سوء استفاده در محدوده رابطه ی راهنما و رهجو
حضور در یک رابطه راهنما و رهجویی توام با سوء استفاده می تواند به شدت باعث تضعیف روحیه شود و بهبودی ما را به خطر بیاندازد . یکی از نعمت هایی که NA به ما ارزانی می دارد ، توانایی داشتن یک زندگی با عزت است . معتادان گمنام به ما می آموزد که بی قید و شرط عشق بورزیم و به دیگر معتادان در حال بهبودی کمک کنیم . اگر چه ممکن است در بهبودی بعضی مواقع پس رفت کنیم و رفتارهای قدیمی و مخرب خود را از سر بگیریم . چه به عنوان راهنما ، چه رهجو می توانیم درد و آزار تحمیل کنیم و باعث رنج یک معتاد هم درد شویم .
در اعتیاد فعال ، تنها راهی که بلد بودیم از آن طریق با انسان دیگری رابطه برقرار کنیم ، تخریب خود و سوء استفاده از دیگران بود . این الگوهای قدیمی می تواند کار را برای مدتی حتی در دوران بهبودی سخت کند تا بتوانیم قضاوت کنیم که رابطه سالم است یا نه .
"راهنمای اول من عادت داشت درخواست های زیادی از من بکند . مثلا : خانه ی او را تمیز کنم ، لباس هایش را به خشک شویی ببرم ، خانه اش را رنگ گنم ، به باغچه رسیدگی کنم و کارهایی از این قبیل . او برای نظافت خانه به من پول می داد اما نه دست مزد کافی . و همیشه می خواست کارهای اضافه بر آن نیز انجام دهم . همیشه احساس میکردم باید دین خود را ادا کنم و فکر می کردم انجام این کارها راهی برای ادای دین است . اما کم کم این احساس به من دست داد که مورد سوء استفاده قرار گرفته ام . خیلی سخت بود تا تصمیم بگیرم که به او نه بگویم ، یا برای انجام کارهای اضافی از او در خواست دست مزد کنم . چون به هر حال در آن زمان بی کار بودم . سخت بود که چیزی بگویم . فکر می کردم که اگر نه بگویم ، او دیگر مرا دوست نخواهد داشت . در شرایط وحشتناکی قرار داشتم . گیر افتاده و پر از رنجش بودم . هر بار که او به من زنگ می زد ، فکر می کردم که حتما به خاطر این است که چیزی از من میخواهد . حالا که خودم راهنمای چند نفر هستم ، به یاد می آورم که چه احساس داشتم ، و وقتی این فکر به مغزم خطور می کند تا یکی از رهجو هایم کاری را برای ام انجام می دهد ، سعی می کنم که مطمئن باشم از او سوء استفاده نمی کنم و آن دست مزدی که باید به دیگران پرداخت کنم به او هم می پردازم ."
گفتن حرف هایی را که آزار دهنده ، توهین آمیز ، یا تحقیر کننده باشد ، می توان به نوعی سوء استفاده تعبیر کرد . ممانعت از این که یک معتاد احساس عزت و احترام به خود کند نیز نوعی سوء استفاده است ، هم چنین اگر ما رفتارهای افراطی داشته باشیم ، مانند آزار و اذیت جنسی ، تهدید به صدمه زدن به خود یا دیگران جهت جلب توجه ، یا توهین و فحاشی به کسی که اجازه نیم دهد مسائل طبق میل ما پیش رود . سوء استفاده آن قدر اشکال مختلفی دارد که غیر ممکن است بتوانیم آن ها را به فهرست در آوریم . در حالی که بعضی از اشکال سوء استفاده واضح و روشن هستند ، بعضی دیگر ممکن است آشکار نباشند . چیزی که به نظر سوء استفاده می اید ممکن است به نظر دیگران سوء استفاده نباشد . لازم است ما دائم در رابطه با احساس خود در مورد رابطه راهنما و رهجوی مان تراز بگیریم .
"من راهنمای خود را به خاطر این که قوی بود و به نظر می رسید که می داند در زندگی چه می خواهد انتخاب کردم . من راه خود را گم کرده ام و خواهان راهنمایی های واضح و روشن بودم که چه گونه برنامه را کار کنم . بعد از این که قدم دوم را شروع کردیم او مصرانه از من خواست تا باورهای مذهبی او را بپذیرم ، در ابتدا با او کنار آمدم چون به نظر می رسید ایده ی او از نیروی برتر به خوبی برایش کار کرده است . او به من گفت که باید تغییرات بزرگی در درک خود از نیروی برتر ، از طریق دعا کردن و نحوه تعلیم و تربیت فرزندان خود به وجود آورم . پس از ان گفت : که اگر زن ام این ایده ها را نپذیرفت باید او را ترک کنم و او گفت اگر به حرف های او عمل نکنم دچار لعنت ابدی می شود.
گیج شده بودم . می خواستم که حالم ام خوب شود و برای همین به خودم قول داده بودم تا هر کاری که راهنمای ام گفت انجام دهم ، ولی بعد احساس می کردم که گیر افتاده ام و تهدید شده ام . در نهایت با دوستان خود صحبت کردم و آن ها مرا حمایت و تشویق کردن که راهنمای خود را عوض کنم .
سخت بود که بخواهم به راهنمای ام بگویم که تصمیم دارم این رابطه را قطع کنم ، به خصوص وقتی که به من گفت در نتیجه این تصمیم زندگی ام بدتر خواهد شد . چند سالی طول کشید تا توانستم باور کنم که نیروی برترم واقعاً دوباره از من مواظبت خواهد کرد . ایمان من به مردم و برنامه واقعاً لطمه خورده بود و خدا را شکر می کنم که دوستان خوب گروه خانگی و وقت زیادی داشتم که به من کمک کردند تا از این مرحله عبور کنم .. چند سال بعد این شخص از من جبران خسارت کرد . بخشیدن و دوباره اهمیت دادن باعث شد احساس خوبی به من دست دهد ."