بخشش
رشد روحانی که ما از طریق جبران خسارت مستقیم پیدا می کنیم ، اغلب به مقدار تلاش ما برای دست یافتن به آمادگی روحانی بستگی دارد . ما با رها کردن باورهایی که ممکن است باعث شک و دودلی ما شوند یا مانع توانایی ما در انجام جبران خسارت همراه با فروتنی ، پذیرش ، و ایمان گردند ، شروع می کنیم .
مسئله ای که برای اکثر ما مشکل ساز می باشد ، این است که ما اغلب به اشخاصی جبران خسارت بدهکاریم که آنها نیز به ما خسارت زده اند ، این ممکن است شامل پدر و مادر ، یا عضوی از خانواده که از ما سوءاستفاده کرده ، یا شامل دوستی که در حق ما نارفیقی کرده ، یا صاحبکاری که با ما عادلانه رفتار نکرده ، و .... گردد . در قدمهای قبلی ما تلاش فراوانی کرده ایم تا کارهایی که آنها در حق ما انجام داده اند را از کارهایی که ما درحق ایشان انجام داده ایم ، جدا کنیم . ما می دانیم که نقش ما در آن شرایط دقیقاً چه بوده است ، و می دانیم که چرا داریم جبران خسارت می کنیم . در حالیکه آماده می شویم تا جبران خسارت مستقیم و رو در روی را انجام دهیم ، لازم است که دقیقاً این مسئله برایمان واضح باشد که ما برای نقش خودمان در آن ماجرا جبران خسارت می کنیم . ما نباید از روی اجبار و ناگزیر بودن جبران خسارتهای ضمنی و دو پهلو انجام دهیم . ما مسئول رفع و رجوع هیچ چیز نیستیم . به خاطر داشتن این مسئله به ما کمک می کند تا در طول مدت انجام جبران خسارت هایمان بر روی هدف خود تمرکز کنیم و برای این مسئله که جبران خسارت ما با چه عکس العملی روبرو می شود یا اینکه اگر شخص مقابل هم به ما خسارت زده باشد ، آیا از ما جبران خسارت خواهد کرد یا نه ، اهمیتی قائل نشویم .
اگرچه ، بعضی از مواقع خسارتی که به ما زده شده آنقدر بزرگ است ، که شاید بهتر باشد ما جبران خسارت خود را بزای مدتی به تعویق اندازیم . برای مثال اکثر ما در دوران کودکی از لحاظ احساسی ، جسمی ، و یا جنسی مورد سوءاستفاده یکی از اقوام نزدیک خود قرار گرفته ایم . اگر چه ما نقشی در این ما جرا نداشته ایم و جبران خسارتی برای آن بدهکار نیستیم ، اما ممکن بعدها از همان شخص پول دزدیده باشیم و یا به او خسارت جسمی یا مالی زده باشیم . بنابراین برای آن دزدی ، صدمه جسمی ، و یا خرابکاری جبران خسارت بدهکاریم . سؤالی که اینجا مطرح می شود ، این نیست که آیا باید جبران خسارت بکنیم یا نه ، بلکه زمان و چگونگی جبران خسارت مطرح می شود ، ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا ما آماده شویم که جبران خسارت مناسبی انجام دهیم ، و این مسئله هیچ اشکالی ندارد . ما صبر می کنیم ، و به کار کردن با راهنمای خود ادامه می دهیم .
لازم است قبل از اینکه از افراد جبران خسارت نمائیم ، سعی کنیم تا آنها را به خاطر صدمه ای که به ما زده اند ببخشیم . ما نمی خواهیم بنشینیم و از کسی جبران خسارت کنیم ، در حالیکه از دست او به شدت عصبانی هستیم . چون هر قدر هم که سعی کنیم تا این حالت را پنهان کنیم ، باز در رفتار ما تأثیر خواهد گذاشت و نمایان خواهد شد . تظاهر به بخشش و جبران خسارت نمی تواند مؤثر واقع شود .
تفاوت زیادی بین موقعیتی که ما علیرغم میل و اراده خود صدمه دیده ایم ، با موقعیتی که ما در آن نقش داشته ایم و به واسطه آن صدمه دیده ایم ، وجود دارد . برای اکثر جبران خسارتهایی که از دست طرف مقابل بخاطر رفتار بدش عصبانی هستیم ، لازم است که از خود سؤال کنیم آیا کاری کرده ایم تا باعث شود آنها بدانگونه با ما رفتار کنند . برای مثال ، ممکن است ما از دست پدر و مادر خود خشمگین باشیم که اجازه نداده اند تا تعطیلات آخر هفته را خارج از منزل باشیم – مثلاً در گردهمائی جلسات معتادان گمنام شرکت کنیم اما وقتی بخاطر آوریم که چند بار قبلاًبه آنها در مورد خارج شدن از منزل دروغ گفته ایم و هر بار نشئه به خانه برگشته ایم ، آن وقت به آنها حق می دهیم که به ما اطمینان نداشته باشند و درک می کنیم که لازم است تا بیشتر صبر کنیم و سعی کنیم تا اعتماد آنها را جلب کنیم ، یا ممکن است خودخواه بوده ایم و بیشتر و بیشتر از دوستان خود دوری گزیده باشیم . بعد وقتی که به آنها نیاز داشته ایم در دسترس ما نبودند و به همین خاطر ما از آنها عصبانی هستیم و رنجش داریم . به یاد آوردن اینکه ما خود باعث غم و اندوه برای خود شده ایم به ما کمک می کند تا افرادی که باعث آزار ما شده اند را ببخشیم . طریق دیگری که ما می توانیم برای بخشش کسانی که به ما صدمه زده اند برگزینیم ، این است که از خود خارج شویم و به اینکه زندگی دیگران چگونه است فکر کنیم . شاید کسانی که به ما صدمه زده اند ، مشکلاتی داشته اند که باعث شده تا آنها نسبت به نیازهای دیگران حساسیت کمتری داشته باشند . شاید راهنمای ما به خاطر اینکه فرزندش در زندان بوده ، در هفته گذشته وقت نکرده تا جواب تلفن ما را بدهد شاید بهترین دوست ما بلافاصله بعد از طلاقش به ما گفته باشد که رابطه ما ناسالم است و باید قطع شود ، یا شاید صاحبکار ما به علت نگرانی جهت نداشتن پول کافی برای پرداخت حقوق ها ، از کار و زحمت ما تقدیر نکرده باشد . ما معمولاً وقتی که می فهمیم ، شخصی که از او رنجش داریم ، مشکل دردناکی داشته است ، احساس حقارت و کوچکی می کنیم . ممکن است که ما بتوانیم بخشنده تر و مهربانتر باشیم اگر از اول تصور ما از افراد این باشد که نیت آنها خیر است ، و اگرهم کسی با ما نامهربان است به این علت است که او خود درد و رنج زیادی دارد که باعث از مسیر واقعی خود خارج شود .
اولین و مهمترین کار جهت پیدا کردن آمادگی روحانی لازم برای جبران خسارت ، این است که به منبع قدرت و عشق موجود در نیروی برتر خود چنگ اندازیم . تفکر در مورد بخشش خداوند مهربان برای ما در زمانهایی که باعث آزار دیگران شده ایم ، به ما کمک می کند تا با دیگران با بخشش و عشق بیشتری رفتار کنیم . استفاده از نیروی برتر به عنوان نیروی حمایت کننده باعث می شود تا احساسات و عکس العملهای منفی نسبت به جبران خسارتهای ما نتوانند امید را از ما بگیرند . ما می توانیم با دعا و مراقبه قبل از هر جبران خسارت تمرکز لازم را بدست آوریم .
· آیا جبران خسارت به کسانی که آنها هم به من صدمه زده اند ، بدهکار هستم ؟
· آیا همه آنها را بخشیده ام ، کدامیک را هنوز نبخشیده ام ؟ آیا همه راههای فوق را برای بدست آوردن احساس و روحیه بخشش گری امتحان نموده ام ؟ راهنمای من در این مورد چه می گوید ؟