Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

ﻧﻴﺎﺯﻫﺎﻱ ﻣﻀﺎﻋﻒ

 در نتیجه اعتیاد فعال ، بعضی از ما از پیامدهای جسمی و فیزیکی رنج می بریم که در دوران بهبودی مان نیز ادامه دارد . در خیلی از موارد سلامتی ما به علت مصرف مواد مخدر یا انجام کارهای مضر جهت حفظ اعتیاد مان لطمه ی جبران نشدنی خورده است . البته همه نیاز های مضاعف اعضا در اثر بیماری اعتیاد نیست ، ما نیز ناچاریم با چالش های جسمی مشابهی که بر تمامی مردم جامعه اثر می گذارد ، کنار بیایم . مواردی مانند : محدودیت جسمی ، مشکلات مادر زادی ، و نتایج ناشی از بیماری یا تصادف .
"اوایل بهبودی از رهجو های ام می خواستم همان کارهایی را انجام دهند که راهنمای ام از من می خواست . اما زمانی که می خواستم با شخصی که به علت تصادف با موتور سیکلت دچار آسیب مغزی شده بود کار کنم ، مجبور به تغییر روش شدم . اگر از او می خواستم در مورد موضوعی یک صفحه بنویسد برای نوشتن این یک صفحه ناچار بود 20 تا 30 ساعت تلاش کند اما او علی رغم این که حتی ممکن بود متوجه چیزی که می نویسد نشود ، این کار را می کرد . بنا بر این امروز ما زمان زیادی در مورد قدم ها و این که او چه گونه می تواند آن ها را در زندگی به کار ببرد ، صحبت می کنیم ."

 "5 سال پیش به علت بیماریی که نتیجه مستقیم اعتیادم بود ، مجبور به مصرف دارو شدم . عوارض جانبی دارو وحشت ناک بود . تمام انرژی مرا می گرفت و حدود 12 ساعت در روز می خوابیدم . رهجو هایم در وقت نیاز به راستی به من کمک می کردند . آن ها صبور بودند و به خوبی درک می کردند که من نمی توانم مثل گذشته در دسترس باشم . در واقع آن ها در حال کمک به من بودند و دنبال کار های من می رفتند ، سر وقت آمپول مرا می زدند ، با من به دکتر می آمدند ، مرا به جلسه می بردند و ... من فقط 3 جلسه از جلسات خانگی خود را در طول آن یک سال از دست دادم . راهنمای من هم باور نکردنی بود . او هر روز زنگ می زد و ما ساعت ها با هم صحبت می کردیم . او به من روحیه می داد و کمک می کرد تا اصول برنامه را به کار گیرم ، مخصوصا سپاس گزاری ، پذیرش و فروتنی را در شرایطی که در آن به سر می بردم . این ها به واقع به من نشان داد که این برنامه یک برنامه ی گروهی و "ما " است . من هرگز مهربانی و عشقی را که در طول یکی از بزرگترین آزمایش ها در بهبودی به من نشان داده شد فراموش نخواهم کرد ."
تعداد بیش تر و بیش تری از اعضا در این برنامه پاکی بالاتری پیدا می کنند ، ما در NA بزرگ شده ایم و اکنون در حال پیر شدن هستیم . به عنوان معتادان در حال بهبودی بسیاری از ما به آن اندازه زندگی کرده ایم تا مجبور باشیم با مشکلات جسمی که به خاطر افزایش سن پیش می اید روبرو شویم . با کمک راهنمای مان و حمایت رهجو های خود ، ما تغییراتی را که می توانیم ، به وجود می آوریم و چیز هایی را که لازم است ، می پذیریم . گاهی اوقات ما وادار به درخواست کمک می شویم و در نتیجه آن رشد و پیش رفت می کنیم .
"یکی از چیز هایی که از راهنمای ام می خواستم این بود که هر هفته به من وقت بدهد . او می گفت : "مساله ای نیست ، شنبه صبح این جا باش " . زمانی که به خانه او می رفتم خیلی هیجان زده بودم ، از او پرسیدم کجا می خواهیم برویم ؟ و با خود فکر می کردم که هر جا برویم حتما مکانی بسیار روحانی است . پاسخ او این بود : "مطب دکتر من " . او به وقت گذاشتن بیش تر در هر هفته برای من ادامه داد . فکر می کردم او واقعا بیرون رفتن ، گشت زدن و رفتن به جلسات به همراه مرا علی رغم 40 سال تفاوت سنی دوست دارد . اما بعد متوجه شدم از آن جایی که سن او بالا رفته ، دیگر رانندگی را خیلی دوست ندارد . خدا را شکر می کنم که او به کمک من نیاز داشت ، زیرا شرایط فراهم شد تا زمان زیادی را با او باشم و رابطه شگفت انگیزی را با او ایجاد کنم . و فرصتی فراهم شد تا به کس که این همه به من داده بود ، چیزی بدهم ."
بسیاری از ما نویسندگان خوبی نیستیم ، یا شاید برای خواندن مشکل داشته باشیم . در نتیجه ممکن است احساس بی لیاقتی کنیم و به همین دلیل از نوشتن قدم ها خجالت بکشیم .
"من زنی را به عنوان رهجو پذیرفتم که بسیار کم می توانست بخواند و درک محدودی داشت . ما تقریبا 5 یا 6 بار در ماه برای خواندن قدم یک دیگر را ملاقات می کردیم . در ابتدا من ناچار بودم بخوانم و توضیح بدهم که هر جمله ، کلمه یا پاراگراف به چه معنی است . زمانی که او به من اعتماد کرد ، شروع به پرسیدن کرد و اگر چیزی را نمی فهمید به من می گفت و خود شروع به خواند کتاب با صدای بلند کرد . من او را تشویق می کردم و به چالش می کشیدم تا درباره قدم ها بنویسد و با کشیدن نقاشی و سمبل ها یا هر چیز دیگری مطالب خود را کامل کند . بعد از قدم سوم ، موافقت کردیم که او قدم چهارم را ضبط کند . او نوار را سر کارم به من تحویل دارد اما من قبول نکردم بدین شکل گوش کنم . در عوض با هم دیگر به آن گوش کردیم و در حین گوش کردن هر بار برای مشارکت و احساس آن چه به او گذشته است نوار را نگه می داشتم . این فرایند ، یک مرور مجدد از قدم ها بری خود من بود و کمک کرد تا درک من از آن قدم ها افزایش یابد . صبر ، تحمل و احترام به خود در من تقویت شد و او نیز در زندگی جدیدش شکوفا شد ."
به دلایل مختلف ، بعضی از ما با فعالیت های روزانه که برای دیگران طبیعی و آسان است ، مشکل داریم .اگر ما راهنمای اعضایی با نیازهای مضاعف هستیم ، می توانیم به آن ها کمک کنیم تا از چیز هایی که NA برای ارائه دارد آگاه شوند . بسیاری از جلسات امکان رفت و آمد برای ویلچر را دارند و بعضی هم حتی برای کسانی که مشکلات شنوایی دارند مترجم مخصوص دارند . کتاب پایه و جزوات NA به صورت ابزار صوتی و همین طور با چاپ بریل موجود است . در ضمن ما می توانیم قدم ها را با رهجو های مان خیلی ساده به صورت مشارکت نفس به نفس کار کنیم . اگر چه بسیاری از اعضا بر این باورند که بهترین راه کارکرد قدم نوشتن است . اما در این مورد هیچ قانون سختی که اعضای انجمن مجبور به رعایت آن باشند ؛ وجود ندارد .
"من در شهری زندگی می کردم که در آن مرکز درمانی مختص معتادان ناشنوا داشت .یکی از مراجعان از چند ایالت آن طرف تر برای درمان آمده بود و زمانی که در آن جا زندگی می کرد من راهنمای موقت او شدم . این ماجرا مربوط به قبل از زمانی بود که ای میل یا چت از طریق اینترنت وجود داشته باشد و ما اغلب از راه "سرویس تلگراف " ارتباط داشتیم . او برای یک اپراتور تایپ می کرد و اپراتور هم پیام را برای من می خواند . من در ابتدا با این قضیه مشکل داشتم چون از این که او مسائل شخصی خود را برای غریبه "اپراتور " فاش می کرد معذب بودم . او به من یاد آوری کرد این چیزی است که او برای پاک ماندن به آن نیاز دارد و خیلی زود مرا در مسیر درست قرار داد . من می توانستم تمایل او را تشخیص دهم و بعد از این بیداری از طرف من ، ما آزادانه صحبت می کردیم

"چند سال پیش ، من دچار یک سری بیماری های ویرانگر و ضعیف کننده شدم . متوجه شدم که از نظر جسمی به کمک دیگران وابسته هستم تا روز را شب کنم . این یک عقب گرد کامل برای ام بود . من همیشه اولین کسی بودم که جهت کمک به دیگران حاظر بودم . برای ده ها سال در معتادان گمنام یک خدمتگزار مورد اعتماد بودم و همین طور برای چند سال در دفتر خدمات جهانی . من عاشق خدمت در تمام سطوح بودم ، اما یک باره همه چیز تغییر کرد . من مجبور شدم تسلیم این واقعیت شوم که باید چیز هایی را که راجع به اصل روحانی "دریافت کردن " یاد گرفته ام تمرین کنم . برای من همیشه بخشیدن راحت تر از گرفتن بوده است . یکی از بزرگترین هدایای بیماری برای من فرصتی بود که به رهجو ها ، راهنما ، خانواده و دوستان ام داده شد تا بتوانند چیزی را که گرفته بودند به من پس بدهند ، و من از این بایت سپاسگزارم . من در نتیجه عمیق ترین عشق و احساس صمیمیت را در روابط ام به خصوص با نیروی برتر تجربه کردم."
به عنوان راهنما یا رهجو ، مسئولیت ما این است که قدم ها را به بهترین نحو ممکن از هر طریق ممکن کار کنیم . به رغم چالش هایی که با آن روبرو می شویم . اگر تمایل داشته باشیم تا تلاش کنیم ، راهی برای کارکردن با یکدیگر پیدا می کنیم .

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan