Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

معتاد شدن را انتخاب نکردیم

چرا ما معتاد شدیم؟

 

غرور- ترس – خودبینی – خودپسندی – زخم های عمیق دوران کودکی – عدم واقع بینی – طبع و ذائقه و لامسه و باصره ناخوشایند – فکر و ذهن و روح بیمار – دوست دارم دلم می خواهد – این احساس که هیچ کس دوستم ندارد.

 

مسدود کردن راه خیر و صلاح- عدم اطمینان از آینده ای شاد – فرار از خود- احساس قربانی بودن گریه هاو گفتگوهای شدید درونی و جدل با آنها- میل به انتقام جویی- احساس حقارت – مقصر دانستن همه چیز و همه کس الا خود – شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت – انزجار و بیزاری از خود – احساس گناه از سوء استفاده های جنسی خود و دیگران.

 

ماندن در رنج های کودکی – ندانستن راه خروج- ناامنی در تمام موارد- ناتوانی در هضم واقعیات- سرزنش،تحقیر و مقایسه دیگران- دائم انگشت را به طرف سوژه و اشخاص چرخاندن و نگه داشتن- ذخیره دردها و رنجها و عدم پذیرش شادکامی- عصبانیت شدید از روند عادی زندگی.

 

نگرانی مدام- بروز دادن عواطف و احساسات منفی – ناتوانی در برقراری رابطه با دیگران- ندانستن چگونگی حال خود- انباشته کردن آزارها و دردهای کهنه و قدیمی روی هم و استشمام گازهای متعفن آن بصورت دائم.

 

حساسیت بسیار بالا و شدید- نفی کامیابی و موفقیت- بی ارزش دانستن خود – به ستوه آمدن از دست همه چیز و همه کس- زندگی و روند آن را پوچ و مسخره انگاشتن- نفی تمام ارزشهای بیرونی و درونی- یاس مفرط- عدم اعتقاد به شکوفا شدن- هجوم اندیشه های منفی – اعتقاد راسخ به مجازات شدن و اینکه نمی توان در این جامعه نفس کشید- احساس فشار بیش از حد و ترس از بیان عقیده.

 

نفی اقتدار خود و احساس زبونی و نداشتن جسارت و شهامت- انعطاف ناپذیری و کوشش جنون آمیز برای اثبات عقاید شخصی خود- احساس درماندگی- با یک دست دو هندوانه برداشتن- در زندگی مورد قبول دیگران را به روی خود بازکردن- جلوگیری از احساسات رقیق و جلوی اشک خود را گرفتن- دائم به فکر اینکه دیگران چه می گویند- پذیرش تحقیر و سرزنش دیگران- سنگ زیرین آسیا بودن.

 

بیش از توانایی خود بار برداشتن- در گذشته ماندن- دائم در حال مسابقه بودن برای پذیرفتنی ساختن خود- ناامیدی محض- در طرح ها و اندیشه ها و آرزوهای خود گیر کردن-نپذیرفتن عقل و خرد و فهم و شعور- دودلی و انزجار- عدم تعادل با زندگی – نفی معنویت خود و دیگران- رها نکردن عقاید کهنه- استدلال های نامتعادل- تعصب درونی و بیرونی برای اثبات خود-احساس ناتوانی برای عوض کردن دیگران- از حدود توانایی خود پا را فراتر نهادن- داشتن عقاید بسته و دردآور-ماندن در وضعیتی که از آن نفرت داریم و احساس شدید خستگی و از کار افتادگی- نیاز شدید به عجول بودن و اینکه هنوز نکاشته می خواهیم درو کنیم- فلج شدن ادراکمان و مغشوش شدن مغز به واسطه ترسهای بیشمار- فقدان تحرک ذهنی.

 

واکنشهای شدید نسبت به شکستها و ناامیدی ها- آزار دیدن در امور شغلی،خانوادگی،اجتماعی، فرهنگی سیاسی و اقتصادی- سوء هاضمه عاطفی- واکنش خشونت آمیز نسبت به عقاید و اعمال دیگران- سرسختی شدید و فشار ذهنی و روحی- پافشاری در خود بودن و ایجاد و وضع قوانین و سعی در اجرای آن بطور یک طرفه- اصرار در اثبات خود- کنار نیامدن با آنچه که بطور حقیقی در جریان است.

 

نفی کامیابی - خشم از تصمیم گیریهای نادرست و ادامه دادن آن- بطور دائم خود را شکست خورده.

 

دانستن و به دنبال عدالت بودن و بطور پیوسته دیگران را محکوم کردن و انگ زدن- آشفتگی خود و خانواده- از دست دادن اختیار همه چیز- فرار از خود و ادراکی که از همه چیز و همه کس داریم- غیبت و بدگوئی از همه چیز و همه کس تا جائیکه کل اندیشه و افکار و ضمیر ما فاسد شود.

 

خودکشی روزمره که چرا پیشرفت آسان نیست و در نتیجه پناه بردن به اوهام و تخیلات  - نپروراندن خود و رشد نکردن- غذا نرساندن به معنویات خود و پرتوقع بودن و عدم اعتماد به دیگران-کاه را کوه ساختن- ناپاکی های ذهنی و جسمی مدفون شده- جویدن و نشخوار کردن ناکامیها- چسبیدن به زواید گذشته- ناتوانی در هضم تجربه های جدید خود و دیگران-احساس شدید تنهایی و بی کسی و دائما در فکر فنا بودن- گردن شقی و اصرار در بودن پوسته ای که در آن هستیم- فریادهای خاموش کشیدن- عدم توانایی برای بهره بردن از تجربیات و باز تجربه را تجربه کردن.

 

مسائل جنسی و قضایای اطراف آن- وحشت از دست رفتن آخرین فرصت ها و امتیازها- عدم اعتماد به فرآیند زندگی- کنترل دراز مدت آزارها و هیجانات و احساسات و سرکوب آنها- مسئولیت تفکرات و عملکرد خود را نپذیرفتن- این تفکر که من دیگر پیش هیچ کس اهمیتی و اعتباری و ارزشی ندارم- میل به تسلط بر همه چیز و همه کس- احساس عدم تعلق به هیچ چیز و هیچ کس- ازدحام اندیشه ها و فشارهای جسمی و روحی.

 

سرسختی در انزوا و گوشه گیری- بی ملاحظگی و مقاومت شدید در مقابل دگرگونی- مشکلات دراز مدت هیجانی و عاطفی و عدم شادمانی وسخت دل شدن و اعتقاد به فشار و تقلای شبانه روزی- اجازه دادن به گذشته که حاکم امروز باشد- خیالات و تصورات باطل- خسته شدن از خود و دیگران و تمام چیزهای تکراری- درد بزرگ مطرح شدن و مطرح کردن خود- لذت جویی و لذت طلبی- فرار و گریز دائم از هویت و ریشه و اصالت خود- ندانستن قدر داشته ها و چشم بدنبال نداشته ها- تنبلی و بی تفاوتی- افراط و تفریط- طبیعی نبودن- نداشتن دانش- نداشتن انگیزه های مثبت- زیر بار نرفتن و از تعهد و واقعیت ها شانه خالی کردن.

 

داشتن حساسیتهای فوق العاده و زود رنج بودن- دید تونلی- کار امروز به فردا واگذار کردن- نداشتن نظم و انظباط و اعتماد به نفس- بوالهوس بودن- رفیق بازی و دور شدن از خانواده-کارها را نصف و نیمه انجام دادن- باورهای غلط و ناصحیح و ساخت الگوهای آن-سرزنش و تحقیر گاه به گاه خود- توهم(همه چیز تقصیر خودته،چشمت کور،می خواستی نکنی و از این مسائل)- فشار و باورهای طاقت فرسا و کوشش جنون آمیز برای تثبیت خود در موقعیتی دلخواه- لجاجت و یک دندگی در جدا نشدن از رنج و درد گذشته- اصطحکاک دائمی با خانواده و مشاجرات غیر منطقی با اطرافیان- میل به داشتن همه چیز و البته بدون زحمت و دائما منتظر آینده بودن و اینکه در آنجا کسی و یا چیزی وجود دارد که مشکل من را حل نخواهد کرد.

 

توقع مزد بدون کار و میل به دزدی که با دزدی گوش دادن-دزدی رفت و آمد کردن- دزدکی نگاه کردن- دزدکی صحبت کردن- شروع و اقدام به دزدی های کم خطر و کم ضرر،رشد کرده و گاه تا حد حرفه ای شدن ادامه پیدا کرده- سوء استفاده و بهره کشی از همه چیز و همه کس برای بقاء و ماندن در پوسته خویش- حتی بهره کشی کثیف احساسی و عاطفی و علایق آدمها- بطور روزمره به دنبال میانبر و پل هوایی گشتن- هدف مند نبودن و باری به هر جهت زیستن- تقلا و تلاش خفقان آور بدنبال جمع آوری مصالح برای ساختن برج خوشبختی که طرح و نقشه آنرا خود ریخته ام.

 

وحشت و ترس دائم از فرو ریختن ساختار و بنای زندگی- بودن تقریبی در آینده و دوربین شدن ذهن و افـکار و ولگردی انـدیشه و فکری که هـدف مند نیست -  گـریز پیوسته  و وحشت  دائم از سوژه وموضوع و یا اشخاصی خاص به خاطر زخم هایی که زده ایم و یا خورده ایم-میل به چسبیدن به گرایش های پوسیده(مثل قضاوت و بخل،بدگویی،اندیشه ها و اعمال فاسد و دید فاسد).

 

احساس گناه از ناپاکی های مدفون شده گذشته- تفکرات و اضطراب هایی که زائیده خشم،تنش و درگیری است- نشخوار و تکرار مکرر اشتباهات گذشته و فرصت های طلایی از دست رفته- انکار و لاپوشانی درون و بیرون از خود و دیگران- اعتماد به مفاهیم و قوانین کاذب شخصی- بروز ندادن ترسهایمان و انباشتنآنها روی هم- ترس از دیگران و ترس از سرآمدن مهلت ها و فرصت ها- وحشت کشنده از اینکه نیت و اعمال ما کشف شود-مسدود کردن راههای ارتباطی- ذهنی و علمی- تجربی و مشورتی با دیگران- خود را مرکز و ماخذ منبع دانستن که ریشه آن در غرور است-پوشش دادن جنون آمیز افکار و نیت و عمل های مغایر با قوانین اجتماعی،اخلاقی،قانونی،الهی و طبیعی- تنیدن پیله ناصادقی و توجیه و انکار به دور خود- زیاده خواهی بیشتر از آنچه بودم و ارزش داشتم- تکیه زدن به افکار خود که بهترین است و برترین و دیگران باید بیایند و بیاموزند.

 

عدم تمایل در حرکت به سمت مثبت بودن- داشتن انبوهی از غم و اندوه و رازهای نهفته و انبار شده- زمانبندی های نامناسب و غیر معقول- جزء را کل دانستن- اقتدار و نفوذ و تسلط خود را بر امور از دست دادن- بزرگ نمایی مسائل دروغین و اتفاقات واهی نزد دیگران- خود را اسطوره دانستن- تصور اینکه زندگی به دلخواه من نیست،ولی نمی دانم که زندگی دلخواهم چه الگویی دارد- خود را شخص اول دیدن ولی در عمل شخص دوم و یا چندم بودن- عجز و زبونی در اراده زندگی- روزها و فرصتها از دست میروند با اینکه روزی هم نوبت ماست و مرا کشف می کنند- معتقد بودن به الگوهای کهنه- آرزوها و خواسته های نامعقول و میل به فرار از وضعیت های خاص- اعتقاد به داشتن حق و حقوق فرضی و پیوسته به دنبال عدالت بودن و عصیان بر ضد همه چیز و همه کس.

 

خالی کردن روح و ضمیر و قلب از هرگونه شادی، بخاطر پول و ظواهر و ترس های گوناگون- حساسیتشدید به بعضی از اشخاص و مسائل چه منفی چه مثبت-دادن باجهای با انگیزه- همواره منتظر مجازات بودن- سرزدن رفتارهای کودکانه در بزرگسالی-نیاز شدید و غنی شدن زودرس در زمینه های عاطفی،اقتصادی و اجتماعی- بلند پروازی های تخیلی و کشیدن طرح و نقشه های ابلهانه و ساده لوحانه،که اگر اینطور بشود و آنطور بشود- همانطور خواهد شد که من می گویم-به زبان آوردن کلام و الفاظ مستهجن و نکوهیده به صورت مستمر-آزارهای روحی و عاطفی- حظور یک تلخی دائم و مزمن به واسطه ناکامی ها و تجربه های شکست خورده- در لجن های گذشته دست و پا زدن و راه تخلیه و پالایش و آرایش و پیرایش را مسدود کردن- افراط غیر منتظره در نشان دادن واکنش- اشتغال فراوان به امور ذهنی و مسائل اساسی را در لابه لای جزئیات گم کردن.

 

مطالب بالا مجموعه ای از صفات منفی اخلاقی و وضعیتهای شخصیتی ما قبل از زمان اعتیاد،زمان آلودگی و زمان تخریب انفجارگونه آن است و بسیاری از آنها با همان قد و قواره رشد یافته خود، حتی بعد از ترک مواد مخدر همچنان با اقتدار در درون و برون ما خود نمائی می کنند اگر میخواهیم که از تعفن و لجن زار این صفتهای موزی و مخرب و اهریمن خلاصی یابیم چاره ای نداریم جز عوض شدن و دگرگونی در کلیه زمینه ها،باورهای تازه و نو،انگیزه و دانش تازه،گفتار و شنیدار تازه،افکار و عملکرد تازه در محیطی تازه و نزد انسانهای تازه و نو.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan