Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ

بندرت کسی را دیده ایم که راه ما را با جدّیّت بپیماید و به مقصد نرسد . کسانیکه بهبودی نمیابند ، آنهائی هستند که نمیخواهند و یا نمیتوانند خود را کاملاً به این برنامه ساده بسپارند. معمولاً آنان مردان و زنانی هستند که اساساً نمیتوانند با خود صادق باشند . متاسفانه چنین اشخاصی وجود دارند . این دسته مقصّر نیستند و ظاهراً اینگونه بدنیا آمده اند . اینان طبیعتاً نمیتوانند روش زیستی را که نیاز به صداقت کامل دارد را در پیش گیرند و امکان مؤفقیتشان کمتر از حدّ معمول است . افرادی نیز وجود دارند که از آشفتگی های روحی و روانی شدید رنج میبرند امّا بسیاری از آنان قابل بهبودی اند ، مشروط بر آنکه توانائی صادق بودن را داشته باشند .

داستانهای ما بطور کلّی بیان کنندهِ نحوهء زندگیء ما در گذشته و اتّفاقی که برایمان افتاد و چگونگیء زندگیء ما در حال حاضر است . چنانچه طالب راه ما هستید و برای بدست آوردنش از هیچ کوششی فروگذاری نمیکنید ، در آن صورت آماده اید که قدمهای مشخّصی را بردارید .

ما در برداشتن بعضی از این قدمها طفره رفتیم و تصوّر کردیم میتوانیم راهی آسانتر پیدا کنیم ، لیکن نتوانستیم . صمیمانه از شما تقاضا داریم که از ابتدا کاملاً بی پروا و جدّی باشید . بعضی از ما سعی کردیم که به عقائد کهنه خود بچسبیم امّا هیچ نتیجه ای نگرفتیم ، تا آنکه کاملاً تسلیم شدیم .

بخاطر داشته باشید که ما با عاداتی سروکار داریم که حیله گر ، مبهوت کننده و با قدرتند. بدون کمک غلبه بر آن بسیار مشکل میباشد . امّا مرجعی وجود دارد که تمام قدرتها در دست اوست و آن پروردگار است . باشد که اکنون او را پیدا کنید . از میانبرها حاصلی نگرفتیم ، برسر دو راهی رسیدیم ، خود را کاملاً به او سپردیم و تقاضای حمایت کردیم . اینها قدمهائی است که ما برداشتیم و بعنوان یک برنامه بهبودی پیشنهاد میشود .

1 - ما اقرارکردیم که در مقابل اعتیادمان عاجز بودیم و اختیار زندگی از دستمان خارج شده بود .

2 - به مرور ایمان آوردیم که نیروی مافوق می تواند ، سلامت عقل را به ما بازگرداند .

3 - تصمیم گرفتیم که اراده و زندگیمان را به پروردگاری که خود درک می کردیم بسپاریم .

4 - یک ترازنامهء اخلاقی بی باکانه و موشکافانه از خود تهیّه کردیم .

5 - چگونگیء دقیق خطاهای خود را ، به خداوند ،به  خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم .

6 - آمادگیء کامل پیدا کردیم که ، پروردگار ، کلیّه نواقص اخلاقیء ما را مرتفع کند .

7 - با فروتنی از او خواستیم کمبودهای اخلاقیء ما را بر طرف کند .

8 - فهرستی از تمام کسانیکه به آنها زیان رسانده بودیم تهیّه کردیم و در صدد جبران بر آمدیم .

9 - بطور مستقیم در هر جا که امکان داشت از افراد فوق جبران خسارت کردیم ، مگر در مواردی که انجام آن زیان مجددی بر ایشان و یا دیگران وارد کند .

10 - به تهیّه ترازنامهء شخصیء خود ادامه دادیم و در صورت قصور بلافاصله بدان اقرار کردیم .

11 - از راه دعا و نیایش کوشیدیم به پروردگاری که خود درک می کردیم نزدیکتر شویم و فقط طالب آگاهی از خواست او برای خود و قدرت اجرایش شدیم .

12 - با بیداریء روحانی حاصل از این قدم ها ، سعی کردیم این پیام را به معتادین برسانیم و این اصول را در تمام موارد زندگیء خود به اجرإ در آوریم .

بسیاری از ما با شگفتی فریاد زدند : این چه برنامه ای است ، من نمیتوانم آن را انجام دهم . مأیوس نشوید ، هیچیک از ما نتوانسته ایم این اصول را بطور کامل و بی نقص رعایت کنیم . ما از مقدّسین نیستیم ، نکته این جاست که خواستار رشد و نموّ معنوی باشیم . ما ادعای پیشرفت معنوی داریم ، نه تکامل.

توصیف ما از معتاد فصل مربوط به بی اعتقادان و ماجراهای فردیء ما در گذشته و حال، این سه نظر کلّی را بوضوح مشخّص میکند.

الف - که ما معتاد بودیم و نمیتوانستیم زندگیءخود را اداره کنیم .

ب - که احتمالاً هیچ نیروی انسانی قادر نبوده است ما را از وابستگی نجات دهد .

ج - و او پروردگار است که میتواند ، اگر در جستجویش باشیم .

با متقاعد شدن در مورد سه اصل بالا ، در برابر قدم سوّم قرار گرفتیم و آن تصمیم به سپردن زندگی و ارادهِ خود به پروردگاری که درک کرده ایم است . حال منظور چیست و چه کاری باید انجام دهیم ؟

اوّل لازم است متقاعد شده باشیم که یک زندگیء متکی به اراده شخصی ، حتّی با نیّت خیر هم نمیتواند مؤفقیّت آمیز باشد، زیرا همیشه در حال تضاد با شخص یا چیزی خواهیم بود . اکثر مردم سعی دارند که بنا به میل شخصیء خود ، زندگی را به پیش برند . هر کس مانند بازیگری است که میخواهد تمام نمایش را شخصاً بگرداند و همواره نور ، رقص و صحنه را به میل خویش اداره کند و تصوّر میکند اگر ترتیباتش پا برجا بماند و مردم در مقابل خواسته هایش سرتعظیم فرود بیاورند ، نمایش بسیار خوب از کار در میآید ، رضایت او و بقیّه حاصل میشود و زندگی نیز فوق العاده خواهد شد . بازیگر ما ممکن است در جریان صحنه گردانی ، فردی متعهد ، با تقوا ، مهربان ، مردم دار ، صبور، دست و دلباز و حتّی محجوب و فداکار باشد و یا بر عکس بد قلب ، مغرور خود خواه ناصادق ، ، امّا باحتمال زیاد او دارای صفات گوناگونی است.

معمولاً چه خواهد شد ؟ نمایش خوب از کار در نمیاید و او تصوّر میکندکه زندگی با او درست تا نکرده است . تصمیم میگیرد سعی بیشتری از خود نشان دهد و دفعه بعد ، بنا به اقتضای موقعیّت ، یا سختگیریء بیشتر و یا متانت بیشتری بکار گیرد ، امّا با تمام این تفاصیل باز هم نمایش او را راضی نمیکند . او اقرار میکند که خود تا حدّی میتواند مقصر باشد امّا اطمینان دارد که دیگران بیشتر مقصرند ، لذا به حال خود افسوس میخورد و رنجیده خاطر و عصبانی میشود . ناراحتیء اصلی او چیست ؟ آیا در واقع او یک فردخودخواه نیست ؟ آیا حتّی مهربان بودنش هم برای ارضای حسّ خودخواهی اش نیست ؟ آیا قربانیء این خیال باطل نشده است که اگر خوب کارگردانی کند ، میتواند راضی و نیکبخت باشد ؟ آیا این خواسته های او برای بقیّه بازیگران نمایش ، روشن و واضح نیست ؟ آیا رفتار او آرزوی تلافی  را در آنها زنده نمیکند ؟ آیا آنها سعی نخواهند کرد که از صحنه به نفع خود بهره برداری کنند ؟ آیا او حتّی در بهترین لحظه هایش به جای برقراریء توازن درهم ریختگی صحنه را باعث نمیشود ؟

به اصطلاح مردم امروز ، بازیگر ما ، خودخواه و خودپرست است . او مانند کسی است که در فصل زمستان ، درزیر آفتاب  فلوریدا دراز کشیده است و از بدی وضع مملکت شکایت میکند ، یا کشیشی که بخاطر گناهان قرن بیستم آه میکشد ، یا سیاست مداران و اصلاح گرانی که تصوّر میکنند اگر بقیّه کشورها مواظب کار خود بودند، این دنیا تبدیل به بهشت برین میشد ، یا خلاف کار و سارقی که تصوّر میکند اجتماع بااو بد کرده است و یا آن معتادی که همه چیز را از دست داده است و اکنون در بند زندان است . این گله ها و شکایت ها هر چه که باشد فرقی نمیکند ، آیا بیشتر ما در فکرِ رنجشها و حسرت های خود نیستیم ؟ به نظر ما خودخواهی و خودپرستی ریشهِ تمام گرفتاریهای ما است ! ما تحت تأثیر انواع ترس ، خیالات باطل خودگرایانه و افسوس به حال خود پای را برحقّ دیگران میگذاریم و آنها نیز در مقابل تلافی میکنند . گاه ما تصوّر میکنیم که بدون دلیل مورد آزار دیگران قرار گرفته ایم ، امّا وقتی به عقب برمیگردیم متوجّه میشویم تصمیماتمان که بر مبنای خودخواهی بنا شده بود، باعث آسیب پذیریمان شده است . به عقیدهِ ما تمام گرفتاریها ، ساخته دست خود ما است و از وجود خود ما برمی خیزد . معتادین ، نمونه هائی افراطی از انسانهائی هستند که فقط متکّی به ارادهِ آشوبگر خود میباشند گو اینکه غالباً خود اینطور فکر نمیکنند . ما معتادان باید از این خودخواهی دست برداریم زیرا در غیر اینصورت نابودمان میکند ! در این راه خدا با ما است . معمولاّ اینطور بنظر میرسد که رهائی از شرّخودخواهی بدون کمک خدا امکان پذیر نیست . بسیاری از ما به اخلاقیّات و فلسفه های فراوانی معتقد بودیم و با آنکه مایل بودیم ، نمیتوانستیم آنها را به اجرإ در آوریم . در مقابله با خودخواهی هم ، سعی و کوشش ما بجائی نرسید و ما به کمک خدا نیاز داشتیم !

حال میخواهیم بدانیم چطور و چرا ؟ قبل از هر چیز میبایستی از بازی کردن نقش خدا دست بر میداشتیم ، زیرا هیچ نتیجه ای نداشت و میبایست تصمیم میگرفتیم که صحنه گردانی ِ زندگی خود را به او واگذار کنیم . ما پذیرفتیم که او اصل و بنیاد است و ما عوامل او ، او پدر است و ما فرزندان او . اکثر عقیده های خوب ، ساده اند و این عقیده ،سنگ زیر بنای پل پیروزی تازه ای بود که ما از روی آن بسوی آزادی گام برداشتیم .

وقتی ما با خلوص روال جدید را در پیش گرفتیم ، اتفّاقات فوق العاده ای به زندگیمان روی آورد . ما به خدمت صاحب کار تازه و قدرتمندی در آمدیم و وقتی به او نزدیک میشدیم و کارهایش را به نحو احسن انجام میدادیم ، او تمام نیازهای ما را برآورده میکرد . با ایجاد یک چنین زیر بنائی ، به مرور دلبستگی ما به مسائل شخصی و طرحهای حقیرمان کمتر و کمتر شد و بیشتر به آن علاقمند شدیم که چگونه میتوانیم چیزی به زندگی بیافزائیم . وقتی جریان این نیروی تازه را در خود احساس کردیم ، از آرامش روح و روان برخوردار شدیم . هنگامیکه  دریافتیم میتوانیم با مؤفقیّت زندگی کنیم ، وقتی که به مرور و فردا و آینده از میان رفت و ما دوباره متولّد شدیم .

اکنون در قدم سوّم هستیم . بسیاری از ما به آفریدگاری که درک میکردیم گفتیم : «پروردگارا ، خود را به تو تقدیم میدارم . با من کن و از من بساز آنچه خود اراده کنی . از اسارت نفس رهایم کن تا انجام اراده ات را بهتر توانم . مشکلاتم را بگیر ، تا پیروزی بر آنها شاهدی باشد برای کسانیکه با قدرت تو ، عشق تو و راه تو یاریشان خواهم داد ، باشد که همیشه بر اراده تو گردن نهم.» قبل از برداشتن این قدم خوب فکرهایمان را کردیم تا مطمئن شویم که آماده ایم و سرانجام میتوانیم خود را کاملاً به او واگذار کنیم . بهتر است این قدم روحانی ، همراه با شخصی که بتواند شما را درک کند برداشته شود . مانند همسر ، دوست صمیمی یا مشاور روحانی . امّا تنها به ملاقات خدا رفتن بهتر از همراهی کسی است که از نیروی درک عاجز باشد . فرقی نمیکند چه کلماتی به کار رود ، مهّم آن است که مطالب بی غل و غش و تمام و کمال بیان شوند . این فقط آغاز کار بود و اگر صادقانه و با افتادگی به انجام میرسید ، تأثیر عمیق و عظیمش فوراً احساس میشد .

سپس وارد مرحلهء عمل شدیم ، اوّلین قدم یک خانه تکانی شخصی بود که بسیاری از ما ، هرگز مبادرت به انجام آن نکرده بودیم . با آنکه تصمیم ما سرنوشت ساز و مهّم بود ولی اگر فوراً با کوششی پر حرارت دنبال نمیشد ، تأثیر دائمی نداشت . این کوشش برای روبرو شدن و از میان برداشتن آنچه که سدّ راه ما بود لازم به نظر میرسید . اعتیاد ما تنها یک علامت بیش نبود ، بنابراین میبایستی به دلائل و منشإ آن پی میبردیم .

بدین جهت مشغول نوشتن نامهِ اعمال یا ترازنامهء خود شدیم . این قدم چهارم بود . کسی که ترازنامه مرتّبی نداشته باشد، معمولاً ورشکست میشود . تهیّه ترازنامه تجارتی ، دلیلش یافتن و روبرو شدن با واقعیّات است . کوششی است درجهت کشف موجودیِ واقعی و یافتن اجناس اسقاط و غیر قابل فروش ، تا بتوان سریعاً و بدون احساس پشیمانی از آنها رفع شرّ کرد.اگر صاحب کسب قرار است مؤفق باشد ، نمیتواند در مورد ارزشها ، خود را گول بزند.

ما هم دقیقاً همان کار را با زندگی خود کردیم و با صداقت به حساب و کتاب خود که باعث شکست ما در زندگی شده بود پرداختیم . از آنجا که رد پای هوای نفس را در موارد مختلف زندگی خود به وضوح مشاهده میکردیم و مجاب شده بودیم که ناکامی ما از آن سرچشمه میگیرد ، بنابراین توجّه مان به نقش کلّی هوای نفس در زندگیمان معطوف شد .« دشمن شمارهء یک » کینه و نفرت است و بیش از هر چیز دیگری باعث نابودی معتادین میشود و انواع مختلف امراض روحی از آن سرچشمه میگیرد . ما نه فقط از لحاظ جسمی و فکری بیمار هستیم ، بلکه از لحاظ روحانی نیز بیمار میباشیم و وقتی ناخوشی روحانیِ ما برطرف شود ، جسم و فکر ما نیز به سلامت خواهد رسید . فهرستی از تمام مردم ، مؤسسات ، یا اصولی که از آن نفرت داشتیم ، تهیّه کردیم و از خود سئوال نمودیم که دلیل نفرت ما چیست ؟ در بیشتر موارد متوّجه شدیم که یا به غرور ما ، یا به جیب ما ، یا به آرزوها و یا به روابط خصوصیِ ما ( روابط جنسی هم جزءِ آن است ) برخورده است و آنها مخدوش ، یا تهدید شده اند و از این رو است که ما دل چرکین و زخمی شده ایم . در لیست کینه ها ، در مقابل هر یک از آنها مشخّص کردیم که دقیقاً به کجای ما برخورده است ، آیا غرور ، امنیّت ، آرزوها ، روابط خصوصی و یا جنسیء ما را مورد تهدید قرار داده است . ما فهرست خود را به صراحت و با دقّت طبق نمونه زیر تهیّه کردیم .

 

من دل چرکین هستم از : دلیل آن تأثیرش برمن چه بوده است .
آقای براون او به زنم چشم داشت . روابط جنسی، اعتماد بنفس(ترس)
به زنم گفت که من معشوقه دارم .

روابط جنسی، اعتماد بنفس(ترس)

ممکن است کارم را از دستم بگیرد . امنیّت،اعتماد بنفس (ترس)
خانم جونز مرا تحقیر کرد.زن مزخرفی است.شوهرش را که دوست من بود بخاطر مشروبخواری تحویل تیمارستان داد.پشت سر همه حرف میزند .

روابط شخصی ، اعتماد به نفس

(ترس)

رئیسم غیرمنطقی،بی انصاف و غیر قابل تحمّل است،مرا برای مصرف موّاد و دستکاری صورتحساب ها،تهدید به اخراج کرد . اعتماد به نفس ( ترس ) امنیّت
زنم

مرا درک نمی کند،

غرّ میزند،از براون خوشش میاید میخواهد قباله خانه بنام خودش باشد .

غرور ، روابط جنسی ، امنیّت (ترس)

 

زندگیِ خود را مرور کردیم  . هیچ معیاری را جز صداقت و دقّت بکار نگرفتیم . پس از اتمام ، آنرا با دقّت تجزیه و تحلیل کردیم . اوّلین چیزی که بنظر میرسید ، این بود که این دنیا و مردمانش اکثراً در اشتباه محض بودند ! این نتیجه گیری که دیگران مقصّر بودند مرزی بود که بیشتر ما در پشت آن متوقف شده بودیم . از خود دلگیر و زخم خورده باقی می ماندیم و اگر از کاری پشیمان بودیم ، از خود دلگیر میشدیم . امّا هر چه بیشتر برای تغییر اوضاع به میل خود ، جنگیدیم اوضاع بدتر شد . درست مانند صحنهِ جنگ که فقط در ظاهر بنظر میرسد فاتح برنده است . پیروزی ِ ما نیز عمر بسیار کوتاهی داشت .

واضح است که اگر نفرت و دلگیریِ عمیقانه در زندگی ِ ما رخنه کرده باشد ، سرانجامی جز بدبختی و پوچی نخواهد داشت و دقیقاً به همان اندازه که به آنها اجازه عرض اندام دهیم ، وقتی را که میتواند مفید باشد ، بر باد داده ایم . برای یک معتاد که آرزویش رشد و نموّ معنوی و حفظ بیداری ِ روحانی است ، نفرت ، بینهایت خطرناک و حتّی بنظر کشنده است . وقتی ما اینگونه احساسات را در خود می پرورانیم دریچه نور خورشید روحانی را بروی خود میبندیم و آن وقت است که جنون اعتیاد عود میکند و دوباره به دامان اعتیاد برمیگردیم . برای ما معتادین مصرف مجدّد ، مساوی با مرگ است .

اگر تمایل به زنده ماندن داشتیم ، میبایستی از اسارت خشم آزاد میشدیم . کج خلقی ، افکار مغشوش و دیوانه وار ، ممکن است برای مردم عادی تجمّل  و لذّت مشکوکی باشد ، امّا برای ما معتادین سمّی کشنده است .

ما به فهرست خود مراجعه کردیم . زیرا کلید آینده ما در آن بود . آماده بودیم که از زوایائی کاملاً متفاوت ، آنرا تجزیه و تحلیل کنیم . به مرور متوّجه شدیم که این دنیا و مردمانش ، تا چه حدّ بر ما تسلّط دارند و اشتباهات آنها ، چه واقعی و چه خیالی ، در آن شرائط حقیقتاً از قدرت مرگ آفرینی برخوردار بودند . چطور میتوانستیم از آن جان سالم بدر بریم ؟ متوّجه شدیم که میبایستی کینه ورزیها را مهار کنیم . امّا چطور ؟ ما نمیتوانستیم آرزو کنیم که ناپدید شوند ، کما اینکه با اعتیاد و اعمال تخدیری ِ خود هم نتوانستیم .   این است راهی که پیمودیم : ما دریافتیم آنها که به ما بد کرده اند احتمالاً از نظر روحانی بیمار بوده اند و با آنکه از علائم بیماری ِ آنها خوشمان نمی آمد و آزارمان میداد ، امّا باید می پذیرفتیم که آنها نیز چون ما بیمار بوده اند . از خدا خواستیم که به ما قدرتی بدهد ، تا در مورد آنها نیز همان گذشت و صبر و تحمّلی را نشان دهیم که با خوشحالی در مورد یک دوست بیمار روا میداریم .

وقتی خطائی از کسی دیدیم ، بخود گفتیم ، او یک بیمار است . چطور میتوانم باو کمک کنم ؟ خدایا مرا از خشم حفظ کن و بگذار آنچه که خواست تو است به انجام رسد . از مشاجره و تلافی با کسانیکه آزارمان میدادند دست برداشتیم و با آنها درست مانند یک بیمار رفتار کردیم ، زیرا در غیر اینصورت شانس خود را برای کمک به آنها از دست میدادیم . اگر چه ما قادر نیستیم به تمام مردم دنیا کمک کنیم امّا خدا به ما نشان خواهد داد که حداقل چگونه با مهربانی و عشق به همگان نگاه کنیم .

به فهرست خود رجوع میکنیم . بدی هائی را که دیگران در حقّ ما روا داشته بودند از خاطر خود دور کردیم و به جای آن به دنبال اشتباهات خود گشتیم . کجا بود که خودخواه ، نادرست ، خودپسند و وحشت زده بودیم ؟ به مسائلی برخوردیم که تمامی ِ تقصیرات آن با ما نبود ، امّا سعی کردیم که اشتباهات دیگران را اصلاً در نظر نگیریم . سئوال این بود که تقصیر ما چیست و در کجاست ، ترازنامهِ ما بود ، نه مال دیگران . پس از وقوف به اشتباهاتمان ، آن را در لیست خود نوشتیم و در مقابل خود قرار دادیم و سپس صادقانه به اشتباهات خود اعتراف کردیم و حاضر به جبران آنها شدیم .

به کلمهِ ترس در کنار مشکلات آقای براون ، خانم جونز ، رئیس و زن توجّه کنید . ترس ، این کلمهِ کوتاه ، تقریباً به نحوی تمام قسمت های مختلف زندگیء ما را در بر میگیرد . این تار و پودِ فاسد و شیطانی که لفافهِ زندگیء ما از آن تنیده شده بود ، سلسله اتفاقاتی را در زندگیء ما به حرکت می آورد که نتیجهِ آن جز بدبختی نبود و با آنکه فکر میکردیم که مستحقّ آن نیستیم ، آیا این خودِ ما نبودیم که تحرّک آنرا باعث میشدیم ؟ به نظر ما ترس میبایستی با دزدی در یک ردیف طبقه بندی شود و این طور بنظر میرسد که بیشتر از دزدی تولید دردسر میکند . ترس های خود را بطور کامل مرور کردیم و سئوال این بود که دلیل ترس ما چیست ؟ آیا دلیلش این نبود که اتکإ به نفس کاری از پیش نبرده بود ؟ اتکاءِ به نفس به تنهائی کافی نیست ، و بعضی از ما در گذشته از اعتماد به نفس خوبی برخوردار بودیم امّا ترس و ناراحتی های دیگر ما را کاملاً از بین نمی بَرَد ، بخصوص وقتی که باد را به غبغب ما می انداخت و اوضاع را بدتر هم می کرد .

شاید راه بهتری هم وجود داشته باشد . ما اکنون روش متفاوتی در پیش گرفته ایم . روش ما تکیه و اعتماد به خدا است و بجای اعتماد به نفس ِ محدود خود ، به نیروی لایزال خدا تکیه زده ایم . ما اینجا هستیم تا نقشی را که او به ما محوّل میکند بر عهده بگیریم و فقط آنرا تا جائی دنبال میکنیم که فکرمیکنیم او برایمان در نظر گرفته است ، ما با افتادگی به او تکیه کرده ایم و او به ما قدرت میدهد تا مصیبت را با آرامش خنثی کنیم .

ما هرگز بخاطر اتکإ به آفریدگارمان از کسی عذر نمی خواهیم . ما توانائی آنرا یافته ایم تا با آنها که میگویند روحانیّت از آن ِضُعَفإ است  لبخند بزنیم . در واقع روال روحانی راه توانائی است .در تمام اعصار رأی بر آن بوده که مفهوم ایمان شجاعت است . مردم با ایمان همگی از شجاعت برخوردارند زیرا به خدای خود اعتماد دارند . ما هرگز بخاطر ایمان به  خدا از کسی معذرت نمی خواهیم و به جای آن اجازه میدهیم از وجود ما برای نمایش کار خود استفاده کند . تقاضا میکنیم ترس ما را برطرف سازد و توجّه ما را به آن چه که خود برای ما میخواهد ، منعطف کند . بدین ترتیب ترس رفته رفته از ما میگریزد .

امّا در مورد مسائل جنسی : بسیاری از ما احتیاج به تجزیه و تحلیل دقیقی از مسئله داشتیم . ما بیشتر از هر چیز سعی کردیم که در این مورد منطقی باشیم . از مسیر زیاده خارج شدن ، مطلوب نیست . در اینجا با عقائدی افراطی احتمالاً نادرست ، روبرو هستیم گروهی ناله میکنند که مسئله جنسی از خواسته های قسمت پست تر و خاکی ِ وجود ماست و فقط اصل لازمی در تنازُع بقإ است . عده ای هم برای سکس ِ بیشتر و بیشتر فریاد میزنند ، آنها برای رسم ازدواج فاتحه نمیخوانند و تصوّر میکنند ، بیشتر ناراحتی های انسان ریشه های جنسی دارد . فکر میکنند ما به اندازهِ کافی از آن استفاده نمکنیم و یا از نوع صحیح آن بهره نمگیریم . آنان اهمیّت سکس را در همه جا میبینند . یک مکتب طعم خوش را در غذا بکلّی غدغن میکند و مکتب دیگر ، همه را به رژیم فلفل خالص میبینند . ما میخواهیم از این مسائل جدال انگیز دوری کنیم و نیز نمی خواهیم مسائل جنسی مردم را مورد داوری قرار دهیم . همگی ما گرفتاریهای جنسی داریم ، اگر نداشتیم ، مشکل میتوانستیم خود را انسان بنامیم . امّا چه کاری میتوانیم در مورد آن انجام دهیم ؟

ما رفتار گذشته خود را مرور کردیم ، تا دریابیم در کجا خودخواه ، ناصادق و بی توجّه به خواست دیگران بوده ایم ؟ چه کسی را آزار داده ایم ؟ آیا بنا حقّ باعث حسادت و سوءِ ظن و تلخ کامیء کسی شده ایم ؟اشتباه ما در کجا بوده است ؟ به جای آن میبایستی چه میکردیم ؟ تمام این مطالب را یادداشت کردیم و مورد بررسی قرار دادیم .

بدین ترتیب سعی کردیم که برای روابط جنسیء خود در آینده ، ایده آل معقولی بسازیم . یکایک روابط خود را به آزمایش گذاردیم و هر بار از خود سئوال کردیم که آیا خود خواهانه است ؟ از خدا خواستیم تا به ایده آلهای معقول ما شکل بدهد و ما را یاری کند تا مطابق آن رفتار کنیم .

باید همیشه بخاطر داشته باشیم که نیروی جنسیء ما خدادادی است و نباید خودخواهانه و سرسری از آن استفاده کرد . امّا حقیر و نفرت انگیز هم نباید تصوّر شود . هر فرمی که ایده آل مان از کار در آید ، باید آمادگی رشد به سوی آنرا داشته باشیم . باید آماده باشیم تا اگر آزاری به کسی داده ایم ، آنرا جبران کنیم و مواظب باشیم که اینکار ما ، آزار بیشتری به کسی ندهد . به عبارت ساده ، با مسائل جنسی هم مثل بقیّه گرفتاریها رفتار کنیم و در دعا و نیایش از خدا بخواهیم تا در مورد یک یک این مسائل ما را راهنمائی کند . در صورتیکه از صمیم قلب خواستارش باشیم جواب آن خواهد رسید.

در مورد مسائل جنسی ما ، فقط خداوند است که میتواند قضاوت کند . مشورت با مردم ، معمولاً سودمند است . امّا قضاوت نهائی را به خداوند واگذار میکنیم . بعضی از مردم به همان اندازه راجع به امور جنسی فناتیک هستند که بعضی دیگر بی بند و بارند . ما از راهنمائی ها و افکاری که تحت تأثیر احساسات شدید هستند دوری میکنیم . حال فرض کنیم از عهده ایده آلی که برگزیده ایم بر نیائیم و مؤفق نشویم ، آیا مفهومش اینست که دوباره به اعتیاد بر میگردیم ؟ بعضی میگویند بله ، امّا این فقط نیمی از حقیقت است . این به ما و نیّت ما بستگی دارد ، اگر ما از کرده خود پشیمان باشیم و صادقانه بخواهیم که خداوند ما را به طرف چیزهای بهتری هدایت کند ، در آن صورت ایمان داریم که بخشوده خواهیم شد و در این میان درسی نیز خواهیم آموخت . امّا اگر پشیمان نباشیم و با رفتار خود همچنان باعث آزار دیگران شویم ، مطمئناً دوباره به عمق ویرانی در مصرف سقوط خواهیم کرد . ما این حرفها را بعنوان فرض و تئوری نمیگوئیم ، بلکه واقعیّتی است که از تجربهء خود نقل میکنیم . آنچه که در مورد امور جنسی میتوان خلاصه کرد اینست که ما بطور جدّی برای یافتن یک ایده آل مناسب دعا کردیم ، در هر موردی که تردید داشتیم تقاضای راهنمائی کردیم و سلامت فکر و قدرت انجام کارهای درست را خواستار شدیم . ما اگر مشکلات جنسی زیادی داشته باشیم ، با شدّت هر چه تمامتر وقت خود را صرف خدمت به دیگران میکنیم و به نیاز آنان می اندیشیم . این عمل ،ما را از نفس خود جدا میکند و هوس شدید ما را آرام مینماید . تسلیم شدن در مقابل اینگونه هوسها ، جز غم و غصّه هیچ نتیجه ای ندارد .

اگر در مورد ترازنامه ِ خود جدّی بوده باشیم بی شکّ مسائل زیادی را مطرح کرده ایم . ما نفرتهای خود را برروی کاغذ آورده ایم و آنها را تجزیه و تحلیل کرده ایم . ما شروع به فهمیدن پوچی و مهلکی این نفرتها کرده ایم و همچنین به خانمان براندازی ِ وحشتناک آنها پی برده ایم . ما شروع به یادگیری ِ صبوری ، تحمّل دیگران و حسن نیّت کرده ایم . ما حتّی در مورد دشمنانمان هم این مطلب را رعایت میکنیم زیرا بآنها به چشم یک بیمار نگاه میکنیم . ما لیست افرادی را که آزار داده ایم تهیّه کرده ایم و آماده جبران خسارت شده ایم .

در این کتاب مکرراً میخوانید که ایمان کاری را برای ما انجام داده است که خود قادر به انجامش نبوده ایم .حال امیدواریم شما قانع شده باشید که خدا میتواند هر سدّی را که نفس، میان شما و او ایجاد کرده است از میان بردارد . اگر شما در حال حاضر تصمیم گرفته اید و ترازنامه ای از نواقص عمده ِ خود تهیّه کرده اید ، شروع بسیار خوبی است . زیرا شما تکه های بزرگی از حقایق مربوط به خود را هضم کرده اید .

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan