Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

اﻟﻬﺎﻣﺎت ﺗﺎزه ای ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ"معتادان گمنام"

به همان نسبت که بهبودى ما پیشرفت مى‌کند، آگاهى ما نیز در مورد خود ودنیاى اطراف‌مان افزایش مى‌یابد. خواسته ها، نیازها، سرمایه‌ها ومسئولیت هاى‌مان براى ‌ما آشکار شده و به این درک مى‌رسیم که قدرتى براى تغییر دنیاى خارج نداشته و فقط مى‌توانیم خود را تغییر دهیم. برنامه معتادان‌گمنام، این امکان را براى ما به وجود آورده است که بتوانیم با بکارگیرى اصول روحانى از شدت درد زندگى بکاهیم.
ما بسیار خوشبختیم که این برنامه را داریم. در گذشته تعداد بسیار کمى از مردم اعتیاد را به عنوان یک بیمارى  مى‌شناختند و بهبودى، رویایى بیش نبود.
زندگى بدون موادمخدر مسئولانه و پر بار هزاران عضو ما، مؤثر بودن برنامه را به خوبى به تصویر مى‌کشد. امروز براى ما، بهبودى یک واقعیت است. ما با کارکرد قدم‌هاى دوازده‌گانه، شخصیت‌هاى درهم شکسته خود را دوباره از نو مى‌سازیم. معتادان‌گمنام، فضاى سالمى براى رشد است. ما بعنوان اعضاى یک انجمن یکدیگر را دوست داریم و قدر هم دیگر را مى‌دانیم و با هم از راه تازه زندگى‌مان مراقبت مى‌کنیم.
همان‌طور که در حال رشدیم، به مرور درک مى‌کنیم که مفهوم فروتنى، پذیرش سرمایه‌ها و کم و کسرهاى‌مان به طور توام است. چیزى که بیش از همه براى ما مهم است، این است که نسبت به خود احساس خوبى داشته باشیم. امروزه عشق، شادى، امید، غم و هیجان واقعى را حس مى‌کنیم و این احساسات مانند گذشته تحت تأثیر موادمخدر نیستند.
ما، گاه حتى پس از سال ها بودن در برنامه، در دام افکار سابق خود گرفتار مى‌شویم. باید به خاطر داشته باشیم که رعایت اصول اولیه، براى حفظ بهبودى مهم است. ما لازم است از الگوهاى فکرى قدیم خود اجتناب کنیم و عقاید کهنه را کنار بگذاریم و همچنین مراقب گرایشى که به رکود داریم باشیم. ما نمى‌توانیم بهاى رکود را بپردازیم، زیرا بیمارى ما در تمام مدت شبانه روز مشغول به کار است. اگر در زمان به کارگیرى این اصول بگذاریم احساس برترى یا حقارت بر ما غلبه کند، باعث انزواى خود مى‌شویم. خود را از دیگر معتادان جدا دانستن، به استقبال خطر رفتن است. جدایى از فضاى بهبودى و روحیه خدمت به دیگران، رشد روحانى ما را به تعویق مى‌اندازد و ما را از لحاظ روحانى ضعیف مى‌کند. رکود، ما را از نیت خیر، عشق و محبت دور نگاه مى‌دارد.
در صورت عدم تمایل به گوش دادن به حرف دیگران، نیاز به بهتر شدن را انکارکرده‌ایم. ما مى‌آموزیم که انعطاف داشته باشیم و وقتى حق با دیگران است و ما اشتباه کرده‌ایم، بدان اقرار کنیم. به همان نسبت که چیزهاى تازه‌اى به ما الهام مى‌شود، ما در خود احساس تر و تازگى بیشترى مى‌کنیم. ما باید روشن‌بینى و تمایل خود را حفظ کنیم و همیشه براى یک کار اضافه، یک جلسه اضافه، یک تلفن اضافه،کمک به یک تازه‌وارد براى یک‌روز دیگر پاک ماندن و غیره آماده باشیم. این کوشش‌هاى اضافه، در بهبودى ما نقش حیاتى دارد.
ما براى اوّلین بار در زندگى شروع به شناخت خود کرده و احساسات تازه‌اى را تجربه مى‌کنیم: مانند دوست داشتن و دوست داشته شدن و مى‌فهمیم که دیگران به ما اهمیّت مى‌دهند و ما هم غم‌خوار و نگران حال آن ها هستیم. کارهایى مى‌کنیم واز چیزهایى لذت مى‌بریم که قبلاً هرگز نمى‌توانستیم حتى فکرش را هم بکنیم. زمانى‌که مرتکب اشتباهى مى‌شویم، آن را قبول مى‌کنیم و از آن درس مى‌گیریم. شکست را تجربه مى‌کنیم و یاد مى‌گیریم که چه طور موفق شویم. در دوران بهبودى، اغلب مجبوریم با بحران هایى نظیر مرگ عزیزان، مشکلات مالى و یا طلاق روبرو شویم.   این ها واقعیات زندگى هستند و فقط به خاطر پاکى ما، ناپدید نمى‌شوند. بعضى از ما حتى  پس از سال ها پاکى، با بیکارى، بى‌پولى و بى‌خانه مانى روبرو شده‌ایم و خود را با این فکر که گویا پاک بودن زیاد هم براى‌مان فایده نداشته است، سرگرم کرده و باعث شده‌ایم که افکار و احساسات سابق، مانند افسوس، خشم و رنجش دوباره در ما زنده شوند. هر چقدر هم که ناملایمات زندگى براى ما دردناک باشند، مطلبى که واضح است، این است که ما نباید چیزى مصرف کنیم، حال هر چه که پیش آید فرقى نمى‌کند.
این برنامه، یک برنامه پرهیز کامل است، اما موقعیت‌هایى پیش مى‌آید که به خاطر عمل جراحى و یا زخم‌هاى عمیق جسمى، استفاده از دارو مى‌تواند مورد پیدا کند، البته این یک جواز مصرف نیست. براى ما، چیزى به نام مصرف بدون خطر وجود ندارد، زیرا بدن ما نمى‌تواند بین دارویى که دکتر براى درد تجویز کرده وچیزى که ما براى نشئگى خود تجویز مى‌کنیم، تفاوتى قائل شود. به عنوان معتاد، در این گونه مواقع مهارت ما در خود فریبى به حد اعلاى خود مى‌رسد. اغلب اوقات، مغزمان با تولید درد بیشتر، بهانه مصرف دوباره را براى‌مان فراهم مى‌کند. درچنین موقعیتى سپردن خود به نیروى برتر، حمایت راهنما و اعضاى دیگر، مى‌تواند ما را از تبدیل شدن به بدترین دشمن خود، حفظ کند. اگر ما در این شرایط با خود تنها باشیم، فرصتى براى غلبه بیمارى‌مان فراهم مى‌شود. مشارکت صادقانه، مى‌تواند ترس از لغزش را از میان ببرد.
بیمارى‌هاى سخت و جراحى‌هاى بزرگ مى‌توانند اشکالات به خصوصى در ما تولید کنند و به همین جهت لازم است پزشکان معالج ما اطلاعات دقیقى درباره اعتیادمان داشته باشند. باید به خاطر داشته باشیم که مسئول بهبودى و تصمیمات‌مان، نهایتاً خود ما هستیم، نه پزشکان ما. براى به حداقل رساندن این خطرات، چند طریق به خصوص را مى‌توان در نظر گرفت. بى‌حسى موضعى، استفاده نکردن ازداروهاى مشابه ماده مخدرى که قبلاً استفاده مى‌کرده‌ایم، قطع دارو قبل از تمام شدن درد و ماندن چند روز اضافى در بیمارستان براى برطرف شدن عوارض احتمالى ترک جسمى.
هر دردى بالاخره روزى تمام خواهد شد. با دعا، مراقبه و مشارکت، افکار خود را از تمرکز بر روى ناراحتى به دور نگاه مى‌داریم و قدرت حفظ اولویت‌هاى خود را پیدا مى‌کنیم. در این‌گونه مواقع در صورت امکان بسیار مهم است که ما در تمام ساعات با اعضاى انجمن در تماس و رابطه باشیم. این بسیار شگفت‌انگیز است که چطور مغز ما دوباره به حالات سابق برمى‌گردد و طرز تفکر قبلى دوباره زنده مى‌شود. اگر شما بدانید که ما تا چه حد مى‌توانیم بدون دارو، درد را تحمل کنیم تعجّب مى‌کنید. این برنامه، یک برنامه پرهیز کامل از هرگونه ماده مخدر است، امّادر صورتى که براى دردهاى شدید، از حداقل داروى تجویزى یک متخصص آگاه استفاده کردیم، نباید از این بابت احساس گناه بکنیم.
در دوران بهبودى، درد باعث رشد مى‌شود و ما متوجّه مى‌شویم که این‌گونه بحران‌ها در واقع موهبت‌هایى هستند که به ما فرصت مى‌دهند، با پاک زندگى کردن رشد خود را تجربه کنیم. قبل از بهبودى، ما حتى فکرش را هم نمى‌توانستیم بکنیم که مشکلات هدایاى خوبى هم با خود به همراه مى‌آورند. هدایایى نظیر پیدا کردن قدرت درونى و یا باز یافتن احساس احترام به خود که آن را از دست داده بودیم.
رشد روحانى، عشق و دل سوزى اگر با معتادان دیگر مشارکت نشوند، به خودى خود نطفه‌هاى عقیمى بیش نیستند. در این انجمن، ما با دادن عشق بدون شرط، عاشق‌تر و با مشارکت رشد روحانى خود، روحانى‌تر مى‌شویم.
رسانیدن این پیام به یک معتاد دیگر، ما را به یاد روزهاى اول خودمان مى‌اندازد. به خاطر آوردن احساسات و رفتار قبلى باعث مى‌شود که بتوانیم رشد فردى و روحانى خود را ببینیم. در جریان پاسخ‌گویى به سؤالات دیگران، فکر ما بازتر مى‌شود. اعضاى جدیدتر که براى ما یک منبع امید دائمى هستند، یادآور آنند که این برنامه کار مى‌کند. با کار کردن با تازه‌واردان، موقعیّت ارائه دانشى را که از پاک ماندن بدست آورده‌ایم، در زندگى خود پیدا مى‌کنیم.
ما آموخته‌ایم براى احترامى که به ما گذاشته مى‌شود، ارزش قائل شویم. از این‌که روى ‌ما حساب مى‌کنند بسیار خوشحالیم. شاید براى اولین بار در زندگى‌مان، سازمان‌هاى مختلفى در جامعه، خارج از NA، براى پر کردن کرسى‌هاى مسئولیت سازمان خود از ما دعوت کنند. امروزه در مورد مسائلى سواى اعتیاد و بهبودى افراد غیرمعتاد عقاید ما را مى‌پرسند و بدان اهمیت مى‌دهند. ما اکنون به شکل تازه‌اى ازخانواده خود لذت مى‌بریم و به جاى سربار بودن و باعث خجالت بودن، مى‌توانیم باعث افتخار آن ها بشویم. مسائل مورد علاقه شخصى ما اکنون مى‌تواند ابعاد گسترده‌ترى پیدا کند و مسائل اجتماعى، حتى سیاسى را در بر گیرد. سرگرمى‌ها و تفریحات، به شکل تازه‌اى براى‌مان لذت ‌بخش خواهد شد. وقتى مى‌بینیم که دیگران علاوه بر ارزش یک معتاد در حال بهبودى، به عنوان یک انسان هم براى‌ ما قدر و قیمت قائل هستند، احساس بسیار خوبى نسبت به خود خواهیم کرد.
راهنما بودن، باعث مى‌شود که نیروى کمکى نامحدودى به ما داده شود. ما سال ها به طرق مختلف مرتباً در حال گرفتن بوده‌ایم و اکنون هیچ کلامى نمى‌تواند آن آگاهى روحانى را که پس از ایثار حتى یک چیز کوچک پیدا مى‌کنیم، تشریح کند.
ما، حکم چشم و گوش یکدیگر را داریم . وقتى ما اشتباهى مى‌کنیم، دوستان درحال بهبودى‌مان با نشان دادن چیزى که خودمان نمى‌بینیم، ما را به راه راست هدایت مى‌کنند. گاه، ما در دام عقاید قدیمى خود، گرفتار مى‌شویم. لازم است براى حفظ اشتیاق خود به بهبودى و رشد روحانى، مرتباً افکار و احساسات خود را بررسى کنیم. این اشتیاق، به تداوم بهبودى ما کمک مى‌کند.
ما امروز حق انتخاب داریم. همان‌طور که این برنامه را به بهترین وجه ممکن دنبال مى‌کنیم، خودمحورى ما به مرور بر طرف مى‌شود و قسمت اعظمى از تنهایى وترس ما جاى خود را به عشق و اعتماد به انجمن مى‌دهد. کمک کردن به معتاد در عذاب یکى، از پربارترین تجربه‌هاى زندگى ماست. ما مایل به کمک هستیم و چون بامعتادان تجربه‌هاى مشترک داریم، به صورتى آن ها را درک مى‌کنیم که هیچ کس دیگر نمى‌تواند. ما حامل پیام امیدیم، زیرا مى‌دانیم که حالا یک طریقه زیست بهتر براى‌مان وجود دارد. ما از خود عشق مى‌دهیم، زیرا که به ما عشق بلاعوض داده شده است. همان‌طورکه دوست داشتن را یاد مى‌گیریم، زندگى‌مان ابعاد تازه‌ترى پیدا مى‌کند و درهاى به روی مان گشوده مى‌شود. عشق، مى‌تواند شور زندگى را از یک نفر، به نفر دیگر منتقل کند. ما با اهمیّت دادن به حال دیگران، مشارکت و دعا کردن براى آن ها، قسمتى از وجودشان مى‌شویم و با درک بى چون و چراى افکار و احساسات‌شان، به آن ها اجازه مى‌دهیم که آن ها هم قسمتى از وجود ما شوند.
همین‌طور که ما این کارها را انجام مى‌دهیم، از وادى تجربه روحانى عمیق عبورکرده و تغییر مى‌کنیم. دلیل پیدایش و لزوم تغییر این است که در عمل، شاید چیزى که مناسب یک مرحله از بهبودى است، براى مرحله بعدى مناسب نباشد. ما مرتب چیزهایى را که وظیفه خود را انجام داده‌اند را رها مى‌کنیم و اجازه مى‌دهیم خداوند با چیزى که مناسب مکان و زمان حال است، ما را براى گذشتن از مرحله‌اى که درآن هستیم راهنمایى کند.
همان‌طور که به مرور اتکاى به خدا در ما بیشتر مى‌شود و احترام به خود بیشتری پیدا می‌کنیم، متوجه مى‌شویم که دیگر لازم نیست در مقابل دیگران احساس حقارت یا برترى کنیم، خود بودن براى‌مان ارزش واقعى پیدا مى‌کند. غرورمان که زمانى بر همه چیز مسلّط بود، قدرت خودنمایى کمترى پیدا مى‌کند، زیرا که ما اکنون با خداوندى مهربان، هماهنگ شده‌ایم. ما در مى‌یابیم وقتى هواى نفس را زیر پا مى‌گذاریم، زندگى‌مان پربارتر، خوش‌تر و با ارزش‌تر مى‌شود.
ما، از قدرت تصمیم‌گیرى عاقلانه و عاشقانه برخوردار مى‌شویم و تصمیمات‌مان را، بر اساس اصول و ایده‌آل‌های واقعى و با ارزش زندگى‌مان مى‌گیریم. ما به کمک ایده‌آل هاى روحانى، به افکار خود شکل و جهت مى‌دهیم و آزادى آن را پیدا مى‌کنیم که به کسى که مى‌خواهیم باشیم، تبدیل شویم. ما اکنون مى‌توانیم با اتکا به خداى مهربان، برترس‌هاى گذشته خود غلبه کنیم. اکنون ایمان جاى ترس را گرفته و ما را از قید نفس خود آزاد مى‌کند.
در بهبودى، سعى مى‌کنیم سپاس گزارى را بیاموزیم. ما از بابت خدا آگاهى مداوم شاکریم. هرگاه با مشکل لاینحلى روبرو مى‌شویم، از خدا مى‌خواهیم کارى را که نمى‌توانیم براى خود انجام دهیم، براى‌مان انجام دهد.
بیدارى روحانى یک جریان مداوم است و ما به نسبت رشد معنوى خود، مى‌توانیم واقعیات را از زوایاى بازترى نگاه کنیم. بازگذاردن دریچه افکار در برابرتجربه‌هاى تازه روحانى و جسمانى، کلید آگاهى عمیق‌تر است. همان‌طور که ما ازلحاظ روحانى رشد مى‌کنیم، با احساسات خود آشنا مى‌شویم و با هدف زندگى خود هماهنگى پیدا مى‌کنیم.
با دوست داشتن خودمان، قابلیت دوست داشتن واقعى دیگران را نیز پیدا مى‌کنیم. این بیدارى روحانى، محصول زندگى به روال برنامه است و ما مى‌بینیم که بر خلاف گذشته، اکنون جرأت پیدا کرده‌ایم که دوست بداریم و مهربانى کنیم.
در دوران مصرف، قواى فکرى و عاطفى عالى ما، مانند وجدان و عشق، شدیداً تحت تأثیر مصرف موادمخدر قرار گرفته بودند. علم زندگى، به حدود حیوانى تنزل کرده بود و ما در داخل وجود خود، مرده بودیم. ممکن است این کلمات افراطى به نظر برسد، اما اکثر ما در چنین حالاتى بوده‌ایم.
در بهبودى، آرزوهاى ما به مرور و به وقت خود برآورده مى‌شوند. البته ما نمى‌گوییم، حتماً همگى‌مان مشهور و ثروت مند مى‌شویم، اما مى‌دانیم که با آگاه شدن از خواست خدا، آرزوها، در بهبودى به حقیقت مى‌پیوندد.
یکى از معجزات ادامه‌دار بهبودى، تبدیل شدن ما به یک عضو سازنده ومسئول اجتماع مى‌باشد، امّا لازم است در مورد کارهایى که با شهرت، غرور و یا زرنگى و سفسطه سر و کار داشته و مشکل آفرینند، محتاط باشیم. ما اگر مى‌خواهیم عضویت‌مان به عنوان یک فرد مسئول و سازنده در اجتماع ادامه پیدا کند، لازم است بهبودى خود را در رأس هر چیز دیگرى قرار دهیم.  NA مى‌تواند بدون بقاى ما ادامه پیدا کند، ولى ما بدون NA  نمى‌توانیم.
معتادان‌گمنام، تنها یک وعده به ما مى‌دهد و آن آزادى از اعتیاد فعال است، راه‌حلى که ما را سال ها گیج و مبهوت کرده بود. ما از زندان‌هاى خود ساخته، آزادخواهیم شد.
وقتى ما فقط براى امروز زندگى مى‌کنیم، اصلاً نمى‌دانیم که در آینده چه اتفّاقى براى‌مان خواهد افتاد و اکثر  از این که چطور مسائل، خود به خود درست از آب در مى‌آیند، تعجّب مى‌کنیم. ما در زمان حال و در همین جا در حال بهبودیم و به آینده مانند سفری هیجان انگیز نگاه مى‌کنیم. اگر ما در موقع ورود به این برنامه، لیست انتظارات خود را در جایى نوشته بودیم، بعد  متوجّه مى‌شدیم که سر خودمان را کلاه گذاشته‌ایم. مشکلات لاینحلى که ما قبلاً براى زندگى کردن داشته‌ایم، اکنون به سلامتى تغییر کرده‌اند. بیمارى ما از فعالیت بازداشته شده و حالا دیگر هر چیزى براى ما امکان دارد.
ما به مرور روشن‌بین‌تر مى‌شویم و در تمام موارد زندگى به ایده‌هاى جدید خوش‌آمد مى‌گوییم. با درست گوش دادن، چیزهایى مى‌شنویم که واقعاً به دردمان مى‌خورد. قابلیت گوش دادن، موهبتى است که به نسبت رشد روحانى ما رشد می‌کند و پذیرفتن این موهبت، باعث مى‌شود که زندگى مفهوم تازه‌اى پیدا کند. ما اگر مى‌خواهیم چیزى به ما داده شود، اول باید حاضر باشیم که از خود چیزى بدهیم.
در بهبودى، مفهوم تفریح براى‌مان عوض مى‌شود. ما اکنون آزادیم که از چیزهاى ساده‌اى چون رفاقت و زندگى کردن در شرایط طبیعى، لذت ببریم. ما آزاد شده‌ایم تا درک تازه‌اى از زندگى پیدا کنیم. وقتى ما به گذشته خود مى‌نگریم، به خاطر زندگى تازه‌مان احساس سپاسگزارى مى‌کنیم، زیرا با آن حوادثى که در گذشته ما رخ داده است، ما اکنون حقیقتاً نمى‌بایستى در این جا باشیم.
ما در دوران مصرف، پیش خود فکر مى‌کردیم که خیلى لذت مى‌بریم و هر کس که چیزى مصرف نکند، نصف عمرش بر باد رفته است. روحانیت به ما امکان مى‌دهد که زندگى را در غنى‌ترین فرم آن تجربه کنیم و به خاطر آن چه که هستیم وکارهایى که در زندگى کرده‌ایم، سپاس گزار باشیم. از همان اوائل بهبودى، ما متوجه شدیم که خوشحالى ربطى به مادیات ندارد و از درون خود ما سرچشمه مى‌گیرد. ما وقتى خودمشغولی را به کنار مى‌گذاریم، تازه مى‌فهمیم که شادى، خوشى و آزادى چه معنایى دارد. ما وقتى صادقانه و از ته‌دل مشارکت مى‌کنیم، خوشحالى غیرقابل وصفى در خود احساس کرده و دیگر لزومى نمى‌بینیم که براى پذیرفته شدن، دروغ بگوییم.
برنامه بهبودى معتادان‌گمنام، فقط یک زندگى بدون موادمخدر نیست و مفهوم عمیق‌ترى دارد. این طریقه زندگى، نه تنها بهتر از آن جهنمى است که ما در آن زندگى مى‌کردیم، بلکه از هرگونه زندگى که در هر وقت دیگر نیز کرده‌ایم، بهتر است.
ما راه نجاتى پیدا کرده‌ایم که مى‌بینیم براى دیگران هم کار مى‌کند و همه روزه الهامات تازه‌ترى نیز به ما خواهد شد.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan