3- زمانی که من از شهوت و رفتارهای شهوانی سم زدایی شدم عمق بیماریم به من ضربه زد. عجز من فراتر از آن چیزی بود که من تصور می کردم. در یکی از روزها، زمانی که در حال قدم زدن بودن هشیار شدم که من برای پیدا کردن چیزهایی که شهوتم طلب می کرد به هر دو سوی یک خیابان شلوغ نگاه می کردم.
این دنده اتوماتکیی بود که در ذهن من هر زمان در اماکن عمومی خاصی قرار می گرفت، بکار می افتاد. بعضی وقتها به نظر می رسید که اولین هوس من در برابر هر شخص و مکان احساس شهوت بود و دومی احساس شرم بود. من این هوسهای شهوانی و احساسات شرم آلودم را شریانهای روحم نامیدم. تا اینکه آنها را در بطن قدم یک پذیرفتم. من در آن زمان آماده نبودم که درخواست آرامش و قدرت از نیروی برتر کنم و آنرا دریافت کنم.
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
آخرین نظرات
آخرین مطالب
پیوندها