" به طور مستقیم در هرجا که امکان داشت از افراد فوق جبران خسارت کردیم ، مگر در مواردی که انجام آن زیان مجددی برایشان و یا دیگران وارد کند".
قبل از اینکه قدم 9 راشروع کنیم باید اول مطمئن شویم که قدم 8 را کامل فهمیده ایم و مورد استفاده قرار داده ایم .
آیا لیست کسانی را که به آنها آسیب زده ایم ، تهیه کرده ایم؟ آیا درصدد ...جبران خسارت برآمده ایم؟
(1) این قدم چه طور به ما کمک می کند تا از احساس گناه خلاص شویم و رهایی یابیم ؟
(2) عبارت " جبران خسارت مستقیم " به چه معنایی است ؟
(3) اگر مابه آن طریقی که فکر می کردیم ، صحیح است جبران خسارت کردیم ، اما عکس العمل {طرف مقابل} خصمانه و خشن بود و یا اینکه آن شخص تلاش ما را برای جبران کردن نپذیرفت چه کار باید بکنیم ؟ {عکس العمل ما در مقابل رفتار آنها چگونه باید باشد ؟}
(4) ما چطور می توانیم از آن دسته از افرادی که فکر می کنیم ، اگر آن موضوع دوباره برایشان تکرارشود {و به خاطر شان بیاید} واقعا" ناراحت و دگرکون می شوند ، جبران خسارت کنیم ؟ آیا باید با آنها طرز برخورد متفاوت باشد؟
(5) چطور می توانیم از افرادی که دیگر به آنها دسترسی نداریم ، جبران خسارت کنیم ؟ آیا می توانیم کارهایی خوب و مناسب برای بازماندگان آنها انجام دهیم ؟
(6) ما چطور از خودمان جبران خسارت می کنیم ؟
(7) چطور می توانیم خودمان را برای فرصتهای که اگر قبلا" پیش می آمد ولی به دلیل غرق شدن در مشکلاتمان و گرفتاریهایمان از آنهامی کذاشتیم {و آنها را از دست می دادیم } آماده شویم ؟
(8) آیا زمانی که با عباراتی همچون "در انتظار فرصت بهتری هستم" به توجیه کردن کارهایمان می پردازیم ، مچ خود را می گیریم ؟ آیا به این دلیل که می ترسیم ، در کارهای خودمان درنگ کرده و دست به دست می دهیم ؟ چطور می توانیم بر ترسهایمان غلبه کنیم ؟
(9) بعضی از شرایط و موقعیتهایی که ممکن است جبران خسارت مستقیم سبب آزاردیگران شود ، چه هستند ؟
قدم 9 به قضاوت خوب ، زمان سنجی مناسب ، اشتیاق و احتیاط نیاز دارد. عبارت " من متاسفم " تنها یکی از راههای رسیدن به این قدم است.
افرادی وجود خواهند داشت که ما می توانیم از آنها ، تنها یک جبران خسارت جزئی به عمل بیاوریم ، مرور مجدد و بی پرده آن شرایط ممکن است به آنها بیشتر آسیب بزند تا اینکه برایشان خوب باشد. موقعیتهایی وجود خواهد داشت که به نظر می رسد، بهتر باشد این عمل {جبران خسارت } کمی به عقب بیفتد و در آن تاخیری وجود داشته باشد. به عبارت دیگر اصلا" ممکن است عاقلانه تر باشد که هیچگاه آن موضوع مطرح نگردد و بار دیگر باز نشود.
" عکس العملهای شخصی "
مدت زیادی من با این تصور که " این قدم مرا اذیت خواهد کرد. اینکه بخواهم از دیگران جبران خسارت کنم آسیب می بینم و ……." از کار کردن بر روی این قدم دوری می کردم ، بنابر این آنرا انجام نمی دادم . اکنون من می دانم که اگر از کسی جبران خسارت کردم او ممکن است که تصورات و فکرهای زیادی راجع به من داشته باشد، ولی وقتی با او هستم احساس خیلی بهتری خواهم داشت.
خیلی اوقات ، وسوسه می شوم که از آشفتگی و اضطراب وخجالت اینکه بخواهم به طور مستقیم جبران خسارت کنم ، دوری و اجتناب کنم و به روشهای غیر مستقیم جبران خسارت نمایم . من مجبور هستم که انگیزه هایم را قبل از اینکه تصمیم بگیرم چطور می خواهم جبران خسارت کنم ، پیدا کنم . از خود می پرسم ، آیا من از معذرت خواهی اجتناب می کنم ، زیرا اینگونه برایم بهتر است ، یا اینکه آیا من از اینکار اجتناب می کنم چون تصور می کنم این برای دیگران بهتر است که از آنها به روش دیگری جبران خسارت کنم . این مهم نیست که عذرخواهی من از طرف دیگران پذیرفته شود یا نه . تا زمانیکه من تلاشم را کرده ام ، وظیفه خود را انجام داده ام .
این قدم کمک می کند که اخرین اثرات احساس گناه در مورد گذشته من ، از بین برود و پاک شود. اکنون می توانم روی زندگیم ، درحال حاضر ، تمرکز کنم .
چندین ماه بود که جبران خسارت از یک فرد به خصوص را به تاخیر می انداختم و آن را به بعد موکول می کردم . یک شب در حال فکر کردن به این بودم که چطور باید جبران خسارت کنم ، همان زمان یک شخص گرفتار جلوی تدرخانه من ایستاد. این یک اتفاق غیر منتظره بود. این نشانه را گرفتم و جبران خسارت کردم