Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

اصول،تمرین و دورنما

اصول, تمرین و نگرش
در NA خدمت همیشه باید با روحیۀ پیام رسانی به معتاد درعذاب انجام گیرد. این هدف اصلی انجمن مان است و زمانی که ما از آن غافل می شویم, در را به روی تأثیرهای منحرف کننده می گشاییم. با این وجود, خیلی کم پیش می آید که انگیزه های مان کاملأ بی ریا باشند. هدف ما فداکارانه خدمت نمودن است اما یکی از چیزهایی که خدمت را بسیار پرارزش می کند آگاهی از این امر است که ما ارزشمند و مفید هستیم. منظور این نیست که خدمتی که انجام می دهیم یا باید کاملأ فداکارانه باشد و یا کاملأ به ارضای حس خویشتن پرستی مان, مربوط گردد. خدمتی که انجام می دهیم می تواند ما را تا زمانی که منتظریم درمورد خودمان حس خوبی پیدا کنیم, یکپارچه نگاه دارد. پذیرش این امر به ما اجازه می دهد به جای اینکه وانمود کنیم همه چیزمان خوب پیش می رود, دربهبودی پیشرفت کنیم. آگاهی از اینکه داشتن یک هدف و مفید واقع شدن حال ما را بهتر می کند, خودخواهی محسوب نمی گردد. زمانی که از روی نیت خیر عمل می کنیم یعنی اینکه کار درست را با انگیزۀ درست انجام می دهیم مطمئنأ بهره مند خواهیم شد. هریک از ما چیزی را برای گفتن و یا واگذارنمودن داریم که این خود جزئی از کمک کردن به یکدیگر در بهبودی و درعین حال یک فرایند ادامه دار می باشد. ما برای خود یک موقعیت مناسب پیدا می کنیم و یاد می گیریم درآنجا احساس راحتی کرده وسپس چنان رشد کنیم که آنجا برایمان کوچک شود. سپس جای جدیدتری را پیدا کنیم. هربار که این اتفاق رخ می دهد, چیز جدیدی راجع به خودمان یاد می گیریم و اغلب کارجدیدی را نیز می آموزیم. یکی از اعضا چنین مشارکت کرد: "به نظر می آید هرچه بیشتر تجربه کسب می کنم, بیشتر متوجه می شوم که چقدر باتجربه هستم". عضو دیگری اولین تجربۀ خدماتی خود را چنین به خاطر آورد: "درآنجا جروبحث, سیاست بازی, پیش داوری و هرج و مرج وجود داشت, با این وجود, همینکه جلسه شروع شد من عشق را در آنجا احساس کردم. تازه وارد انجمن شده بودم و هرج و مرج موجود در جلسه کاملأ شبیه آنچه که بدان عادت داشتم بود و به همین دلیل درآنجا احساس تعلق کردم". مطئمنأ داشتن هرج و مرج به تنهایی ایدۀ خوبی نیست ولیکن همانطور که در بهبودی شخصی مان تجربه کرده ایم, بهترین درس ها را در سخت ترین بخش های بهبودی مان یاد خواهیم گرفت. وقتی به اعضای جدیدتر فرصت خدمت می دهیم افراد بیشتری قادربه یادگیری از طریق خدمت خواهند بود. مضاف براین چنین کاری ما را نسبت به ایده ها و روش های تازه, آگاه خواهد نمود. دوباره اختراع نمودن بعضی چیزها می تواند ارزشمند باشد, حتی اگر به نظر بیاید که انجام چنین کاری بازده ی بسیار کمی دارد. هریک از ما با پیمودن این مسیر می آموزیم و برخی اوقات نتیجۀ کار بهتری نیز نسیبمان می گردد. شرایط همیشه درحال تغییراند و این می تواند هم امری مثبت باشد و هم امری منفی. وقتی ازمیان شرایط درحال تغییر
عبور نموده و رشد می کنیم, حتمأ نباید با آن تغییرات موافق باشیم اما خوب است به یاد داشته باشیم که انعطاف پذیر بودن و خوشخویی ازملزومات یک بهبودی شاد می باشند. تلاش می کنیم به اینکه همه چیز در درازمدت اتفاق خواهد افتاد, ایمان داشته باشیم. شاید چنین چیزی تکامل و یا درد رشد باشد اما یافتن تعریفی برای آن کار ما نیست. ما نمی توانیم آینده را پیش بینی کنیم. ممکن است نتیجۀ کار برایمان نارحت کننده باشد اما این آخر داستان نیست و بخشی از رشد نمودن محسوب می شود. چنین چیزی که در رابطه با بهبودی شخصی مان صدق می کند, درمورد انجمن مان هم صحت دارد. ما رشد نموده و تغییر می کنیم اما درعین حال نیازهای مان نیز رشد و تغییر می نمایند. اگردربوجود آمدن NA در یک ناحیۀ بخصوص نقش عمده ای را ایفا کرده باشیم و آن ناحیه بعدها به یک جامعۀ محلی انجمن تبدیل گردد ممکن است بسیار ناراحت شویم. به همین ترتیب اگر برای مدت زیادی یک پست خدماتی بخصوص را دراختیار داشته باشیم به سختی می توانیم این خدمت را به دیگری واگذار نموده و قبول کنیم که راه دیگری نیز برای انجام آن خدمت وجود دارد. زمانی که هویت مان با آنچه که سابق روی می داد, مرتبط می گردد, دیگر نمی توانیم آنطور که باید و شاید ازدیگران درخواست کمک کنیم. درخواست کمک نمودن ازدیگران برایمان مشکل می شود چونکه "روش کار آنها اشتباه است" و حامل پیام بودن نیاز مشکل می شود چونکه دلسردی را می توان به راحتی درچهره مان مشاهده نمود. این حقیقت که NA نسبت به گذشته فرق کرده است نتیجۀ موفقیت و رشد انجمن است. اما واقعیت امر این است که انجمن آنقدرها هم با گذشته تفاوت ندارد. اصول پایه تغییر نمی کنند. پیامی که حمل می کنیم تغییری نمی کند. آنچیزهایی را که باید برای قطع مصرف, ازدست دادن تمایل به مصرف و پیدا کردن راه جدیدی برای زندگی, انجام دهیم, آنقدرها تغییر نمی کنند. زمانی که درجلسات هستیم احساس امنیت داشته و فکرمی کنیم جایگاه خود را یافته ایم. به همین دلیل دوست نداریم چیزی تغییر کند. اما وقتی آنچه که ما ازهمه بهتر می دانیم مثل گذشته مورد نیاز نبوده و طالب نداشته باشد, سخت می توانیم بی تفاوت باشیم و موضوع را شخصی قلمداد نکنیم. ممکن است با تغییر نوع چیدن صندلی ها در جلسۀ خانگی مان کاملأ عصبانی شویم. خوگرفتن به همکاری با افراد جدید و روش های انجام کار جدید می تواند تجربۀ دردناک و ناخوشایندی باشد. با فرصت خدمت دادن و خوشامدگویی, ما به یکدگیر اجازه می دهیم نقشی را در خدمت و همچنین در انجمن ایفا کنیم. تنها با گفتن "لطفأ" و "مرسی" می توانیم برروی دنیا تأثیر به سزایی بگذاریم. اگر اصول بهبودی را کاملأ دربربگیریم, طبیعتأ انجمن مان را هم دربرگرفته ایم و به رشد آن کمک می کنیم. هریک از ما این کار را به روش خود انجام می دهیم. شاید جلسۀ خانوادگی مان را دوست داشته باشیم و برای رشدش زحمت بکشیم. شاید جلسۀ جدیدی را آغاز کنیم. برخی از ما در کارکردن با یک تازه وارد مهارت خاصی داریم. بعضی دیگر از ما در ارتباط گذاشتن با دیگران مهارت دارند. ممکن است از برگزاری یک رویداد و یا ایجاد وب سایت های زیبا لذت ببریم. وقتی خدمت در قلب مان نهفته باشد, صرفأ با استفاده از آنچه که هستیم, راه هایی را برای مفید بودن پیدا می کنیم. شاید خدمتی که انجام می دهیم هرگز شامل رأی وجدان نگردد اما زمانی که برای تجارب یکدیگر ارزش قائل می شویم و تلاش می کنیم خدمت را تبدیل به عملی شاد, جالب و دربرگیرنده نماییم, درمیابیم که در خدمت, حقیقتأ نقشی برای همه مان وجود دارد. خدمت به هریک از ما کمک می کند تا رشد نماییم ولیکن برای حصول اطمینان از اینکه درحد توانمان و به گسترده ترین شکل حامل پیام هستیم, به حمایت کلیۀ اعضا نیاز داریم. وقتی به سنت دوم اعتماد می کنیم, قادر می شویم به خود و دیگران فرصت اشتباه دهیم. بعضی اوقات اشتباهاتی که درخدمت و همچنین در زندگی مان مرتکب می شویم, ما را به نقطۀ بعدی مورد نیازمان می رسانند. اعتماد داشتن به سنت دوم به ما امید می دهد. می دانیم خداوندی مهربان زمام امور را دردست دارد و بدون توجه به هراتفاقی, این فرایند ادامه خواهد داشت. قضاوت هایمان می توانند در امر پیام رسانی مان اختلال ایجاد کنند و مناسب ترین شخص برای انجام یک کاربخصوص حتمأ نباید بهترین فرد گروه باشد. بخشی از جاذبه دارنمودن خدمت یافتن جایی است برای آنهایی که مایلند جذب خدمت گردند. هرطور که بخواهیم دین خود را نسبت به انجمن ادا کنیم, باید بدانیم که همکاری با دیگران و سهم خود را انجام دادن , امری حیاتی است و این ها مهارت هایی نیستند که با خود به جلسات آورده باشیم. خدمت به ما یاد می دهد با دیگران ارتباط برقرار کنیم و این خود می تواند یکی از مشکل ترین درس هایی باشد که خواهیم آموخت. دوباره و دوباره خود را درشرایطی میابیم که با وجود اطلاعات را ارائه دان, دیگران یا منظورمان را درک نمی کنند و یا فراموش می کنند که اطلاعات را دریافت نموده اند. انتقال اطلاعات تنها بخشی ازفرایند ارتباطات می باشد و نحوۀ ارتباط برقرارنمودن را نمی توان از آنچه که انتقال داده می شود تفکیک نمود. درنظر داشتن تفاوت بین آنچه که به زبان می آوریم, آنچه که شنیده می شود و نحوۀ واکنش دیگران نسبت به ما, می تواند ابتدای تغییر واقعی در روابطمان باشد. ما هم درخدمت و هم در زندگی اطلاعات را به طرق مختلفی به دیگران ارائه می دهیم. زمانی که اطلاعات را بدون مقدمه به سوی دیگران پرتاب می کنیم, همیشه باعث ناراحتی ایشان می شویم. در مواقع بسیاری اطلاعات را به دیگران ارائه داده و انتظار داریم ایشان بدانند چرا باید به این اطلاعات اهمیت دهند. باید به خاطر داشته باشیم که زندگی فراتراز این اطلاعات می باشد و اگر دلیلی برای اهمیت چنین اطلاعاتی وجود دارد, وظیفۀ ماست که آن را به وضوح بیان کنیم. زمانی که اطلاعات مان را بدون هیچ اشتیاقی ارائه می دهیم, دیگران به سخنان مان گوش نمی دهند. تحت این شرایط یکدیگر را از آن گفتگویی که واقعأ به همه مان نیاز دارد, محروم نموده ایم. سنت دوم به ما یاد می دهد که ارادۀ یک خداوند مهربان می تواند ازطریق وجدان گروه مان بیان گردد. تک تک ما مسئولیم اطمینان حاصل کنیم که کلیۀ اطلاعات مورد نیاز دراختیارهمه مان قرارمی گیرد و بتوانیم آزادانه ایده های خود را به مشارکت بگذاریم تا ذکاوتی که از طریق مان توسعه میابد بتواند شنیده شود. زمانی که به یکدیگر احترام می گذاریم در را به روی نوع دیگری از ارتباطات باز می کنیم. وقتی که درخدمت جاذبه را تمرین می کنیم, تلاش می کنیم تا از اینکه درب خدمت حتی الامکان به روی همگان باز بوده و آن دربرگیرنده و خوش آمدگوی همه باشد, اطمینان حاصل کنیم. وقتی منافع مشترکمان در رأس قراربگیرند, می توان نتیجۀ کار را به وضوح مشاهده نمود. شاید ما دررابطه با عناوین مختلف و همچنین روش مدیریت آنها, ایده های مختص به خودمان را داشته باشیم اما اصول مان به ما یادآوری می کنند ایده های دیگران نیز می تواند حائز اهمیت باشد. معرفی گزینه های دیگر, حتی اگر با آنها موافق نباشیم, می تواند حوزۀ انتخاب یک گروه را گسترده تر نماید. اغلب, بهترین راه حل ممکن از طریق
فرایند فهم مشترک نمایان گردد و به همین دلیل ما مسئولیم تا حداکثر اطلاعات را در اختیار گروه قراردهیم. تسلیم وجدان گروه شدن در شرایطی که به ایدۀ خودمان قویأ اعتقاد داریم فرصت آن را به ما می دهد تا اعتماد را تجربه کنیم. زمانی که بتوانیم باورداشته باشیم همۀ کسانی که با یکدیگر مخالفت می کنند از روی حسن نیت عمل کرده اند, تمایل مان برای دست برداشتن از نقطه نظرمان, کمی بیشتر می شود. وقتی بتوانیم فرای خواسته های خود تفکر کنیم و جایگاه کنونی گروه را بپذیریم, کیفیت رابطه مان با انجمن مان, گروه مان و یا کمیتۀ خدماتی مان, دیگر مشروط بر این نخواهد بود که همه چیز باید برطبق خواسته هایمان انجام گردد. پیدا کردن روشی دوستانه برای حل و فصل اختلاف نظرها و یا اختلاف تجارب در NA ابزاری را دراختیارمان می گذارد که بواسطۀ آن بتوانیم در مابقی زندگی مان, بطور متفاوتی مشکلات مشابه را حل و فصل کنیم. در این فرایند یادمی گیریم که ارتباطات در قلب بخشیدن نهفته است. ممکن است رنجشی را که می توان با یک گفتگوی ساده ازمیان برداشت, برای سالهای متمادی حمل کنیم. مقابله با شرایط ناراحت کننده با عملکردی دوستانه نشان دهندۀ بلوغ و نزاکت ماست. پاداشی که از رها نمودن خشم و رنجش نسیب مان می گردد رسیدن به بلوغ عاطفی است. در انجمن معتادان گمنام ما حق نداریم نسل بعدی از اعضا را انتخاب کنیم. ممکن است از اینکه چه کسانی پاک مانده و چه کسانی پاک نمی مانند متعجب شویم. ما تجربۀ به خاک سپردن کسی را که به نظر می رسید ازهمه موفق تر باشد, داشته ایم و درعین حال سالگرد پاکی کسی را که دیوانه ترین عضو گروه به نظر می آمد, جشن گرفته ایم. ممکن است با عضویت دراز مدت در انجمن, فکر کنیم اعضایی که بعد ازما وارد انجمن گشته اند زمینه و یا تجربۀ ما را ندارند. ولیکن ما مسئولیم آنچه را که به رایگان دراختیارمان گذاشته شده است به مشارکت بگذاریم و ازرشد مستمر NA اطمینان حاصل کنیم. یکی از اعضای باتجربه چنین پیشنهاد کرد:" آنهایی که بعد از من وارد انجمن می شوند , تجاربی را که زندگی ام را نجات خواهد داد, با خود به این برنامه می آورند. بنابراین بهتر است مطمئن شوم به آنچه که نیاز دارند دسترسی داشته باشند تا بتوانند زندگی ام را نجات دهند". این واقعیت که انجمن مان زنده است نشان دهندۀ آن است که برنامه مان کار می کند و به کارکردن ادامه خواهد داد. کار ما این است که به جای اعتماد کردن به ترس هایمان و یا باورهای انعطاف ناپذیرمان مبنی بر اینکه کارکرد این برنامه باید چگونه باشد, بیشتر به شواهد موجود اعتماد کنیم. اگر کارمان را درست انجام دهیم, هم به عنوان یک فرد و هم به عنوان یک گروه, فرای آنچه که اکنون می دانیم رشد خواهیم کرد. وقتی ایمان داشته باشیم که خدمات مان حقیقتأ بوسیلۀ یک نیروی برتر مهربان راهنمایی می گردند, می توانیم دست از کنترل نمودن برداریم و اجازه دهیم این فرایند شکوفا گردد. وقتی که با یکدیگر همکاری نموده و به سمت یک راه حل گام برمی داریم, موفقیت حاصل می گردد. طبیعی است که دربرخی مواقع مرتکب اشتباه نیز خواهیم شد. در این شرایط حرف خود را زده و از سر راه کنار می رویم. راه هایی را پیدا می کنیم که در حین دست اندرکار بودن, اجازه دهند مفید واقع شویم و ازخدمت قدردانی کنیم. برخی اوقات شاید بهتر باشد درگیر خدمت هایی که شامل عضویت در کمیته ها و تصمیم گیری می شود, نباشیم و درعوض به خط مقدم خدمت و خطوط امداد تلفنی بازگردیم. مهمترین کاری که ما انجام می دهیم درازکردن دست کمک بسوی معتادی است که به مساعدت نیاز دارد. وقتی تمرکز خود را برروی درب ورودی معطوف می کنیم, مشاجرات و رنجش هایمان به مرور کم رنگ می گردند. وقتی پیام را حمل می کنیم, پیام را درک می کنیم. پیام مان آزادی است و پیوندهایی که ما را به یکدیگر متصل می کنند عشق خالص می باشند.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan