چرا به این نتیجه رسیده ایم که رهایی از هر گونه رابطۀ جنسی با خود جزئی ضروری از هوشیاری جنسی است؟
برای من خود ارضایی به معنای فرار از واقعیت است و مثل یک داروی مخدر روان گردان و روحیه گردان عمل میکند.
در من این فرار به دو شکل بود: در ابتدا خود ارضایی جنبۀ ذهنی نداشت. این احساس فیزکی منجر
به خالی شدن ذهن من و پناه بردن به خلوتگاهی شد که در آن از فکر و اندیشه دور بودم. من همة
ارتباطم را با دنیا، دیگران و خودم از دست می دادم. با این کار از اضطراب های درونی و محیطی فرار
میکردم و راه نفوذ غم را بر خود میبستم. ولی خیلی طول نکشید که بالاخره خود ارضایی به صورت
دوم در آمد و من بطور دائمی بوسیله تصورات کنترل می شدم واز تصاویر شهوت انگیز استفاده می
کردم و در ذهنم با یک شریک جنسی مجازی رابطه برقرار می کردم. این نوع دوم خلأ عاطفی مرا پُر
میکرد و جایگزین روابط من میشد. نمیدانستم که برقرار کردن رابطۀ جنسی با شخصی در درون
خودم، باعث میشود که از خودم جدا شوم. هردو نوع خود ارضایی، چه با عکسها و چه بدون آنها
راهی برای فرار از خودم بود. هر بار که این عمل را انجام میدادم بیشتر خودم را از همه جدا میدیدم و
از تنهایی خود وحشت میکردم. این یکی از نشانه های اعتیاد جنسی ما است. من داشتم به آرامی
خودم را از دست میدادم.
به عنوان یک بزرگسال (در این زمان ازدواج کرده بودم و روابط نامشروع، روابط یک شبه و فاحشهگری
را نیز تجربه کرده بودم)، هنوز داشتم تمایلات و اعمال شهوت آلود را در ذهن و قلب خود تقویت می
کردم. بنابر این، همۀ مشخصههای یک رفتار بیمارگونۀ جنسی در خود ارضاییهای من وجود داشت:
تغییر روحیه، دور شدن و از دست دادن خود. خود ارضایی برای من مثل خوابیدن با دیگران است، و
حضور یک شریک جنسی، صرفا شکلی دیگری از خود ارضایی است.
با هر بار خود ارضایی یک بار دیگر جریانی آغاز می شود که نمی توانم آن را کنترل و متوقف کنم.
درست مثل الکلیهایی که با نوشیدن اولین لیوان، مست شده و دیگرنمیتوانند خوردن را متوقف کنند.
یک عضو دیگر میگوید:من حتی قبل از شروع خود ارضایی خودم را مانند مشروب خواران مییابم. یعنی
اولین فکر شهوت آلود مشابه اولین لیوان مشروب عمل میکند. شهوت مثل یک مادۀ مخدر در خون
من عمل میکند و مرا وادار به خود ارضایی می کند. من قبلا این جمله را درAA شنیده بودم که خوردن
مشروب آخرین کاری است که من در یک لغزش انجام می دهم. خود ارضایی یک نتیجه است و
شهوت مسئله اصلی و پنهان است.
خدا را شکر که علاجی برای هردوی اینها وجود دارد.