Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

ﻣﻮﺳﺴﺎﺕ ﻭ ﻣﺮﺍﻛﺰ

داشتن رابطه ی راهنما و رهجویی زمانی که در مراکز اصلاحی و تربیتی ، درمانی یا سایر موسسات هستیم . اشکال مختلفی از چالش ها را به وجود می آورد . نیاز به تمرکز بر روی بهبودی و کارکردن قدم ها مخصوصا در این زمان بسیار مهم است . هیچ فرقی نمی کند رهجو در این گونه موسسات باشد یا راهنما .
اگر راهنما یا رهجو زندانی باشند ، ما باید قوانین اعمال شده در آن جا را بررسی کنیم و ببینیم چه گونه این قوانین در ایجاد ارتباط با کسی که در زندان است اثر می گذارد . ممکن است لازم باشد ما فقط به ارتباط به وسیله تلفن یا نامه نگاری بسنده کنیم . بسته به شرایط ، ممکن است ما قادر نباشیم رهجو یا راهنمای خود را به طور منظم ملاقات کنیم . ممکن است خیلی شبیه به "راهنما و رهجو از راه دور " عمل کنیم . هر دو عضو برای موثر بودن این رابطه نیاز دارند که به شکلی استثنایی تمایل و روشن بینی داشته باشند . اما این رابطه می تواند و حتما کار می کند .
"زمانی که دستگیر شدم ، فقط 11 روز پاکی داشتم . هیچ وقت نخواهم فهمید که اگر دستگیر نمی شدم پاک می ماندم یا نه . اما دلم میخواهد این طور فکر کنم . من باور دارم که پاک بودن و داشتن مقداری تجربه NA در آن زمان نعمت بزرگی بود . یک جلسه NA بود که هر دو هفته یک بار به زندان می آمد . من یکی از اعضای آن جلسه را می شناختم زیرا قبل از دستگیری او را در جلسات دیده بودم . خیلی از دیدن او خوشحال شدم . من یک قاچاقچی معروف و خشن بودم ، اما وقتی او را دیدم در مقابل  چشم همه من شروع به گریستن کردم . به هر حال ، از او خواستم که راهنمای من شود و او قبول کرد که از طریق مکاتبه با من در ارتباط باشد . ما چند باری به یکدیگر نامه نوشتیم ، و او قدم ها را با من شروع کرد . کتاب پایه را از اول تا آخر خواندم و قدم چهارم را شروع کردم . دیگر نمی خواستم این مزخرفات را مدت بیشتری حمل کنم . قدم پنجم را برای کشیش زندان خواندم چون راهنمای من فقط اجازه داشت هنگام برگزاری جلسات NA مرا ملاقات کند . سر انجام مدت محکومیت را گذراندم و آزاد شدم . امروز گاهی از من خواسته می شود که به مرکز بازپروری بروم و قدم پنج کسی را که قرار است آزاد شود گوش کنم . همیشه آن ها را تشویق می کنم تا به محض خروج راهنما بگیرند و قدم ها را کار کنند و این چیزی است که برای من کار کرد

"در 17 سال پاکی ، من در موسسه ای برای بیش از 3 سال محبوس شدم . توانستم در این مدت با کارکرد 12 قدم و ارتباط با گروه NA حامی خود از طریق نامه و تلفن پاک بمانم . با گذشت زمان ، فرصت راهنمایی 4 زندانی دیگر نعمتی بود که نصیب من شد . یکی از آن ها مثل خود من بود و در NA خارج از زندان قبل از آمدن به کانون اصلاحی پاک شده بود . من نه تنها قادر بودم که رابطه راهنما و رهجویی را خارج از دیوارها با بعضی از اعضای انجمن حفظ کنم بلکه حتی در داخل هم می توانستم این ارتباط را داشته باشم . چه نعمتی ! همان طور که در معتادان گمنام گفته می شود : ما دیگر هرگز مجبور نیستیم تنها باشیم . و این در تمام این سالها برای من یک واقعیت بوده ."
راهنمای عضوی در یکی از موسسات شدن مقدار زیادی از وقت و انرژی ما را لازم دارد . باید متوجه تاثیری که موسسات بر روی راهنما و رهجویی ما دارند باشیم . اگر چه بیش تر کمیته های خدماتی از ما می خواهند که راهنمای اعضا در موسسات نشویم ، اما بعضی از ما راهنما یا رهجویی در این اماکن داریم .
در بعضی از کشورهای دنیا ، موسسات مراکز درمانی و دادگاه ها معتادان را مکلف می کنند که مدت زمانی را با راهنما بگذرانند و قدم ها را به طریق خاصی کار کنند . به علاوه بعضی موسسات دستورالعمل های سختی دارند که اگر ما بخواهیم کسی را در آن جا به عنوان رهجو بپذیریم باید از آن ها تبعیت کنیم . دیدگاه و
تجربه ما در کارکرد قدم ها ممکن است با آن چه موسسات از رهجوی ما می خواهند متفاوت باشد . اگر چه نمی خواهیم رهجوی مان را طرد کنیم ، اما ممکن است مقررات بسیاری از زندان ها و موسسات دشوار باشد یا حتی با دیدگاه ما نسبت به برنامه تضاد داشته باشد . ما باید صادقانه در مورد این که می توانیم به طور موثر به رهجویی در این شرایط کمک نماییم ، فکر کنیم . قبل از این که موافقت کنیم در این گونه موسسات رهجو بپذیریم . باید مقررات آن ها را بررسی کنیم تا بتوانیم یک تصمیم آگاهانه بگیریم . به این ترتیب می توانیم اطمینان حاصل کنیم که تصمیم ما به نفع رهجوی مورد نظر است .
"اخیرا من افتخار داشتن رهجویی را که تحت درمان بود داشتم . من قبلا هم رهجو های تحت درمان داشته ام ، اما این احتمالا بهترین رابطه برای من بود . او به من گفت که قانون مراکز درمانی این است که من هفته ای یک بار او را به جلسه ببرم و قدم ها را با او کار کنم . برای او توضیح دادم که من دارای خانواده و تعهدات خدمتی هستم و شغلی دام که باید هفته ای بیش از 40 ساعت نیز کار کنم . او گفت که متوجه است که من مسئولیت های دیگری نیز دارم و بر مبنای توقعات هر دو طرف ، توافق کردیم که با یکدیگر کار کنیم .
لیکن وقتی شروع کردیم به کار کردن با یکدیگر ، به نظر می رسید که او توقعات متفاوتی از آن چه ما قبلا بر سر آن توافق کرده بودیم ، از من دارد . او زیرکانه به من گفت که سایر راهنما ها ، رهجو های شان را برای شام بیرون می برند ، به آن ها پول می دهند و اجازه می دهند که رهجو های شان برای تعطیلات آخر هفته به منزل آن ها بروند . من به او گفتم که قادر نیستم این گونه تعهدات را قبول کنم . لب و لوچه ی او آویزان شد . من یک بار دیگر فرصت پیدا کردم تا روی انگیزه ی تایید طلبی خود کار کنم . کاری که همیشه برای من سخت بودن . مجبور بودم اجازه دهم او به خاطر دست نیافتن به خواسته های اش از من عصبانی باشد ."

   "من در یک برنامه درمانی پاک شدم و به همین دلیل سعی میکنم با پذیرفتن رهجو در آن مکان ، دین خود را ادا کنم . این کار بعضی مواقع خیلی مشکل است چون این مرکز مقررات سختی دارد که من همیشه با آن ها موافق نیستم . با این وجود متوجه شده ام که این راهی است برای کمک به یک تازه وارد و امروز احساس می کنم خیلی چیزها برای ارائه به یک تازه وارد دارم ."

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan