Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

بحران های روحانی و عاطفی

بحران های روحی و احساسی
ما در جلسات و همچنین در نشریات مان راجع به نداشتن سلامت عقلی که بواسطۀ بیماری اعتیاد تجربه می کنیم, زیاد
صحبت می کنیم. پرواضح است که طرزتفکرمان عمیقأ تحت تأثیر بیماری مان قرارگرفته و تحریف شده است اما این مقوله ای جدا از نوع دیگری بیماری که حرفه ای ها آن را بیماری روانی می نامند, می باشد. کتابچۀ NA بنام "دردوران بیماری" می تواند منبع مؤثری برای کسانی که دربهبودی با مشکلات روانی روبرو هستند, باشد. بیماری روانی واقعی است و می تواند بسیار خطرناک باشد. مهم است دریابیم با وجودیکه بیماری روانی یک مقولۀ خارجی است که به درمان نیاز دارد, کشمکش هایمان با بیماری های روانی و اثرات آن برروی بهبودی مان, مسائلی بسیار داخلی می باشند. ما نیازداریم بین این دو تفاوت قائل شویم تا بتوانیم از منابع بیرون از انجمن درخواست کمک کنیم و تحت تأثیر نگرش های منفی درجلسات نسبت به این موضوع و آن سردرگمی که می تواند درمورد رابطۀ بین بیماری روانی و بهبودی, وجود داشته باشد, قرارنگیریم. ولیکن لازم است بدانیم که بدون داشتن هیچ نوع بیماری روانی نیزمی توانیم احساس افسردگی داشته, مظطرب بوده و کنترل خود را از دست بدهیم. برخی اوقات آنچه که تجربه می کنیم از عواقب یک مشکل جسمی است. به عنوان مثال زمانی که درحال سم زدایی هستیم, می توانیم دچار عکس العمل های شدیدی در جسم خود شویم. اکثر ما در اوائل بهبودی متوجه می شویم که دارای یک دکمۀ تنظیم ولوم برای احساسات مان نیستیم. خلق و خوی مان به شدت بالا و پایین می شود, زندگی مان شورانگیز بنظر می رسد و ما می توانیم بطور شگفت آوری تصمیماتی آنی و از روی هوس بگیریم. بسیاری از ما متوجه می شویم که می توانیم این دوران را با صبر سپری کنیم, مشروط براینکه خود و یا دیگران را درمعرض خطر قرارندهیم. همچنانکه به زندگی های جدیدمان خو می گیریم و جسم هایمان به پاک بودن عادت می کنند, شرایط به روال عادی بازمی گردند. بعضی اوقات رفتاری دیوانه وارخواهیم داشت اما فقط به زمان بیشتری نیازداریم. "سم زدای ی عاطفی" می تواند بیشتر از سم زدای ی جسمی طول بکشد و بعضی روزهای بسیار دشوار را سپری خواهیم نمود. شاید اوقاتی که در جلسات سر می کنیم تنها زمانی باشد که سرعت افکارمان کاهش پیدا می کند. آنچه که به ما اطمینان خاطر می دهد این است که دیگراعضا نیز تجارب ما را داشته اند و ازمیان آن عبورکرده اند. شاید متقاعد نشویم که این نیز می گذرد اما اعتماد بنفس راهنمایمان می تواند در ما امید ایجاد کند. تحولات جسمی دیگر نیز ما را دچار چالش های عاطفی می نمایند. بعضی از بیماری های جسمی یا شکستگی جمجمه دارای اجزای عاطفی یا مربوط به آگاهی نیز می باشند. بنابراین ممکن است آندسته از ما که با بیماری های جسمی دیگری دست بگریبانیم, متوجه شویم که برخی اوقات تفکرات مان بصورت عمیقی تحت تأثیراین صدمات قرار گرفته اند. زمانی که ما یا عزیزانمان متوج ه یک تغییر رفتار آنی و سریع درخودمان می شویم, ممکن است بخواهیم جوانب صدمات جسمی را نیز درنظر بگیریم. اما همیشه یک دلیل جسمی برای ناآرامی مان وجود ندارد. ما دربهبودی تحولات احساس ی شدیدی را تجربه می کنیم که این می تواند موجب ترس مان گردد. خیلی وقت ها ما یک بحران روحانی را با یک بیماری روانی اشتباه می گیریم. ممکن است سوگواری, افسردگی یا دلهره به صورت موجی
وجود ما را فراگیرد و یا به نظر رسد که خاطرات گذشته حال حاضر ما را بلعیده اند. کلیۀ این چیزها می توانند جزئی از فرایندی باشند که ما درراستای رسیدن به آزادی, از آن عبور می کنیم. آنچه که واقعأ خواهانش هستیم, درمانی برای احساسات مان است. دردی که طی رشد روحانی تجربه می کنیم ممکن است مانند احساس افسردگی به نظر آید. تجربه نمودن "ظلمت شبانۀ روح" می تواند وحشت انگیز بوده و درما حس تنهایی ایجاد کند اما آنچه که در درون مان اتفاق می افتد اغلب فرایندی است که ما را بسوی روشنایی هدایت می کند. برخی اوقات شرایط جوی بدی در ذهن مان بوجود میاید که خیلی ساده, باید درانتظار رد شدن آن بنشینیم. بعضی وقتها تنها کاری که می توانیم انجام دهیم استقامت به خرج دادن, لباس آمادگی به تن کردن, در صحنه حضورداشتن و مشارکت صادقانه با راهنما و اعضای مورد اعتماد دیگر می باشد. ما راجع به "فرایند" صحبت می کنیم و به ما گفته می شود به آن اعتماد کنیم, اما همیشه نمی دانیم منظور از "فرایند" چیست. ممکن است اینکه این فرایند قرار است ما را به کجا ببرد, گیج مان کند. اگر تمرکزمان را برروی تبدیل ایمان مان به اقدام بعمل منعکس کنیم, می توانیم از میان مشکلات عبور کرده و درک و آگاه ی تازه ای نیزکسب کنیم. شدت این نوع بحران می تواند موجب ترس و وحشت مان شود و برخی اوقات به نظر می رسد, اول باید چنین شرایطی را تجربه کنیم تا بتوانیم آن را از کشمکش های دیگرمان تمیز دهیم. چنین بحران هایی درعین شدید بودن,
موقتی نیز می باشند و ما یا با عبور از آنها التیام پیدا می کنیم و یا با لجاجت و تعمد, درانتظار سپری شدن آنها می نشینیم. کتاب پایه می گوید: " از وادى تجربه روحانى عمیقی عبورکرده و تغییر مى کنیم". ما می توانیم سلامت عقل خود را بازیافته و یک زندگی شاد و پرثمر داشته باشیم. کوتاهی در تقاضای کمک نمودن و منتظر شدن برای دیدن اینکه چه نوع بحرانی را تجربه می کنیم, احتمالأ عملی عقلانی و خالی از خطر نخواهد بود. ممکن است به ابزارجدیدی نیازداشته باشیم تا بتوانیم به بنا نمودن ساختمان مان ادامه دهیم, و اگر برای یافتن این ابزار به جاهای دیگری نیز رجوع کنیم, در تعهد خود کوتاهی نکرده و کارهایی را که تا بحال انجام داده ایم, رها نکرده ایم. بعضی از اعضای باتجربه ترمان طی مشارکت خود اذعان نموده اند که عمیق ترین لحظات دیوانگی مان, زمانی رخ می دهد که درون و بیرون مان همخوانی نداشته باشند یعنی وقتی کارهایی برخلاف باورهایمان انجام می دهیم, - وقتی به نوعی درناصادقی زندگی می کنیم و یا زمانی که واقعیت های اطرافمان را انکار می کنیم. قطع ارتباط بین آنچه که می خواهیم, آنچه که باور داریم و آنچه که انجام می دهیم می تواند به تنهایی درهرکسی احسا س نداشتن سلامت عقل ایجاد کند و درعین حال می تواند نیرویی قدرتمند برای ایجاد لغزش باشد. بازگشت به یک زندگ ی تؤام با درستکاری, با مشارکت صادقانه با یک نفر شروع می شود. شاید این مسیری طولانی باشد اما دیگرگزینه ای که وجود دارد می تواند آنقدر دردناک باشد که شاید نتوانیم با حفظ پاکی خود از آن عبور کنیم. زمانی که واقعیت آنچه که درزندگی مان رخ می دهد را با راهنما و یا دوست مورد اعتماد خود درمیان می گذاریم, می توانیم مجددأ شروع به احساس امید کنیم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan