منافع مشترک ما باید در رأس قرار گیرد، بهبودی فرد به اتحاد کُدا بستگی دارد.
در آغاز سنت یک، ما برای بازسازی زندگی خود در بهبودی، رفتارهای جدیدی را تجربه میکنیم و از راهنماییهای جدیدی پیروی مینماییم.
خودخواهیها و سلیقههای شخصی خود را کنار میگذاریم، تا بتوانیم به منافع مشترک کُدا کمک کنیم، ما یاد میگیریم حقیقت بیماری خود را بیان کنیم و همین امتیاز را به دیگران نیز میدهیم.
وجود نیروی برترمان را قبول داریم و به وجدان گروه احترام میگذاریم.
ما حتی دیگر نتیجهی رها کردن را کنترل نمیکنیم و نتایج وجدان گروه را هرچه بود میپذیریم.
سنت یک، به ما کمک میکند در همهی جنبههای کارهای خدماتی، چه فردی باشد یا گروهی، ناحیهای باشد یا منطقهای یا حتی در سطح بینالمللی.
با حضور در انجمن هموابستههای ناشناس و رعایت سنت یک، میتوانیم یک محیط امن و دور از هیاهو کارکردی بوجود آوریم، که هریک از اعضاء وظیفهی مشخصی برای بهبودی و خدمات خود داشته باشند.
روح سنت یک، در ذهن و قلب ما وجود دارد، برای کار با دیگران این روح ضرورت دارد، چرا که سنت یک میگوید: منافع مشترک ما باید در رأس قرار بگیرد و بهبودی فردی به اتحاد ما بستگی دارد.
هنگام انجام کارهای خدماتی حتماً با مسائل قدم یک نیز روبرو میشویم.
متوجه میشویم که در اینجا هم میخواهیم دیگران را کنترل کنیم و باز هم سعی داریم آدمها و مکانها و چیزها را طبق ایدههای خشک و به دردنخور خودمان تغییر دهیم، حتی ممکن است سعی کنیم و بخواهیم نیروی برتر کسی و یا گروه شویم، بر این باور هستیم که جواب صحیح باید نزد ما میباشد.
شاید هم طبق عادتهای کودکی دیگران را نیرویبرتر خودمان قرار دهیم و از آنها بخواهیم که همهی جوابها و نیازهای بهبودی را به ما بدهند، برای رهایی از این هموابستگیها باز هم به مکانی نیاز داریم که روی چیزی که به آنها احساس تعلق داریم تمرکز کنیم، منافع مشترک، برای ما آن است تا روی چیزی که اتحاد و شکوفایی برنامهی ما به آن بستگی دارد میباشد.
وقتی اصول برنامه را فعالانه بهکار میبریم، دیگر نه گروه را کنترل میکنیم و نه تسلیم خواست دیگران میشویم، به این ترتیب میتوانیم به منافع مشترک و اتحادمان کمک کنیم، یاد میگیریم با ذهن و قلبی باز به سخنان دیگران گوش دهیم، با این آموزش از خودخواهیها دست برمیداریم و فضایی برای رُشد روحانی و معنوی و یک نیرویبرتر از خود پدید میآوریم و آرامش را درون خود جستجو میکنیم.