر راهکار بگیرید و نور و امیدی که د رجلسات من دیدم هرگز جایی تجربه نکرده ام
 از خدا بخواهید و دعا کنید راه برایتان  اسان میشود  تبریک برای تلاشتون دعا و اروزی پاکی برای شما شاد پاک  و موفق باشید.
سلام به همدردانم.دیشب در حال خوندن نشریه فهمیدم که هنوز دارم تلاش می کنم که کنترل شده مصرف کنم با اینکه امروز پاکم و روی اصول برنامه ولی تلاش می کنم که شرایط بدم رو برای ازدواج مناسب کنم اگر این کار با هدف درست باشد خوبه ولی دیشب فهمیدم که تمام زور زدن من فقط برای ارضای شهوتم است ولی الان تصمیم دارم تا توی اس ای به این آمادگی برسم و این فهم رو پیدا کنم که پیوند دو نفر مقدس تر از ارضای شهوت است و می خوام این شعور  رو پیدا کنم... برای همتون بهبودی آرزو می کنم .یا
جواب : به نظر من گاهی با هر سن پاکی که باشیم هوشیاری به صفر هم میرسه جای سپاس داره که امروز اگر خطایی میکنیم اگاهی و هوشیاری باعث شده دیگه تکرار نکنیم و دوستان و همدردانی داریم که بدون قضاوت ما را یاری میکنیند و به ما گوش میکنند خدا را شکر که امروز هم درک میکنیم هم درک میشویم نهایت لطف خداست
رستگاری نزدیک است لای ان شب بوها پای ان کاج بلند روی اگاهی اب ....
این اصلا عجیب نیست صبر کن کمی بالاتر بری میبینی خواست و اراده شخصی به دست خودت نیست که بخواهی یا اشتباه کرده باشی ما مسئول کارهای گذشته خود نیستیم ولی مسئولیت بهبودیمان را داریم.
از امروز می خواهم با یاری شما و خداوند تا جایی که امکان دارد در همه حال ودر تمام ساعات خدمت کنم.خصوصا به بچه های جلسه.ولی راه و روشهای آن را کاملا بلد نیستم . لطفا مرا راهنمایی کنید
مهربون باش.. مشکل اونا رو مشکل خودت هم بدون. به حرفهاشون گوش بده.. به دوستی باهاشون بها بده و فکر کن.. همدردی کن.. صبور باش در مقابل رفتارهای نابجا و نادرستشون. امید دهنده باش.. مهمتر از همه فقط و فقط پاک باش.. اگر تو پاک باشی مطمئنا بدون اینکه بخوای خدمت رو جاری میکنی و امیدی هستی برای دیگران. این خیلی اهمیت داره که به چیزی که میگی عمل کنی.. پس تا پاک نباشیم نمیتونیم کمکی هم به پاک موندن که احتیاج همهمون هست بکنیم.
فقط به دنبال نشونه مستقیم هستم از نیروی برتر نه چیزهایی که همه می بینند.
خوب این نشونه بسیار خوبی است برای اینکه بدونی در مسیر بهبودیت نیستی عزیز اما این خیلی طبیعی است ما در دوران قبل هم چیزهایی میخواستیم که دیگران دنبالش نباشند یعنی تفاوت و تبعیض بین خود و دیگران پس ناراحت یا نا امید نشو اگر در مسیر خواسته ات باشی حتما بهش میرسی
جواب : دنبال نشونه نباید باشیم. نشونه ها و درخواست ما در پی این مسئله پایانی نداره. امروز یه نشونه ی کوچیک میخوایم اما بعدا بزرگتر میشه. مطمئنا هر بار ما از خدا چیزهایی میخوایم اما خواستن مداوم ما حتی اگر روحانی باشه در کارها و راهمون خلل وارد میکنه.
رضایت بالاترین مقام هست و با تسلیم توأم میشه. همینکه عشق داشته باشیم و خدمت کنیم و با خدمت زیاد از خودمون جدا بشیم و به خودخواهیهامون نپردازیم خیلی لطف بزرگی هست. فکر این تنهایی که گفتی منظورت تنهایی معنوی هست. منظورت این هست که بیشتر خدا رو میخوای حس کنی و قانع نمیشه دلت با کم حس کردنش. از سوالت پیداست که احساساتت پاک هستن. این مَـکِـش درونی که برات پیش اومد خیلی نشونه ی بدی نیست اما باید خودت رو خیلی بیشتر درگیر کنی با اصل تسلیم بلاشرط.
اگر امروز خدا جلوت ظاهر بشه تا مدتی این مستی رو از حضورش کسب میکنی اما بعد از مدتی کمرنگ میشه و باز حضورش رو میخوای. من بوضوح اینها رو در دیگران که تجربه کردن دیدیم و خودم مشابهش رو تجربه کردم. ما همیشه از خدا بیشتر از پیش میخوایم و این اصلا خوب نیست. حتی اگر خواسته ها معنوی باشن. پس اصل قدم سوم و قدم یازدهم چی میشه؟ یعنی سپردن و شنیدن صدای خدا نه گفتن و درخواست. ما دیگه مدام درخواست نمیکنیم بلکه منتظریم تا بفهمیم خدا ازمون چی میخواد. این ما هستیم که با عشق و صبوری و خدمت و تسلیم باید کاری کنیم که خدا نشونه ازمون بگیره که انگار قابل این شدیم که ما رو یک قدم هم که شده بیشتر به سوی حریم خودش راه بده.
به خدا احترام بزاریم. اگه جلوی یه پادشاه قرار بگیریم واقعا کاری که میکنیم چی هست؟ غیر از این هست که مؤدب میایستیم و سر فرو میاریم؟ آیا اگر از مهربانی و لطف و کرم پادشاه خبردار باشیم شروع میکنیم که این مهربانی و لطف و کرمش رو بهمون نشون بده؟ خب مطمئنا این کار رو نمیکنیم چون میدونیم اون هست و مهربانه.. پس ساکت غرق در لذت بودن در نزد او میشیم.
این جسم، جان، فکر و احساس به هیچ دردی نمیخوره جز اینکه در راه خدای مهربان صرف بشه و فدا بشه.
جان میکنم و نثار و خجلت همی برم         زین نقد کم عیار که کردم نثار دوست
جواب :همین حالت هم برای من پیش اومد موقعه ایکه با راهنمام صحبت کردم به من گفت ما اومدیم خودمون رو از مسکن همیشگیمون محروم کردیم و این کاملا در ابتدای امر طبیعی هست من پیشنهاد میکنم با راهنمات تماس بگیر چون خیلی برای تغیر این احساست کمکت میکنه
سلام دوستان امروز روزی هست که میخوام پاکیم رو شروع کنم لطفا راهنمائیم کنید
هر روز تجدید پاکی کن. و هر روز با چند تن از  دوستان بهبودی دو مرتبه تماس داشته باش. یک تماس صبح و یک تماس شب. صبح برای پاکی و هوشیاری قول بده و شب دوباره زنگ بزن تا این قول خود را گزارش دهی که آیا موفق به انجامش شدی یا نه؟ کاری کن که حداقل با 4 یا 5 نفر در تماس باشی و اونها کاملا تو را بشناسند که چه کسی هستی و از کجا تماس میگیری.
برای تصمیمی که گرفتید بهتون تبریک میگم و ایمان دارم که اگر بخواهید میتونید به یاری خدا پاک بمونید
پیشنهاد میکنم حتما از یکی از اعضا شماره تماسی دریافت کنید و به طور منظم هر روز یا روزی چند بار تماس بگیرید سوالات ذهنتون را بپرسید بدون راهنمایی و مشورت کسانی که این راه را رفته اند کاری یا تصمیمی نگیرید نشریات را تهیه کنید و مطالع کنبد و در فکر باشید که یا در جلسات شرکت کنید یا خودتان شروع کنید به اینکه جلسه ای را در شهر خودتون را ه اندازی کنید نا گفته نماند بنده خودم از فاصله 50 کیلومتری جلسه در هر شرایطی تا 1 سال در تمام جلسات شرکت داشتم  و شرایط و محدودیت هم زیاد داشتم اما خدا یاریم کرد و تنهایم نگذاشت و الان نتیجه تلاشهایم را دارم میبینم و خدا را شکر چیزی جز لطف و محبت خدا  نبوده برای شما ارزوی موفقیت میکنم  از ابزارهای اس ای استفاده کنید و یک راهنمای موقت داشته باشید که بیشتر وقت براتون بزارند و بتونید هر روز از  احساس و دورن و افکار و تصمیماتتون با ایشون مشارکت کنید.
مهمترین ابزار برای کنترل افکار و موفق شدن در هر کاری تلقین و تکرار افکار مثبت متناسب با اون کار است. اینکه ما برای کنترل افکار مخرب کلمات مثبت  را تلقین کنیم  با پذیرش عجز و ناتوانی ما در برابر شهوت  تناقض دارد؟چون با این کار در واقع ما برای بهبودیمان روی خودمان حساب می کنیم نه کمک خدا یا دوستان بهبودی؟
دوست من ما دیگر دست از کلام و فقط گفتن برداشته ایم. اینجا دیگر جای عمل است. بیشتر سعی میکنیم عمل کنیم تا تلقین کنیم. همه ی تلقین و گفتار مثبت و اندیشه ی ما حول محور خداوند یا همان نیروی برتر میچرخد.
ما همیشه میگوییم خدایا به لطف تو پاکم و به اراده و خواست تو. اگر این کارها را د دراز مدت انجام دهیم و عملا هم ایمان داشته باشیم، به مرور متوجه میشویم که دیگر نیازی به تلقینهای گفتاری نداریم و عملکرد مثبت ما اراده ی ما را به ما برگردانده. اما نه برای اینکه کارهای اشتباه را تکرار کنیم و یا کنترل کنیم، بلکه اراده ای که ترک کردن و جاده بهبودی را ادامه دهیم. به شهوت و امیال پوچ پاسخ منفی دهیم.
در واقع تلقین در برنامه ی ما هم وجود دارد اما به شکل دعا و مراقبه و و از سوی دیگران به طرف ما سرازیر میشود.
ما سعی داریم با عملکردهای مثبت، اراده و زندگی خود را در راستای اراده و خواست خدا پیش برده و هماهنگ کنیم. برای همین ما بسیار آرامش میابیم. چون کارهایی را میکنیم که خدا آن را تایید میکند.
دوستان.فرق پاکی جنسی با هوشیاری جنسی چیست؟
در پاکی جنسی همه ی ما متوجه بخش فیزیکی پاکی هستیم. یعنی اینکه میخوایم دیگه خودارضایی یا رابطه جنسی نداشته باشیم و از نظر جسمی پاک باشیم.
در هوشیاری جنسی توجه ما معطوف جنبه های دیگه ی پاکی اعم از پاکی در کلام و شنیدن و دیدن و فکر و احساسات هم میشود و ما دست از خیالپردازی و دنبال کردن انحرافات فکری شهوانی میکشیم.
بدون پاکی جنسی به مرحله هوشیاری جنسی نخواهیم رسید
و
بدون هوشیاری جنسی پاکی جنسی ما ادامه نخواهد داشت.
اینها مکمل همدیگر و لازمه ی ادامه ی بهبودی هستند
میخواهم به من بگوئید چطور تشخیص دهم که اعتیاد جنسی دارم چون میل جنسی من خیلی زیاد است اما  همسرم هفته ای یک بار تمکین میکند از همین رو دائما احساس نیاز میکنم ایا من اعتیاد جنسی دارم؟
میشه گفت هر نوع خودخواهی و در نظر نگرفتن احساسات و خواسته های همسرمان در روابط جنسی از شهوت آب میخورد. ارتباط جنسی و لذت جنسی اجباری نیست و اختیاری است. اگر شما احساس میکنید که یک میل یا احساس شدید شما را بر خلاف شرایط، به سوی لذتهای جنسی و ارتباط جنسی یک طرفه میکشاند و در برابرش قدرتی ندارید و به شیوه های دیگر میخواهید خود را ارضا کنید یک معتاد جنسی هستید.
در مورد ترس توضیح دهید؟
ترس یکی از ریشه های بیماری ماست. بسیاری از رفتارهای مخرب جنسی و شهوانی ما در واقع برای فرار از ترس و خود کم بینی و ابراز وجود بوده. ترس مثل سایه ای مخوف در زندگی همراهمان بوده. تمایلات نفسانی هم ریشه ای از بیماری ماست، اما انگار ابزاری را که از آن برای ابراز خودش استفاده میکرده ترس بوده. ترس از مطرح نشدن. ترس از واقعیتها و ..
در قدم 2 درباره ترس صحبت خواهیم کرد و همچنین در قدم 4 و 5 خیلی با ترس روبرو میشویم و در قدمهای بعدی با ایمان بخداوند آن را ریشه کن خواهیم کرد.

سختی هایی که در راه رهایی..

سختی هایی که در راه رهایی از شهوت متحمل می شویم بهایی است که ما باید برای روابط عاطفی سالم پرداخت کنیم .
ما در گذشته به ندرت یک رابطه عاطفی سالم و عادی را داشته ایم ، و اکنون هم زمانی که تمایل به داشتن یک رابطه عاطفی با یک جنس مخالف را داریم تمام توقعات ما از الگوهای گذشته بر می خیزد .

آنچه ما از داشتن یک رابطه عاطفی با یک جنس مخالف می خواهیم ، تقاضایی نابجا از شهوت برای ارضا بیماری مان است .

بهبودی ما زمانی کامل است که علاوه بر هشیاری جنسی در برگیرنده رهایی ازروابط بیمار گونه عاطفی هم باشد .

با ورود مان به برنامه متوجه شدیم که شهوت نیروی عشق و محبت را در ما کشته بود ، شهوت ابتدا ما را معتاد و سپس عشق را فلج کرده بود و ما را مسموم کرده بود و همین امر باعث مسمویت دیگران هم شده بود و باعث شده بود ما از داشتن یک ارتباط صمیمی و واقعی با دیگران محروم باشیم ؛ بستر ازدواج هم از این امر مستثنا نیست.

چگونه ممکن است که ما به شهوت آلوده باشیم و این آلودگی بر روی روابط مان با همسرمان اثر نگذارد ؟

صبر داشته باشید ! بازده حرکت به سوی بهبودی و رهایی از شهوت در زندگی ، یکی از با ارزشترین چیزهایی است که نیروی برتر به ما هدیه می دهد .

تجربه ما نشان می دهد که نیازی نیست حتما با یک جنس مخالف ارتباط عاطفی داشت ، هر کدام از ما که احساس ناراحتی میکند و از خلا عاطفی رنج میبرد می تواند از طریق صداقت و دنبال کردن 12 گام و 12 سنت و برقراری یک رابطه عاطفی سالم و بدون وابستگی با راهنما و دیگر اعضا احساس بهتری داشته باشد .

ما با رهایی از شهوت و سپردن آن به نیروی برترمان به خود فرصت خالی بودن را داده و این خلا را با برقراری یک رابطه عاطفی با خداوند پر می نمائیم .

ما تا زمانی که با خدا ارتباط عاطفی برقرار نکنیم به بهبودی نخواهیم رسید و وقتی ایمان روز افزون مان را بوسیله تسلیم به نیروی برترمان کشف کردیم ، آن گاه ، آن چیزی را که تا کنون نیاز داشتیم را به دست خواهیم آورد و فقط روابطی را برقرار می کنیم که روح مشتاق را ارضا می کند .

زندگی همراه با رهایی برای همه ما در دسترس می باشد

مشارکت اعضای SA در قدم یک"1"

1- برای من بسیار ساده بود. من می بایست از روی اجبار اقرار به شکست می کردم. با منیتی که داشتم نمی توانستم و نمی خواستم اقرار به شکست کنم. ولی اگر اقرار نمی کردم در اشتباه بودم. با این حال من این اشتباه را مرتکب شدم و به خودم گفتم تسلیم نخواهم شد، یک راه پیدا می کنم، هرچه باشد. من قصد نداشتم شکست بخورم.
زندگی خارج از کنترل من شده بود. ولی من با این حال فکر می کردم که می توانم زندگی را به شکلی در بیاورم که به من جواب دهد. من فقط یک فرصت دیگر می خواستم.
من بارها و بارها این رفتارها را تکرار کردم، بارها و بارها قول دادم متوقفش کنم. مهم نیست چقدر سخت تلاش کردم. من نتوانستم متوقفش کنم. در نهایت زمانی که کاملا خارج از کنترل من شده بود تسلیم شدم.
شهوت مرا از پا در آورده بود. من با شخصی تماس گرفتم و اقرار کردم که به تنهایی نمی توانم متوقفش کنم. من نیاز به کمک داشتم من در خودم گم شده و تنها شده بودم. جایی نداشتم بروم، کاملا ناامید از هر جانب شکست خورده بودم. من همه چیز را رها کردم و به SA آمدم. تنها زمانی که تسلیم شدم حاضر شدم حرف دیگران را بشنوم که می گفتند "رها کن و اجازه بده خداوند آن را انجام دهد. فقط بعد از آن بود که من پذیرفتم این یک برنامه" ما" می باشد و من اصلا مجبور نیستم آن را به تنهایی انجام دهم.

مشارکت اعضای SA در قدم یک"2"

2- من متوجه شدم که تلاش برای کار کردن این برنامه بدون راهنما بی فایده و مایوس کننده است. من توانستم تشخیص دهم که قدم یک درباره قسمت "ما" در برنامه SA صحبت می کند. با آن ذهن معتاد جنسی و مشتاقم و بدلیل آنکه دستورالعملهای دوازده گام را داشتم، فکر می کردم اگر فقط به جلسات بروم می توانم این برنامه را به تنهایی بدون راهنما انجام دهم. من تمایل پیدا کردم به حمایت گروه اعتماد کنم.
انجمن مکانی بود که می توانستم زباله های احساسی ام را تخلیه کنم. من فراموش کرده بودم که بهترین افکارم مرا در مخمصه ای که زندگی می نامیدم گرفتار کرده بودند.
من در اثر استمرار لغزشهایم نتوانستم پاکی ام را حفظ کنم. تا اینکه تمایل پیدا کردم به عضو دیگری آنقدر اعتماد کنم تا از او بخواهم راهنمایم شود و به دستورالعمل ها و واکنش هایش درباره کارکرد قدم گوش دهم. سرانجام در همه رمز و رازهایم به او اعتماد کردم. راهنمای من به من کمک کرد متوجه شوم که کارکرد چهار قدم اول بدون کمک دیگران به معنی ناقص بودن قدم اول است. با پیروی کامل از راهنمائی هایش لغزشهایم متوقف شد و بدین ترتیب اولین پاکی من در سنین بزرگسالی شکل گرفت. من قدم یک را با هدایت راهنمایم دوباره بازنویسی کردم. این بار تصمیم گرفتم ترازنامه قدم اولم را در گروه خانگی ام بخوانم. برای من پذیرش گروه، محکوم نکردن و تنبیه نکردن من حتی زمانی که تاریک ترین رازهایم را فهمیدند ملموس ترین چیزی بود که من درباره عشق بلاعوض تجربه کردم. من به جهت خواندن ترازنامه قدم اولم احساس آزادی واقعی کردم.

مشارکت اعضای SA در قدم یک"3"

3- زمانی که من از شهوت و رفتارهای شهوانی سم زدایی شدم عمق بیماریم به من ضربه زد. عجز من فراتر از آن چیزی بود که من تصور می کردم. در یکی از روزها، زمانی که در حال قدم زدن بودن هشیار شدم که من برای پیدا کردن چیزهایی که شهوتم طلب می کرد به هر دو سوی یک خیابان شلوغ نگاه می کردم.
این دنده اتوماتکیی بود که در ذهن من هر زمان در اماکن عمومی خاصی قرار می گرفت، بکار می افتاد. بعضی وقتها به نظر می رسید که اولین هوس من در برابر هر شخص و مکان احساس شهوت بود و دومی احساس شرم بود. من این هوسهای شهوانی و احساسات شرم آلودم را شریانهای روحم نامیدم. تا اینکه آنها را در بطن قدم یک پذیرفتم. من در آن زمان آماده نبودم که درخواست آرامش و قدرت از نیروی برتر کنم و آنرا دریافت کنم.

مشارکت اعضای SA در قدم یک"4"

4- خانواده من اخیرا به یک شهر جدید نقل مکان کرد بودند. همسر من برای بار دوم باردار بود. من به مدت 28 سال درگیر رفتارهای اجباری جنسی بودم. شهوت به تدریج ولی به طور قطع محدودیت و خفقانش را بر زندگی من بیشتر کرد. من یک بار دیگر امیدوار شدم که تغییر مکان و شغل ممکن است باعث توقف شهوت کردن من شود. چیزهایی که در عوض نصیبم شد بیشتر شدن شدت و تعداد دفعات شهوت کردنم بود. بدلیل انکه زمان کمی برای شهوت کردن داشتم نیمه شبها زمانی که خانواده خواب بودند بیدار می شدم و آن رفتارهای خاصم را انجام می دادم. در این نقطه از حد و مرز دیگری عبور کردم.
در طول روز زمان زیادی را صرف خیال پردازی می کردم که شبها چه کار کنم. افکار شهوانی من تبدیل به افکار مخرب و ظلمانی ای شدند. من با اطمینان فکر می کردم که زنده نخواهم ماند تا وضع حمل همسرم را ببینم. زندگی من برای بسیاری از مردم عالی به نظر می رسید. هیچکس نمی توانست تصور کند که زندگی من تا چه اندازه غیرقابل اداره شده بود. من سخت کار می کردم تا این حقیقت را از دیگران و خصوصا خودم پنهان کنم.
من در حال اداره یک زندگی دوگانه ای بودم که هرآنچه برایم عزیز بود را به مخاطره می انداخت. اشتغالات فکری شهوانی من باعث عبور من از حد و مرزها یکی پس از دیگری شد. برای مثال من به خودم قول دادم که هیچگاه در محل کار شهوت نکنم. با این حال من دقیقا این کار را انجام دادم و از زمانی که ارتقای شغلی یافتم ماهها این کار را انجام دادم. مدیر من وارد اتاقم می شد و نزدیک شخصی که با او شهوت می کردم می شد و نام مرا صدا می زد.
من تا از دست دادن کارم، روبرویی با عواقب قانونی، افشاگری اجتماعی و جدا شدن از خانواده ای که دوست داشتم تنها چند قدم فاصله داشتم.
خواندن کتاب معتادان جنسی گمنام به من کمک کرد متوجه شوم که کن یک معتاد جنسی هستم و نمی توانم به تنهایی پاک شوم.
انجمن SA به من کمک کرد تا درک کنم که شهوت همان قدرتی است که پشت رفتارهای شهوانی من است و تنها مسیر آزادی، پیروزی پیشرونده بر شهوت است. من تلاش کرده بودم تا رفتارهای اجباری ام را متوقف کنم ولی آنها فقط علائم مشکل اصلی من بودند. مشکل اصلی من شهوت بود. در پایان SA به من آموخت که نمی توانم در گودال رنجش زندگی کنم.
دوازده قدم و دوازده سنت برای ممن شفاف کردند که می بایست بهبودی ام را با پذیرفتن ضعفهای مخربم بهمراه تمام عواقب شان آغاز کنم.
دوازده قدم و دوازده سنت همچنین به من کمک کردند که متوجه شوم اگر به برنامه معتادان جنسی بچسبم، همچون کسی که در حال غرق شدن است و یک وسیله نجات را محکم می چسبد، می توانم بهتر شوم.

مشارکت اعضای SA در قدم یک"5"

5- از خیلی وقتها پیش من مشکلم را "اعتیاد جنسی" نامیده بودم. من می دانستم که در برابرش عاجزم. من چندین بار تلاش کردم که متوقفش کنم ولی هر بار شکست می خوردم. در طول سالها من اکنون پذیرفته ام که این رازهای تاریک قسمتی از زندگی من می باشند.
آگاهی یافتن از برنامه SA به من احساس امید بخشید.
در اولین جلسه ام به سرعت با آنهایی که درباره عجز شخصی شان در برابر شهوت و رفتارهای شهوانی مشارکت می کردند، ارتباط برقرار کردم. آنها به من گفتند که تنها یک نیروی بزرگتر از آنها می تواند در رهایی از شهوت به آنها کمک کند. با این حال من توضیحات آنها درباره غیرقابل اراده بودن زندگی را متوجه نمی شدم. حتی زمانی که قدم اولم را انجام دادم و از حضورم در انجمن چهار ماه می گذشت نمی توانستم آشفتگی های زندگی ام را بیابم.
سه ماه بعد به یک مرکز بهبودی مختص اعتیاد جنسی رفتم. به مشاورم گفتم که عجزم را در قدم یک متوجه می شوم ولی نمی توانم غیرقابل اداره بودن (آشفتگی) زندگی ام را ببینم. او با صدایی آرام این مسئله واضح را برایم آشکار کرد و گفت: دلیل اول اینکه تو در یک مرکز روانشناسی هستی که طول دوره مراقبت 35 روز خواهد بود و بیست هزار دلار برایت هزینه خواهد داشت. پس به نظر می رسد که زندگی ات کمی غیرقابل اداره است.
من با اکراه پذیرفتم ولی گفتم: بجز این مورد، مورد دیگری از آشفتگی نمی بینم و او پاسخ داد: شما به مدت پنج هفته سر کار نخواهی رفت و 800 مایل از همسرت دور هستی. موارد واقعی ای که او اشاره کرد، به من کمک کرد تا انکارم را بشکنم. من لیستی از حدود 30 مورد که اعتیاد جنسی زندگی مرا غیرقابل اداره کرده بود، گردآوری کردم. وسعت تخریبی که بیماری ام داشت مرا تحت تاثیر قرار داد.
زمانی که پاکی من در طول سالها کارکرد قدم بیشتر شد، من حتی موارد دیگری را یافتم که زندگی ام تحت تاثیر اعتیاد جنسی غیرقابل اداره شده بود. من تا زمانی که مدتی از بهبودی ام را سپری نکرده بودم، برایم بسیار گیج کننده بود و نمی توانستم آشفتگی هایم را به وضوح ببینم.
در بازنگری هایم متوجه شدم که من واقعا نمی خواستم اقرار کنم که به اندازه هر شخص دیگری در SA بیمار هستم. من فکر می کنم که بیماری ام می خواست به من بقبولاند که تا حدودی با دیگران متفاوت هستم. خبر خوب این است که من امروز مجبور نیستم با آن همه آشفتگی زندگی کنم.
زندگی من در بهبودی سندی است که نشان می دهد من تا زمانی که به جلسات می روم، قدمها و سنتها را در تمام امور زندگی ام عملی می کنم، با راهنمایم مرتب تماس می گیرم و راهنمایی هایش را اجرا می کنم و اجازه می دهم خداوند زندگی ام را اداره کند، آرامش و پاکی دارم.

مشارکت اعضای SA در قدم دوم"1"

1- این همان جواب بود! یک نیروی برتر از من رنجهای مرا التیام می بخشد. زمانی که مشکل، راه حل و دوازده قدم را برای بار اول خواندم فهمیدم جوابی را که در جستجویش بودم یافتم. مفهوم یک نیروی برتر از من و آنکه من خدا می نامم می بایست راه حل من باشد. من به انتهای خودم رسیده بودم. من اشک رهایی و همانند بودن با دیگران ریختم. همسرم مرا ترک کرده بود، شغل من در حال فروپاشی بود و من نمی توانستم برای یک مدت طولانی شهوت را متوقف کنم. خداوند به گونه ای و به طریقی در حال اداره کردن زندگی من برای خروج از این نابسامانی بود. در حالی که من نمی دانستم این مسیر چه پیچ و خم هایی دارد به جلسات رفتم. خداوند برایم راهنمایی از یک مذهب دیگر فرستاد. زمانی که توانستیم قدمها را با یکدیگر کار کنیم هر کدام از ما از خدایی که خود درک می کرد راهنمایی می گرفت

مشارکت اعضای SA در قدم دوم"2"

2- راهنمایم به من گفت نیروی برتر من هر چیزی که است در برابرش زانو بزنم. من در برابر مغزم که سالها برایم کار کرده بود زانو زده بودم. مغزی که به من این امکان را داده بود که موفق به نظر برسم و مرا از مخمصه ها نجات داده بود، همچنین این امکان را به من داده بود که هر موقعیتی را دستکاری کنم تا بتوانم با آن زندگی کنم. من به گفتن اینکه من قرار نیست این احساسات را تجربه کنم مسیر خروج از این احساسات را می یافتم و از افکارم هم به همین طریق خارج می شدم. من می توانستم بعضی از موقعیتها را توجیه کنم تا بتوانم بر آنها غلبه کنم. من چگونه بفهمم که این همان چیزی است که باور دارم؟ زیرا زمانی که مشکل داشتم به آن رجوع می کردم. من به خانه پرستشم که "من" بود می رفتم. من به خودم معتاد شده بودم.
شهوت خدای دیگری بود که من به آن چسبیده بودم. شور و هیجان شهوت در روزهای ناخوشایند به من امید می بخشید. من به شهوت اعتماد می کردم. من در صورتی که رابطه کنونی ام با همسرم به نتیجه نمی رسید به تصاویر ذهنی از همسر آینده ام پناه می آوردم. من شدیدا نیاز به تایید دیگران داشتم تا خلاء عمیق درونم را پر کنم. من بیش از حد در برابر نظرات مردم نسبت به خودم حساس بودم، من برای بیرون بردن زباله هم نیاز به هلهله و تشکر پر سر و صدای دائم داشتم. می بایست حق با من بود. من توانستم بگویم که تقریبا در مورد همه چیز در زندگیم در اشتباه بودم. اگر من این را اقرار می کردم، "من" یعنی آن چیزی که بسیار باورش داشتم منهدم می شد. من به SA آمدم و شروع به خواندن روزانه نشریات کردم و در چندین جلسه در هفته شرکت می کردم. من یک راهنما گرفتم و تحت راهنمایی او قدمها را کار کردم، من شهوت نکردم، من تماسهای زیادی با اعضای انجمن گرفتم، یک چیزی در حال اتفاق افتادن برای من بود که من در آن دخیل نبودم. قدم دوم به من این امکان را داد تا چشماتم را ببندم، نفس عمیقی بکشم و در آغوش نیروی برترم قرار بگیرم

مشارکت اعضای SA در قدم دوم"3"

3- من بعد از چند هفته پاکی شگفت زده شدم که چرا شهوت نمی کنم من هنوز می خواستم شهوت کنم ولی این کار را انجام نمی دادم. نظر من این بود که نیروی برتر باعث توقف شهوت من شده و من در حال گوش دادن به نیروی برتر بودم، این قدم دوم من بود. وقتی من زن زیبایی می دیدم فورا به جهت مخالف آن نگاه می کردم، من باور داشتم که نیروی برتر است که نگاه من را بر می گرداند زیرا من هنوز می خواستم که نگاه کنم. در آن زمان عبارتی برای خود انتخاب کردم. نیروی برتر در حال حفاظت از پاکی جنسی من می باشد. من حدود دو ماه پاک بودم که خیلی عصبی شدم. من با دیگران بحث می کردم که فقط می خواهم به زنان نگاه کنم، هیچ چیز دیگر نمی خواهم. من مشتم را محکم به زانویم می کوبیدم و می گفتم چرا فقط نمی توانم نگاه کنم. صدای خدا را شنیدم و آن صدا به من گفت "تو اصلا نمی توانی" من آن جواب را پذیرفتم و پاک ماندم.

مشارکت اعضای SA در قدم دوم"4"

4- زمانی که شهوت به من حمله ور می شود افکارم مغشوش می شوند و به تخیلاتم سرعت بخشیده می شود و سناریوهای مختلفی را تصور می کنم که بسیار واقعی و ممکن بنظر می رسند. بسیاری از این افکار توسط احساسات من تحریک و حمایت می شوند. در بحبوحه حمله شهوت من نمی توانم به وضوح فکر کنم و دیوانگی ام را در تخیلاتم ببینم. با خود می گویم او مطمئنا از من می خواهد که ماشینم را متوقف کنم و بروم و او را در آغوش بگیرم. راه حلی که من برای خود یافتم این است که فکر نکنم و فقط بپرسم کار صحیح بعدی که من باید انجام دهم چیست؟ جالب اینجاست که همیشه عمل صحیح بعدی برایم آشکار است.
سوال کردن از خودم که عمل صحیح بعدی چیست، مرا از تخیلات خارج کرده و به واقعیت بر می گرداند. این کار اغلب پاکی و زندگی ام را نجات داده است.

مشارکت اعضای SA در قدم دوم"5"

5- من بابت معجزه بهبودی بسیار سپاسگذارم. قدرتی خارج از من وجود دارد که عظیم تر از من است و آماده، خواهان و تواناست که مجازات اعتیادم را ساعت به ساعت و روز به روز به تاخیر بیندازد. این قدرت خداوند است. من به کلنجار رفتن با غیرقابل اداره بودن نواقصم ادامه می دهم این نواقص حسادت، عصبانیت و تنبلی بودند. زمانی که هر کدام از این نقصها رو می شد و من آن را تسلیم می کردم، او قدرتی که این نقص بر من داشت را می کاست. من هنوز هم با آن احساس قدیمی که من آدم خوبی نیستم دست و پنجه نرم می کنم. خداوند مدام به من نشان می دهد که من آدمی خوب و کمک رسان دیگران هستم. من سپاسگذارم که یک عضو پاک SA هستم و می دانم که من فقط دیوانه هستم و انسان دیو سرشتی نیستم و خداوند از من به خوبی مراقبت می کند.

مشارکت اعضای SA در قدم سوم"1"

1- زمانی که اولین بار قدم سوم را در کتاب سفید خواندم فکر کردم که این قدم ساده ترین قدم دوازده قدم است. بهرحال فقط یک تصمیم است من تصور کردم که این قدم همانطور که در یک داستان شخصی به نام "سرشار از احساسات" (AA ص 369 ص 374) خواندم که تجربه اش را بیان کرده بود و گفته بود 5 دقیقه وقت می گیرد. با این وجود زمانی که من دعای قدم 3 را می خواندم اتفاقی نیافتاد. راهنمایم پیشنهاد کرد که دقیقا مانند دیگر تصمیمات مهم زندگی ام، احتمالا تصمیم گیری جهت سپردن خواست و زندگی خود به مراقبت خداوند چیزی فراتر از رویدادهای پیشین است.
من درباره آنچه راهنمایم گفت فکر کردم و آنقدر سعی و کوشش کردم که قدم سه در زندگی ام کارآمد شد. زمانی که درباره سپردن خواست خود به مراقبت نیروی برتر جدی شدم یک راهنما گرفتم. عمل بعدی ای که در راستای قدم سوم انجام دادم، گوش دادن به پیشنهادات راهنمایم بود. در این نقطه بود که من اولین نشانه خودم را دیدم که چیزی فوق طبیعی در حال اتفاق افتادن بود. در طول قدم 3 زمانی که من با اشخاص دیگری هر روز صبح تجدید پاکی را شروع کردیم از نقطه عطف دیگری دراین قدم گذشتیم. ما متعهد شدیم که خواست و مراقبت از زندگیمان را هر روز به خدا بسپاریم. پس از مدتی من به بیشتر این اشخاص نزدیک شدم و گروهی از دوستان برنامه ای را شکل دادیم که با آنها می توانستم همه چیز را مشارکت کنم.

مشارکت اعضای SA در قدم سوم"2"

2- مردن یا به شکل معتاد جنسی یا با زندگی ای براساس روحانیت، هر دو اینها تصمیمات سختی به نظر می رسیدند. تصمیم گیری جهت سپردن خواست و زندگی مان به نیروی برتر با این مدرک که ناتوانی اداره زندگی ام در حال کشتن من بود، تصمیم گیری در سپردن اراده زندگیم به نیروی برتر را بسیار ساده تر کرد. من وقتی شنیدم که یک نیروی برتر از من این کار را برایم به خوبی انجام می دهد تسکین یافتم و تمام آنچیزی که من می بایست انجام می دادم عمل کردن به گونه ای بود که او عمل می کند.  من می بایست سپردن خواسته ام را تمرین می کردم. من تمرین کردم که تمایل به ارتباط، ازدواج، خلا وحشتناکم، تمایلم به دوست پسرهای قبلی ام و ترسهایم را بسپارم. بتدریج آموختم که هرچه بیشتر به او بسپارم زندگی ام ساده تر می گردد.

مشارکت اعضای SA در قدم سوم"3"

3- زمانی که به SA آمدم بسیار مایوس بودم. من فقط می دانستم که رابطه نامشروع، افکار دائم جنسی، استمناء و خیال پردازی، خارج از کنترل من شده بودند. زمانی که به قدمهایی که در جلسه خوانده می شدند گوش می دادم متوجه شدم که من "با خداوند" دچار مشکل خواهم شد، من همیشه منکر وجود خداوند بودم. بعد از اینکه متوجه شدم دو قدم اول چیزی راجع به خدا نمی گویند با خودم گفتم که پاک می شوم و با معظل خداوند زمانی که به قدم سوم رسیدم کنار می آیم. در سال اول اسامی دیگری برای خدا اختیار می کردم. ارباب، معلم و نیروی برتر برایم قابل قبول تر بودند. بعد از مشارکت ترازنامه قدم اول در گروه SA با راهنمایم جهت انجام قدم بعدی ملاقات کردم. او گفت که با من همان کاری را می کند که راهنمایش با او کرده بود. او پرسید آیا باور دارد که یک نیروی برتر می تواند سلامت عقل را به تو بازگرداند؟
من گفتم بله. او پرسید آیا تمایل داری قدم 4 تا 12 را کار کنی؟ گفتم بله سپس گفت: تو نیاز به شروع نوشتن ترازنامه قدم چهار داری. من شوکه شدم، آمادگی من برای جنگ با خداوند ضروری نبود. مراقبت خداوند همانگونه که او را درک می کردیم فقط به همین معنی بود. همانگونه که او را درک می کردیم. تصمیم گیری جهت سپردن خواست و زندگیمان به یک نیروی برتر به معنی تمایل من برای مسئول نبودن است. من تمایل داشتم که از دستورات راهنمایم پیروی کنم و بقیه قدمها را کار کنم، این برای من کافی بود.

مشارکت اعضای SA در قدم سوم"4"

4- زمانی که من در حال کلنجار رفتن با این قدم بودم، راهنمایم پیشنهاد کرد که به یک خیابان نزدیک بروم و برای ماشینها دست تکان دهم و خواست زندگیم را به راننده اولین اتومبیلی بسپارم که متوقف می شود. او از من پرسید آیا آنها بدتر از آنچه من خراب کردم به بار می آورند؟ یک عضو قدیمی دیگر به من گفت که من می توانم شخصی را که در پارک بر روی نیمکت خوابیده را به عنوان نیروی برتر انتخاب کنم و به او اجازه دهم نیروی برترم شود. در این صورت ممکن است پیشرفتی در شرایط کنونی ام ببینم. هر دو آنها درست می گفتند، بهترین افکار من، افکار و احساسات غیرقابل کنترلی بودند که توسط اراده شخصی ام پدید می آمدند.

مشارکت اعضای SA در قدم سوم"5"

5- در هتلی به فاصله 800 مایل از خانه ام در حال گذراندن آخر هفته ام با خدمت به یک گروه کوچک از معتادان جنسی پاک بودم. زمانی که در اتاق کنفرانس که در نزدیک سکوی آسانسور در طبقه ام کار می کردیم ما کودکانی را می دیدیم که از کنار پنجره مان در حال دویدن بودند و همدیگر را صدا می زدند. دست روی بازوی همکارم گذاشتم و از او خواستم که با من بیرون بیاید. در آنجا به سوی نرده ها خم شدم و به او گفتم که نیاز به صحبت با او دارم. امروز من از حضوراین کودکان در اطرافم آگاه هستم، من خودم هم بچه دارم و به کودکان نیز واکنش نشان می دهم. ولی من همچنین کودکان را مورد تجاوز جنسی قرار داده ام. تا آنجا که می توانم بگویم که من در حال تجربه هیجان جنسی نیستم، من در حال کلنجار با تمایلات شهوانی ام نیستم، ولی این انرژیی که در اطرافم احساس می کنم می تواند به این موارد منتهی شود. بنابراین می خواهم قبل از آنکه به آن نقطه برسد آن را به خدا بسپارم. به همراه تو به عنوان شاهد من عاجزی ام را به خدا اقرار می کنم. من از خدا می خواهم که در این بامداد به من تسلیمی در برابر تمایل به شهوت بدهد. من به باز کردن فکر و ذهنم نزد تو و خداوند ایمان دارم. من از تو بابت گوش دادن تشکر می کنم. من این چیزها را بدون وقفه گفتم. در تمام این مدت ما با هم ارتباط چشمی برقرار کرده بودیم. او از من بابت مشارکت تشکر کرد و سرکار خود بازگشتیم. من آن روز صبح و برای بقیه آن هفته با مشکلی مواجه نشدم. این یک راهی است که من می توانم خواست و زندگی ام را به مراقبت خدا بسپارم، من عاجزی ام را به یک معتاد جنسی دیگر با قاطعیت بیان می کنم. من این را به خدا می سپارم. من می دانم که با خدا دیگر تنها نیستم.

مشارکت اعضای SA در قدم سوم"6"

6- اولین باری که قدم سه را خواندم، این اندیشه برایم مبهم به نظر می رسید. با این حال متوجه شدم که کارکرد قدم می بایست خود خواسته و با دقت باشد. بنابراین واژه های این قدم را بدقت بررسی کردم. قدم 3 نمی گوید که خواست و زندگی ام سپرده شده اند، بلکه می گوید "من تصمیم گرفتم". این عبارت برای من به چه معنا بود. زندگی من شدیدا تحت تاثیر کارها و اعمالی است که انجام می دهم. بنابراین برای من زندگی به معنای اعمالم است. خواسته های من متاثر از چیزهایی است که به آنها فکر می کنم. بنابراین خواست من به معنی افکارم است. قدم سوم من تصمیمی در جهت سپردن افکار و اعمالم به مراقبت خداوندی است که درک می کردم، این تصمیم همچنین به معنی کارکرد مابقی قدمها نیز بود.

مشارکت اعضای SA در قدم سوم"7"

7- من با قدم 3 برای مدت طولانی کلنجار رفتم. تصویر من از خدا، قدرتی بود ظالم و بی تفاوت نسبت به من و همچنین می پنداشتم که هر زمان او را خشمگین کنم مرا تنبیه می کند. تصمیم به سپردن خواست و زندگی ام به او دقیقا بعد از این بود که من باورهای غلطم را درباره خدا تشخیص دادم. من آن افکار قدیمی را رها کردم و افکار و باورهای جدیدی را که از این به بعد قرار بود با آنها زندگی کنم را تشخیص دادم. من متوجه شدم که قدم 3 تصمیمی جهت استمرار تلاش برای گسترش رابطه ام با نیروی برتر بود. نیروی برتری که اگر مورد جستجو قرار می گرفت می توانست سلامت عقل را به من بازگرداند. من می دانستم که این آخرین و بهترین امید من برای آزادی است بنابراین آن را دنبال کردم، امروز در نتیجه برنامه می دانم که من بنده محبوب خداوند هستم و به من عشق می ورزد.

رابطه جنسی را تا چه حدی باید انجام داد

باید گفت که در افراد مختلف فرق می کند. اگر لازم شود که مقیاس و قاعده ای بیان کنیم باید چنین بگوئیم: چه شما و چه زنتان فقط باید وقتی عمل جنسی انجام دهید که احساس کنید به آن احتیاج دارید و از آن لذت خواهید برد.
مرد اگر رابطه جنسی را طوری تنظیم کند که هر وقت زن ارزو کند، او با میل و علاقه بتواند انجام دهد خیلی بهتر خواهد بود. والا اگر فقط درمواردی که خودش آرزو می کند عمل انجام دهد و در مواردی که زن اظهار تمایل می کند، خودداری کند و یا با بی میلی عمل کند، فوائد روحی و جسمی رابطه جنسی از میان می رود.
البته گاهی پس از اینکه مدتی از هم دور بوده اند، اگر به فاصله های کوتاهی چند بار عمل جنسی انجام دهند برای هر دویشان لذت بخش است و مانعی ندارد. خلاصه رابطه جنسی چیزی است که باید زن و شوهر به تناسب تمایلاتشان آنرا تنظیم کنند.
بکوشید که در هنر عشق متخصص شوید ولی در اثنای این کوشش سرمایه مردی شانرا نیز افزایش دهید. روح نیز مانند جسم احتیاج به دیسیپلین و غذاهای فراوان دارد.

 

باید گفت که در افراد مختلف فرق می کند. اگر لازم شود که مقیاس و قاعده ای بیان کنیم باید چنین بگوئیم: چه شما و چه زنتان فقط باید وقتی عمل جنسی انجام دهید که احساس کنید به آن احتیاج دارید و از آن لذت خواهید برد.
مرد اگر رابطه جنسی را طوری تنظیم کند که هر وقت زن ارزو کند، او با میل و علاقه بتواند انجام دهد خیلی بهتر خواهد بود. والا اگر فقط درمواردی که خودش آرزو می کند عمل انجام دهد و در مواردی که زن اظهار تمایل می کند، خودداری کند و یا با بی میلی عمل کند، فوائد روحی و جسمی رابطه جنسی از میان می رود.
البته گاهی پس از اینکه مدتی از هم دور بوده اند، اگر به فاصله های کوتاهی چند بار عمل جنسی انجام دهند برای هر دویشان لذت بخش است و مانعی ندارد. خلاصه رابطه جنسی چیزی است که باید زن و شوهر به تناسب تمایلاتشان آنرا تنظیم کنند.
بکوشید که در هنر عشق متخصص شوید ولی در اثنای این کوشش سرمایه مردی شانرا نیز افزایش دهید. روح نیز مانند جسم احتیاج به دیسیپلین و غذاهای فراوان دارد.
چه روح و چه جسم اگر فقط یک نوع غذا بخورد نمی تواند به قدر کافی رشد کند. هیچ زنی فقط اظهار قدرت جنسی را برای مرد کافی نمی شمارد. گذشته از آن متمرکز کردن تمام نیرو و انرژی فقط در یک نقطه روح را بی حاصل می سازد و وجود را دچار فساد می کند. فقط در فکر قدرت جنسی بودن و از سایر مسائل صرفنظر کردن، مثل اینست که یک چرخ تنها فقط روی یک خط مستقیم راه برود، و اغلب بیماریهای روحی از اینجا سرچشمه می گیرد. غذاهای روح، هر قدر که متنوع تر باشد منبع نیروی روحی مانبی پایانتر می شود افق فکری مان بازتر می گردد و شانس ناتوان شدنمان بیشتر و توانائی و جذبه همسری مان زیادتر می گردد.
جسم نیز برای خود حقوقی دارد. بنا کردن روح به قیمت تضییع جسم امکان ندارد. گذشته از آن اگر روح کورکورانه تحریک شود جسم خسته می گردد و حال آنکه نیروی انسان بسته به موازنه موجود بین روح و جسم است. ممکن است فردی از لحاظ فکر به درجات فوق العاده ای برسد ولی وقتی که جسم او ناتوان بود، چه فایده ای دارد؟
«ناپلئون» در یکی از حساسترین روزهای زندگیش از درد مرضی بخود می پیچید و او آنروز گفت: «انسان برای اینکه ژنرال خوبی شود باید سالم باشد». صحت و سلامت در عین حال یکی از شرائط اساسی زندگانی جنسی موفقیت آمیز است. مردی که از لحاظ جسم و روح سالم باشد اشکالات جنسی را که گهگاه روبرو می شود به آسانی می تواند رفع کند.
برای اینکه جسم و روح بتواند چه اشکالات جنسی و چه اشکالات روحی را به آسانی شکست دهد باید گذشته از کار و کوشش، بازی و تفریح نیز داشته باشد.
حتی اگر جسممان تاب تحمل داشته باشد، صرف تمام نیرومان برای کار و کوشش کار عاقلانه ای نیست. هیچ ماشینی تاب چنین معامله ای را نمی تواند داشته باشد و بدن ایشان نیز که ماشینی بسیار حساس و ظریفی است اگر با دقت و مواظبت بکار نرود، چگونه می تواند بکار خود ادامه دهد، فقط با دقت و مواظبت در طرز کار آنست که می توانیم انرژی مان را جمع کنیم و با راحتی، نشاط و شوق بکارمان ادامه دهیم و سرمایه ذخیره شده ای از نیروی جسمی و روحی داشته باشیم که در موارد فوق العاده بتوانیم به مصرف برسانیم. پس از روح و جسم سالم، انتخاب همسر نیز در حفظ قدرت، اهمیت فوق العاده ای دارد. و باید گفت که در ناتوان شدن نیز نقش مهمی دارد. اگر عشق یگانه سبب هر رابطه جنسی و یگانه عامل ادامه زندگی زناشوئی بود چنین حوادث ناتوانی چندان زیاد پیش نمی آمد و حال آنکه اغلب ازدواجهای کنونی نتیجه یک سری عوامل اجتماعی و اقتصادی و خرج از محیط عشق می باشد. در اینجا باید بگوئیم که امروزه هنر عشق عبارت از همان هنر راضی نگاهداشتن زن است. هر چند که امروز موفقیت در آن چندان کار آسانی نیست.
خارج از رابطه جنسی نیز مسائل دیگری وجود دارد که اهمال در آنها بین زن و شوهر، سردی و بدبختی بوجود می آورد یک شوهر بجای اینکه مثل بچه چهارساله ای اخمهایش را درهم کند و بنشیند بهتر است برای رفع اشکالات و تولید توافق بین خود و زنش بکوشد. باید به ساختمان مزاجی و روحی زنش اشنا باشد و درباره اختلاف ذوق و سلیقه هائی که با هم دارند گذشت به خرج دهد.
اگر آنها این حساب را بکنند که هر شخصی حق استفاده از آزادی را دارد و داشتن نقصها و نقاط ضعفی برای هر کس طبیعی است و همچنین اگر هر دو نسبت بهم احترام متقابل داشته باشند زندگانی شان پرحاصل تر می شود و از نعمت های زندگانی زناشوئی بیشتر بهره مند می شوند.

چرا نباید شهوت کنیم ؟

دلیل آمدن اکثر ما به جلسه معتادان جنسی گمنام (SA) این بود که بوسیله افکار و رفتارهای مخرب جنسی خود دچار نا امیدی شده بودیم. ما در طول جلسه های SA با شگفتی دریافتیم که شهوت یک نیروی قوی در پشت فعالیتهای ما بود. شهوت جنسی یک فکر یا احساس افراطی هست که ما را به طرف استفاده از خودمان, دیگران یا اشیا برای اهداف ویرانگر خودمحوری تحریک میکند.

با عضویت در SA ما انسانهایی را ملاقات کردیم که راهی برای متوقف کردن رفتارهای جنسی مخرب خود پیدا کرده بودند. ولی بوسیله راستی و چهره های نورانی آنها فهمیدیم که این واقعیت دارد. آنها جوابی را که ما ناامیدانه به دنبال آن بودیم داشتند.

دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan