امروز سعی میکنم در گروه بدون ترس از قضاوت دیگران، احساس خودم را به مشارکت بگذارم. سعی میکنم با صداقت از افکار و رفتارهای بیمارگونه که هر لحظه مرا رها نمیکنند را از خودم دور کنم. با توجه به اینکه مشارکن داوطلبانه است و هرگز تحت فشار دیگران نیستم، ولی ترس این ریشهی بیماریم مرا دچار استرس کرده و میگوید: آیا میخواهی سخنرانی کنی؟ آیا سخنانت مورد توجه و تأیید دیگران خواهد بود؟ آیا دچار استرس نخواهی شد؟ بعداز حرف زدنت نظر دیگران برایت مهم نیست؟ آیا من هنوز تمایل دارم که اصول و نشریات برنامه را با سلیقهی خودم تغییر دهم؟ میدانم که بدون رها کردن عادت، افکار و رفتارهی قدیمی و ترسهای بیمورد که زاییدهی ذهن بیمارم است، قادر به ادامهی زندگی نیستم. ترس از تأیید نشدن و توجه دیگران را جلب کردن از نوع بیماری وابستگی بسیار خطرناک است که باعث میشود دست به هرکاری بزنم تا مورد توجه قرار گیرم. میدانم تا وقتی میترسم، خداوند از من دور است، چون کسانی که ترس ندارند و یا کمتر دارند، با خدا هستند.
هیچکسی مورد تأیید دیگران نمیباشد!
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
آخرین نظرات
آخرین مطالب
پیوندها