2- مردن یا به شکل معتاد جنسی یا با زندگی ای براساس روحانیت، هر دو اینها تصمیمات سختی به نظر می رسیدند. تصمیم گیری جهت سپردن خواست و زندگی مان به نیروی برتر با این مدرک که ناتوانی اداره زندگی ام در حال کشتن من بود، تصمیم گیری در سپردن اراده زندگیم به نیروی برتر را بسیار ساده تر کرد. من وقتی شنیدم که یک نیروی برتر از من این کار را برایم به خوبی انجام می دهد تسکین یافتم و تمام آنچیزی که من می بایست انجام می دادم عمل کردن به گونه ای بود که او عمل می کند. من می بایست سپردن خواسته ام را تمرین می کردم. من تمرین کردم که تمایل به ارتباط، ازدواج، خلا وحشتناکم، تمایلم به دوست پسرهای قبلی ام و ترسهایم را بسپارم. بتدریج آموختم که هرچه بیشتر به او بسپارم زندگی ام ساده تر می گردد.
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
آخرین نظرات
آخرین مطالب
پیوندها