Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

ما به حمایت روزانه احتیاج داریم

در قدم دهم کلمه‌ای که در ذهنم باقی ماند (ادامه دادن) بود. این کلمه به خاطرم می‌آورد که من فهرست شخصی خود رادر قدم چهارم شروع کرده‌ام. جمله (و وقتی که اشتباه کردیم، فوراً آنرا اعتراف کنیم) تلاشی را که قبلاً در قدمهای پنج و هشت و نه انجام داده‌ام، به خاطر می‌آورد. تمام این قدمها یک خانه تکانی دقیق شخصی را به من نشان داد. اما می‌دانستم که خانه‌ام تمیز نخواهد ماند، اگر کارهای روزانه را انجام ندهم.

تجربه‌ای که در نه قدم قبلی به دست آوردم،‌ به من نشان داد که برای کار کردن روی قدم دهم به چه چیزی احتیاج دارم. من احتیاج داشتم که عجز خود را در رابطه با دیگران درک کنم. نیاز داشتم که به کمک خداوند ایمان داشته باشم. می‌بایست تصمیم بگیرم که به آن قدرت مافوق اجازه بدهم از من حمایت و مراقبت کند.

می‌بایست که خصوصیات رفتاری خود را لیست کنم تا بتوانم جنبه‌های مثبت وجودم را درست مثل نقاط ضعف خود تشخیص بدهم.

همانطور که در قدم چهارم یاد گرفتم، شناخت خصوصیات مثبتم مهم بود تا بتوانم روی آنها پایه‌ریزی کنم. وقتی نقاط ضعف خود را پیدا کردم. می‌بایست موارد خاص را امتحان کنم. می‌بایست به خودم وقتی که اشتباه می‌کردم اعتراف کنم و تمام بهانه و توجیه کردنها را کنار بگذارم. مجبور نبودم خطایی را به گردن بگیرم که دیگران مسبب به وجود آمدن آن بودند. اما نمی‌بایست از دیگران بعنوان سپر بلا استفاده کنم. با این خودآگاهی تازه به دست آمده، احتیاج داشتم گناهانم را به خدا و یک انسان اعتراف کنم.

قدم دهم کمک کرد تا تشخیص دهم که هنوز نقائصی در رفتارم وجود دارند که زندگی‌ام را تسخیر کرده‌اند. برای اشتباهاتم بهانه نیاوردم. به هرحال احتیاج داشتم به مراقبت کردن از خودم ادامه دهم تا ببینم که به چه کسی صدمه زده‌ام و مرهم مناسب آن صدمه را پیدا کنم. برای اینکه هر روز غروب پیشنهادات عملی راجع به قدم دهم بشنوم، ارزش زیادی قائل بودم. وقتی آن پیشنهاد را دنبال می‌کردم، احساس بهتری پیدا می‌کردم و من آن احساس را دوست داشتم. بعد فهمیدم که لزومی ندارد که اینکار را فقط روزی یکبار انجام دهم، بنابراین مشکلات و احساسات کاری خود را به خانه نمی‌بردم. این کار به من یاد داد که مسائلی را که مربوط به خانه نیستند، بیرون از خانه رها کنم.

به مطلب دیگری هم پی بردم که کمکم کرد. در مفاهیم دوازه‌گانه، یاد گرفتم که راجع به هدف اولیه خود در هر موقعیتی تصمیم بگیرم و سپس سعی کنم که تمرکز بگیرم.

در نتیجه شروع کردم به تهیه یک لیست در هنگام ظهر. تمام روابطی را که در طول صبح داشتم، کنار می‌گذاشتم. اگر به کسی لطمه زده بودم که راجع به آن احساس گناه می‌کردم با کنار گذاشتن این احساس می‌توانم کیفیت بعداز ظهر خود را افزایش دهم. بالاخره، ایستگاه‌های کوچکی برای خودم ترتیب دادم. در مسیر راه خانه تا محل کار –اواسط صبح و اواسط بعدازظهر، بعد از گذشت مدتی فهمیدم اعمالم و فکرها و حرفهایم را لیست می‌کنم. سعی کردم از سرزنش کردن خودم خودداری کنم. از ابزارم برای ادامه کار استفاده کردم.

اخیراً کارتی را برای یک دوست جلسات خانواده های الکلی های خواندم. این کارت یک اکروینم(1) را نشان می‌دهد.

Thoughtful

Honest

Intelligent

Necessary

Kind
 

آیا عاقلانه است؟
آیا صادقانه است؟

آیا هوشمندانه است؟

آیا لازم است؟

آیا ملاطفت آمیز است؟
 

T

H

I

N

K

اگر جوابها مثبت است، پس احتمالاً گفتن آن برای من قابل قبول است.

(1) در انگلیسی حروف اول کلمات بالا Think را تشکیل می‌دهد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan