ترسها و توقعات
جبران خسارت همیشه هم یک کار دشوار و خسته کننده نیست . ما اغلب از تصور ترمیم یک رابطه قدیمی دچار هیجان نیز می شویم . ما ممکن است ببینیم که با خوشحالی منتظر تسکین و آرامشی هستیم که جبران خسارت به همراه خواهد داشت . اگرچه اکثر ما از بعضی جبران خسارتهایی که بدهکاریم ، ترس داریم ، ولی ممکن است از این بترسیم که اگر از لحاظ مالی جبران خسارت کنیم ، دیگر پولی برای خودمان باقی نمی ماند . ما ممکن است از طرد شدن ، یا انتقام جوئی طرف مقابل یا چیزهای دیگر بترسیم .
اگر ما هرگز با قدم نهم تجربه ای نداشته ایم ، درواقع داریم به کار ناشناخته ای مبادرت می ورزیم . ما مطمئن نیستیم که درست قبل ، در حین ، و بعد از جبران خسارت چه احساسی خواهیم داشت . ممکن است در یک لحظه بیش از حد احساس اعتماد به نفس داشته باشیم و لحظه ای بعد فکر کنیم که کاملاً برای ادامه قدم نهم ناتوان هستیم . حال وقت آن رسیده است تا این موضوع بسیار مهم را درک کنیم که چیزهایی را که احساس می کنیم ، لزوماً واقعیت امر نیستند . صرف اینکه ما از چیزی ترس داشته باشیم ، به این معنی نیست که آن مسئله واقعاً ترس آور است . از طرف دیگر احساس هیجان و خوشحالی هم نمی تواند نشانگر واقعیت جبران خسارت ما باشد . بهترین کار این است که توقعات خود در مورد اینکه طرف مقابل با جبران خسارت ما چگونه برخورد خواهد کرد ، را رها کنیم .
· چه ترسهایی از جبران خسارت کردن ، دارم ؟ آیا نگران هستم که کسی مرا طرد کند یا از من انتقام بگیرد ؟
· چگونهه در قدم نهم به تسلیم عمیقتری در برابر برنامه نیاز داریم ؟
· خسارت مالی چطور ؟ آیا ایمان دارم که خداوند به آنگونه که او را درک می کنم مطمئناًً مایحتاج مورد نیاز را در اختیار من قرار خواهد داد ، حتی اگر من در جبران خسارت از خودگذشتگی و ایثار داشته باشم ؟
فرق نمی کند که ما چه مدت است که پاک هستیم یا تا بحال چند بار قدمها را کار کرده ایم ، ما به طور حتم باز هم در اغاز مجدد یک قدم ترسها و توقعات خاص خود را داریم . این مورد خصوصاً اگر از قبل تجربه کارکرد قدمها را داشته باشیم ، صدق می کند . در واقع امکان اینکه در قدم نهم نوعی دلسردی در ما بوجود آورد ، زیاد است .
برای مثال ، خیلی ها ممکن است در این قسمت ، درمورد تجربه گذشته خود از جبران خسارت فکر کنند که بعضی از آن موارداحتمالاً مثبت و مفید بوده . اگر از یکی از عزیزان خود که با آغوش باز رفتار آشتی جویانه ما را پذیرفته ، جبران خسارت کرده باشیم ، احتمالاً در نتیجه احساس امید و سپاسگزاری عمیقی به ما دست داده . ما امیدوار شده بودیم که رابطه ما با آن شخص بهتر و بهتر شود ، و سپاسگزار بوده ایم از اینکه بخشیده شده ایم و جبران خسارت ما مورد قبول واقع شده است .
ممکن است باور کردن این مسئله که اینگونه تجارب می توانند در جبران خسارتهای بعدی به ضرر ما باشند ، قدری سخت باشد زیرا این تجارب می توانند باعث بشوند که ما باور کنیم که نتیجه تمام جبران خسارتهای ما باید به همان خوبی باشند ، و وقتی این اتفاق نیفتد ، احساس سرخوردگی و شکست خواهیم کرد یا ممکن است تشخیص دهیم که اینگونه جبران خسارتها نمی توانند ملاک و معیار باشند ، و به همین علت ، عدم اطمینام از دست یافتن به نتیجه دلخواه در بعضی موارد ، باعث شود تا بیمناک شویم و جبران خسارت را به تعویق اندازیم . اگر دریابیم در دام اینکه نتیجه جبران خسارتهای خود را حدس بزنیم ، گیرافتاده ایم ،بهتر ایت که یکبار دیگر هدف قدم نهم را بررسی و بر روی آن تمرکز کنیم .
قدم نهم برای این است که راهی جهت اصلاح صدماتی که در گذشته باعث شده ایم در اختیار ما بگذارد . باید به خاطر داشته باشیم که جبرا ن خسارت دارای سه مفهوم اصلی و اولیه می باشد : عزم یا همان ثبات قدم ، ترمیم یا اصلاح ، جبران یا همان تلافی . عزم یا ثبات قدم ، اشاره به این موضوع دارد که جهت یافتن راه حلی برای مشکلمان باید از شر مسائلی که ما را قبلاً به ستوه آورده و آزارمان می دادند رها شویم . ترمیم یا اصلاح بر این دلالت دارد که چیزی که به آن صدمه زده ایم را به حالت و شرایط اولبه خود برگردانیم ، که می تواند یک رابطه و یا کیفیتی مانند اعتماد که در یک رابطه وجود داشته است را شامل گردد . یا شاید بتوانیم آبروی از دست رفته خود را بازگردانیم . جبران یا تلافی ، خیلی به ترمیم یا اصلاح نزدیک است اما در رابطه با قدم نهم به معنی برگرداندن چیزی- چه مادی ، چه معنوی به صاحب اصلی آن می باشد . راهنمای ما می تواند کمک کند تا در هریک از این مفاهیم کند و کاو کنیم یا به ماهیت واقعی جبران خسارت پی ببریم و بر روی کاری که قرار است انجام دهیم تمرکز کنیم . فقط از طریق طی نمودن این فرآیند است که ما می توانیم منافعی که قدم نهم به همراه می آورد را تشخیص دهیم . منافعی که اول از همه ممکن است از آن آگاه شویم ، احساس آزادی و عدم داشتن و خجابت است و ممکن است به مدت زمانی از بهبودی و چند تجربه از جبران خسارت نیاز داشته باشیم ، تاهدایای روحانی قدم نهم را نیز تشخیص دهیم : هدایایی مانند ، آگاهی مداومتری از احساسات دیگران و تأثیر رفتارهای ما برآنها ، احساس نشاط از اینکه توانسته ایم برروی یک زخم قدیمی مرهم گذاریم ، و توان اینکه افراد دور و بر خود را دوست داشته باشیم و بپذیریم .
· چه ترسها و توقعات دیگری در مورد جبران خسارت دارم ؟
· چرا مهم نیست که عکس العمل طرف مقابل به جبران خسارت من چه باشد ؟ این مسئله چه رابطه ای با هدف روحانی قدم نهم دارد ؟
· چگونه می توانم از معتادان در حال بهبودی دیگر ، راهنمایم ، و نیروی برترم به عنوان یک منبع قدرت د ر این فرآینداستفاده کنم ؟