Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

افسردگان گمنام چیست ؟

افسردگان گمنام : برگرفته از دوازده قدم الکلیهای گمنام در می سال1985 آغاز به کار کرد .
این گروه از یک برنامه گروهی استفاده میکند . بطوریکه افراد به طور متقابل یکدیگر را حمایت می کنند
افسردگی چیست ؟؟چه کسی می داند ؟ طبیعتا افسردگی بخشی از زندگی هر کس است که دبر یا زود با آن مواجه میشود .
از آن برای غلبه بر خشم، شوق ، خستگی ، تنهایی ، یا آسیب های کودکی استفاده می کنیم . در انجمن افسردگان گمنام فرد افسرده می پذیرد که در مقابل افسردگی اش ناتوان است . فرد افسرده می پذیرد که بخش های مختلفی از زندگی اش توسط افسردگی کنترل میشود . و اینکه اون نیاز به یک نیروی و باور درونی قدرتمند دارد .
ما نیاز به چنین تجربه ای داریم . که چنین نیرویی را باور داشته باشیم که از همه ما توانمند تر بوده و ما را به سمت آرامش سوق میدهد .

در جلسات افسردگان گمنام ما در زندگی شخصی افراد کنجکاوی نمی کنیم ..و در مشارکتها نصیحت نمیکنیم . ، به جای آن ما داستان خود را و اینکه چگونه دوازده قدم ما را از شر افسردگی خلاص کرد بیان می کنیم .
جلسات امیدوار کننده بودند و بر نقاط مثبت تمرکز می کند .
هر یک ازما اهداف واضح و مثبتی را برای خودمان معین می کنیم و شروع میکنیم به یادگیری اینکه چگونه بر زندگی و احساسات خود مسلط باشیم .
زمانی که شما به عنوان تازه وارد آماده میشوید که کاری برای توقف غمهایتان انجام دهید آنگاه نتائج شروع به اتفاق افتادن می کند .
این برنامه بهبودی دوازده قدمی یک شفا دهنده بزرگ برای زخمهای شخصی است و برای فرد افسرده زندگی جدیدی را ایجاد می کند .
این برنامه شما را با کسانی که در گذشته همانند شما بوده اند آشنا میکند و امید میدهد . در حالیکه همه جا را تاریکی و نا امیدی فرا گرفته بود ممکن است بخواهید برای ارتباط با این برنامه از فردی کمک بگیرید ، این شخص راهنما نام داشته و باید خودش تجربه افسردگی داشته باشد . همچنین شما میتوانید با سایر اعضاء گروه افسردگان گمنام شماره تلفن خود را مبادله کنید .
هر چه زندگیتان بهتر می شود درد احساسی تان کاهش می یابد و دیگر برای مدت طولانی در انزوا و درد فرو نمی روید .

آنگاه شما می توانید از تجربیات گذشته تان برای کمک به افراد جدید  گروه افسردگان گمنام  استفاده کنید و خواهید دید که این راهی برای خارج شدن از زندان افسردگی است .

راه خلاصی از زندان افسردگی متصل شدن به گروه و احساس یک تجربه روحانی زندگی بخش است.

اهداف این برنامه:

۱)به شخص افسرده اجازه دهید که بداند در کشمکشش با افسردگی تنها نیست ونیز به آنها کمک کنیم که چگونه زندگی را برای خود مجددا دلپذیر سازند

۲)گروهی را ایجاد کنیم که به اعضای یکدیگر کمک کنند و مهارتهای جدیدی را در خصوص تسلط بر زندگی فرا گیرند  و زندگی جدیدی را با امید و لذت آغاز کنند.

۳)کمک کردن به اعضا برای احساس بهتر  درباره خودشان و امروزشان "فقط برای امروز"

۴)آموزش دادن به شخص افسرده و خانواده اش درباره ماهیت و دلایل افسردگی اش  و از بین بردن احساسات خجالت آور و پذیرش اینکه در مقابل این احساس عاجز است.
 چگونگی عملکرد
شما شاهد معجزه گروه هستید . شما به گروهی پیوسته اید که اعضایش در مسیر امیدواری حرکت میکنند . و در این راه به طور دو جانبه یگدیگر را حمایت می کنند . شما خواهید شنید که چگونه امید، نور و انرژی به زندگی کسانی برگشته که قبلا نا امید بوده اند ، و در چاه تاریکی افتاده و خسته از زندگی بودند .
با عضو شدن در این گروه احساس می کنیم اینجا امید هست ،اینجا برای من هم شانسی هست . من هم میتوانم بهبودی پیدا کنم .
حقیقت این است که ، داروهای جادویی و فرمول های ساده موفقیت نداریم.
ما باور داریم که برای نجات از زندان افسردگی ، زمان و تلاش نیاز داریم . ما در مراحل مختلف بیماری افسردگی دچار جراحتهای بسیاری شده ایم .
همچنین می دانیم که اینجا روشی برای کنترل زندگیمان وجود دارد که موثر و کار آمد است . این روش برای همه کسانی که میخواهند زندگی خود را تغییر دهند موفقیت آمیز است .
زمانی معتقد بودیم که دیگر هیچ امیدی نیست و خود کشی تنها راه نجات است ...
اولین قانون طبیعت این است که هر رشدی به تدریج صورت می گیرد . این کلام باور اصلی ما افسردگان و همه کسانی است که می خواهند زندگی بهتری داشته باشند .
هر چه در جلسات حاضر شویم بیشتر یاد می گیریم و راههای مختلفی برای رهایی از افسردگی پیدا می کنیم . همچنین یاد میگیریم تسلیم نشدن در برابر بیماری خودمان چقدر حیاتی است و اینکه از خودمان غافل نشویم.

 

چگونگی عملکرد

شما شاهد معجزه گروه هستید . شما به گروهی پیوسته اید که اعضایش در مسیر امیدواری حرکت میکنند .
و در این راه به طور دو جانبه یگدیگر را حمایت می کنند . شما خواهید شنید که چگونه امید، نور و انرژی به زندگی کسانی برگشته که قبلا نا امید بوده اند ، و در چاه تاریکی افتاده و خسته از زندگی بودند .
با عضو شدن در این گروه احساس می کنیم اینجا امید هست ،اینجا برای من هم شانسی هست .
من هم میتوانم بهبودی پیدا کنم .
حقیقت این است که ، داروهای جادویی و فرمول های ساده موفقیت نداریم.
ما باور داریم که برای نجات از زندان افسردگی ، زمان و تلاش نیاز داریم .
ما در مراحل مختلف بیماری افسردگی دچار جراحتهای بسیاری شده ایم .
همچنین می دانیم که اینجا روشی برای کنترل زندگیمان وجود دارد که موثر و کار آمد است .
این روش برای همه کسانی که میخواهند زندگی خود را تغییر دهند موفقیت آمیز است .
زمانی معتقد بودیم که دیگر هیچ امیدی نیست و خود کشی تنها راه نجات است ...
اولین قانون طبیعت این است که هر رشدی به تدریج صورت می گیرد .
این کلام باور اصلی ما افسردگان و همه کسانی است که می خواهند زندگی بهتری داشته باشند .
هر چه در جلسات حاضر شویم بیشتر یاد می گیریم و راههای مختلفی برای رهایی از افسردگی پیدا می کنیم . همچنین یاد میگیریم تسلیم نشدن در برابر بیماری خودمان چقدر حیاتی است و اینکه از خودمان غافل نشویم

فقط برای امروز افسردگان گمنام

فقط برای امروز سعی می کنم زندگی کنم و مشکلات تمامی طول عمر را به یک باره بر دوش نکشم . من می توانم یک مشکل را برای دوازده ساعت تحمل کنم ، اما اگر بخواهم فکر کنم که باید تا آخر عمر با آن بسازم برایم درد آور و غیر قابل تحمل خواهد بود.

 

فقط برای امروز خوشحال خواهم بود در واقع بیشتر مردم به همان اندازه که خودشان می خواهند خوشحال هستند .

 

فقط برای امروز خودم را با شرایط موجود وفق می دهم و سعی نخواهم کرد که شرایط را به میل خود تغییر دهم . سعی می کنم سرنوشت را همان طور که اتفاق می افتد قبول کنم و خودم را با آن تطبیق دهم .

 

فقط برای امروز روح و روان خود را تقویت می کنم ، مطالعه کنم ، چیزهای مفید یاد می گیرم ، ذهن خود را بدون استفاده نمی گذارم مطالبی را می خوانم که نیاز به سعی و فکر و تمرکز داشته باشد.

 

فقط برای امروز روح و روان خود را از سه طریق به تمرین وا می دارم :

1- یک کار نیک برای کسی انجام می دهم اما نمی گذارم که او یا هیچ کس دیگری بفهمد که من آن را انجام داده ام و اگر کسی فهمید آن را به حساب نمی آورم .

 

2- می خواهم خوشرو باشم و به همان خوبی دیده شوم که به نظر می رسد .

 

3 لباس مناسب بپوشم ، آرام صحبت کنم ، رفتار مودبانه داشته باشم ، انتقاد پذیر باشم ، عیب جویی نکنم و سعی کنم فقط خودم را تغییر دهم نه دیگران را .

 

فقط برای امروز برنامه ای خواهم داشت ، شاید که این برنامه را مو به مو اجرا نکنم اما به هر حال برنامه ای خواهم داشت . امروز از خدا می خواهم که مرا از شر دو آفت عجله و دودلی نجات دهد.

 

فقط برای امروز نیم ساعت با خود خلوت می کنم و سعی می کنم با دید بهتری به زندگی نگاه کنم .

 

فقط برای امروز ترسی نخواهم داشت ، مخصوصا" از لذت بردن به خاطر آن چه زیباست واهمه نخواهم داشت و باور دارم که گویی من به جهان تقدیم شده ام

توانایی های افسردگان گمنام

انجمن افسردگان گمنام چه توانایی هایی دارد؟

پیش از هرچیز باید بگویم بعداز اینکه برای اولین بار در جلسات افسردگان گمنام حضور یافتم،مدت چند ماهی به رفتن درجلسات ادامه دادم سپس دیگر نرفتم.میپرسیدچرا؟چون افسردگی ام آنقدر شدید شده بودکه قادربه ترک آپارتمانم نبودم.میخواستم تنها باشم.دلم نمی خواست با کسی صحبت کنم.دلم میخواست سربه کوه وبیابان بگذارم وخودم را از همه چیز دورکنم .بعد از گذشت 6 هفته با مرکز درمانی که عضوش بودم تماس گرفتم تا ببینم آیا مانه ای برایم مانه ای آمده است یا نه یکی از اعضاافسردگان گمنام جلساتی که به آن میرفتم ،تلفن را پاسخ داد.چند دقیقه ای با او صحبت کردم چیزی در صدایش بود که به من میگفت باید به جلسات باز گردم بنا به دلایلی برایم مهم بودکه به جلسه برم در جلسه بعدی افسردگان گمنام شرکت کردم وبعد از جلسه به ناگاه اهمیت افسردگان گمنام وتوانایی هایش را دریافتم .

این توانایی ها چه بود؟

برای من هر بار مثل شرکت در اولین جلسه است.هر بار که به آنجا میروم اولش دچار ترس ونگرانی میشوم ،سپس یادم میاید اولین جلسه افسردگان گمنام مکانی است که دیگران هم مانند خودم افسرده اندآنهامیتوانند احساس مرا درک کرده وبا آن ارتباط بر قرار کنند.آنها مرا قضاوت نمی کنند یا فکر نمیکنند که من دیوانه شده ام درآنجا مرا می پذیرند دیگر توانایی افسردگان گمنام معجزه گروه است که تک تک افراد به گروه می اورند من شاهد قوی شدن ورشد اعضا بودم دوستان زیادی پیدا کردم وتوانستم روی حمایت ودرک شان حساب کنم برخی از تازه واردان مرتب به جلسات می امدند رشد و پیشرفت شان را میدیدم حتی اگر این پیشرفت درحدلبخندی بود که قبلا بر لبانشان نمی آمد معجزه گروه به من قدرت وانرژی میده مهمترین نیروی افسردگان گمنام امید است ما امید تازه ای یافته ایم مبنی بر اینکه قرار نیست تا ابددرزندان افسردگی زندانی بمانیم در اینجا راهی برای رهایی هر یک از ما وجود دارد این امید که نیروی برتر از طریق ما معجزه خواهد کرد وما شادی را پیدا خواهیم کرد امید به این که قلب ها وافکارمان با عشق وآرامشی که قبلا تجربه نکرده بودیم آشنا خواهد شد نیروی افسردگان گمنام برای من مفید است.امید وارم ودعا میکنم برای شما نیز مفید باشد وبه آمدن ادامه دهید.

افسرده شدیم‌، افسرده نمانیم‌

زندگی گلی نیست که با افسردگی پژمرده شود و از بین برود درختی است که هم پاییز دارد و هم بهار.


افسردگی هم مثل تمام اختلال‌های روانی از خصوصیات فردی انسان‌ها نشات می‌گیرد. افسردگی یک غمگینی طولانی‌مدت و عمیق است که روند عادی زندگی فرد را با مشکل ایجاد می‌کند. بعضی از نشانه‌های افسردگی عبارتند از احساس غمگینی شدید و بی‌حوصلگی، اختلال در خواب و اشتها، کرختی و در بعضی موارد نشانه‌های جسمی‌ مثل جوش زدن پوست، معده درد و…

در افراد مختلف این نشانه‌ها متفاوت است مثلا ممکن است در فردی پر اشتهایی رخ دهد و خوابش زیاد شود و در اثر کم تحرکی‌اش با اضافه وزن مواجه شود. خوب است بدانید گاهی نشانه‌های زیاد سرخوشی هم می‌تواند نشانه افسردگی باشد. افرادی که ساعاتی از روز را بسیار شاد و ساعاتی را بسیار غمگین اند به افسردگی مانیک مبتلا هستند.

در زندگی همه ما اتفاقاتی می‌افتد که ما را غمگین می‌کند اما هیچ‌کدام دلیلی بر این نیست که زندگی ما به اتمام رسیده است. ما در یک صورت می‌توانیم زندگی نکنیم که مرده باشیم. خوب است بدانیم که وقتی اتفاق بدی برای ما می‌افتد باید چه کنیم. وقتی عزیزی را به هر شکلی از دست می‌دهیم، وقتی ضرر‌های مالی و جانی را متحمل می‌شویم، وقتی با زشتی‌های دنیا روبه‌رو می‌شویم باید چه عکس‌العملی داشته باشیم؟

یک انسان طبیعی و سالم در حالت عادی از این اتفاق‌ها غمگین می‌شود ما هم از شما انتظار نداریم که شاد شوید شما می‌توانید برای این اتفاق‌ها سوگواری کنید، گریه کنید اتفاقا اصلا جلوی اشک‌هایتان را نگیرید. ما انسانیم و باید عکس‌العمل‌های طبیعی خود را داشته باشیم. اما نباید اجازه دهید که گریه و سوگواری بر شما غلبه کند همین که ناراحتی خود را بروز دادید کافی است بسته به اتفاقی که افتاده است سوگواری شما هم می‌تواند کوتاه‌تر یا طولانی‌تر شود. بدترین اتفاق در زندگی هر کس بنا به آمارهای به دست آمده مرگ همسر است. سوگواری برای این مصیبت ۴۰ روز است و تا یک‌سال باید شما به زندگی عادی برگشته باشید وگرنه نشانه‌های افسردگی به صورت یک اختلال روانی بروز می‌کند و ماندگار می‌شود.

اگر فکر می‌کنید در مقابله با مصیبت و یا اتفاقی که شما را غمگین می‌سازد نمی‌توانید مقاومت کنید و از پس آن بر نمی‌آیید حتما به روان‌شناس مراجعه کنید و هیچ وقت‌ سرخود از قرص‌های آرامبخش استفاده نکنید چون ممکن است این داروها شما را افسرده‌تر بکند. افسردگی غیر از این‌که دلایل محیطی دارد زمینه ارثی و ژنتیکی هم می‌تواند داشته باشد. بعضی‌ها دچارافسردگی فصلی می‌شوند مثلا اوایل پاییز و یا زمستان دچار افسردگی می‌شوند. بعضی‌ها چند روز از ماه را افسرده‌اند. افسردگی‌های مختلفی هم وجود دارد اعم از افسردگی دوران بارداری، افسردگی پس از زایمان و… . افسردگی بنا به شدت و مدت آن متفاوت است اما آنچه مهم است چگونگی مقابله با آن است.

دنبال علت افسردگی باشید

ابتدا دنبال دلیل افسردگی خود باشید. اگر افسردگی شما بدون دلیل است به خاطر این است که زندگی بی‌دلیلی دارید. قبل از هر چیز با خودتان خلوت کنید و به هدف‌هایتان بیندیشید و حتی فراتر از آن به آرزوهایتان. می‌توانید آنها را یادداشت کنید حتی اگر دست نیافتنی باشند مرورشان به شما نیرو خواهد داد. بعد به زندگی خود نگاه کنید و ببینید که چقدر زندگی و تلاش‌هایتان در مسیر رسیدن به آرزوها و هدف‌هایتان است. مهم این نیست که چقدر از آرزوهایتان دورید مهم این است که روز به روز نزدیکتر‌ می‌شوید یا دورتر. حتی اگر به آرزوهایتان نرسیدید زندگی در مسیر آنها برایتان لذت‌بخش و پر انگیزه خواهد بود.

اگر افسردگی شما دلیل دارد خوب به آن فکر کنید و ببینید چه راهی برای خلاصی از آن دارید، اگر راهی پیدا کردید دیگر دلیلی برای افسردگی ندارید. اگر راهی برای خلاصی از آن دلیل نبود راهی جز فراموش کردن ندارید.

ذهن انسان به طور خودکار خاطرات بد را به فراموشی می‌سپارد اگر شما دائما به طور خود آزارانه‌ای این خاطرات را به خاطر بیاورید و مرور کنید ذهن شما خسته خواهد شد و شما نیز افسرده می‌شوید، بگذارید هر چیزی روند طبیعی‌اش را در بدن شما طی کند.

اگر احساس افسردگی می‌کنید و بی‌حوصله هستید، در خانه بیکار ننشینید. اگر شغلی داشتید که رهایش کردید به آن بازگردید. بیکاری یکی از بزرگترین دلایل بی‌حوصلگی و افسردگی است. از خوابیدن زیاد و یا کم پرهیز کنید. اندازه بخوابید و اندازه بخورید. صبح‌ها به حمام بروید و از دوش گرفتن در شب خودداری کنید با آب داغ دوش نگیرید.

دوری از افسردگی‌

آب گرم افسردگی را تشدید می‌کند سعی کنید حداقل روزی یکبار صبح‌ها دوش آب سرد یا ولرم بگیرد. ورزش کنید حتی پیاده‌روی. از غذاهای شیرین استفاده کنید خوراکی‌هایی مثل کاکائو می‌تواند به شما شادی بخشد. از دوستان و اطرافیانتان بخواهید به شما کمک کنند تا شادی و نشاط خود را به دست بیاورید.

هر روز یک کار جدید انجام دهید و برای خود یادداشت کنید حتی اگر خریدن یک جوراب یا گذاشتن یک گل در گلدان باشد. همه ما دائما در حال گفتگو با درون خود هستیم. کمی‌ تمرکز کنید و ببینید که شما به خود چه می‌گویید آیا جمله‌های امیدبخش به کار می‌برید یا دائما با خود کلنجار می‌روید و ناامیدانه صحبت می‌کنید.

شروع کنید به تمرین‌هایی درخصوص گفتگوهای درونی. با خود مهربان باشید دوست خودتان باشید و به خودتان امید دهید حتی در بدترین لحظات شما می‌توانید قدرتی باورنکردنی در خود به وجود بیاورید. ممکن است در اطرافیان شما کسی دچار افسردگی باشد.

زندگی گلی نیست که با افسردگی پژمرده شود و از بین برود درختی است که هم پاییز دارد و هم بهار. باغبان خوبی برای درخت زندگی خود باشید و هیچگاه شما باعث و دلیل افسردگی کسی نشوید.

هفت علامت شایع بیماری افسردگی

افسردگی یکی از بیماری های شایع قرن ماست و سازمان جهانی بهداشت هشدار داده است که این بیماری روانی بیش از سایر عوامل تهدید کننده حیات جسمی و روانی، انسان ها را در قرن حاضر تهدید می کند. علت افسردگی می تواند عوامل ژنتیکی، استرس زیاد، شکست های بزرگ در زندگی، از دست دادن و مرگ یکی از نزدیکان و عوامل پیچیده دیگر باشد.

به گزارش مشرق به نقل از دادنا، وب سایت Healthline گزارشی درباره مهمترین عوامل پیدایش افسردگی منتشر کرده و در آن اشاره کرده است که ممکن است همه افراد بشر تا حدی دچار یکی از علائم افسردگی زیر شده باشند که نباید نگرانی زیادی به خود راه دهند اما اگر این علائم به صورت پیوسته در فرد رخ می دهد بهتر است هر چه زودتر به یک روانشناس یا روانپزشک برای مشاوره مراجعه کند.

1- منفی شدن احساسات

یکی از نشانه های بروز افسردگی می تواند تغییر منفی و بدبینانه دیدگاه فرد نسبت به زندگی باشد، بویژه آنکه احساس ناامیدی محض از بروز تغییرات مثبت در زندگی فرد ایجاد شود. معمولاً احساس ناامیدی از تغییرات مثبت همراه است با احساس بی ارزش بودن، حس تنفر از خود و بی دلیل احساس گناهکار بودن. شاید این حرف ها را زیاد بشنویم که «همه اش تقصیر من بود!» یا «که چی بشه؟! آخرش که چی؟!»

2- بی علاقه شدن و از دست دادن انگیزه

افسردگی می تواند منجر به از دست دادن علایق شخصی فرد نسبت به موضوعاتی شود که سابقاً به آنها عشق می ورزیده است. عدم علاقه به معاشرت با دوستان، ورزش کردن، سفر رفتن و شرکت در فعالیت های گروهی هم نشانه دیگری از بروز افسردگی است.

3- خواب زیاد و احساس کرختی

یکی از نشانه های افسردگی احساس کرختی زیاد و بی حوصلگی مفرط است. شخص احساس می کند مانند باتری خالی شده، کاملاً شارژش خالی شده و تمایل برای انجام دادن هیچ کاری ندارد. خواب آلودگی و ماندن طولانی مدت در رختخواب هم می تواند از نشانه های این بیماری باشد اما افسردگی به نوبه خود می تواند باعث بیخوابی نیز بشود که خود عامل کج خلقی و آشفتگی ذهنی است.

4- بیقراری و دلهره داشتن

بیماری افسردگی لزوماً منجر به بی حرکتی و کرختی نمی شود و می تواند به صورت فعالیت زیاد داشتن به همراه احساس دلهره و اضطراب خود را نشان دهد. انگاری هر آن ممکن است اتفاقی رخ دهد و فاجعه ای در انتظار شخص افسرده دل نگران است. این نوع نمایش افسردگی به همراه فعالیت زیاد، بیشتر در مردان دیده می شود. زنان وقتی دچار افسردگی حاد می شوند تمایل به گوشه نشینی و بی حرکتی دارند اما در مردان دیده شده که هنگام افسردگی حاد معاشرتی شده و به صورت بیمار گونه ای فعالیت می کنند.

5- اختلال وزن بدن

شخصی که دچار افسردگی حاد شده ممکن است به علت پرخوری مفرط یا بی اشتهایی کاذب دچار افزایش و کاهش وزن به صورت پیوسته باشد. اگر شخص بدون اینکه احساس گرسنگی کند تمایل به خوردن غذای زیادی دارد و یا هنگام احساس گرسنگی مفرط تمایلی به خوردن غذا پیدا نمی کند نشانه ای از افسردگی در وی دیده می شود.

6- احساسات غیر قابل کنترل

یک لحظه احساس عصبانیت و انفجار و لحظه ای دیگر بی اختیار گریستن. نداشتن کنترل بر روی بروز احساسات نشانه ای از ابتلا فرد به بیماری افسردگی است.

7- فکر کردن به مرگ

فکر کردن به مرگ و خودکشی یکی از علائم مشهور افسردگی است. کسی که اقدام به خودکشی می کند یقیناً افسرده است و کسانی که دائماً به مردن و مرگ فکر می کنند نیز به احتمال زیاد افراد افسرده ای هستند.

علل و علائم افــــســـــردگـــــی

نگاهی به علل و علائم افــــســـــردگـــــی به عنوان شایع‌ترین بیماری اعصاب و روان
افسردگی یک اختلال خلقی است که امروزه در گروه شایع‌ترین بیماری‌های اعصاب و روان جای گرفته است. به گفته کارشناسان؛ احتمال بروز افسردگی در زنان دو برابر مردان است. به دنبال بروز افسردگی، فرد از جامعه، خانواده یا دوستان کناره‌گیری کرده و عملکردهای وی اعم از شغلی، تحصیلی و خانوادگی مختل می‌شود. بنابراین شناسایی علایم این اختلال و فراهم آوردن زمینه‌های درمانی مناسب بیش از پیش ضروری است.

افراد به طور معمول طیف وسیعی از حالات خلقی و روانی اعم از شاد و غمگین بودن، خندیدن و غصه‌دار بودن را تجربه می‌کنند، افراد به طور طبیعی بر این حالات خلقی روحی – روانی تسلط داشته و قادر به کنترل آن ها هستند. در اختلالات خلقی این احساس تسلط از بین رفته و فرد از این بابت دچار رنج فراوانی می‌شود.

شیوع افسردگی در زنان دو برابر مردان است

اثرات زایمان، تفاوت‌های هورمونی و فشارهای روانی و اجتماعی از علل افسردگی در زنان است.

فرد افسرده توانایی کنترل این روحیه و خلق افسرده را ندارد. افسردگی حدود 10 تا 25 درصد در زنان و 5 تا 10 درصد در مردان شایع است. تفاوت‌های هورمونی بین دو جنس زن و مرد، اثرات زایمان و تفاوت فشارهای روانی و اجتماعی در زنان و مردان از جمله علت‌های شیوع دو برابری افسردگی در زنان نسبت به مردان است.

عوامل ژنتیکی‌، اتفاقات روانشناختی، عوامل اجتماعی و معنوی در بروز افسردگی موثرند

یک متخصص اعصاب و روان با بیان این که افسردگی مانند هر اختلال اعصاب و روان دیگر در چهار حوزه ریشه دارد، مسایل زیست شناختی مانند عوامل ژنتیکی در بروز افسردگی موثراست. بنابراین افراد دارای سابقه خانوادگی، اختلالات اعصاب و روان، مستعد بروز افسردگی هستند. اتفاقات روانشناختی نیز در بروز افسردگی نقش مهمی دارند. به عنوان مثال فردی که شریک عاطفی خود را از دست داده در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارد.

برخی از عوامل در سطح اجتماع معمولا به شکلی غیرمحسوس افراد را تحت تاثیر قرار می‌دهند. عوامل معنوی از دیگر عوامل موثر در بروز افسردگی است. بر این اساس اختلالات اعصاب و روان در افرادی که به یک وجود لایزال قدرت معتقدند کمتر مشاهده می‌شود.

این چهار مورد می‌توانند تنظیم و تعادل در محیط مغز را بر هم زده و اختلالات اعصاب و روان را بوجود آورد که یکی از این اختلالات افسردگی است. همچنین بسته به این که کدام بخش از مغز تحت تاثیر بیشتری قرار گرفته باشد، علایم متفاوت بروز می‌کند.

این خلق افسرده از نظر بیمار مبتلا، کیفیت مشخصی دارد که می‌توان آن را از یک احساس طبیعی دلتنگی و سوگواری متمایز کرد. به این ترتیب بیمار احساس می‌کند در دوره‌ای قرار گرفته که احساس غمگینی و دلتنگی وی متفاوت از احساس غمگینی وی در یک حالت طبیعی است. بیماران افسرده علایم بیماری خود را نوعی درد مشقت‌بار روحی توصیف کرده و حتی گاهی از این مسئله شکایت می‌کنند که قادر به گریه کردن نیستند. در مقابل گروهی دیگر نیز قادر به کنترل گریه خود نیستند.

راههای غلبه بر افسردگی

همه ما گاهی دچار حالت ناامیدی و افسردگی می‌شویم. مثلاً وقتی روابط ما با دیگران از هم پاشیده می‌شود. ممکن است شوکه شویم، گریه کنیم، غذا نخوریم، عصبانی شویم، خوب نخوابیم و بدخلق و مضطرب شویم.

این حالت معمولاً پس از چند روز برطرف می‌شود و شخص به زندگی طبیعی باز می‌گردد. اما آنچه پزشکان آن را افسردگی می‌نامند، حالت افسردگی به این شکل نیست. بلکه این اصطلاح برای تعریف بیماری شدیدتری به کار می‌رود که حداقل چند روز طول می‌کشد و بر جسم و روح اثر می‌گذارد. این بیماری ممکن است بی هیچ دلیلی بروز کند و زندگی فرد را تهدید کند. هیچ وقت وجود یک علامت تک نشانگر وجود افسردگی و یا به قول معروف افسردگی بالینی در فرد نیست. بسیاری از علایم شبیه یکدیگرند، اما وقتی فرد به افسردگی مبتلا می‌شود این علائم شدیدتر می‌گردند و مدت بیشتری ادامه می‌یابند. اگر حالت ناامیدی و افسردگی بر تمام ابعاد زندگی شما تاثیر بگذارد، 2 یا چند هفته ادامه یابد و یا به حدی برسد که به فکر خودکشی بیفتید، کار صحیح آن است که از دیگران یاری بطلبید.

به خاطر داشته باشید که افسردگی یک بیماری است که می‌توان آن را با موفقیت درمان کرد و به موقع بهبود خواهد یافت.
علایم افسردگی
هر چند افسردگی یک اختلال خلفی دانسته می‌شود اما در واقع از مجموع 4 علامت مختلف تشکیل شده است. علاوه بر علایم هیجانی (خلقی)، علایم شناختی، انگیزشی و جسمانی وجود دارد. لازم نیست فرد به همه این علایم دچار شود تا بتوان او را افسرده دانست. اما هر چه بیشتر دچار این علایم شده باشد و هر چه شدت این علایم بیشتر باشد با اطمینان بیشتری می‌توان نظر داد که دچار افسردگی است.

1- علایم جسمی: 1-تغییر اشتها (افزایش یا کاهش اشتها)،2- آشفتگی در خواب (بدخوابی، به سختی به خواب می‌روند، زودتر از موقع بیدار می‌شوند یا زیاد می‌خوابند) 3- خستگی 4- یبوست 5- بی میلی جنسی 6- نا منظم شدن عادت ماهانه 7- کم تحرکی روحی و جسمی. از آنجا که افکار شخص افسرده معطوف به درون هستند تا به وقایع خارجی، بیمار ممکن است دردها و رنج‌های خود را بیش از حد بداند و نگران سلامتی‌اش باشد.

2- علایم شناختی: علایم شناختی بیشتر شامل افکار منفی است. افراد افسرده اعتماد به نفس اندکی دارند، احساس بی کفایتی کرده و برای شکسته‌ای‌شان خود را تحقیر می‌کنند. آن‌ها از آینده نا امید بوده و به انجام کاری برای بهبود زندگی‌شان بدبین هستند. تفکر افراد افسرده باعث می‌شود که انسان جهان را با دیدی منفی بنگرد.

سه عامل سازنده تفکر افسرده کننده عبارت است از:

افکارمنفی، مانند اینکه «من در کارم موفق نیستم».

انتظارات زیاد و غیر منطقی از خود، مانند من زمانی خوشبخت هستم که همه مرا دوست بدارند و مرا در شغلم موفق بدانند.

افکار غلط مانند: الف نتیجه گیری‌های سریع و کلی ب توجه به جزییات منفی در یک موقعیت و چشم پوشی از موارد مثبت پ اعتقاد بر اینکه مقصر هر کار غلطی خود شخص است دتنیچه گیری منفی.

3- علایم هیجانی: غمگینی و دل‌مردگی برجسته‌ترین علامت هیجانی در افسردگی است. شخص افسرده ناامید و غمگین است. اغلب گریه و زاری می‌کند و ممکن است به فکر خودکشی بیفتد. از دست دادن لذت یا خوشنودی از زندگی نیز به همین اندازه برای وی شایع است. فعالیت‌هایی که قبلاً موجب رضایت او می‌شد اکنون کسل کننده و غیر لذت بخش می‌شود. شخص افسرده به تدریج به سرگرمی‌ها، تفریحات و فعالیت‌های خانوادگی بی علاقه می‌شود. بیشتر بیماران افسرده شکایت می‌کنند که دیگر از علایق قبلی شان لذت نمی‌برند و بسیاری از عدم عطوفت به دیگران می‌گویند.

4- علایم انگیزشی: انگیزش در افسردگی رو به نزول است. فرد افسرده به منفعل بودن گرایش بیشتری دارد و برای شروع فعالیت‌ها با مشکل روبه رو است.
انواع افسردگی
1- افسردگی خفیف: در افسردگی خفیف خلق پایین ممکن است ایجاد شود و بعد از مدتی از بین برود. این بیماری اغلب بعد از یک واقعه استرس زا بروز می‌کند. شخص ممکن است غیر از احساس خلق پایین، احساس اضطراب و نگرانی هم داشته باشد. تغییر در نحوه زندگی، اغلب تمام آن چیزی است که برای درمان این نوع افسردگی لازم است.
2- افسردگی متوسط: در افسردگی متوسط خلق پایین طول کشیده و باقی می‌ماند و شخص دچار علایم جسمی نیز می‌گردد. گرچه این علایم از فردی به فرد دیگر فرق می‌کند.
در چنین مواردی، فقط تغییر در نحوه زندگی به ندرت باعث بهبودی می‌شود و نیاز به درمان دارویی هم وجود دارد.
3- افسردگی شدید: افسردگی شدید یک بیماری تهدید کننده زندگی می‌باشد که دارای علایم شدیدی می‌باشد. بیمار دچار علایم و مشکلات جسمی، هذیان‌ها و توهمات شده و مراجعه به پزشک در اولین فرصت از اهمیت زیادی برخوردار است.
عوامل بروز افسردگی
1- ژن‌ها.
2- ویژگی‌های شخصیتی.
3- محیط خانوادگی.
4- الگوهای فکری.
5- فشار روحی و حوادث زندگی.
6- بیماری جسمی.
7- جنسیت.
راه‌های غلبه بر افسردگی
اگر دچار افسردگی شده اید، خودتان متوجه احساس ناامیدی و استیصال که ناگهان بروز کرده می شوید. در این وضعیت بهتر است برای درمان به پزشک مراجعه کنید. اما در این بین خودتان نیز می توانید با به کار گیری عادت های صحیح و تغییر در شیوه و سبک زندگی اقدامات مفیدی برای بهبود وضعیت داشته باشید.
افسردگی و راههای غلبه بر آن
توصیه‌هایی که به شما کمک می‌کند حالتان بهتر شود.
1- سعی کنید هر روز سر ساعت خاصی از خواب بیدار شوید، حتی اگر دلتان نخواهد، به محض بیدار شدن از رختخواب بیرون بیایید.
2- از نرمش و ورزش غفلت نکنید: هر کاری که شامل فعالیت و تحرک جسمی باشد، حالتان را بهتر خواهد کرد. اگر هنگام پیاده روی افکار منفی به شما هجوم آورد به ورزش دیگری بپردازید. نرمش و ورزش‌های موسوم به ایروبیک (ورزش‌های هوازی) و شنا بسیار مفید می‌باشند. تمرینات بدنی منظم قوی‌ترین عامل طبیعی است که می‌تواند افسردگی را برطرف سازد. ثابت شده است که تمرینات منظم موجب افزایش میزان ماده‌ای به نام اندروفین در مغز می‌شود. ماده‌ای قوی که به طور طبیعی باعث تقویت و بهتر شدن روحیه فرد می‌گردد. نگرانی و اضطراب را کاهش می‌دهد.
خواب را تنظیم می‌کند و به شما آرامش می‌بخشد. موجب فعالیت ذهنی مثبت می‌شود. احساسات فروخورده و سرکوب شده و انباشته شده را آزاد می‌سازد. افسردگی خفیف را درمان می‌کند. نگرش فکری و عزت نفس را بهبود می‌بخشد. عملکرد قلب را تقویت می‌کند. فشار خون را پایین می‌آورد. عمل انتقال اکسیژن به سراسر بدن را بهبود می‌بخشد. از پوکی استخوان جلوگیری می‌کند. موجب کنترل قند خون می‌شود.

اگر تمرینات بدنی انجام نمی‌دهید و بالاتر از 40 سال سن دارید یا مبتلا به بیماری خاصی هستید قبل از شروع تمرینات بدنی به یک پزشک متخصص مراجعه کرده و مطمئن شوید که از تندرستی کامل برخوردارید و انجام تمرینات بدنی به رایتان زیان بخش نخواهد بود.
3- اعتقادات مذهبی خود را تقویت کنید و به خدا توکل کنید. همچنین در مراسم مذهبی و فعالیت‌های اجتماعی شرکت کنید.
4- وظایف یا کارهای دشوار و بزرگ را به قسمت‌های کوچک تقسیم کنید. الویت بندی کنید و آنچه را می‌توانید انجام دهید.
5- اهداف واقع بینانه ای داشته باشید. اهداف سخت و مشکل برای خود تعیین نکنید و مسئولیت بیش از حد را به دوش نگیرید. از خود انتظار زیادی نداشته باشید. هر روز یک هدف کوچک برای خود تعیین کنید و سعی کنید به آن برسید. به یاد داشته باشید اگر افسردگی انرژی و انگیزه ما را کاهش می‌دهد، انجام حتی یک کار کوچک در روز به شما کمک می‌کند احساس بهتری راجع به خود داشته باشید. اهداف خود را با عباراتی مثبت بیان کرده و در عبارات خود از کلمه منفی استفاده نکنید. به جای اینکه بگویید من دیگر قند، شیرینی، بستنی و سایر خوراکی‌های چاق کننده را نخواهم خورد بهتر است بگویید من از خوردن خوراکی‌های سالم و مغزی که کالری کمتری دارند لذت می‌برم.
6- سعی کنید با دیگران معاشرت کنید. کنار دیگران بودن به مراتب بهتر از تنهایی است و به شما کمک می‌کند. وقتی حوصله ندارید شاید خوشتان نیاید با دیگران صحبت کنید ولی بهتر است بدانید در چنین شرایطی حرف زدن با دیگران می‌تواند به شما کمک کند. با کسی که دوست دارید و در مورد موضوعی که دوست دارید، صحبت کنید.
7- سعی کنید حالت چهره خود را تغییر دهید. پژوهش گران نشان داده‌اند که حالت صورت شما می‌تواند احساسات را تغییر دهد. پس لبخند بزنید و اگر بی اختیار اخم کرده‌اید، اخم‌هایتان را باز کنید.
8- هر بار کاری را خوب انجام می‌دهید و یا هر وقت که حالتان خوب است، احساس و افکار خود را یادداشت کنید. به مرور این نوشته‌ها در زمان‌هایی که احساس خوبی ندارید به شما نشان می‌دهد که این حال بد شما پایدار نبوده و مدتی بعد احساس بهتری خواهید داشت.
9- بپذیرید که هر فرد توانایی‌ها و خصوصیات متفاوتی دارد. روی خصوصیات خاص خود تاکید کنید.
10- از یک متخصص کمک بگیرید. بزرگ‌ترین کمک به افراد افسرده این است که آن‌ها را ترغیب کنیم تا از دیگران کمک بگیرند. افراد خانواده و دوستان بیمار افسرده را تشویق و ترغیب کنند تا درمان را شروع کنند و خود را از درد و رنج‌های ناشی از بیماری نجات دهد. در مورد بیماران افسرده، هرگونه حرف، اقدام یا فکر مربوط به خودکشی را نادیده نگیرید و از یک متخصص کمک بخواهید.
11- تغذیه مناسب:ارتباط ظریف و اساسی بین جسم و روح وجود دارد. تغذیه مناسب نه تنها به بهبود کیفیت جسم کمک می کند بلکه روح را نیز ارتقا می بخشد. اختصاص بخش اعظمی از تغذیه به میوه ها و سبزیجات تازه و غلات بسیار مفید است. بهتر است مصرف چربی و شیرینی جات را محدود کنید. بعضی مطالعات حاکی از این حقیقت است که اسید چرب امگا 3 و ویتامین B12 به تغییر خلق و خو و رفع افسردگی کمک می کند. یکی از بارزترین علایم افسردگی اضطراب می باشد و مصرف بیش از اندازه کافئین باعث بروز عصبیت، دلهره و اضطراب می شود. محدود کردن موادی مثل قهوه، چای، شکلات و... می تواند تغییر به سزایی در بهبود خلق و خو داشته باشد.
12- اکتشاف خلاقیت: نقاشی، عکاسی، بافندگی و یا نویسندگی فعالیت هایی هستند که فرد با انجام آن می تواند احساس درونی خود را بهتر بیان کند. خلاقیت احساس خوبی در فرد ایجاد می کند. هدف خلق شاهکار نیست. بلکه انجام کاری است که ایجاد لذت می کند و رضایت خاطر بیشتری به همراه دارد.

راه های غلبه بر افسردگی

* اهداف واقع بینانه ای داشته باشید. از خود انتظار غیرواقعی نداشته باشید هر روز هدف کوچکی را تعیین و برای رسیدن به آن تلاش کنید.

*حالت صورت خود را تغییر دهید. تغییر حالت صورت به تغییر احساس درونی شما کمک می کند پس لبخند بزنید و اخم هایتان را باز کنید.

*کارهای خوب و موفق خود را یادداشت کنید و در زمانی که احساس خوبی ندارید آن ها را مرور کنید.

*تغذیه مناسب داشته باشید و از مواد غذایی حاوی مواد مغذی و ویتامین استفاده کنید.

*ورزش و معاشرت با دیگران را فراموش نکنید.

نگاهی به علل و علائم افــــســـــردگـــــی

نگاهی به علل و علائم افــــســـــردگـــــی به عنوان شایع‌ترین بیماری اعصاب و روان
افسردگی یک اختلال خلقی است که امروزه در گروه شایع‌ترین بیماری‌های اعصاب و روان جای گرفته است. به گفته کارشناسان؛ احتمال بروز افسردگی در زنان دو برابر مردان است. به دنبال بروز افسردگی، فرد از جامعه، خانواده یا دوستان کناره‌گیری کرده و عملکردهای وی اعم از شغلی، تحصیلی و خانوادگی مختل می‌شود. بنابراین شناسایی علایم این اختلال و فراهم آوردن زمینه‌های درمانی مناسب بیش از پیش ضروری است.

افراد به طور معمول طیف وسیعی از حالات خلقی و روانی اعم از شاد و غمگین بودن، خندیدن و غصه‌دار بودن را تجربه می‌کنند، افراد به طور طبیعی بر این حالات خلقی روحی – روانی تسلط داشته و قادر به کنترل آن ها هستند. در اختلالات خلقی این احساس تسلط از بین رفته و فرد از این بابت دچار رنج فراوانی می‌شود.

شیوع افسردگی در زنان دو برابر مردان است

اثرات زایمان، تفاوت‌های هورمونی و فشارهای روانی و اجتماعی از علل افسردگی در زنان است.

فرد افسرده توانایی کنترل این روحیه و خلق افسرده را ندارد. افسردگی حدود 10 تا 25 درصد در زنان و 5 تا 10 درصد در مردان شایع است. تفاوت‌های هورمونی بین دو جنس زن و مرد، اثرات زایمان و تفاوت فشارهای روانی و اجتماعی در زنان و مردان از جمله علت‌های شیوع دو برابری افسردگی در زنان نسبت به مردان است.

عوامل ژنتیکی‌، اتفاقات روانشناختی، عوامل اجتماعی و معنوی در بروز افسردگی موثرند

یک متخصص اعصاب و روان با بیان این که افسردگی مانند هر اختلال اعصاب و روان دیگر در چهار حوزه ریشه دارد، مسایل زیست شناختی مانند عوامل ژنتیکی در بروز افسردگی موثراست. بنابراین افراد دارای سابقه خانوادگی، اختلالات اعصاب و روان، مستعد بروز افسردگی هستند. اتفاقات روانشناختی نیز در بروز افسردگی نقش مهمی دارند. به عنوان مثال فردی که شریک عاطفی خود را از دست داده در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارد.

برخی از عوامل در سطح اجتماع معمولا به شکلی غیرمحسوس افراد را تحت تاثیر قرار می‌دهند. عوامل معنوی از دیگر عوامل موثر در بروز افسردگی است. بر این اساس اختلالات اعصاب و روان در افرادی که به یک وجود لایزال قدرت معتقدند کمتر مشاهده می‌شود.

این چهار مورد می‌توانند تنظیم و تعادل در محیط مغز را بر هم زده و اختلالات اعصاب و روان را بوجود آورد که یکی از این اختلالات افسردگی است. همچنین بسته به این که کدام بخش از مغز تحت تاثیر بیشتری قرار گرفته باشد، علایم متفاوت بروز می‌کند.

این خلق افسرده از نظر بیمار مبتلا، کیفیت مشخصی دارد که می‌توان آن را از یک احساس طبیعی دلتنگی و سوگواری متمایز کرد. به این ترتیب بیمار احساس می‌کند در دوره‌ای قرار گرفته که احساس غمگینی و دلتنگی وی متفاوت از احساس غمگینی وی در یک حالت طبیعی است. بیماران افسرده علایم بیماری خود را نوعی درد مشقت‌بار روحی توصیف کرده و حتی گاهی از این مسئله شکایت می‌کنند که قادر به گریه کردن نیستند. در مقابل گروهی دیگر نیز قادر به کنترل گریه خود نیستند.

افسردگی بر روی چه نقاطی از بدن تاثیر می گذارد؟

افسردگی دلایل مختلف و متعددی می تواند داشته باشد و یکی از شایع ترین بیماری های در قرن ۲۱ می باشد که هر روز و روز به روز نیز افزایش می یابد .

 

افسردگی می تواند به دلایل روحی باشد مثلا نا امیدی های و دلسردی هایی که در زندگی با آنها مواجه می شویم و یا اینکه به علت مشکل جسمی و یا فیزیکی که تازگی به آن دچار شده اید .
افسردگی به مروز زمان بر روح و جسم تسلط می یابد و گسترش پیدا می کند و به نظر شخص افسرده هیچ راه گریزی برای آن وجود ندارد.
از دید روان شناسی آسیب های جسمی بسیاری در این مدت زمان می تواند به این اشخاص وارد شود مانند خودکشی و یا …

علائم فیزیکی که در این افراد دیده می شود بدین ترتیب است :
اختلال در خواب ، نداشتن خواب مفید، از خواب پریدن های بسیار در فواصل خواب یک شبانه روز، احساس گریه مداوم ، غمگینی، خستگی، عدم احساس آرامش و عدم تمدد اعصاب حتی با وجود استراحت های طولانی مدت ،

شخصی که در حال افسرده شدن است خود به سادگی قادر به درک این موضوع است ، علاوه بر آن نشانه هایی مانند :
* این افراد دردهای عصبی بسیاری را در ناحیه گردن و کمر و سر خود احساس می کنند و حتی با مصرف مسکن های متفاوت نیز اثر درد تخفیف نمی یابد .

* معمولا افرادی که دارای افسردگی هستند بیشتر دچار سر دردهای ناگهانی و یا احساس غم و گریه یکباره می شوند .

* افراد افسرده تا حدی از جان خود سیر می شوند که به خود کشی فکر می کنند و خانواده ی این افراد باید کاملا آنها را درک کنند و تا جایی که ممکن است با خواست های آنها موافقت داشته باشند تا زمانی که شخص از این دوران بحرانی که به آن دچار شده است و از برزخی بس بزرگ که در آن به سر می برد خارح شود . در این مرحله خانواده و حمایتشان نقش اساسی را دارد .

* باید به خاطر داشته باشید بیشتر از اینکه دردهای جسمی این افراد را تسکین دهید باید زخم های روحی آنها را مداوا کنید زیرا این زخم ها ممکن است آنها را از پای درآورد .

* در مدتی که شخص دچار افسردگی شده است باید حتما از یک روانکاو نیز کمک بگیرید تا او شما را در این زمینه یاری کند ، و به بهبودی کامل دست پیدا کنید .

تغذیه و درمان افسردگی

بیماری افسردگی هر سال حدود 17 میلیون نفر از مردم امریکا را گرفتار می کند به طوری که خود بیماری و عوارض آن به صورت یک مشکل اساسی اقشار وسیعی از جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. این بیماری تقریباً تمام بدن را تحت تاثیر قرار می دهد. سیستم اعصاب، خلق، افکار، رفتار، خوردن، خوابیدن و تفکر یک فرد و نگاه آن به اطراف خود مواردی است که تحت تاثیر این بیماری به شدت تغییر می کند. علائم این بیماری ممکن است هفته ها، ماه ها و سال ها طول کشیده و در طول دوره بیماری شدت و ضعف متفاوتی از خود نشان دهد.

بیماران افسرده خود را از جامعه مخفی و منزوی می کنند، اشتیاق، هیجان و احساس لذت در این افراد بسیار کاهش می یابد. علائم واضح این بیماری به صورت خستگی مزمن، خواب آشفته به صورت بی خوابی یا خواب زیاد، تغییر در اشتها، سردرد، درد پشت، اختلالات گوارشی، بی قراری، تحریک پذیری، عصبانیت، از بین رفتن احساس لذت و احساس بی کفایتی و بی ارزشی است. بسیاری از این بیماران در مورد خودکشی و مرگ فکر می کنند. زمان این افراد به کندی پیش می رود و تمامی مسائل اطراف آنها توخالی به نظر می رسد. این بیماران افرادی هستند که به طور مزمن عصبانی یا تحریک پذیرند. غمگین یا ناامید بوده و بسیار کم احساس یا بدون احساس اند.

این بیماری در دو گروه عمده تقسیم بندی می شود؛ گروه اول اختلالات تک قطبی هست که معمولاً در یک دوره کوتاه در زندگی افراد دیده می شود که شامل علائم ذکر شده است. گروه دوم اختلالات دوقطبی نامیده می شود که ابتدا معمولاًً با افسردگی شروع می شود و بعد از پیشرفت تبدیل به دوره هایی از افسردگی و مانیا می شود.

این مقاله بیشتر روی بیماران تک قطبی تاکید خواهد داشت. علت این بیماری به طور کامل شناخته نشده است اما علت های قابل ذکر شامل استرس های شدید، حوادث زندگی، عدم تعادل شیمیایی در مغز، اختلالات تیروئید و کمبودهای تغذیه ای، فقر غذایی، کاهش قند خون، مونو نوکلئوزیس، عدم ورزش، اندومتریوزیس و آلرژی ها است.

یکی از مهم ترین علل افسردگی ژنتیک است که معمولاً تا حدود 50 درصد نقش آن ثابت شده است.

در مورد استرس بایستی گفت که بیشتر مردم از استرس روزمره در درجات مختلف برخوردارند و البته بایستی ذکر کرد که پاسخ افراد به این استرس ها متفاوت است. اگر استرس از نوع بسیار شدید باشد (مثل مرگ فرزند) و مکانیسم تطابق فرد پاسخگو نباشد معمولاً افسردگی رخ می دهد.

شایع ترین فرم افسردگی طبق نظر نویسندگان کتاب Nutritional Healing از نوع افسردگی مزمن با شدت کم است که دیس تایمی نیز نامیده می شود. این بیماری به صورت دوره طولانی و عودکننده است که معمولاً ناتوان کننده نیست ولی فرد را از یک عملکرد نرمال در مواجهه با اختلالات اجتماعی و احساسی در زندگی عملاً ناتوان می کند. تحقیقات نشان می دهد که این فرم از افسردگی اغلب از تفکرات منفی که ناآگاهانه هستند نشات می گیرد.

دابل دپرسیون شکلی از دیس تایمی است که فرد دوره هایی را به صورت افسردگی شدید و سپس خفیف تجربه می کند و گاهی هم به وضعیت عادی برمی گردد.

بسیاری از افراد در طول ماه های زمستان بیشتر افسرده می شوند که علت آن کوتاهی روزها و طولانی بودن زمان تاریکی است.

این اختلال تحت عنوان (اختلال فصلی) نامیده می شود این حالت در خانم ها بیشتر از آقایان است. در این نوع افسردگی بیماران مبتلا از حملات اضطرابی رنج می برند، اضافه وزن پیدا می کنند و در نتیجه تغذیه غلط، خواب زیاد و کاهش تمایل . را تجربه می کنند.

بیشتر افراد اختلال فصلی را قبل از تعطیلات تجربه می کنند و تحقیقات نشان داده که خودکشی این بیماران در این زمان ها بیشتر است.

تغذیه با تغییر در عملکرد مغز باعث ایجاد این بیماری می شود به طوری که فقر تغذیه ای یکی از عوامل مهم این بیماری شناخته شده است. سطوح مواد شیمیایی مغز که نوروترانسمیتر نامیده می شود با آنچه ما می خوریم در ارتباط است. این مواد شیمیایی که شامل دوپامین، سروتونین و نوراپی نفرین هستند در تنظیم خلق نقش بسیار مهمی دارند.

وقتی مغز سروتونین تولید می کند استرس ما کم می شود وقتی دوپامین یا نوراپی نفرین تولید می شود، تمایل به فکر کردن بیشتر شده و هوشیارتر می شویم.

سروتونین هورمونی است که نقش مهمی در خلق، خواب و اشتها دارد و سطوح پایین آن باعث افسردگی، اضطراب و اختلالات خواب می شود.

سروتونین از ماده ای به نام آمینو اسیدتریپتوفان تولید می شود که کمبود این اسیدآمینه ممکن است در کاهش سطح سروتونین نقش موثری داشته باشد.

خوردن کربوهیدرات های مرکب به طور غیرمستقیم باعث افزایش سطح تریپتوفان شده و در نتیجه سروتونین افزایش می یابد.

مواد غذایی حاوی پروتئین بالا (مثل گوشت سفید) باعث افزایش سطح دوپامین و نوراپی نفرین می شود که در این حالت هوشیاری فرد بالا می رود. بنابراین مصرف این گروه از مواد غذایی در معالجه این افراد نقش بسیار مهمی دارد.

یکی از عوامل موثر در درمان افسردگی های مزمن سیستم حمایتی خوب از طرف دوستان و فامیل است که در پیشرفت درمان این افراد بسیار موثر است.

نکات مهم تغذیه ای در بیماری افسردگی

1- خوردن مواد غذایی حاوی کربوهیدرات بالا شامل میوه ها و همچنین سبزیجات، لوبیای سویا، حبوبات، برنج قهوه ای و ذرت برای این بیماران مفید است مصرف مواد غذایی حاوی کربوهیدرات و کم کربوهیدرات باعث کمبود تولید سروتونین و در نتیجه افسردگی می شود.

2- اگر فردی عصبی هستید و آرزو می کنید که کمی راحت تر باشید مقدار بیشتری غذاهای حاوی کربوهیدرات بالاخص از نوع مرکب مصرف کنید. برای افزایش هوشیاری غذاهای پروتئینی شامل گوشت سفید که حاوی اسیدآمینه های ضروری هستند مصرف کنید. ماهی قزل آلا و ماهی سفید برای ایجاد روحیه مناسب بسیار مفید هستند چرا که هر دو حاوی مقادیر زیادی تریپتوفان و پروتئین هستند.

3- از سودا و شیرین کننده های مصنوعی مثل آسپارتام اجتناب کنید. این مواد باعث اختلال در تولید سروتونین شده و سبب ایجاد سردرد، بی خوابی و تشدید افسردگی در افراد مبتلا می شود.

4- از موادی که حاوی فنیل آلانین بالا هستند (فنیل آلانین اسیدآمینه ای است که از آن شیرین کننده های مصنوعی مثل آسپارتام ساخته می شود) پرهیز کنید. این اسیدآمینه دارای ماده ای به نام فنل هست که آلرژی زا است و باعث تشدید افسردگی می شود.

5- از مصرف مواد غذایی حاوی چربی های اشباع شده بپرهیزید. غذاهای سرخ کرده مثل همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده مناسب نیست. از پروتئین ها مصرف گوشت سفید بیشتر توصیه می شود چرا که گوشت قرمز حاوی گلوتن است که افسردگی را تشدید می کند.

6- از مصرف الکل، کافئین (مثل قهوه و نسکافه) و غذاهای کنسرو شده بپرهیزید.

7- ورزش کنید. تحقیقات نشان می دهد که ورزش، پیاده روی، شنا یا هر فعالیت بدنی که برایتان لذت بخش است نقش مهمی در درمان افسردگی دارد.

8- سعی کنید کاری که انجام می دهید با کیفیت انجام دهید.

9- اگر افسردگی شما فصلی است سعی کنید از نوردرمانی استفاده کنید. قرار گرفتن در معرض نور خورشید و نور ملایم باعث تولید هورمونی به نام ملاتونین از غدد پینه آل می شود که این هورمون نقش مهمی در جلوگیری از توهمات دارد. بنابراین در فصولی که روزها کوتاه و شب ها طولانی است قرار گرفتن در یک اتاق روشن توصیه می شود به طوری که پرده های اتاق دائم باز باشد. استفاده از لامپ های فلورسنت موثرتر است.

10- اگر بیمار افسرده هستید یک آزمایش تیروئید حتماً انجام دهید. اگر احساس کردید حرارت بدن شما پایین است حتماً با پزشک خود در این مورد مشورت کنید، بیماری های مربوط به تیروئید نقش مهمی در بروز افسردگی دارند.

چند نکته

- بسیاری از دانشمندان معتقدند افسردگی جزیی از سالمندی است درصورتی که متخصصان تغذیه بر این باورند که مسائل مربوط به بیماری های روحی و روانی و از جمله آنها افسردگی در سالمندی ناشی از اختلالات مربوط به تغذیه صحیح در این گروه سنی از افراد است. به طور مثال کمبود ویتامین های گروه B در این افراد باعث ایجاد این اختلال می شود.

- تیروزین اسید آمینه ای است که برای فعالیت های مغزی ضروری است و به طور مستقیم در تولید نوراپی نفرین و دوپامین در مغز نقش مهمی ایفا می کند این اسیدآمینه در حبوبات و اسفناج، پنیر، موز، بادام، جگر مرغ، شکلات و کافئین قهوه وجود دارد و کمبود آن سبب کاهش تولید هورمون های مذکور و در نتیجه باعث اختلال در خلق می شود. افرادی که از داروهای موسوم به (MAOI) مهارکننده های مونوآمینو اکسیداز مصرف می کنند نباید از مکمل های تیروزینی استفاده کنند و از غذاهایی که شامل این اسیدآمینه است بایستی پرهیز کنند چراکه تداخلات این گروه از داروها که در افسردگی تجویز می شود با این اسیدآمینه سبب افزایش فشارخون ناگهانی و وخیم می شود.

- تحقیقات نشان داده سلنیوم که ماده معدنی مهمی در بدن است باعث بهبود خلق و کاهش اضطراب می شود و کاهش آن در اثر مصرف مواد غذایی حاوی مقادیر کم این ماده مصرفی سبب بروز افسردگی می شود.

- ورزش یک درمان موثر برای افسردگی است. در حین ورزش مغز موادی به نام های اندروفین و انکفالین تولید می کند که ضددرد است و در کاهش آلام جسمی بیماران بسیار کمک کننده است.

- موسیقی نیز یک درمان موثر برای افسردگی شناخته شده است، بنابراین توصیه در این مورد مهم به نظر می رسد.

- در یک مطالعه نشان داده شده است که در خون بیماران افسرده سطح اسیدفولیک که یکی از ویتامین های گروه B است و در سبزیجات تیره برگ به وفور یافت می شود، پایین است. همچنین در همین مطالعه سطح روی در خون این بیماران هم مشابه وضعیتی مثل اسیدفولیک داشته و پایین است.

- یکی از روش های مهم تشخیص افسردگی اندازه گیری غدد آدرنال بیماران است. با تکنولوژی های پیشرفته ای چون سی تی اسکن مشخص شده است که غدد آدرنال این افراد بزرگ تر از حد عادی بوده که به علت پایین بودن سطوح هورمون های مشروحه این غدد در اثر فعالیت های جبرانی بزرگ می شوند.

- افرادی که سیگار می کشند بیش از افراد غیرسیگاری افسرده می شوند. در یک جمع بندی کلی باید گفت افراد مبتلا به بیماری افسردگی باید از کربوهیدرات های مرکب چون میوه ها بیشتر استفاده کنند؛ گوشت سفید از جمله ماهی برای آنها بسیار مفید است مصرف موادی چون سودا، الکل، شیرین کننده های مصنوعی مثل آسپارتام قهوه و غذاهای کنسروشده در این افراد توصیه نمی شود. سبزیجات تیره برگ به علت وجود اسیدفولیک بالا توصیه می شود. ورزش جزء لاینفک زندگی این افراد باید باشد. این گروه از بیماران از مصرف سیگار بایستی پرهیز کنند و بالاخره اینکه در محل زندگی شان حتماً در مورد نور کافی اتاق ها دقت لازم را داشته باشند

عوامل موثر در بروز بیماری افسردگی

پاسخ به این سؤال چندان ساده نیست . ولی نسبت دخترانی که دست به خودکشی می زنند بیشتر از پسران است. چرا که افسردگی در دختران نسبت بالاتری دارد و بیشتر آنها در کشتن خودشان موفق می گردند .

برخی از پژوهشگران چنین عقیده دارند که سه گروه از نوجوانان در معرض خطر خودکشی قراردارند.

گروه اول : نوجوانانی هستند که نشانه هایی از افسردگی مانند : غم ، اندوه و ناامیدی دارندو اغلبنیز درگیر این حالت خودهستند .

گروه دوم : نوجوانانی هستند که احساس می کنند خصوصیات ممتاز و برتری نسبت به دیگران دارند و به همین دلیل فکر می کنند که در مقایسه با دیگران در درجات بالاتری قرار دارند و در نتیجهیچنین فکری،قوانین و مقررات خاص رفتاری و فکری را عمل می نمایند. بیشتر اینها دچار اضطراب بوده و به دلیل گوشه گیری از اجتماعات دوری می کنند.

گروه سوم : نوجوانانی هستند که حالت افسردگی خودشان را با رفتارهای تهاجمی مانند: به سوی خطر رفتن ، مصرف بعضی از داروها و درگیری با بزرگترها نشان می دهند و حالت خود را طبیعی دانسته و منکر افسردگی خودهستند . این گروه در معرض خطر خودکشی بیشتری قرار دارند و اگر اقدام به خودکشی نمایند ،‌ دوست دارند که در انجام آن موفق گردند .

علائم آگاه دهنده خودکشی

· راجع به مرگ صحبت کردن و رفتارهای توأم با خود آزاری .

· اضطراب و ترس های مرضی مزمن.

· بی خوابی متناوب.

· ظاهر سازی در حفظ شخصیت طبیعی و خوب.

· تغییرات در خواب و خوراک.

· رسیدن به مراحل پوچی و بی هدفی.

· احساس ازدست دادن .
چه نوجوانی افسرده می شود؟
در این رابطه باز هم پاسخ واضح و روشنی وجود ندارد.شاید بهترین پاسخ به این پرسش این باشد:به همان دلیلی که فردی دچار سرماخوردگی می شود و دیگری نمی شود.با وجود این به همین سادگی هم نیست.بروز یک بیماری عوامل و علت های فراوانی می تواند داشته باشد که بعضی از این عوامل تاکنون مشخص شده و در مورد بعضی از عوامل دیگر احتمال داده می شود و پژوهشگران در مورد روشن شدن عوامل دیگر در حال تحقیق می باشند .
مهمترین علت ها وعوامل مؤثر در بروز بیماری افسردگی یا افسردگی در نوجوانان عبارت اند از :
فشارهای روانی گوناگون ، شکست های پی در پی،هر نوع اعتیاد ،رفتار پدر ومادر در برخورد با فرزندان ، برخی از بیماری های جسمی ، اختلافات و مشکلات خانوادگی ، از دست دادن عزیزان ، عامل ارث ، اختلال در کارکرد مواد شیمیایی بین سلولی مغز، استفاده از بعضی داروها بدون تجویز و یا نظر پزشک ، مشروبات الکلی و ...
چگونگی شروع یک برنامهیدرمانی :
بسیاری از نوجوانان و جوانان می توانند از یک برنامه ریزی درمانی صحیح و درست استفاده ببرند :

-مراجعه به پزشک متخصص ( روان پزشک ) برای تشخیص و تعیین روش درمانی و انجام دقیق توصیه های دارویی و ...

-کمک گرفتن از پزشک خانوادگی نوجوان ، زیرا پزشکی که از دوران کودکی با نوجوان و خانواده وی آشنا می باشد ، بهترین فردی است که می تواند در دادن اطلاعات و کمک کردن به انجام برنامه های درمانی بسیار مفید باشد.-انجام جلسات مشاوره و روان درمانی برای نوجوان افسرده.

-جلسات مشاوره و یا روان درمانی با تمام افراد خانواده.

مشاوره یا روان درمانی :
مشاوره یا روان درمانی به عنوان صحبت درمانی یا گفتار درمانی نیز شناخته شده است . به طور تخصصی"گفتار درمانی" در مورد کودکانی به کار برده می شود که دچار مشکلات گفتاری مانند لکنت زبان می باشند . صحبت درمانی به معنایارائهراهنمایی های لازمواستفاده از بعضی تلقینات مفید مانند حفظ آرامش و داشتن استقامت در برخورد با دشواری های زندگی در مورد نوجوانان و جوانان مؤثر خواهد بود.گروه درمانی نیز به دلیل این که نوجوان و یا جوان در یک گروه ِ درمانیاز نزدیک شاهد شنیدن مشکلات نوجوانان و جوانان دیگر است متوجه می گردد که افراد دیگر نیز دچار مشکلات هستند و این به نوبه خود می تواند موجب التیام دردهای او گردد . علاوه بر این گروه درمانی فرصتی مناسب برای بیان بسیاری از احساسات ، خواسته ها ، نیازها ، دشواری های زندگی و ... می باشد.
دارو درمانی :
دارو درمانی در بیماری افسردگی جایگاه خاص و مهمی دارد .البتهاین تشخیص روان پزشک است که کدام داروی انتخابی می تواند برای بیمار افسرده مؤثر باشد . در اینجا اشاره به دو نکته ضروری است؛اول این که هیچ کدام از داروهای ضد افسردگی اعتیاد آور نیستند . دوم این که خود درمانی و یا استفاده از داروی دیگران برای درمان افسردگی خود بدون مشورت با پزشک،مشکلات فراوانی در پی خواهد داشت .
شوک درمانی:
استفاده از این نوع درمان بر عهده پزشک معالج است که در افسردگی های نسبتاً شدید و یا شدید مورد استفاده قرار می گیرد وهیچ خطری در پی نخواهد داشتو موجب می گردد که بهبودی،سریع تر حاصل گردد.

احساس بهتر

پس از شروع برنامه های درمانی که شرح داده شد شاهد این حالت خواهیم بود که به تدریج در نوجوان و یا جوان افسرده،احساسی بهتر و یا احساسی خوب نسبت به شناخت از خود،زندگی،نزدیکان و .. به وجود آمده است. این برنامه های درمانی به آن میزانبایدادامه یابد تا متوجه گردیم که افسردگی به طور چشمگیری بهبود یافته است . لازم به ذکر است که این بهبودی پایان افسردگی و یا پایان دادن به برنامه های درمانی نیست،بلکه ضروری است بنا به نظریه و صلاحدید پزشک معالج،درمان های ضروری ادامه یابد. به این امید که با رفع عوامل بیماری زا و با کمک خانواده ها و مسئولان کشوری در بهبود شرایط اجتماعی و رفع هرگونه فشارهای اجتماعی ، اقتصادی و ...،نوجوانان و جوانان افسرده کمتری در کشور عزیزمان داشته باشیم .

بیمار ی افسردگی و ارتباط آن با تغذیه

یکی از علائم بارز افسردگی، تغییرات مهم و اصولی در عادات غذایی شخص بیمار است. به این صورت که بعضی از افراد اشتهای شدیدی به خوردن غذا، مخصوصا غذاهای شیرین و نشاسته ای نشان می دهند که در نتیجه همراه با ازدیاد وزن و چاقی خواهد بود. گروه دیگر اشتها و علاقه خویش را در مصرف غذا به کلی از دست می دهند که در درازمدت و در صورتی که درمان نشوند از دست دادن وزن بدن و ضعف و لاغری مزید بر علت شده و بیماری آنها را غیرقابل علاج می سازد. البته نباید فراموش کرد که بعضی از داروهای ضد افسردگی اشتها را از بین برده و برخی نیز موجب افزایش وزن بدن می شوند.
به طور کلی افرادی که به بیماری افسردگی مبتلا می شوند کمتر به ظاهر خود توجه دارند و علاقه ای به حفظ و نگهداری خویش از نظر سلامتی و تغذیه و بهداشت نشان نمی دهند که شامل نامرتب بودن وعده های غذایی و کاهش کیفیت رژیم غذایی روزانه نیز می شود.
پرخوری و کم خوری و عدم رعایت نیازمندی های غذایی بدن مخصوصا در آن دسته ای که از خوردن غذا دوری می کنند، باعث کمبود انرژی، پروتئین، املاح معدنی و ویتامین ها شده و در نظم فعالیت سیستم دفاعی بدن خدشه وارد نموده و در مزمن و غیرقابل علاج شدن بیماری افسردگی نقش انکارناپذیر خواهند داشت
با تمام تفاصیل هنوز از نظر علمی چند و چون نقش بدی تغذیه در بروز و پیشرفت بیماری افسردگی به وضوح روشن نگردیده، ولی می دانیم که امینو اسید تریپتوفان (Tryptophan) که در تولیدSerotonin یکی از عوامل خواب و آرامش، موثر است، در تخفیف درمان بعضی از انواع افسردگی نقش دارد. در عین حال مطالعات علمی نشان می دهند که اگر شکل مصنوعی و غیرطبیعی این اسید امینه مصرف شود گاهی نه تنها تاثیری در درمان بیماری نخواهد داشت، بلکه عوارض مختلفی را نیز موجب می شود. در این صورت افرادی که به بیماری افسردگی مبتلا هستند می توانند برای تخفیف اثرات افسردگی این ماده حیاتی را از غذاهای طبیعی مانندگوشت ها مخصوصا گوشت بوقلمون که حاوی مقدار زیادی تریپتوفان است تامین نمایند.

کولین (Choline) ماده حیاتی دیگری که اصولا با ویتامین های گروه B همراه است در تخفیف اثرات افسردگی نقشی مهم دارد. کولین را می توان در تخم مرغ، جگر، دانه سویا و غیره یافت. کولین مصنوعی که به صورت پودر یا کپسول مصرف می شود، موجب به وجود آمدن بوی تند ماهی در نفس و پوست و عرق انسان می گردد که نامطبوع است، در صورتی که غذاهایی که حاوی کولین هستند این عارضه جانبی را نداشته و مشکلی را به وجود نمی آورند. بررسی های علمی ثابت کرده اند، بعضی از افراد که در برابر مصرف مواد قندی حساسیت دارند، پس از مصرف این ماده غذایی دچار نوعی افسردگی می شوند و به همین جهت بیمارانی که سابقه افسردگی دارند باید با استفاده از تجربه ی شخصی خود، مواد غذایی را که باعث ازدیاد شدت افسردگی آنها یا بروز و ادامه آن می گردد، از لیست مواد غذایی رژیم روزانه خود حذف نمایند و یا در مصرف آنها اعتدال به خرج دهند که در نهایت کمک مهمی در پیشگیری و درمان افسردگی خواهد کرد.
موضوع بسیار مهم دیگر درباره رابطه افسردگی و تغذیه، امکان بروز عکس العمل هایی بین داروهای ضدافسردگی و برخی از غذاهاست که عدم توجه و بی اطلاعی از آنها موجب افزودن بر مشکلات می گردد. به طور کلی بعضی از داروهای ضد افسردگی که از دسته Monoamine oxidase هستند، در کنار برخی از مواد غذایی موجب عکس العمل بسیار شدیدی می شوند. مثلا اگر یک بیمار مبتلا به افسردگی دارویی از این گروه را به همراه مواد غذایی که حاوی تیرامین (Tyramine) هستند مصرف کند، فشار خون او به طور خطرناکی افزایش می یابد. مواد غذایی تیرامین دار عبارتند از آبجو، آواکادو، موز، انجیر، سوس سویا، خاویار، ماهی دودی، پنیرهای سفت و کهنه، دل و قلوه، گوشت های دودی و کنسرو شده مانند سوسیس و کالباس و غیره. البته چای، قهوه، شکلات، کاکائو، خمیر مایه و باقلا نیز حاوی مقداری تیرامین هستند که در مصرف آنها در موقع ابتلا به افسردگی نباید زیاده روی شود.
نکته جالب توجه دیگر مصرف قرص های جلوگیری از بارداری است که به علت وجود هورمون های مختلف در ترکیب آن، در درازمدت موجب کمبود بسیاری از املاح و ویتامین ها در بدن می گردند که عبارتند از ویتامین های گروه B و ویتامین C. در این صورت خانم هایی که به بیماری افسردگی مبتلا هستند باید از مصرف قرص های جلوگیری از بارداری خودداری کنند و با مشورت پزشک معالج و یا متخصص تغذیه بر میزان املاح و ویتامین هایی که در اثر هورمون های موجود در قرص های جلوگیری از باروری از بین می روند، افزود تا این کمبودها موجب کهنه تر شدن مشکل افسردگی نشده و یا باعث تشدید آن نگردد.
کافئین در بسیاری از مواد غذایی مخصوصا نوشیدنی هایی مانند قهوه و چای و نوشابه های گازدار و برخی از داروهای بی نسخه وجود دارد و طبق مطالعات علمی، افسردگی و تغییر Mood رابطه مستقیمی با مصرف کافئین دارد. در این صورت کسی که به بیماری افسردگی مبتلا است بهتر است تمام مواد غذایی را که حاوی کافئین هستند از لیست رژیم غذایی روزانه خویش حذف نماید.
در آمریکای شمالی میزان روزانه مصرف سرانه ی کافئین حدود 150 تا 225 میلی گرم است. یک فنجان قهوه حدود 50 تا 150 میلی گرم کافئین دارد، در حالی که یک فنجان چای دارای حدود 25 میلی گرم کافئین است و یک لیوان نوشیدنی گازدار تقریبا 35 میلی گرم کافئین دارد.
مطالعات علمی همچنین حاکی برآنند که مصرف سیگار در افرادی که به بیماری افسردگی مبتلا هستند برعکس آنچه که شایع شده است مضر بوده و به درمان بیماری لطمه خواهد زد.
کم کاری غده تیروئید نقشی در بروز و پیشرفت بیماری افسردگی دارد و همچنین افسردگی در افرادی که به بیماری های پارکینسون، سکته های مغزی و آرتریت و سرطان های مختلف مبتلا هستند بیشتر دیده می شود. چنانچه اشاره شد، یکی از عوارض جانبی بسیاری از داروها مانند داروهای فشار خون، بعضی از داروهای بیماریهای قلبی، مسکن ها و آنتی هیستامین ها و غیره افسردگی است.
ناگفته نماند که در امریکای شمالی حدود 7 درصد از خانم ها و6/4درصد از آقایان در طول عمر خود به بیماری افسردگی مبتلا خواهند شد و عواملی مانند سن، موقعیت های اجتماعی، محیط زندگی و عوامل نامساعد زناشویی و گرفتاریهای شغلی نیز می تواند مزید بر علت باشد.

چگونه به یک فرد افسرده کمک کنیم؟

چطور بدون اینکه خودتان اذیت شوید به کسی که از افسردگی رنج می‌برد کمک کنید

وقتی یکی از اعضای خانواده یا دوستانتان دچار افسردگی شده است، حمایت و تشویق شما نقش بسیار مهمی در بهبودی او خواهد داشت. اما اگر نیازهای خودتان را نادیده بگیرید، افسردگی او ممکن است شما را خسته کند. راهنمایی‌های زیر می‌تواند کمکتان کند از فردی که دچار افسردگی است حمایت کنید و در عین حال آرامش احساسی خودتان را نیز حفظ کنید.

افسردگی اختلالی جدی اما قابل‌درمان است که میلیون‌ها نفر را، پیر و جوان و از همه طبقات اجتماعی، تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. این اختلال می‌تواند در زندگی عادی شما ایجاد اخلال کند و موجب درد شدیدی، نه فقط برای کسی که به آن مبتلاست، بلکه برای همه اطرافیان او شود.

اگر یکی از عزیزانتان دچار افسردگی باشد، ممکن است احساسات دشواری مثل ناامیدی، خستگی، کلافگی، عصبانیت، ترس، گناه و ناراحتی را تجربه کنید. همه این احساسات کاملاً طبیعی هستند. کنار آمدن با کسی که دچار افسردگی است، کار آسانی نیست. و اگر مراقب خودتان نباشید، واقعاً ممکن است کلافه‌کننده باشد.

روش‌هایی برای کمک به چنین عزیزانی وجود دارد. ابتدا سعی کنید اطلاعاتتان درمورد افسردگی را بیشتر کنید و درمورد آن با آن عزیزی که دچار افسردگی است صحبت کنید. اما یادتان نرود که حواستان به سلامت احساسی خودتان هم باشد. فکر کردن و در نظر گرفتن نیازهای خودتان اصلاً خودخواهی نیست -- کاملاً هم ضروری است. اگر از نظر احساسی قوی باشید، می‌توانید دوست افسرده‌تان را به خوبی حمایت کنید.

درک افسردگی یک دوست یا یکی از اعضای خانواده:

• افسردگی مشکلی جدی است. جدیت این مشکل را شوخی نگیرید. افسردگی انرژی، خوشبینی و انگیزه فرد را می‌گیرد. فرد افسرده نمی‌تواند فقط با نیروی اراده خود، خودش را از این ورطه بیرون بکشد.

• علائم افسردگی شخصی نیست. افسردگی، برقراری ارتباط با دیگران، حتی کسانی که دوستشان دارد را برای فرد افسرده مشکل می‌سازد. علاوه بر این، افراد افسرده معمولاً حرف‌های نیش‌دار به زبان می‌آورند که در آخر منجر به افسردگی می‌شود. یادتان باشد این حرف‌ها، حرف‌های یک فرد افسرده است نه کسی که دوستش دارید، پس سعی کنید حرف‌های او را به خودتان نگیرید.

• پنهان کردن این مشکل به از بین رفتن آن کمک نمی‌کند. اگر بخواهید بهانه بیاورید، روی مشکل را بپوشانید یا به کسی که افسردگی دارد دروغ بگویید، هیچ تغییر مثبتی ایجاد نخواهد شد. حل کردن این مشکل فقط به شما بستگی ندارد، درواقع کاری هم نمی‌توانید بکنید. نباید خودتان را بخاطر افسردگی آن فرد مقصر بدانید یا خودتان را مسئول شادی آن فرد بدانید. بهبودی فقط در دستان خود آن فرد است.

آیا دوست یا عضو خانواده‌ام افسرده است؟

دوستان و خانواده معمولاً در خط اول دفاع در جنگ علیه افسردگی هستند. به همین دلیل خیلی مهم است که با علائم و نشانه‌های افسردگی آشنا شوید. این باعث می‌شود حتی قبل از آن فرد بتوانید افسردگی را در او تشخیص دهید و تاثیر و نگرانی شما به آن فرد انگیزه بیشتری برای بهبودی دهد.

در صورت مشاهده علائم زیر در دوست یا عضو خانواده‌تان باشد نگران شوید:

• به نظر می‌رسد که دیگر هیج چیز برای او فرقی ندارد.
• به طور غیرعادی ناراحت، آسیب‌پذیر، حساس، خرده‌گیر و دمدمی‌مزاج شده است.
• علاقه خود به کار، ارتباط‌جنسی، سرگرمی‌ها و سایر فعالیت‌های لذت‌بخش را از دست داده است.
• درمورد احساساتی مثل ناامیدی و درماندگی حرف می‌زند.
• نگرشی منفی به زندگی پیدا کرده است.
• مکرراً از دردهایی مثل سردرد، دل‌درد و کمردرد شکایت می‌کند.
• از دوستان، خانواده و فعالیت‌های اجتماعی کناره‌گیری کرده است.
• کمتر یا بیشتر از حد طبیعی می‌خوابد.
• بیشتر یا کمتر از حد طبیعی می‌خورد و به‌تازگی وزن اضافه یا کم کرده است.
• فراموشکار، دودل و بی‌برنامه شده است.
• به مشروبات الکلی یا موادمخدر  و همچنین انواع داروهای مسکن یا خواب‌آور روی آورده است.

چطور با آن فرد درمورد افسردگی حرف بزنید

گاهی اوقات خیلی سخت است که بدانید با کسی که دچار افسردگی شده است چطور حرف بزنید. ممکن است بترسید که اگر آن موضوع و نگرانی‌تان در آن رابطه را مطرح کنید، آن فرد عصبانی یا ناراحت شده و یا نگرانی شما را نادیده بگیرد. احتمالاً نمی‌دانید چه سوالاتی باید از او بپرسید و چطور از او حمایت کنید.

اگر نمی‌دانید از کجا باید شروع کنید، توصیه‌های زیر می‌تواند به شما کمک کند. اما یادتان باشد که شنونده‌ای خوب بودن خیلی مهم‌تر از نصیحت کردن است. نباید سعی کنید آن فرد را «اصلاح» کنید؛ فقط باید خوب به حرف‌های او گوش دهید. گاهی‌اوقات فقط حرف‌زدن رودررو با آن فرد کمکی قابل‌توجه برای او خواهد بود. باید آن فرد را تشویق کنید که درمورد احساساتش حرف بزند و شما نیز بدون قضاوت کردن به حرف‌هایش گوش دهید.

نباید انتظار داشته باشید که یکبار گفتگو کار را تمام کند. افراد افسرده معمولاً از دیگران کناره گرفته و خودشان را جدا می‌کنند. باید علاقه‌تان به شنیدن حرف‌های او را بارها و بارها به او نشان دهید. باید مهربان باشید و پشتکار داشته باشید.

راه‌هایی برای شروع گفتگو:

• اخیراً نگرانت شده‌ام.
• جدیداً حس می‌کنم کمی تغییر کرده‌ای و دوست دارم بدانم حال و اوضاعت چطور شده است.
• گفتم حالت را بپرسم چون متوجه شده‌ام اخیراً ناراحت به نظر می‌رسی.

سوالاتی که می‌توانید بپرسید:

• از کی چنین احساسی پیدا کرده‌ای؟
• آیا اتفاقی افتاده که باعث شده چنین حسی پیدا کنی؟
• چطور می‌توانم کمکت کنم؟
• آیا به این فکر کرده‌ای که از کسی کمک بگیری؟

یادتان باشد برای حمایت کردن از این افراد باید به آنها امید و انگیزه بدهید. برای اینکار باید با زبانی به آن فرد صحبت کنید که درک کند و بااینکه در چارچوب فکری افسرده است، به آن واکنش دهد.

چه بگویید که تاثیرگذار باشد:

• تو تنها نیستی. من با توام و هر کاری از دستم بربیاید برایت انجام می‌دهم.
• شاید الان باور نکنی اما مطمئنم احساس و روحیه‌ات خیلی زود عوض می‌شود.
• شاید نتوانم درک کنم که دقیقاً چه حسی داری اما من مراقبتم و می‌خواهم کمکت کنم.
• هرزمان احساس کردی ناامید و دلسرد شده‌ای، به خودت بگو فقط یک روز، یک ساعت، یا یک دقیقه دیگر طاقت می‌آوری.
• تو برایم خیلی مهمی. زندگی تو خیلی برای من مهم است.
• به من بگو چه کمکی از دستم برمی‌آید که برایت انجام دهم.

از گفتن این جملات خودداری کنید:

• فکرت خراب شده، به خودت تلقین می‌کنی.
• اینجور حس‌ها برای همه ما پیش می‌آید.
• سعی کن به چیزهای خوب فکر کنی.
• چیزهای زیادی برای زندگی کردن وجود دارد، چرا دوست داری بمیری؟
• من کاری نمی‌توانم برای وضعیت تو انجام دهم.
• سعی کن خودت را از این وضعیت بیرون بکشی.
• نباید تا الان بهتر می‌شدی؟

چطور در عین مراقبت از خودتان، به فرد افسرده کمک کنید

یک انگیزه ذاتی در همه ما وجود دارد که بخواهیم مشکلات کسانی که دوستشان داریم را برطرف کنیم. اما باید بدانید که قادر به کنترل افسردگی عزیزتان نیستید. اما می‌توانید وضعیت مراقبت از خودتان را کنترل کنید. همان‌قدر که برای آن فرد مبتلا به افسردگی مهم است که سالم بماند، برای شما هم مهم است. بنابراین حفظ سلامت خودتان هم باید یکی از اولویت‌هایتان باشد.

توصیه مهمانداران هواپیما را همیشه به خاطر داشته باشید: قبل از اینکه برای گذاشتن ماسک اکسیژن به کسی کمک کنید، ماسک خودتان را بگذارید. به عبارت دیگر، قبل از اینکه به کمک یک فرد افسرده بروید، باید از سلامت و خوشبختی خودتان مطمئن شوید. اگر خودتان زیر بار فشار ناشی از کمک به آن فرد خرد شوید، هیچ کمکی هم به او نخواهد شد. وقتی نیازهای خودتان برآورده شوند، انرژی لازم برای کمک به آن فرد را نیز پیدا خواهید کرد.

نکاتی برای مراقبت از خودتان

• به این شرایط سخت مثل ماراتن نگاه کنید؛ برای ادامه راه نیاز به مکمل اضافه نیاز دارید. ایده‌های زیر به شما کمک می‌کند خودتان را قوی‌تر کنید تا بتوانید در مراحل درمان و بهبودی افسردگی به عزیزتان کمک کنید.

• حرف‌هایتان را بزنید. به احتمال زیاد وقتی عزیزی که دچار افسردگی است با حرف‌هایش ناراحتتان کند، تصور می‌کنید نباید چیزی بگویید. اما گفتگوی صادقانه در طولانی مدت کمک زیادی به رابطه شما خواهد کرد. اگر در خاموش فقط تحمل کنید و اجازه بدهید که در دلتان کینه و خشم شکل گیرد، عزیزتان این حس‌های منفی را دریافت کرده و حال بدتری پیدا خواهد کرد. قبل ازاینکه احساسات شرایط را برای گفتگو سخت کنند، خیلی آرام و با محبت درمورد احساستان با آن فرد صحبت کنید.

• مرز تعیین کنید. البته که می‌خواهید کمک کنید اما اگر اجازه دهید زندگی خودتان تحت‌تاثیر افسردگی عزیزتان قرار گیرد، سلامت خودتان به خطر خواهد افتاد. برای جلوگیری از بروز خشم و خستگی در خودتان، محدوده مشخص برای کارهایی که می‌خواهید انجام دهید تعیین کنید. شما روانشناس آن فرد نیستید، پس آن مسئولیت را بر عهده نگیرید.

• در جریان روند زندگی خودتان باشید. بااینکه وقتی می‌خواهید از کسی که دچار افسردگی است مراقبت کنید، شاید نتوانید جلوی بعضی تغییراتی که در زندگی روزمره‌تان ایجاد می‌شود را بگیرید، اما باید سعی کنید قرارها و برنامه‌هایتان با دیگران را بر هم نزنید. اگر این دوست یا نزدیکتان نمی‌تواند بیرون بیاید یا در برنامه سفری که ترتیب داده‌اید شرکت کند، از دوست دیگری بخواهید که شما را همراهی کند.

• از دیگران درخواست حمایت و پشتیبانی کنید. اگر از دیگران درخواست کمک و پشتیبانی کنید، به دوستتان خیانت نکرده‌اید. شرکت در گروه‌های حمایتی، صحبت با یک مشاور روانشناس یا اعتماد به دوستی دیگر برای درمیان گذاشتن مسائل کمکتان خواهد کرد که از این دوران سخت راحت‌تر عبور کنید. لازم نیست جزئیات مربوط به افسردگی آن نزدیکتان را با دیگران درمیان بگذارید که به اعتماد او خیانت شود؛ درعوض می‌توانید روی احساسات خودتان متمرکز شوید. دقت کنید که با کسی که به او روی آورده‌اید صادق باشید و درمورد احساساتتان قضاوت نکنید!

تشویق فرد افسرده به درخواست کمک

افسردگی چیزی نیست که فقط با نیروی اراده بتوانید آن را از بین ببرید اما حتی اگر افسردگی‌تان بسیار شدید باشد، کمی کنترل روی آن دارید. رمز بهبودی از افسردگی این است که با هدف‌های کوچک شروع به اصلاح کنید. زمان می‌برد تا بهتر شوید اما اگر هر روز انتخاب‌های مثبتی برای خودتان داشته باشید و به حمایت دیگران تکیه کنید، بهبود خواهید یافت.

بااینکه کنترل بهبودی فردی دیگر از افسردگی دست شما نیست، می‌توانید با تشویق آن فرد به درخواست کمک شروع کنید. وارد کردن یک فرد افسرده به روند بهبودی کار سختی است. افسردگی انرژی و انگیزه را از بین می‌برد، به همین دلیل حتی وقت گرفتن یا پیدا کردن یک دکتر، فرد را دچار دلهره و اضطراب می‌کند. همچنین افسردگی خط فکری فرد را منفی می‌کند و ممکن است فرد افسرده تصور کند که هیچ راه نجاتی از این وضعیت ندارد و درمان هم بی‌فایده است.

بخاطر همین موانع، اینکه فرد افسرده را متقاعد به پذیرفتن مشکلش کنید و کمکش کنید باور کند که مشکلش حل‌شدنی است، قدم بسیار مهمی در بهبودی او برداشته‌اید.

اگر فرد افسرده دربرابر کمک گرفتن از دیگران مقاومت کرد:

• یک معاینه و چکاپ عمومی را به او پیشنهاد دهید. ممکن است آن فرد برای دیدن پزشک عمومی خانوادگی‌تان کمتر اضطراب پیدا کند تا یک دکتر متخصص روانشناس. ملاقات منظم با دکتر عمومی انتخاب بسیار خوبی است زیرا آن دکتر می‌تواند علل پزشکی آن افسردگی را نیز تشخیص دهد. اگر دکتر افسردگی را در فرد تشخیص دهد، می‌تواند او را به یک مشاور یا روانشناس معرفی کند. گاهی‌اوقات، این توصیه «تخصصی» بسیار بهتر عمل خواهد کرد.

• به فرد افسرده کمک کنید که یک دکتر یا مشاور پیدا کند و در اولین ملاقات او را همراهی کنید. پیدا کردن یک مشاور خوب کار سختی است و معمولاً یک فرایند آزمون و خطاست. برای فرد افسرده که سطح انرژی او پایین آمده است، داشتن کسی که به او برای تماس‌ گرفتن و وقت گرفتن از دکتر کمک کند بسیار عالی است.

• فرد افسرده را تشویق کنید کمی به علائم و نشانه‌های بیماری در خود فکر کرده و لیستی از آن تهیه کند تا با دکتر درمورد آن صحبت کند. شما هم می‌توانید نشانه‌هایی که در او مشاهده کرده‌اید را بعنوان کسی که از بیرون به وضعیت او نگاه می‌کند، عنوان کنید.

حمایت از درمان افسردگی او

• یکی از مهمترین کارهایی که می‌توانید برای کمک به آن فرد انجام دهید این است که عشق و حمایت بی قید و شرط خودتان را در طول دوره درمان نثار او کنید. برای این کار باید بسیار صبور و مهربان باشید که خیلی وقت‌ها در برخورد با منفی‌گرایی‌ها، دشمنی‌ها و دمدمی‌مزاجی این افراد کار آسانی نیست.

• هر نوع کمکی که آن فرد به آن نیاز دارد را تامین کنید. به او کمک کنید سر قرارملاقات‌های خود با دکتر حاضر شود، درمورد روش‌های درمانی آن تحقیق کند و به برنامه‌ درمانی خود متعهد باشد.

• توقعات واقع‌گرایانه داشته باشید. نگاه کردن به یکی از عزیزان که با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند، مخصوصاً اگر روند بهبودی او کند باشد، بسیار سخت است. خیلی مهم است که صبور باشید. حتی با بهترین روش‌های درمانی هم بهبودی از افسردگی یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد.

• الگوی خوبی برای او باشید. فرد افسرده را تشویق کنید تا سبک‌زندگی سالم‌تر و پرانگیزه‌تری را دنبال کند و خودتان الگوی او باشید: نگرشی مثبت به زندگی داشته باشید، خوب غذا بخورید، از مصرف نوشیدنی‌های الکلی و موادمخدر دوری کنید، ورزش کنید و به کمک و حمایت دیگران تکیه کنید.

• او را تشویق به فعالیت کنید. از او دعوت کنید همراه شما در فعالیت‌های پرهیجان و پرانرژی مثل رفتن به سینما یا شام خوردن در یک رستوران شرکت کند. ورزش نیز بسیار تاثیرگذار است، بنابراین سعی کنید او را به حرکت وادارید. می‌توانید با هم به پیاده‌روی بروید که یکی از ساده‌ترین این فعالیت‌هاست.

• گاهی حتی انجام کارهای کوچک هم برای فرد افسرده سخت است. در کارهای خانه به او کمک کنید اما تا جایی پیش روید که خودتان خسته نشوید.
خطر خودکشی جدی است

در موقعیت‌های بحرانی چطور عمل کنید:

اگر تصور می‌کنید که آن فرد در خطر دست زدن به خودکشی قرار دارد، هیچوقت و تحت هیچ شرایطی او را تنها نگذارید.

حتی می‌توانید از مراکز جلوگیری از خودکشی کمک بگیرید.

باور اینکه کسی که دوستش دارید به چیز ترس‌آوری مثل خودکشی فکر می‌کند بسیار سخت است اما ممکن است فرد افسرده هیچ راه دیگری پیش پای خود نبیند. افسردگی قدرت قضاوت و تفکر را از فرد می‌گیرد و یک فرد بسیار منطقی را به جایی می‌کشاند که تصور کند مرگ تنها راه پایان دادن به این درد است.

وقتی کسی افسرده است، خطر خودکشی کردن او بسیار جدی است. خیلی مهم است که نشانه‌های هشداردهنده آن را بدانید:

• حرف زدن درمورد خودکشی، مرگ یا آسیب رساندن به خود
• ابراز تمایل به مرگ
• ابراز احساسات دلسردی و ناامیدی و تنفر از خود
• رفتارها و اعمال خطرناک و مخرب
• انجام دادن و سر و سامان دادن به کارهایش و خداحافظی کردن
• جستجوی قرص، اسلحه یا هر وسیله کشنده دیگر
• حس آرامش ناگهانی بعد از افسردگی

اگر تصور می‌کنید یکی از دوستان یا اعضای خانواده‌تان به خودکشی فکر می‌کند، درمورد نگرانی‌تان با او حرف بزنید. به میان آوردن چنین موضوعی برای خیلی افراد آسان نیست اما این یکی از بهترین کارهایی است که می‌توانید برای چنین کسی انجام دهید. شفاف صحبت کردن درمورد فکر خودکشی می‌تواند زندگی یک نفر را نجات دهد، پس موضوع را با او مطرح کرده و سعی کنید برای کمک گرفتن از متخصص به او کمک کنید.

سگ سیاه

افسردگی

همگی ما به دفعات احساس فقدان، غم یا نا خشنودی را تجربه می کنیم. این احساسات معمولا بیشتر از یک یا دو هفته طول نمی کشد، و زیاد با زندگی ما تداخل نمی کند. گاهی دلیلی وجود دارد و گاهی بدون دلیل است. ما معمولا با آن مقابله می کنیم، مثلا با یک دوست صحبت می کنیم و نیاز به کمک دیگری نیست.

روی هم رفته در افسردگی :

احساسات شما بعد از چند روز فروکش نمی کند- آنها برای هفته ها یا ماهها طول می کشند.
به طرزی بد است که با زندگی شما تداخل می کند.

احساسات همراه با افسردگی کدامند؟

اکثر افراد با افسردگی تمامی نشانه های زیر را نخواهند داشت، بلکه اکثرا پنج یا شش نشانه را دارا می باشند.

احساس ناخشنودی در اکثر مواقع ( معمولا در عصرها کمی بهترند)
کاهش علاقه در زندگی و عدم لذت بردن از امور
مشکل در تصمیم گیری
عدم توانایی مقابله با مسائلی که اجباری هستند
احساس خستگی
احساس ناآرامی و آشفتگی
از دست دادن وزن و اشتها ( در بعضی بر عکس بوده و افزایش وزن مشاهده شده است)
دیر به خواب رفتن ( بعد از یک تا دو ساعت) و زورد تر از معمول بیدار شدن
کاهش علاقه به مسائل جنسی
از دست دادن اعتماد به نفس
احساس بی مصرف بودن و نا امیدی
اجتناب از دیگر افراد
احساس بد هر روز در یک زمان مشخص ، معمولا در صبح
افکار خودکشی
احساس زودرنجی و شکننده بودن

ممکن است برای مدتی شما متوجه نشوید که افسرده اید، مخصوصا اگر رشد آن تدریجی باشد.سعی می کنید با آن بجنگید، به خاطر تنبل شدن و فقدان قدرت اراده شروع به سرزنش خود می کنید. اینها معمولا ادامه می یابند تا اینکه خانواده یا دوستتان شما را متقاعد می کند که واقعا مشکلی وجود دارد که باید درمان شود. ممکن است دریابید که درد ،سردرد مزمن یا بی خوابی دارید. نشانه های جسمی از این قبیل می توانند اولین نشانه های افسردگی باشند.

چرا افسردگی روی می دهد ؟

مثل احساس ناراحتی که هر یک از ما ممکن است روزانه ادراک کنیم، گاه دلیلی واضح برای افسردگی وجود دارد و گاه این طور نیست. دلیل افسردگی می تواند یاس و ناامیدی یا از دست دادن شخص یا چیزی که برایتان ارزشمند بوده است باشد. اغلب بیشتر از یک دلیل برای افسردگی وجود دارد، و این دلایل از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهند بود. دلایل افسردگی می تواند شامل موارد زیر باشد :

 رویدادهایی که در زندگی اتفاق می افتند: احساس افسردگی پس از یک رویداد استرس زا – مثل داغدیدگی، طلاق یا از دست دادن شغل- طبیعیست. گاهی اوقات افراد بعد از مدتی با رویداد کنار می آیند اما زمانی است که افراد بهد از ماهها هنوز احساس افسردگی می کنند و ناراحتی از بین نرفته است.

شرایط: هنگامی که شما تنها هستید، دوستی ندارید، و نگرانی های دیگر و شرایط جسمانی نا مناسب دارید احتمال بیشتری می رود که افسرده شوید.

بیماریهای جسمی: بیماری های جسمی می توانند بر روی کارکرد مغز تاثیر بگذارند و از این طریق موجب افسردگی شوند. از جمله مشکلات هورمونی مثل کم کاری تیروئید،عفونت های ویروسی، بیماریهای دردناک مثل ارتروز و ......
شخصیت: به نظر می رسد برخی از ما بیشتر از بقیه مستعد افسردگی باشیم و این می تواند ناشی از ژنتیک ما، تجارب اولیه زندگی یا هر دو باشد.
مصرف الکل: مصرف سنگین افسردگی احتمال بیشتری دارد که شما را افسرده کند با حتی به راستی از بین ببرد.
جنسیت: به نظر می رسد که خانم ها بیشتر از آقایان افسرده می شوند، این می تواند به این دلیل باشد که آقایان کمتر از خانم ها درباره احساساتشان حرف می زنند و یا اینکه خانم ها بیشتر در مورد کار یا مراقبت از فرزندان دچار استرس می شوند.
ژنتیک: افسردگی می تواند ارثی باشد. اگر یکی از والدین شما مبتلا به افسردگی شدید می باشد، شما با احتمال 8 برابر بیشتر از جمعیت عادی در معرض ابتلا هستید.

آیا افسردگی شکلی از ضعف می باشد؟

حقیقت اینست که افسردگی بیشتر تنها یک بیماریست تا چیزهای دیگر. افسردگی می تواند برای اکثر افراد حتی آنهایی که دارای شخصیت قویند رخ دهد. وینستون چرچیل آن را سگ سیاه خودش نامیده بود.

چه زمانی باید در جستجوی کمک یا درمان بود؟

زمانی که احساس افسردگی شما در حال فزونی است، و به نظر نمی رسد بهتر شود.
زمانی که احساس افسردگی شما بر کار، علائق و احساستان نسبت به خانواده و دوستان تاثیر می گذارد.
زمانی که در خود این احساس را می بینید که زندگی بی ارزش است، و دیگران بدون شما بهتر خواهند بود.
چه امداد و کمکی در دسترس است؟

فنون خودیاری

روان درمانی

دارو درمانی

فنون خودیاری :

چیزی را در دل خود نگه ندارید: وقتی خبر بدی دارید، با ناراحتی شدید، آن را با فردی که به شما نزدیک است در میان بگذارید. ممکن است نیاز به درد دل کردن یا حتی گریه کردن داشته باشید،این عمل راه معمول ذهنی در تسکین دادن است.(نظر من:مشارکت در جلسات و صحبت با راهنما و دوستان بهبودی در این زمینه کمک می کند)

کاری انجام دهید:

از خانه خارج شوید برای ورزش کردن و یا حتی یک پیاده روی. این کار به تناسب اندام و خواب مناسب در شما کمک خواهد کرد. حتی اگر نمی توانید کار کنید بهترست که فعال بمانید. حالا می تواند کار خانه باشد( به اندازه تغییر یک لامپ) یا هر نوع فعالیت روزمره دیگر .(اصول مراقبت از خود که در انجمن یاد میگیریم)

خوب بخورید:

ممکن است حال خوردن نداشته باشید، اما سعی کنید منظم و کامل بخورید. افسردگی می تواند موجب کاهش وزن و ویتامین های ضروری شود، مخصوصا میوه ها و سبزیجات تازه در این زمینه بسیار مناسبند..(اصول مراقبت از خود که در انجمن یاد میگیریم)

مصرف مواد و الکل را کنار بگذارید:

مصرف مواد و الکل هم باعث افسردگی می شوند و هم تشدید کننده آن می باشند. ممکن است زمانی به شما احساس خوبی بدهند اما مصرف دراز مدت عوارض جبران نکردنی را به همراه خواهد داشت..(اصول مراقبت از خود که در انجمن یاد میگیریم)

خوابیدن:

اگر نمی توانید بخوابید سعی کنید نگرانی در مورد آن را کنار بگذارید. در حالیکه در تخت دراز کشیده اید به یک موزیک آرام یا برنامه تلویزیونی گوش دهید، بدن و ذهن شما فرصت استراحت پیدا خواهند کرد، استرس کمتری درک می کنید و در می یابید که کمی به خواب رفتن آسان است..(اصول مراقبت از خود که در انجمن یاد میگیریم)

مقابله با علل بیماری:

اگر فکر می کنید می دانید که چه چیزی باعث افسردگی شما شده، نوشتن در مورد چیزهایی که باعث افسردگی شما شده و فکر کردن در مورد روش های مقابله با آن کمک کننده خواهد بود.(از ابزارها)

بهترین چیزها را برای انجام دادن انتخاب کنید و به عمل درآورید.

امیدوار بمانید:(عبارات مثبت)

با خود تکرار کنید که:

- افراد زیادی افسردگی داشته اند

- ممکن است باورش سخت باشد اما به زودی از شر آن خلاص می شوی

- افسردگی می تواند گاهی اوقات کمک کننده باشد، ممکن است بعد از رهایی تو را قوی تر از قبل کند و توانایی مقابله را در تو بیشتر کند. می تواند به تو کمک کند که وضعیت ها و روابط را واضح تر ببینی

- ممکن است تصمیم مهمی بگیری و زندگی خود را تغییر دهی ،چیزی که قبلا از آن دوری می کردی

تمرین سه چیز خوب

هر شب هنگام خواب سه رویداد را یادداشت کنید که برایتان خوشایند بوده و نسبت به آن احساس خوبی داشته اید.

فنون روان درمانی

روان درمانی های متعددی برای افسردگی شناخته شده است. در زیر فهرستی از درمان های روانی که برای افراد با افسردگی متوسط مفید می باشند آورده شده است:

مشاوره

درمان شناختی رفتاریCBT

درمان حل مسئله

زوج درمانی

گروه های حمایتی (انجمن های ۱۲ قدمی)

مشاوره سوگ

درمان بین فردی و روان پویایی

گروه درمانی (انجمن افسردگان گمنام)

در روان درمانی به درمانگر خود اطمینان کرده و تکالیفی که به شما داده می شود را پیگیری کنید، کلید اصلی موفقیت شما در روان درمانی صبر و حوصله در فرآیند درمان است.

دارو درمانی:

آنها مثل فلوکستین می باشند، که معمولا برای SSRI جدیدترین داروهای ضد افسردگی افسردگی شدید مورد استفاده قرار می گیرند. دارو درمانی نیز مشکلات خاص خود را داراست،و حتما باید زیر نظر پزشک متخصص مصرف شود.

نکته: اغلب افراد درمی یابند که استفاده از دارو مناسب تر است و علائم بیماری را سریعتر فرومی نشاند، در واقع تنها به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند، اما چیزی که بیشترین وبهترین نتیجه را می توانید از آن بگیرید روان درمانی در کنار دارو درمانی است.

ویدئو سگ سیاه

دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan