Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

قدم اقرار و پذیرش !!!!

ھر سفری با قدم اول شروع می شود . سفر بھبودی فردی ما در کودا نیز با قدم اول شروع می شود .برای درک ھر چه بیشتر عجزمان و از دست دادن زمام اختیارمان ، باید در گذشته خودمان جستجوی صادقانه ای بکنیم تا بیابیم که چگونه باین نقطه رسیده ایم . شاید یک طلاق باعث عجزمان شده باشد ، شاید یک جدایی ، یا مرگ یک عزیز . شاید ما اقدام به خود کشی کرده باشیم یا از مصرف مواد مخدر ، الکل ، نیکوتین ، قرص و داروی توھم زا به ته خط رسیده ایم . مھم نیست چه چیزی است ، مھم این است که شما در کودا ھستید و برای بھبودی نیاز به بعضی از عملکردھا دارید ! خیلی از ما خسته و زیر فشار ھستیم . وقتی که تصمیم به عوض شدن می گیریم ، ترس سراسر وجودمان را فرا می گیرد ، چون تغییر و رشد درد آور است و ما نمی خواھیم درد بکشیم ! در ھر حال چه بخواھیم و یا نخواھیم ، می توانیم سفر بھبودی خود را با قدم اول شروع کنیم .
این قدم به ما کمک می کند که یک عمر تجربه ، احساس و رفتار خود را شناسایی کنیم که دقیقا بفھمیم که چگونه خودمان و بقیه را گول می زدیم و سعی در کنترل داشتیم و یا از خود و مشکلات و یا از دیگران فرار می کردیم . ما در می یابیم که چطور نیروی برتر خودمان شده ایم و یا دیگران را در این نقش قرار دادیم . ما شروع کردیم که در یابیم خدا این حق را به ما نداده است که زندگی دیگران را کنترل کنیم در عوض به ما مسئولیت داده است که دیواری برای خود و دیگران بکشیم تا در زندگی آنھا مداخل نکنیم .
برای کشف اینکه چگونه خودمان و دیگران را کنترل کرده ایم و یا از خود و دیگران و مشکلات فرار کرده ایم ، در زندگی شخصی خود جستجو می کنیم . با مطرح کردن سوالات زیر از خودمان می پرسیم : آیا این مشکلات در زندگی ما موردی دارند ؟
١(- از کجا یاد گرفتم که وقتی خودم یا دیگران مورد بد رفتاری قرار گرفتیم ، خودم را به ناآگاھی بزنم ؟
٢(- چه کسی در کودکی این راه و رفتار را بمن نشان داد که من موضوع فوق را به دیگران بازگو نکنم یا احساساتم را در این مورد با دیگران مشورت نکنم ؟
٣(- از کجا یاد گرفتم که فرار از دیگران برای من بھتر از درگیر شدن است ؟
۴(- از کجا یادگرفتم که برای احساس آسایش خود دیگران را کنترل کنم ؟
۵(- چطور یاد گرفتم و احساس کردم که من به اندازه کافی خوب نیستم یا برعکس از دیگران بھترم ؟
۶(- کی ، کجا و چگونه یاد گرفتم که افکار ، احساسات و خواسته خود را برای خاطر دیگران انکار کنم ، یا بر عکس ، فکر کنم که دنیا بر وفق مراد من می چرخد ؟
٧(- چطور می دانستم که ھرگز اسرار خانوادگی را آشکار نکنم و چرا ؟
٨(- از کجا یاد گرفتم که با بد رفتاری که منجر به صدمه فکری ، احساسی ، بدنی ، جنسی و یا معنوی به دیگران بشود ، خودم را آرام کنم ؟
٩(- از کجا یاد گرفتم که رفتارھای فوق را غالبا از طریق سکوت یا خشونت ابراز کنم ؟
١٠ (- چطور یاد گرفتم که اجازه دھم که با من چنین رفتارھایی شود ؟
١١ (- از کجا و چگونه یاد گرفتم که داشتن یک رابطه مرا آرام می کند ؟
١٢ (- آیا این رفتارھا را از طیق حرفھا یا اعمال دیگران یاد گرفتم ؟ اگر چنین است ، از رفتار و اعمال چه کسی ؟
١٣ (- چگونه به این نتیجه رسیده ام که بجای آزاد زیستن ، با استفاده از رفتارھای ناسالم زندگی را طی کنم ؟
١۴ (- احساس واقعی من درباره این سوالھا چیست ؟
با جواب دادن به این سوالھا ما درک خواھیم کرد که چگونگی عجز ما در کودکی مان بوجود آمده است . ولی دانستن این موضوع کافی نیست . ما باید عدم اختیار در رفتارھای اجباری را که با خود به دوران بزرگسالی مان آورده ایم نیز بدانیم . برای کشف عدم اختیار رفتارھای نا سالم در دوران بزرگسالی می فھمیم ، مطالعه فصل اول این کتاب و خلاصه الگوھای رفتار انکار ، خود کوچک بینی ، کنترل و اطاعتمان برایمان بسیار سودمند می باشد . فھرستی از الگوھای خاصی تھیه می کنیم که آئینه رفتار وابسته دوران بزرگسالی ما ھستند . برای بدست آوردن زمام اختیار زندگی مان لازم است که در این باره با خود صادق باشیم .
با کشف عجز در دوران کودکی و عدم در اختیار داشتن دوران بزرگی به درکی از شخصیت بیمار خود می رسیم . انکار وابستگی کم کم محو می شود و پذیرشمان افزایش می یابد و ما قادر خواھیم بود که بخاطر بسپاریم که قدم اول ما نباید برای مقصر شناختن دیگران یا خودمان مورد سوء استفاده قرار گیرد .
مقصود ما گرفتن مچ ھیچکس نیست . با متھم کردین دیگران ما بطرف وابستگی جدیدتری کشیده می شویم و مجبوریم عکس العمل نشان داده و در عجز آن می مانیم . بجای اتھام زدن سعی می کنیم که تجارب دوران کودکی و بزرگسالی را که ریشه رفتارھای ناسالم ما ھستند پیوسته مرور کنیم . ما تصدیق خواھیم کرد که عجز و نداشتن اختیار زندگی ما در بچگی بوجود آمده و بطور تدریجی در رفتارھا و روابط بزرگسالی ما ظھور کرده است . ما قبول می کنیم که ھر چه بیشتر سعی کنیم که خودمان و دیگران را کنترل کنیم یا از خودمان و دیگران و مشکلات زندگی مان فرار کنیم و ھر روز زندگی مان پریشانتر شود .
بجای مقصر شناختن خود و دیگران ، بتدریج خود را در مورد احساسات زمان کودکی و تجربه بزرگسالی و رفتار در حال پیشرفت وابستگی ھای نا سالم خود مسئول باشیم . در می یابیم که سودمند می باشد که فھرستی از کمبودھایی که در کودکی و بزرگسالی داشته ایم تھیه کنیم . بخود اجازه می دھیم که برای این کمبودھا ، دردھا و عصبانیت ھایی که طی این مدت طولانی پیش خود نگاه داشته ایم سوگواری کنیم . ما در حین رھا کردن این احساسات ، نیروھایی را رھا می کنیم که باعث رفتار وابستگی ما می شدند . خواھیم دید که رفتار وابستگی ما از روی ریاکاری ، کنترل ، و فرار ، فقط ما را به یاس و نا امیدی بیشتری کشانده است . خیلی از ما قدم اول مان را با راھنما و ھمدردان بھبودی خود در میان می گذاریم . ما تجارب گذشته ، کمبودھا و غم ھای خود را با آنھا سھیم می شویم . با انجام اینکار ، ما رھایی از احساسات منفی و عجز و نداشتن اختیار بھبودی خود را آغاز می کنیم . وقتی اینکار را انجام می دھیم ، می توانیم گذشته مان را پذیرش کنیم و مثبت تر فکر کنیم و با دیگران بگونه سالم تری رفتار کنیم . با درک و پذیرش عجز و نداشتن اختیار در زندگی که ناشی از وابستگی مان می باشد ، دری بسوی راه حل ھای بھتر باز می کنیم . اذعان می کنیم که حتی بھترین سعی ما در این مورد با شکست روبرو شده بود ، ما به کمک بالاتری که قدرتش محدود نیست ، احتیاج داریم . با اتکا به پذیرش ، برای کمک از جانب نیرویی برتر از خودمان آماده می شویم که سلامت عقل ما را به ما باز گرداند

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan