Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

ﺧﻄﺎب ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﮐﺎران

در میان کارفرمایان بی شماری که این روزها در بین ما وجود دارند ، در اینجا از عضوی ذکر می کنیم که بیشتر عمر خود را در دنیای تجارت های بزرگ گذرانده است. و او افراد بسیاری را استخدام و همینطور به خدمت عده زیادی خاتمه داده است و قادر است از دیدگاه یک صاحب کار ، به الکلی نگاه کند . نظرات او می تواند در همه جا برای صاحبان کار ، فوق العاده مفید واقع شود ، حال مطالب را از زبان خود او بشنوید .

من زمانی معاون شرکتی بودم که شش هزار و ششصد کارمند داشت . یک روز منشی دفترم اطلاع داد که آقای ب روی خط تلفن است و اصرار دارد با من صحبت کند . به منشی خود گفتم به او جواب رد بدهد . زیرا من چندین بار به آقای ب هشدار داده بوده که این بار دیگر بار آخر است اما او در دونوبت متوالی در حالی که مست بود و به سختی می توانست صحبت کند . از هاتفورد به من تلفن زده بود و من به او گفته بودم که در شرکت مادیگر جایی ندارد و راه بازگشتی هم هرگز نخواهد داشت.

منشی من گفت این آقای ب نیست که روی خط است بلکه برادر اوست و مایل است پیامی را به من برساند . فکر کردم برادر آقای ب در فکر واسطه شدن و طلب بخشش برای برادر خود است اما او گفت فقط می خواستم به شما اطلاع دهم که پل ، روز شنبه گذشته از پنجره هتلش در هاتفورد خود را پائین پرتاب کرد و در یادداشتی که از خود بجای گذارده است ، خاطر نشان کرده است که شما بهترین صاحب کاری بودید که تا بحال داشته است و این عمل او به هیچ وجه ربطی به شما ندارد.

یک روز دیگر ، وقتی مشغول باز کردن نامه ها بودم ، قطعه بریده شده روزنامه ای از داخل پاکت بر روی میز افتاد . در زیر ستون در گذشته ها اسم یکی از بهترین فروشنده های که تا آن زمان داشتم نوشته بود . او پس از یک دوره مشروبخواری دو هفتگی ، لوله تفنگ را به دهان خود گذاشت و ماشه را با شست پای خود کشیده بود . درست شش هفته قبل از آن اتفاق ، من او را بخاطر مشروبخوری اخراج کرده بودم .

یک خاطره دیگر ، صدای ضعیف و ترسان زنی را بیاد می آورم که از ویرجینیا تلفن می کرد . می خواست بداند که آیا بیمه کار شوهرش هنوز بجای خود پا برجاست . شوهرش چهار روز پیش در انبار خانه خود را به دار آویخته بود. با آنکه مرد متوفی کارمندی عالی ، با هوش و یکی از بهترین مدیرانی بود که من تا بدانروز دیده بودم ، مجبور شدم بخاطر مشروبخواری اخراجش کنم.

آری دنیای ما ، این سه مرد برجسته را از دست داد زیرا من بدانگونه که امروز الکلیسم را درک می کنیم ، در آن زمان نمی کردم . جالب اینجاست که من نیز بعد ها الکلی شدم و اگر دخالت کسی که الکلیسم را درک می کند. در کار نبود شاید من هم بدنبال آن سه نفر روانه شده بودم.

زمین خوردن من هزاران دلار خسارت برای دنیای تجارت به بار آورد ، زیرا آماده کردن و تربیت یک مدیر ، مخارج هنگفتی در بر دارد اما به هدر رفتن این گونه مخارج معمولا بنظر نمی آید ، ما عقیده داریم دنیای تجارت متحمل زیانی می شود که با درک بهتر ، می توان از آن جلوگیری کرد.

امروز تمام صاحبان کار ، اخلاقا خود را در مورد سلامت کارمندان ود مسئول می دانند و سعی می کنند به این مسئولیت ها عمل کنند اما در مورد الکلی ها این مطلب بخاطر درک نکردن بیماری آنها رعایت نشده است و برای صاحبان کار ، الکلی ه اکثرا مانند یک احمق درجه یک تصویر شده اند . آنها گاه بخاطر تخصص کارمندو گاه بخاطر علاقه شخصی ، خیلی بیشتر از آنچه که باید الکلی را در سمت خود باقی می گذارند . بعضی از صاحبان کار هرگونه راه علاج شناخته شده ای را در مورد الکلی ها آزمایش کرده اند و زیاد نیست مواردی که از خود بی صبری و کم تحملی نشان داده باشند و ما الکلی ها که از بهترین صاحبان کاران نیز سوء استفاده کرده ایم ، حتی اگر مورد کم لطفی هم قرار گرفته باشیم ، باز مشکل بتوانیم از این بابت آنها را ملامت کنیم.

یک مثال می آورم : یک نفر از روسای یکی از بزرگترین بانکها که می داند من دیگر مشروب نمی خورمروزی راجع به یک کارمند عالی رتبه بانک خود ، با من شروع به صحبت کرد . از صحبت هایش فهمیدم ه کارمند مزبور بدون هیچ گونه شکی الکلی است . موقعیت بسیار خوبی برای کمک بود . حدود دو ساعت در مورد بیماری الکلیسم صحبت کردم و علامات و عواقب آنرا نیز به بهترین شکلی که می توانستم تشریح کردم . مخاطبم گفت : حرفهای شما بسیار جالب است . اما من مطمئن هستم که این مرد دیگر لب به مشروب نخواهد زد . او تازه از یک مرخصی سه ماهه برگشته است ، حالش کاملا خوب است و سر حال به نظر می رسد . برای محکم کاری ، هیئت امنای بانک به او گفته است که این دیگر شانس آخر اوست.

تنها جوابی که می توانستم بدهم ، این بود که اگر این مرد طبق رویه معمول خود عمل کند ، دفعه بعد خرابکاری بسیار بزرگتری ببار خواهد آورد . من احساس می کردم که این جریان برو برگرد ندارد و در شگفت بودم که آیا بانک رفتار درستی با این مرد کرده است ؟ پیشنهاد کردم او را به چند نفر از اعضای کروه ما معرفی کنند که شاید شانسی برای بهبودی پیدا کند . خاطر نشان کردم که خود به مدت سه سال لب به مشروب نزدهام . در حالیکه مشکلاتی داشته ام که می توانست بین ده نفر ، نه نفر از آنها را مجبور به مشروبخواری کند . سوال کردم که چرا به او اجازه نمی دهید که حداقل داستان مرا بشنود ؟ دوستم گفت نه لزومی ندارد ، زیرا این مرد مجبور است بین کار و مشروب یکی را انتخاب کند و اگر اراده و جرات تو را داشته باشد حتما موفق می شود .

متوجه شدم که نتوانسته ام دوست بانک دارم را در درک مطلب یاری دهم . او نمی توانست باور کند که همکار عالیرتبه اش از یک بیماری شدید رنج می برد و من چاره ای نداشتم جز آنکه منتظر شوم.

بالاخره مرد مذکور دوباره مشروب خورد و اخراج شد و پس از آن بود که ما با او تماس گرفتیم . بدون آنکه زیاد بحث کند سلسله مراتبی را که به ما کمک کرده بود ، پذیرفت و اکنون بدون هیچ شکی در راه بهبودییست و بنظر من مثال بالا نشان دهنده فقدان درک درک و فهم واقعی الکلی هاست و نمایانگر کمبود اطلاعات در مورد طریقه برخورد است که صاحبان کار ، برای حفظ منافع خود و نجات کارمند می تواند در پیش گیرد.

در صورتی که مایل به کمک هستید چه خود مشروب می خوریید یا نمی خورید ، بهر حال بهتر است مسئله خود را با این داستان مخلوط نکنید . شما چه مشروبخوار قهار و یا متعادلی باشید و چه از آن پرهیز کنید در هر صورت ، ممکن است نظرات فرم گرفته و حتی تعصباتی در این مرود داشته باشید . آنهایی که بطور متعادل مشروب می خورند ممکن است حتی از کسی که نمی خورد و با واکنش های خود آشنا شده است ، ممکن است عقایدی در این مورد پیدا کند که درباره الکلی ها همیشه صادق نیست . بعنوان یک مشروبخوار متعادل ، شما اختیار صرف مشروب و یا خود داری از صرف آنرا در خود دارید و هر وقت که بخواهید می توانید آنرا کنترل کنید . شما می توانید گاهی قدری مست کنید و روز بعد دستی بر سر وروی خود بکشید و دوباره سرکار و زندگیتان بروزید . برای شما مشروب مشکلی نیست و تعجب می کنید که چطور ممکن است برای دیگران باشد.

در رابطه با الکلی ها ، ممکن است احساس طبیعی اما ازار دهنده در انسان پیدا شود که چطور ممکن است یک نفر تا بدین حد ضعیف ، احمق و بی مسئولیت باشد . این احساس حتی وقتی که درک بهتری از این بیماری پیدا می کنید ، باز هم می تواند وجود داشته باشد.

در بسیاری از موارد بررسی پرونده یک کارمند الکلی ، باعث مباحات انسان می شود . ایا این الکلی در حالت عادی فردی ممتاز ، دوست داشتنی و سریع الانتقال نیست ؟ آیا قدرت تخیل و تجسم فوق العاده ای ندارد ؟ آیا وقتی که هوشیار است کارمند پرکار و کاربری نیست ؟ و اگر این خصوصیات را داشته باشد و مشروب نخورد ارزش ابقا شدن در شغل خود را ندارد ؟ آیا درباره او ه همان انعطافی که در مورد بقیه کارمندان بیمار نشان داده می شود ؛ نباید نشان داد ؟ آیا او ارزش نجات دارد ؟ در صورتی که جواب مثبت است ، چه تصمیم شما دلیل انسانی داشته باشد ، چه تجارتی و چه هر دو ، پیشنهادات زیر می توانند برایتان مفید واقع شوند.

ایا می توانید این فکر را کنار بگذارید که مساله مشروبخواری فقط یک عادت یا کله شقی و یا ضعیف النفسی است ؟ اگر هنوز در این مورد مطمئن نیستند ، شاید مرور دوباره فصل دوم و سوم که به تفصیل در مورد بیماری الکلیسم صحبت می کند ، مفید باشد . شما بعنوان کار فرما احتمالا قبل از تصمیم گیری مایلید اصول کار را بدانید ، در صورتی که پذیرفته اید که کارمندتان بیمار است ، آیا می توانید او را بخاطر اعمال گذشته اش ببخشید ؟ ایا رفتار زشت او می تواند فراموش شود ؟ آیا می توان او را قربانی افکار منحرفی دانست که از تاثیر مستقیم الکل بر روی مغز ، بوجود آمده است ؟

من از پزشکان معروفی در شیکاگو شنیدم که در بعضی از موارد ، فشار مایع بصا النخاع ، در اثر پارگی شریانهای مغز می شود . بنابر این تعجبی ندارد که الکل آنقدر غیر منطقی است . با یک چنین مغز تب داری همه همینطور می شوند . یک مشروبخوار معمولی و طبیعی ، این گونه تحت تاثیر الکل قرار نمی گیرد و به همین دلیل انحراف فکری الکلی را هم درک نمی کند .

کارمند شما احتمالا سعی می کند خرابکاری های زیادی را پرده پوشی کند . شاید بعضی از آنها کثیف و نفرت انگیز باشند . ممکن است این مطلب که یک شخص ظاهرا سالم چطور می تواند آنقدر آلوده باشد ، برای شما بسیار ثقیل بنظر برسد ، اما این آلودگی ها کلا به هر فرم و شدتی که ممکن است در زمان هشیاری نمونه صداقت و درستی باشد ، در کوران مشروبخوار مرتکب اعمال شگفت انگیزی می شود و پس از انجام آن به شدت احساس شرمندگی می کند اما تقریبا در تمام موارد این گونه حرکات موقتی است .

مطالب فوق بدان معنی نیست که الکلی ها وقتی مشروب نمی خورند همگی صادق و درست کارند ، البته که اینطور نیست . بعضی از آنها ممکن استخود را به شما تحمیل کنند و از حسن نیت شما سوء استفاده کنند . اگر اطمنان دارید که کارمندتان خیال ترک ندارد ، بهتر است او را اخراج کنید و هر چه زودتر این کار را انجام دهید بهتر است ، زیرا شما در واقع با نگهداری او محبتی در حقش نمی کنید . اخراج او ممکن است همان شوکی باشد که او بدان نیاز دارد و می تواند باعث نجاتش شود.

من در مورد خود اطمینان دارم که هچ اقدامی از جانب صاحب کارم نمی توانست باعث شودکه از مشروبخواری دست بردارم و تا جائیکه می توانستم شغل خوود را حفظ کنم امکان نداشت بتوانم وخامت وضع خود را درک کنم . اگر آنها اول مرا اخراج می کردند و بعد قدمهای لازم را برای آشنایی من با راه حلی که در این کتاب مشخص شده بر می داشتند ، شاید من پس از شش ماه سرحال و خوب بسر کار خود بر می گشتیم.

افراد زیادی وجود دارند که مایلند دست از مشروبخواری بردارند ، آنها می توانند سالها در خدمت شما باشند و درک وضعیت آنها می تواند برای شما سود آور باشد .

شاید شما فردی را در نظر دارید و او مایل به ترک است و شما حتی اگر فقط برای حفظ منافع کاری هم که باشد ، مایلید به او کمک کنید . شما اکنون اطلاعات زیادی در مورد بیماری الکلیسم پیدا کرده اید و متوجه شده اید که شخص مورد نظر روحا و جسما بیمار است و بدین جهت تمایل دارید از اعمال گذشته او چشم پوشی کنید ، بنابراین روش زیر را بعنوان نمونه ای در رابطه با این مساله پیشنهاد می کنیم .

به او بگویید که از مشروبخواری اش مطلعید و او باید از آن دست بردارد . می توانید در مورد محسنات او صحبت کنید و بگویید که در صورت ترک مشروب مایلید او را در سمت خود باقی بگذارید .

در قدم بعدی می توانید به او اطمینان دهید که خیال نصیحت ، بحث اخلاقی و یا ملایمت ندارید و اگر در گذشته یک چنین مطلبی را عنوان کرده اییدبدلیل کمبود اطلاعات شما بوده است . در صورتی که برایتان امکان دارد بگویید از او دلگیر نیستید و در اینجا شاید بهتر باشد الکلیسم را بعنوان یک بیماری برایش تشریح کنید و بگویید که به اعتقاد شما او بشدت بیمار است و شاید بیماریش کشنده باشد . از او سوال کنید آیا مایل است بهبود پیدا کند ؟ بگویید بسیاری از الکلی هایی که مغزشان تخدیر و منحرف شده است ، میلی به ترک ندارند او چطور ؟ آیا حاظر است برای بهبودی به هر اقدامی دست بزند ، به هر کاری تن در دهد و برای همیشه دست از مشروبخواری بردارد ؟

در صورتی که جوابش مثبت است ، آیا آنرا از صمیم قلب می گوید و یا در فکر گول زدن شماست و تصور می کند پس از استراحت و مداوا ، خواهد توانست گهگاهی بدون آنکه کسی بفهمد یکی دو گیلاسی بزند ؟ به نظر ما در مورد این مسایل باید با دقت پرس و جو کنیدو مطمئن باشید که شما و خودش را فریب نمی دهد.

عنوان کردن این کتاب به خود شما بستگی دارد. اگر فکر می کنید مشغول وقت کشی است و هنوز در فکر آنست که روزی مشروب بخورد ، حتی یک آبجو ، شاید بهتر باشدپس از لغزش بعدی عذرش را بخواهید . اگر الکلی باشد حتما این لغزش برایش پیش می آید . شما باید خوب مطمئن شوید و بدانید آیا مردی که با او سرو کار دارید می تواند و می خواهد بهبود پیدا کند یا نه ؟ چرا بی جهت وقت خود را تلف کنید ؟ شاید این کلام قدری خشن بنظر برسد اما معمولا بهترین راه است . پس از آنکه مطمئن شدید شخص مورد نظر مایل است بهبود یابد و آمادگی انجام هر کاری را در این راه دارد ، در این صورت می توانید اقدامات مشخصی را به او پیشنهاد کنید . برای بیشتر الکلی هایی که در حال مشروبخواری هستند و یا به تازگی از یک دوره مشروبخواری فارغ شده اند ، مداوای جسمی مطلوب و شاید ضروری باشد . مطالب مربوط به مداوای جسمی ، مسلما باید به پزشک شما واگذار شود و هر طریقه ای که در پیش گرفته شود فرقی نمی کند . منظور خنثی کردن اثرات الکل در بدن و مغز است . در صورتی که این مطلب بدست شخص صلاحیت داری سپرده شود ، بندرت زمان و یا مخارج زیاد نیاز دارد . با بوجود آوردن این شرایط ، بیمار پیشرفت بهتری خواهد داشت زیرا عطش مشروب از میان می رود و فکر هم شروع به کار خواهد کرد ، پس از درمیان گذاشتن پیشنهاد فوق ، ممکن استلازم شود که مخارج آنرا پیش پرداخت نمایید اما بنظر ما باید صریحا به او گفته شود که تمامی مخارج در آینده از حقوقش کسر خواهد شد . برای او بهتر است که در این مورد کاملا احساس مسئولیت کند.

در صورتیکه شخص مورد نظر پیشنهاد شما را پذیرفت ، لازم است خاطر نشان شود که درمان جسمی ، فقط جزء کوچکی از برنامه است و با آنکه شما بهترین خدمات پزشکی ممکن را برایش فراهم کرده اید ، اما او باید بداند که درونا و قلبا باید تغییر کند . برای خلاصی از مشروبخواری دگرگونی دید و فکر لازم است . همه ما لزوما می بایستی بهبودی خود را در راس هر چیزی قرار می دادیم ، زیرا بدون آن ، هم خانواده و هم کسب و کار ، هر دو از دست می روند .

حالا آیا شما از هر جها اطمینان دارید که شخص مورد نظر توانایی بهبود یافتن را دارد ؟ اکنون که صحبت از اعتماد به میان آمده است ، ایا شما می توانید مساله او را کاملا خصوصی تلقی کنید و در مورد اعمال گذشته و اقدامات درمانی آینده اش بدون اجازه او هرگز با کسی صحبت نکنید؟ بهتر است این مطلب را پس از مراجعه با او در میان بگذارید.

دوباره بر سر موضوع بحث کتاب برگردیم ، در این کتاب پیشنهاداتی مطرح شده است که کارمند الکلی من تواند بوسیله آن مشکل خود را حل کند . بعضی از این ایده ها برای شما نوظهورند و شاید شما زیاد با طریقه پیشنهادی ما موافق نباشید . پیشنهاد ما به هیچ وجه بعنوان حرف آخر در مورد این موضوع عرضه نمی شود ، تنها چیزی که ما می دانیم اینست که در مورد ما ثمر بخش بوده است . از همه این حرفها گذشته آیا برای شما نتیجه ، مهمتر از طریقه و متد نیست ؟ کارمند شما بهر حال حقیقت تلخی را در مورد الکلیسم خواهد آموخت و حتی اگر راه حل ما را هم دنبال نکند ، آگاهی از این مطلب به هیچ وجه لطمه ای به او نخواهد زد .

در دوران مداوا پیشنهاد می کنیم توجه دکتر معالج را به اینمتاب جمع کنید . در صورتی که بیمار این کتاب را در اولین فرصت ، در حالی که هنوز به شدت دچار افسردگی است بخواند ، ممکن است بتواند به موقعیت و حالت وخیم خود پی ببرد . ما امیدواریم پزشک معالج در مورد وضعیت بیمار حقیقت را خر چه که هست بگوید ، وقتی این کتاب به بیمار داده می شود بهتر است هیچکس پیروی از پیشنهادات آنرا به او تکلیف نکند ، او خود باید برای خود تصمیم بگیرد.

شما ممکن است شرط ببندید که در اثر طرز برخوردی که در پیش گرفته اید و مطالب محتوی کتاب ، مشکل کارمند شما به کلی حل خواهد شد ، در بعضی از موارد این مطالب حقیقت دارد اما در مورد بعضی ها ممکن است اینطور نباشد . بنظر ما اگر شما استقامت داشته باشید ، در صد موفقیت راضیتان خواهد کرد . ما تعدادمان در حال ازدیاد و کارمان در حال توسعه است . امیدواریم کارمندانتان را در آینده با ما در تماس بگذارید . اما در این فاصله مطمئنیم که نتایج مثبت زیادی از طریق کتاب حل خواهد شد .

پس از مراجعت کارمندانتات از او سوال کنید که ایا فکر می کند جواب را پیدا کرده است ؟ در صورتی که احساس کند که می تواند مشکلات خود را به راحتی با شما در میان بگذارد و شما هر چه را که او بگوید درک می کندی و از او ناراحت نمی شوید ، در آن صورت می توانید امیدوار باشید که بهبودیش با سرعت مطلوبی آغاز شده است .

در جریان اینگونه مکالمات، اگر کارمندتان از موضوع ناراحت کننده ای صحبت کرد آیا شما می توانید خونسردی خود را حفظ کنید ؟ برای مثال ممکن است اعتراف کند که در بعضی از حسابها دستکاری کرذه است . یا در خیال قر زدن بهترین مشتریان شما بوده است . در واقع اگر او راه حل ما را پذیرفته باشد ، همانطور که خودتن می دانید باید کاملا صادق باشد و نتیجتا ممکن است به مطالب زیادی اعتراف کند . آیا شما می توانید به چشم یک حساب بسته به آنها نگاه کنید . به رویشان قلم بکشید و از نو شروع کنید ؟ در صورتی که بدهکار است ، شاید شما مایل باشید که آنرا برایش قسط بندی کنید .

در صورتی که او مشکلات خانوادگی خود را با شما در میان بگذارد بدون شک توصیه های مفیدی در جوابش خواهید داشت . حال اگر کارمندتان بدون انتقاد از همکاران و یاداستان سرایی در مورد کار ، حرفی برای گفتن داشته باشد ، ایا این اجازه را به او می دهید که حرفش را رک و پوست کنده با شما در میان بگذارد ؟ در پیش گرفتن این رویه یک عمر وفاداری را از جانب این گونه کارمندان برایتان به ارمغان خواهد آورد .

بزرگترین دشمنی ما الکلی ها دلخوری ، حسادت ، غبطه ، احساس عجز و ترس است . در کسب و کار چشم و همچشمی و رقابت وجود دارد و سیاست بازی های محیط کار از آن سرچشمه می گیرد . کاه ما الکلی ها تصور می کنیم مر دم می خواهند زیر پای ما را خالی کنند که در بیشتر مواقع به هیچ وجه واقعیت ندارد اما بعضی ها گاه از مشروب خواری ما بهنوان حربه ای استفاده کرده اند .

مثلا در یک مورد شخص بد خواه مرتبا شوخی های دوستانه ای راجع به مشروبخواری یک الکلی می کرد و بدین طریق موزیانه مطالب مغرضانه خود را اظهار می داشت . در موردی دیگر ، یک الکلی برای مداوا در بیمارستان بستری می شود . اول فقط چند نفری از جریان اطلاع پیدا می کننند اما پس از مدت کوتاهی همکان از آن مطلع می شوند  این گونه مطالب شانس بهبودی الکلی را کمتر می کنند . صاحب کار یا رئیس مربوطه در بسیاری از موارد می تواند از قربانی شدن کارمندان خود جلوگیری کند . البته یک رئیس نمی تواند بین کارمندان خود تبعیض قائل شود اما همواره می تواند کارمندان خود را در مقابل تحریک بی جهت و انتقاد غیر منصفانه حمایت کند .

الکلی ها معمولا مردمی پر انرژی هستند . آنها هم در کار زیاده روی کی کنند و هم در تفریح . کارمند شما نیز مسلما با کار زیاد ، در حال جبران گذشته ها است . از آنجا که او قدری ضعیف و نامتعادل است و اکنون خود را جسما و روحا بدون کمک الکل با زندگی تطبیق می دهد ، بنابر این ممکن است در کار زیاده روی کند و شاید لازم شود شما به خواسته شانزده ساعت کار او در روز جواب رد بدهید و او را تشویق کنید که تفریح هم بکند . ممکن است کارمند شما میل زیادی برای کمک به سایذ الکلی ها داشته باشد و کاه در بین ساعات اداری وجودش برای کمک به آنها لازم شود . در اینگونه مواقع قدری انعطاف ، می تواند کمک بزرگی باشد زیرا اقدامات فوق ، برای تداوم هشیاری او لازم است .

پس از آنکه کارمند شما چند ماهی بدون الکل زندگی کرد ، شاید بتوانید از خدمات او در مورد کامندان دیگری که الکلی بودنشان باعث دردسر شما شده است استفاده کنید ، البته در صورتی که آنها مایل باشند شخص سومی در کار باشد . الکلی های بهبود یاففته رده های پائین اداری ، بهتر می توانند با کارمندان ارشد صحبت کنند و از آنجا که در سطح متفاوتی از زندگی هستند در نتیجه از این مسئله سوء استفاده نمی کنند .

در این مرحله شما می توانید به کارمندان خود اطمینان کنید . در اثر تجربه طولانی با بهانه هایی که الکلی آورده است . طبیعتا گاه شما دچار سوء شن خواهید شد . مثلا وقتی همسر او تلفنی شما را از بیماری او مطلع کند ، ممکن است فورا نتیجه گیری کنید که دوباره کارش به مستی کشیده شده است . در صورتی که این مطلب واقعیت داشته باشد ، اگر دوست ما هنوز در خیال بهبودی است ، حتی به قیمت شغلش جریان را برای شما تعریف خواهد کرد . او می داند که زنده ماندنش بستگی به صداقتش دارد . کارمندتان از دانستن اینکه شما در مورد او افکار منفی ندارید ، به او مشکوک نیستید و برای مصونیتش در برابر وسوسه مشروب ، تعیین تکلیف نمی کنید ، سپاسگذار خواهد بود . او در صورتی که برنامه بهبودی خود را با جیت دنمبال کند ، به هر جا که کارش ایجاب کند می تواند برود .

اگرشخص مورد نظر حتی برای یک بار لغزش کند ، شما در مورد کار او باید تصمیم بگیرید . در صورتی که مطمئن هستید خیال بهبودی ندارد ، بدون شک باید اخراجش کنید . حال اگر برعکس ، اطمینان دارید که سعی خودش را می کند ، شاید بخواهید فرصت دیگری به او بدهید اما نباید احساس کنید که هیچگونه تعهدی در ابقای او دارید . تعهد شما مدتها پیش ادا شده است .

مطلبدیگری هست که شاید شما مایل به انجام آن باشد . در صورتی که سازمان شما سازمان بزرگی است ، بهتر است این کتاب را در اختیار میران دوایر خود بگذارید و برایشان روشن کنید که با الکلی های سازمان خود ، هیچگونه دعوایی ندارید . این مدیران گاه در موقعیت مشکلی قرار می گیرند ، آنها با مردان زیر دست خود اکثرا رفاقت دارند و بدلایل مختلف از آنها حمایت می کنند و با خیال اینکه شاید در آینده اوضاع بهتر شود ، مشروبخواری را که مدتها باید اخراج می شد و با موقعیت بهبودی بایش فراهم می آمد ، همچنان در سمت خود حفظ می کنند و با این کار حتی موقعیت خود را به خطر می اندازند .

پس از مطالعه این کتاب ، یک رئیس دایره می تواند برای مثال به کارمند خود بگوید : ایا می خواهی دست از مشروبخواری برداری یا نه ؟ هر بار که مشروب می خوری مرا در محظور قرار می دهی که نه در مورد من و نه در مورد سازمان ما منصفانه است . من مطالبی راجع به الکلیسم آموخته ام . الکلیسم یک بیماری مهلک است و اگر تو الکلی باشی که از رفتارت هم همینطور پیدا است ، سازمان ما مایل است به تو کمک کند تا مشکل خود را حل کنی و اگر تمایل داشته باشی راه نجات وجود دارد و در صورتی ه این راه را انتخاب کنبد ، گذشته ها فراموش می شود و در مورد بستری شدنت هم حرفی با کسی زده نخواهد شد . اما اگر نمی توانی و یا نمی خواهی از مشروبخواری دست برداری ، بنظر من بهتر است از شغل خود استعفا دهی.

ممکن است روسای دوایر سازمان شما ، با مطالب این کتاب هم عقید نباشند ، نیازی هم ندارند و معمولا نباید این کتاب را به زیر دستان الکلی خود نشان بدهند اما حداقل خود مشکل الکلیسم را درک می کنند و دیگر قول و قرار های تو خالی زیر دستان الکلی گمراهشان نخواهد کرد . آنها خواهند توانست در مورد اینگونه کارمندان تصمیم گیری بجا کنند و دیگر دلیلی برای سرپوش گذاشتن برو مشکل الکلی های زیر دست خود نخواهند داشت .

خلاصه تمام این مطالب این است : هیچکس نباید به خاطر الکلی بودن اخراج شود و در صورتی که تمایل به ترک داشته باشد ، لازم است فرصت بهبودی در اختیارش گذاشته شود ، اما در صورتی که نمی خواهد و یا نمی تواند ترک کند باید اخراج شود . در مورد این مطلب ، استثناهای زیادی وجود ندارد .

به نظر ما این طرز برخورد و رویه نتایج مثبتی دارد ، اینکار امکان بهبودی یک کارمند خوب را فراهم می کند و شک و شبهه را برای اخراج کسانی که نمی خواهند و یا نمی توانند ترک کنند از شما دور می کند . ممکن است الکلیسم ، زیانهای هنگفتی به سازمان شما زده باشد و بخاطر اتلاف وقت و از دست دادن کارمندان سابقه دار خود ضررهای فراوان دیده باشید . امیدواریم پیشنهاد ما بتواند در مورد این گونه هرزرویها که گاه سنگین است ، شما رایاری دهد . ما فکر می کنیم تشویق کردن شما در جلوگیری از هرزرویها و فرصت دادن به کارمندان با ارزشتان کار عاقلانه ایست .

چندی پیش با معاون یک سازمان بزرگ صنعتی تماس گرفته شد ، او اظهار داشت بسیار خوشحالم که شما از شر مشروبخواری خلاص شدید . سیاست سازمان ما حکم می کند که در زندگی و عادات کارمندان خود دخالت نکنیم اما اگر کامندی آنقدر مشروب بخورد که در کارش اثر بگذارد ، اخراجش می کنیم . من نمی دانم شما چطور ممکن است بتوانید کمکی به ما بکنید ، همانطوریکه می بینید ، ما مشکلی بنام الکلیسم در این سازمان نداریم . و همینطور سازمان هر ساله میلیونها دلار صرف تحقیقات می کند و قیمت تمام شده آنها هم به دقت و با ارقام اعشاری حساب می شود . این سازمان تاسیسات ورزشی و تفریحی در اختیار کارمندان خود گذارده است و همگی بیمه هستند و در مورد سلامت ، چه از نقطه نظر انسانی و چه تجارتی ، به کارمندان خود واقعا توجه می کند اما در مورد الکلیسم ، چه بگوئیم اصلا باور نمی کند که چنین مشکلی وجود داشته باشد .

شاید این دید و طذز تفکر همگانی باشد . آن عده از ما که زندگی کاری و تجارتی را سالها تجربه کرده ایم . حداقل از زاویه دید یک الکلی ، به عقیده صادقانه این مرد محترم لبخند می زنیم . اگر او می دانست که الکلیسم چقدر در سال برایش خرج بر می دارد . احتمالا دچار شوک می شد . موسسه آنها به احتمال زیاد الکلی ها و افراد مستعدی را در زیر چتر حمایت خود دارد . ما اعتقاد داریم که روسای سازمان های بزرگ ، اکثرا از مقیاس شیوع این مشکل بی اطلاع هستند . حتی اگر شما احساس می کنید در سازمان شما مشکل الکلیسم وجود ندارد ، شاید ارزش یک نگاه دوباره را داشته باشد و شما مطالب جالبی کشف کنید .

در این فصل ار الکلی ها بعنوان مردمی آشفته و بیمار یاد شده است ، اما انچه که دوست عزیز ما ، معاون آن سازمان در نظر داشت مشروبخواران دائم الخمر و یا مستان پر سرو صدا بوده اند که البته همگی آنها سیاست سازمان مذکور بدون شک مناسب است اما معاون محترم بین اینگونه مردمان و الکلی ها تفاوت قائل شده است .

انتظاری نیست که وقت و توجه بیش از حد صرف کارمند الکلی شود ، کارمندی که کارش درست است و در راه بهبودی است یک چنین انتظاراتی ندارد . او نه تنها خود را تحمیل نمی کند ، بلکه برعکس مثل ماشین ، برای شما کار می کند و تا روز مرگش دعاگوی شما خواهد بود.

من اکنون خود سازمان کوچکی تاسیس کرده ام و دونفر از کارمندانم الکلی هستند ، آنها به اندازه پنج فروشنده معمولی فروش دارند ، چرا که نه ؟ آنها طرز تلقی و بینش جدیدی در زندگی پیدا کرده اند و از یک زندگی بدتر از مرگ نجات یافته اند و من از تمام لحظاتی که صرف کمک به آنها کرده ام لذت برده ام .

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan