اعتیاد نوعی بیماری خانوادگی است که بر روابط شخص با نزدیکانش تاثیر می گذارد والدین ، همسر ، دوستان – همکاران و تمامی افراد علاقمند به معتاد از رفتار نابهنجار او در رنجند و سعی بر کنترل اوضاع بوجود آمده دارند و احساس شرم می کنند بزودی ترس به سرآغشان می آید و احساس گناه می کنند و خود را مقصر و مسئول فرد مصرف کننده می دانند و سرانجام این امر موجب بیماری آنها می شود مشاهده اینکه فرد مورد علاقه ما ذره ذره با مواد مخدر خود را نابود می سازد، بسیار سخت و طاقت فرسا است آنها در مقابل دیدگان ما آرام آرام رو بزوال می روند و ما قادر نیستیم آنها را از مصرف باز داریم .
اگر مصرف کننده همسر ما باشد می بینیم که وضعیت اقتصادی خانه روز بروز بد و بدتر می شود، تا آنجا که تمام اندوخته خانواده از بین می رود و هنگامی که مصرف کننده فرزند ماست تمام آمال و آرزوهایی که برای او داشتیم شروع به پژمردن و از بین رفتن می کند نگرانی ها شروع می شود مسئولیت های او را بر عهده می گیریم و با استفاده از بهانه و عذر تراشی سعی می کنیم، او را پناه داده و حمایت کنیم این تشویش و نگرانی ماست و در نتیجه در واقع تبدیل به منبع برآورده کردن نیاز آنها می شویم .
نگرانی خانواده زمانی آشکار می شود که ما سعی بر کنترل مصرف فرد معتاد می کنیم و همانند یک بازرس وسائل شخصی و مکان های رفت و آمد او را برای یافتن مواد مخدر با ابزار مصرف مورد کنکاش و جستجو قرار می دهیم ذهنمان مشغول می شود که فرد مصرف کننده کجاست ؟ چه می کند ؟ چگونه می توانیم میزان مصرف موادش را تحت کنترل خود درآوریم ؟ می خواهیم باور کنیم که مشکل بخودی خود حل می شود . حتی در اوج سختی با وجودی که خود می دانیم چنین نیست ؟ قولهایش را باور می کنیم و شروع به تظاهر می کنیم ، اما در واقع ناراحت و نگرانیم ، چون احساسمان به ما می گوید که اشتباهی در این میان وجود دارد و در این مرحله قربانی افکار می شویم .
در اوج ناامیدی خود در جستجوی پاسخ مناسبی هستیم ما به جلسات خانواده های معتادان آمده ایم ، چون بار مسئولیت های بسیاری را متحمل شده ایم و شدیدا احساس تنهایی می کنیم ما به این مکان آمدیم تا رفتار معتاد خود را تغییر دهیم اما خیلی زود درمی یابیم این ما هستیم که باید افکار و رفتار خود را تغییر دهیم در اینجا افرادی را ملاقات می کنیم که ما را درک می کنند و حاضرند تجربیات، نیرو و امید و آرزوهای خود را با ما تقسیم کنند.
در جلسات خانواده های معتادان می آموزیم که چگونه برای امروز زندگی کنیم . از برنامه ریزی دست بر می داریم و یاد می گیریم که چگونه با احساس گناه و تشویش و افکار کنار بیائیم . به خود می نگریم و انرژی خود را در جایی بکار می گیریم که قدرت تغییرش را داریم.
اگر اراده کنم و کناری بایستم و بگذارم اراده خداوند انجام شود خود را از نگرانی شخصی و احساس غلط مسئولیت پذیری رها می سازم.