Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

مشارکت یکی از اعضای ناراتین"1"

من قبل از این که به ناراتین بیایم از پدرم نفرت داشتم و اصلا نمی توانستم او را دوست بدارم . از اعتیاد او بیزار بودم و فکر می کردم پدرم مسبب تمام مشکلاتی است که ما داریم . اگر می خواست با من جایی بیاید دوست نداشتم با او بروم . از دیدن چهره اش حالم بد می شد و از این که دیگران و مخصوصا دوستانم بدانند او پدر من است می ترسیدم . خجالت می کشیدم بگویم او پدر من است . حتی خودم را هم دوست نداشتم و از همه چیز متنفر و بیزار بودم . گاهی به سرم می زد خودم را بکشم . همیشه خشمگین و بهانه جو بودم و با همه دعوا داشتم و از آرامش در زندگی من خبری نبود ......

اما ناراتین زندگی مرا عوض کرد . من نگاهی تازه پیدا کردم . فهمیدم اعتیاد یک بیماری است و پدرم مرا دوست دارد اما بلد نیست با من چگونه باید رفتار کند . من یاد گرفتم که دیگران را دوست داشته باشم و به جای تمرکز روی دیگران روی خودم تمرکز داشته باشم و خودم را دوست بدارم و مراقبت از خودم را یاد گرفتم .

اکنون دوستان تازه ای پیدا کرده ام که همسن و سال من هستند و مشکلاتی شبیه من دارند . ناراتین مکان امن من است و من راحت مشکلات خودم را با دیگر دوستانم در میان می گذارم و دارم یاد می گیرم با نگاهی زیبا به زندگی نگاه کنم .

از نیروی برترم سپاسگزارم که ناراتین را پیش پای من گذاشت . از این که من انتخاب شده ام خوشحالم و از حامی مهربانم که صادقانه به حرف های من گوش می دهد و تجربه اش را در اختیارم می گذارد تشکر می کنم .

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan