Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

زندگی به روال اصول مان

زندگی با اصول مان
درک مسائل خیلی مهم است اما این درک بدون عملکرد ارزش زیادی ندارد. ما اصول را به کار می گیریم و تلاش می کنیم تا نگرش و زندگی مان را تغییر دهیم. وقتی شرایط دشوار می گردند, ازیادبردن اینکه ما درحال حاضر یک زندگی دوست داشتنی ولذت بخش داریم, می تواند آسان باشد. برای داشتن امید و یا سپاسگزاری حتمأ نباید واقعیات را انکار کنیم. آنچه را که احساس می کنیم احساس می کنیم و درعین حال کارهای مورد نیاز را انجام می دهیم. یادگرفته ایم آنقدر احساسات مان را جدی نگیریم. یکی از اعضا چنین گفت: "احساسات من نشان دهندۀ حقیقت نیستند اما من هنوز دچار آنها می شوم". زمانی که عمدأ تصمیم می گیریم دیدمان را از فیلتر رنجش و توقع عبور ندهیم می توانیم دنیا را آنطور که هست ببینیم و حتی درشرایط دشوار زیبایی را درآن پیدا کنیم. هرروزفرصت های جدیدی در اختیارمان قرار می گیرند و ما بواسطۀ آنها ما می توانیم یا از واقعیت فرار کرده و یا درصحنه حضور داشته باشیم و زندگی کنیم. هریک از ما برنامۀ خود را بطور متفاوتی کار می کنیم که این نیز به مرور زمان و برای تک تک مان تغییر خواهد کرد. ممکن است کارکرد برنامه برایمان بدین معنی باشد که ما قدمها را کارمی کنیم, خدمت می کنیم, درجلسات حضور پیدا می کنیم یا اینکه ارتباط گذاشتن آگاهانه را با نیروی برتر خود تمرین می کنیم. درهرصورت و بدون توجه به درک مان از این مقوله, ما مسئولیم تا به حرف هایمان جامۀ عمل بپوشانیم. اصطلاح "اگر طالب آنچه که ما داریم هستید, کارهایی را که ما انجام می دهیم انجام دهید" تاریخ انقضا ندارد. این آگاهی که شرایط همیشه می توانند بهتر شوند آزادی خاص خود را برایمان فراهم می نماید. می توانیم تغییر را درزندگی و افکار خود ببینیم و می دانیم که بهبودی برایمان کار می کند. هرچه بیشتر از این مسئله آگاه باشیم, بیشتر متوجه می شویم که چه کارهایی هنوز باید انجام شوند. درمورد اینکه در این مقطع, زندگی مان باید چگونه باشد انتظاراتی داریم وچونکه آنها براورده نشده اند باعث شرم خود می گردیم. ما مجبور نیستیم درگیر ایده های "باید بودن" بشویم. چنین ایده هایی مربوط به اوائل بهبودی می گردند اما با بالارفتن مقطع پاکی دوباره ظاهر می شوند. یکی از اعضا که در بیستمین سال پاکی خود کارتن خواب بود, از جشن گرفتن سالگرد پاکی خود شرم داشت. اوپرسید:" من چه چیزی دارم که به یک تازه وارد نشان دهم؟ عضو دیگری چنین پاسخ داد: اینکه تو توانسته ای تحت هرشرایطی پاکی خود را حفظ کنی". پذیرش ما را آزاد می نماید تا صادقانه راجع به زندگی هایمان مشارکت کنیم و احساس نکنیم که حتمأ باید با الگوی خاصی مطابقت داشته و یا غیر از آنچه که هستیم باشیم. آرامش بدین معنی نیست که ما رویدادهای دشوار را تجربه نکنیم ولی آن شفافیت ذهن را به ما می دهد تا از میان آنها عبور کنیم. تحت هرشرایطی ما می توانیم تمامیت خود را حفظ نموده و ازدرون شاد باشیم. درک ما از قدمها عمیق تر می شود و به مرور امکاناتی را که این قدمها پیشنهاد می نمایند به طرقی جدید می بینیم. هرچه بیشتر اعتماد می کنیم, چشمانمان بازتر می گردند. ما دیگر روی نقائص مان تمرکز نمی کنیم و درعوض توجه مان را به مرور به سوی نقاط قوت مان و همچنین امیدی که برای خود می بینیم, معطوف می کنیم. زمانی که بتوانیم امیدهایمان را از آرزوها و یا انتظارات مان جدا کنیم, دیگر باعث سرخوردگی خود نمی گردیم. بیشتر و بیشتر به جای اینکه نیروی محرک مان ترس باشد, از امید انگیزه می گیریم. احساس سپاسگزاریمان از نداشتن اجبار به مصرف آغاز می شود ولیکن رشد کرده و به قدردانی باطنی نسبت به زندگی کنونی مان و آنچه که می تواند باشد, منتهی می گردد. زمانی که سپاسگزاری را پیشه می کنیم دیدمان نسبت به دنیا تغییر می کند. یکی از اعضا چنین مشارکت کرد: " اعتماد به نفس گذشته به من بازگشته است, حس بویایی و چشایی ام زنده شده اند. فرزندان و نوه هایم را دربغل می گیرم و آنها درآنجا احساس امنیت می کنند. آنهایی که وارد زندگی ام می شوند با حس خوبی از آن خارج می شوند." آن حس شگفتی که در زندگی های خودمان تجربه می کنیم که گویی برای اولین بار به ما دست می دهد , یک سری احساسات را درما برمی انگیزد. به خاطر هدیۀ بهبودی مملو از شادی و سپاسگزاری بوده و درعین حال ازبابت خساراتی که وارد کرده ایم احساس ندامت می کنیم. از اینکه می توانیم مجددأ احساس خوبی داشته باشیم بسیار خرسند می شویم. در بعضی مواقع حتی دردکشیدن هم مانعی ندارد چرا که آن احساس انسان بودن را درما زنده می کند. با این وجود برخی اوقات به نظر می رسد که کنترل احساسات مان را ازدست داده ایم. یکی از اعضا چنین مشارکت کرد: "زمانی که شروع کردم به احساس کردن, هیچ کنترلی روی احساساتم نداشتم ولیکن با گذشت زمان روش های مختلفی را برای کنار آمدن با آنها آموختم. راهنمایم به من یاد داد احساساتم را شناسایی کنم و لیستی از کارهای سالمی را که می توانستنم درزمان احساساتی شدن انجام دهم, تهیه کنم". احساسات مان ما را نخواهند کشت حتی اگر برخی اوقات چنین به نظر برسد. اینکه چه احساسی را تجربه می کنیم اصلأ مهم نیست. مهم عملکرد ماست. ما دیگر مجبور نیستیم از روی وسوسه و احساسات مان عمل کنیم. امروز می توانیم در مورد زندگی و همچنین رفتارها و واکنش هایمان حق انتخاب داشته باشیم. ممکن است هنوز افسرده, عصبانی و مملو از ترس شویم, اما دیگر مجبور نیستیم تحت کنترل احساسات خود باشیم. وقتی درمیابیم که از یک یک احساساتمان جان سالم بدر برده ایم, به مرور به این باور می رسیم که همه چیز خوب خواهد بود, حتی تحت شرایطی که حالمان زیاد خوب نباشد. اغلب بهترین درس را از مرور رفتارهای ب د گذشته مان می آموزیم. حس ندامت مان کمک می کند نسبت به دیگران شفقت داشته باشیم و راه جدید زندگی مان را ممکن تلقی کنیم. زمانی که زاویۀ دیدمان واقع بینانه می گردد می توانیم بین افکارمان, احساسات مان و رفتارمان فاصله ایجاد کنیم. احساسات مان منجر به مرگ ما نخواهند شد اما انکار آنها ممکن است باعث مرگ مان شود. ما معمولأ زمانی ازروی نقائص مان عمل می کنیم که سعی داشته باشیم احساسات خود را نادیده بگیریم. تحت چنین شرایطی برای صلب توجه از خود, اغتشاش نموده و خسارت به بار می آوریم. اقرار نمودن به احساسات مان, حتی زمانی که خودمان را به خاطر داشتن چنین احساساتی قضاوت می کنیم, نوعی تمرین در صداقت است. به این نگرش می رسیم که بیماری مان ابعاد مختلفی دارد و آنها را در احساسات و رفتارهای مختلف خود شناسایی می کنیم. برخی اوقات این می تواند خیلی ساده, وسوسه و اجبار به مصرف باشد اما ممکن است ما آن را در نیاز به کنترل کردن, ترس از اشتباه, تأسف به حال خود وحق به جانب بودن و یا همرنگی با اجتماع, بدگمانی , ناتوانی در احساس عشق یا شادی کردن و ترس از تغییر نیز ببینیم. یکی از اعضا چنین مشارکت کرد: "من قدم ها را کارکردم و دردوران بخصوصی از کارکردن آنها خودداری کردم. عواقب کار را هم درهردوحالت تجربه کردم". تمایل مان به پرداختن بهای واکنش نسبت به نقائص مان, به تدریج کاهش پیدا می کند. با آگاهی بیشتر از آنچه که در درونمان رخ می دهد, یادمی گیریم بیماری خود را شناسایی کنیم. زمانی که بهتر می توانیم خود را صادقانه ببینیم و روال رفتار و عملکرد خود را درک کنیم, آسان تر می توانیم خود را بپذیریم. خود آزمونی صادقانه به یک کمی بی طرفی نیاز دارد تا بتوانیم ازقضاوت نمودن خویش خود داری نموده و برای تغییر کردن تمایل پیدا کنیم. داشتن شفقت نسبت به دیگران به ما یاد می دهد نسبت به خودمان هم شفقت به خرج دهیم. برخی از ما از خودمان می پرسیم اگر یک رهجو با همان مشکلاتی که من با آنها دست بگیربانم درگیر بود, چطور او را راهنمایی می کردم؟ ما به یک شالودۀ مستحکم متکی هستیم و هرگز از کارکردن برروی آن دست برنمی داریم. می دانیم وقتی وارد یکی از جلسات NA می شویم چه در انتظارمان خواهد بود و این آگاهی در ما حس امنیت ایجاد می کند. ممکن است با وجود آنکه تغییر فرمت یا ایجاد تغییر در نوع جلسات مان ایدۀ خوبی به نظر آید, درمقابل آن مقاومت کنیم چرا که ما به سختی می خواهیم همه چیزرا آنطور که هست حفظ کنیم. ایجاد تغییر در بخش های دیگر زندگی مان نیز می تواند برایمان یک چالش باشد. زمانی که تغییر را تجربه می کنیم بلافاصله می خواهیم به همان جایگاه آشنا و راحت بازگردیم. وقتی که به خود اجازه می دهیم یک زندگی احساسی داشته و درعین حال توسط احساسات مان کنترل نشویم, آزادی تازه ای را تجربه می کنیم. دانستن اینکه کسی نمی تواند روحانیت مان را از ما بگیرد, به ما اجازه می دهد تا به یک راه جدید زندگی امید داشته باشیم. بسیاری از ما با امیدوار بودن مشکل داریم. آنقدر در زندگی ناامیدی های عمیق را تجربه کرده ایم که امیدوار بودن ایدۀ بدی به نظرمان می آید. بسیاری از ما تفاوت بین امید و آرزو را نمی دانیم. اما امیدی که دربهبودی تجربه می کنیم بدین معنا نیست که برندۀ جایزۀ بخت آزمایی می شویم و یا عشق حقیقی مان به نزدمان بازمی گردد. امید زمانی شروع می شود که فکر کنیم شاید امکان داشته باشد علی رغم ارادۀ خود قطع مصرف نموده و پاک بمانیم. با ادامۀ سفرمان امید را دوباره و دوباره پیدا می کنیم: درلحظات تاریکی که متوجه می شویم به هرحال می توانیم به راه خود ادامه دهیم, چه درشرایط دشوار و چه درلحظات موفقیت آمیز. امکان این وجود دارد که چرخۀ معیوب اعتیاد را درهم شکنیم. امکان این وجود دارد که به چیزهایی فراتر از آنچه که درخواب می دیدیم برسیم. این امکان وجود دارد که ما بیش از آنچه که در گذشته به خود اعتبار می دادیم باشیم. هربار که متوجه می شویم کاری امکان پذیر است, ایمان مان قوی تر می گردد. امید پایان ناپذیراست. می دانیم بدون توجه به اینکه شرایط چقدر خوب تر و یا بدتر می شوند, هنوز هم دلیلی برای امید به آینده وجود دارد. بنابراین تجربه کردن امید بدون قید و شرط را آغاز می کنیم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan