Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

سفر روحانی

یک سفر روحانی
درجستجوی خداوند بودن, هرآنطور که او را درک کنیم, یک تجربۀ شخصی است اما باید این را بدانیم که ما در این رابطه تنها نبوده و دیگران نیز درجستجوی خداوند مورد درکشان هستند. بخشی ازاین مسئله خیلی خصوصی بوده و درعین حال به نوعی شگفت انگیز نیز می باشد. بعضی وقت ها باید با نیروی برتر خود درتنهایی قدم بزنیم. با مطالعۀ سنت ها, یاد می گیریم اتحادمان همیشه باید دراولویت قرارگیرد و هرچیزی که در بهبودی شخصی مان تأثیر بگذارد, نمی تواند یک موضوع بیرونی باشد. همچنین یادمی گیریم اصول روحانی با یکدیگر تناقض ندارند اما ممکن است برای انطباق دادن آنها با یکدیگر به تفکر و دعا کردن نیاز باشد. زمانی که ما با روحانیت زندگی می کنیم, آگاهی و حس همدردی, ما را در بهبودی و همچنین مشارکت مان راهنمایی می کنند. درقدم یازدهم خواستارداشتن قدرتی می شویم که بواسطۀ آن بتوانیم ارادۀ خداوند را برای خود به اجرا درآوریم. با چنین روحیه ای ممکن است بخواهیم واژه هایی را به کار بگیریم که باعث جداسازی و چند دستگی دراطرافمان نگردد. نیاز داریم بتوانیم درمورد سفر خود مشارکت کنیم و مهم نیست که به علامت های بین راه چه نام هایی می دهیم. وقتی یادمی گیریم احساسات و تجارب خود را بدون آنکه به نامی اشاره کنیم, مشارکت نماییم, آن آزادی را که گمنامی برای مان به ارمغان می آورد, کشف می کنیم. ممکن است از داشتن نقاط مشترک با آنهایی که ظاهرأ در مسیر روحانی کاملأ متفاوتی نسبت به ما قراردارند, متعجب شویم. وقتی که به تدریج نقاط مشترک بین سفرهای مان را می بینیم, متوجه می شویم تفاوت هایمان به ندرت می توانند درمسیرمان به ما کمک کنند و درعوض منجر به ایجاد موانعی بین ما می گردند. ابراز تجارب روحانی صرفأ با استفاده از کلمات, می تواند مشکل باشد. نظر باینکه طی بیان تجارب روحانی واژه ها معمولأ به چیزهایی که دیده نمی شوند اشاره می کنند, طرز تکلم معمولی قادربه بازگوی ی چنین تجاربی نخواهد بود و ما اغلب مجبور می شویم از زبانی که از جاهای دیگر قرض گرفته ایم استفاده کنیم. با تمرین می توانیم طرز تکلم مختص به خودمان را بدست آوریم. زمانی که به سختی می توانیم واژه های مناسبی برای تجارب مان پیدا کنیم و درعین حال کسی به ما بگوید که طرز گفتارمان صحیح نیست, این باعث ناراحتی مان می شود. ما با دریچۀ افکار باز و قلبی پذیرا به مشارکت یکدیگر گوش داده و با علم براینکه ممکن است صحبت هایمان توسط دیگر اعضا عنوان نشود, تجارب مان را به مشارکت می گذاریم. به همین ترتیب متوجه می شویم ممکن است مشارکت درمورد مطلب فوق برای برخی دیگر از اعضا نیز مشکل باشد و شاید دربعضی مواقع چیزهایی را بشنویم که در رابطه با آنها باید بی غرض بوده و از قضاوت پرهیزکنیم. هریک ازما راهی را برای تسلیم شدن پیدا می کنیم اما این بدین معنا نیست که همۀ ما به خداوند اعتقاد می آوریم. بسیاری از اعضای ما که منکر وجود خداوند هم هستند سال ها پاک مانده اند. برای برخی ازما به این باور رسیدن که NA می تواند افراد بی خدایی مثل ما را نیزدرخود جای دهد, نوعی ایمان آوری است. در NA بدون توجه به اعتقادات مان, به ما خوش آمد گفته می شود. مضاف براین, NA دررابطه با اینکه اعضای ما چطور روحانیت را تعریف و یا تمرین می کنند, هیچ نظری ندارد. آن چیزی که تک تک ما باید با آن کناربیاییم پیدا کردن تعریفی از روحانیت است که برایمان عقلانی بوده و با افکارمان سازگاری داشته باشد. اگر با دقت و روشن بینی به طیف تجارب و نظرات دیگر اعضا گوش فرا دهیم, می توانیم درک خود را توسعه داده و آن را دربهبودی مان به کارگیریم. یکی از اعضا چنین مشارکت می کند: " با وجود اینکه کسی راجع به منکر خداوند بودن به عنوان مسیر قابل قبولی دربهبودی مشارکت نکرد, من به راحتی آن را قبول کردم و آن کاری را که دررابطه با جوانب مختلف برنامه انجام می دادم در رابطه با روحانیت نیز به کارگرفتم و آنچه را که بدان نیاز داشتم جذب کرده و مابقی را رها نمودم. طی سالهایی که دربهبودی بسر برده ام یاد گرفته ام که ایدۀ دیگران درمورد روحانیت, اخلاقیات و خداوند با
ایده های خودم کاملأ متفاوت است. بخشی از زیبایی و قدرت NA در آن است که می تواند همۀ ما را درخود جای دهد. آنچه را که دیگران اصول روحانی می نامند من اصول معنوی می نامم." اصول نهفته در قدمها و سنتها ما را از اعتیاد فعال, خودمحوری و ترس دور می کنند و این مهم نیست که ما آنها را به چه نامی صدا کنیم. وقتی به کسی که با مشکلات مواجه است, کمک می کنیم, از یوق خودمشغولی خویش رها می گردیم. زمانی که ما ایثار می کنیم نمی توانیم زیاده خواه باشیم. ما تا به حال نتوانستیم محدودیتی دربهبودی کسانی که اصول NA را تمرین می کنند پیدا کنیم, و فرقی نمی کند اگر این اصول را روحانی خطاب کنیم یا خیر. برای برخی از ما روحانیت آن است که نتوانیم ببینیم و یا لمس کنیم. دراین رابطه هریک از ما درپیدا کردن نظریه ای شخصی کاملأ مستقل بوده و می توانیم گمنامی خویش را حفظ کنیم. اصطلاح "آنطور که او را درک می کردیم" می تواند برای بسیاری از ما مشکل ساز باشد. نیاز به یک نیروی برتر و درک و یا پذیرش آن, از ملزومات داشتن یک زندگی روحانی نیستند و هیچ کس دیگری حق ندارد ما را مورد قضاوت قرارداده وبه ما بگوید که آیا اعتقادات مان درست و یا غلط هستند. نکتۀ مهم این است که ما تمایل داشته باشیم تجارب یکدیگر را با روشن بینی بپذیریم و بدون اینکه سعی داشته باشیم یکدیگر را در اینکه چه نقطه نظرهایی درست و یا واقعی تر هستند متقاعد کنیم, تجارب مان را به مشارکت بگذاریم. شاید آنچه که یکی از ما را پاک نگاه می دارد برای عضو دیگری کارایی نداشته باشد. خیلی ساده, ما آنچه را که برایمان کارمی کند مشارکت می کنیم. اگر نسبت به اعتقادات خود و همچنین دیگران, روشن بین باشیم, از تله هایی که درذهن مان ایجاد می کنیم رها خواهیم گشت. زمانی که کار درست را برمبنای انگیزۀ درست انجام می دهیم متوجه می شویم که روحانیت در زندگی مان تغییرایجاد کرده است. درکتاب پایه مان این امر را "نیت خیر" نام گذاشته اند. ما می توانیم به جای سروصدای اطراف مان, به صدای درونی خویش گوش فرا دهیم. زمانی که ما درگیر تفاوت ها و دست آویزهایمان می شویم, به راحتی فراموش می کنیم که چرا ما در NA به روحانیت اهمیت می دهیم. کتاب پایه به ما یادآوری می کند که خیلی ساده, " دردهای زندگی را بواسطۀ اصول روحانی کاهش می دهیم". معتادان درد زندگی را به شدت احساس می کنند و همین درد است که ما را وادار به مصرف مواد می نماید حتی اگر بدانیم که چنین کاری منجر به بهتر شدن شرایطمان نخواهد شد. ما حاضر بودیم به خاطر بدست آوردن یک لحظه تسکین یک عمرسختی را تحمل کنیم. زمانی که به NA وارد می شویم جان سالم به در بردن از زندگی برایمان غیر ممکن به نظر می رسد اما به تدریج یاد می گیریم با وقعیت ها روبرو شده و با حقیقت کنار بیاییم. تمرین اصول روحانی کمک می کند تا از شدت آن دردها کاسته شود. هرچه بیشتر این اصول را تمرین کنیم بیشتر متوجه می شویم که آنها کلید آزادی مان هستند. هرچه مقطع پاکی مان در تمام جوانب زندگی بالاتر می رود زندگی برایمان راحت تر می گردد. با تمرین صداقت, درستی و وفاداری دیگر مجبور نیستیم دروغ هایمان را بپوشانیم و یا سعی کنیم جزئیات داستان هایمان را به خاطر داشته باشیم تا مبادا دروغ هایمان سهوأ برملا شوند. ممکن است از اینکه زندگی به چنین روالی می تواند واقعأ آسان تر باشد متعجب شویم. می توانیم زندگی هایمان را دوست داشته باشیم, از زنده بودن مسرور شویم و با حس هیجان باطنی به مقابلۀ دنیا برویم. به همان ترتیب که ارادۀ خداوند را برای خود به صورتی لحظه ای و گذرا مشاهده می کنیم, اجمالأ متوجه روحانیت خود نیز می گردیم. شرایط روحانی ما همیشه درحال تغییراند. اکثر اوقات و زمانی که رابطۀ آگاهانۀ مان با نیروی برترمان قطع و وصل گشته و یا اینکه درگیر افکاری منفی و از روی نامهربانی شده و یا هنوز هم رفتارهایی را از خود بروز می دهیم که موجب پشیمانی مان می گردند, فکر می کنیم دیگر روحانیت نداریم. این حالت حتی در مقطع های پاکی بالا برایمان اتفاق می افتد. وقتی درگیر چنین شرایطی می شویم نباید فکر کنیم دیگر روحانی نیستیم بلکه باید بپذیریم ما فقط انسانیم. به هر صورت, اگر قرارباشد هیچوقت اشتباه نکنیم, چطور می خواهیم قدم دهم خود را کارکنیم؟ به خود اجازۀ انسان بودن دادن یعنی اینکه فضای کافی را برای رشد مستمرخودمان قائل شویم. مدت زیادی قبل ازاینکه واقعأ از اعمال مان آگاه باشیم, مشغول زندگی روحانی بوده ایم. روحانیت ایجاد رابطه ایست با واقعیت. همانطور که زندگی روحانی خود را گسترش می دهیم متوجه می شویم که به
تدریج, واقعیت کمتر خوف انگیز و انعطاف ناپذیر می گردد. یاد می گیریم با آزادی خود زندگی کنیم. به تدریج متوجه می شویم که ایجاد تغییر در نگرش مان می تواند درک مان را از شرایطمان کاملأ متحول نماید. وقتی زندگی مان مبنی بر روحانیت باشد, برداشت ها و عکس العمل هایمان نیز مبنی بر رابطه ای با یک نیروی برتر از خودمان خواهد بود, رابطه ای که دائمأ درحال تکامل خواهد بود. خود مشغولی کناررفته و جا را برای فروتنی باز می کند. متوجه می شویم ما هنرپیشۀ اصلی هر نمایشنامه ای نیستیم ولیکن تلاشهای حامیانۀ ما می تواند درزندگی اطرافیان مان تأثیر به سزایی بگذارد. همچنان که روحانیت مان توسعه پیدا می کند, ما بیشتر و بیشتر نسبت به زندگی مان و همچنین کسانی که درآن حضور دارند احساس سپاسگزاری می کنیم. هرچه بتوانیم خوبی بیشتری را در دنیای اطراف خود ببینیم, از آن نیرویی که چنین آگاهی را به ما اعطا نموده, بیشتر قدردانی می کنیم. وقتی که جسم, ذهن و روح مان با یکدیگر هماهنگ باشند, تأثیر آن در زندگی مان نمایان می گردد و ما قادرخواهیم بود درتعادل زندگی کنیم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan