Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

رابطه با خودمان

ارتباط با خودمان
ممکن است مدت زیادی طول بکشد تا بتوانیم خود را آزاد کنیم. ما قبل از ورود به بهبودی از بسیاری جهات تخریب شده بودیم. با وجودیکه پاک زیستن صرفأ به معنای مقابله با بحران نیست, بسیاری اوقات به نظر می رسد که ما طی پاک زیستن فقط درگیر بحران های زندگی هستیم. احساسات مان بسیار قدرتمند هستند و ما تغییرات زیادی را درزندگی مان مشاهده می کنیم. همانطور که می دانیم برای ما هرگونه تغییری, چه مثبت و چه منفی, می تواند توأم با آشفتگی باشد. شخصیت مان و همچنین احساس اینکه ما چه کسی هستیم, در اعتیادمان قرار داشت. نتیجتأ زمانی که پاک می شویم, بیش از پیش احساس سردرگمی می کنیم. شاید مدتی طول بکشد تا فرصت آن را به دست بیاوریم, و یا
نیاز آن را داشته باشیم, که سؤال کنیم: "خیلی خوب, حالا من کی هستم؟" ما در بهبودی تغییر می کنیم و درعین حال آنچه را که ازهمان ابتدای کار بوده ایم, نمایان می کنیم. ما خودمان را پیدا می کنیم. برای بسیاری از ما, این همان بازگشتن سلامت عقلی است که درقدم دوم عنوان می گردد. این ممکن است حتی بازگشتن به حالتی باشد که تا به حال تجربه نکرده بودیم, زیرا هرگز فرصت آن را نداشتیم که بدون تظاهر کردن, بدون پنهان شدن و بدون تلاش برای
کس دیگری بودن, خودمان باشیم. ممکن است برای تشریح خودمان از راههای متفاوتی استفاده کنیم و آن راههایی که مهمتر از همه به نظر می رسند می توانند بستگی به موقعیت مان درزندگی فعلی, تغییر کنند. هویت, واژه ای گیج کننده است زیرا آن چیزهایی را که باعث متفاوت بودن مان نسبت به یکدیگر می باشند و همچنین چیزهایی که ما را کاملأ شبیه یکدیگر می نمایند, تشریح می کند. هویت ما مرکب از چیزهایی است که ما را از دیگران تمیز می دهد, چه ما بخشی از یک گروه باشیم و چه در بیرون از آن قرارداشته باشیم. به همان اندازه که داستان های مان با یکدیگر تفاوت دارند ما هم با یکدیگر متفاوتیم, اما نشریات مان به ما یادآوری می کنند که "بیماری اعتیاد همۀ ما را یک جور می نماید".
درمقطع خاصی از زندگی, هویت مان ما را به عنوان کسانی که در اعتیاد فعال بودند تعریف می کرد. درانتهای راه اینطور به نظر می رسید که ما چیزی جز اعتیاد خود نبودیم. همچنانکه پاک می مانیم, به تدریج آنچه را که هستیم, کشف می کنیم. برخی از ما به آن هویتی که زمانی می شناختیم و ازدست داده بودیم, بازمی گردیم. بعضی دیگر از ما بدون آنکه مطمئن باشیم چه کسی هستیم, وارد برنامه شدیم. تجارب گذشتۀ برخی از ما, می توانند مشاهدۀ خودمان را درقالبی جدید, دشوار کنند. برچسب هایی که درگذشته به خود زده ایم, اجازه نمی دهند تغییر کنیم. تجار ب عاطفی قوی می توانند به هویت مان شکل دهند و برخی اوقات اینطور به نظر می رسد که ما توسط همین تجارب تعریف می شویم. آن تجارب ما را بدانچه که هستیم تبدیل نموده اند و ما آنها را با آغوش باز می پذیریم. ممکن است به همین دلیل نخواهیم خودمان را طوردیگری ببینیم. بعضی وقت ها ما به سادگی در تجار ب گذشته ای که هنوز با آنها کنارنیامده ایم, مانند آزار و اذیت شدن, زندان و یا مرگ یک عزیز, گرفتار می شویم. دربهبودی چطور می توانیم آنچه را که بوده ایم با آنچه را که درشرف بودنش هستیم, وفق دهیم؟ ما می خواهیم از گذشتۀ خود رها شویم و در عین حال فرصت یاد گرفتن از تجارب گذشتۀ خویش را نیز از دست ندهیم. بعضی اوقات ممکن است مدتی طول بکشد تا برداشتی که از خود داریم با آنچه که هستیم منطبق شود. زمانی که به نظر بیاید زندگی مان بیش از حد نسبت به گذشته متفاوت گردیده, ممکن است حتی درحق خود کارشکنی کنیم تا بتوانیم به آن هرج و مرج و دردی که برایمان آشناست بازگردیم. به تدریج متوجه می شویم اکثرآشفتگی که در زندگی مان مشکل ایجاد می کند نتیجۀ انتخاب هایی است که خودمان نموده ایم. وقتی که شروع می کنیم به احساس راحتی نمودن نسبت به گزینه های جدید, زندگی مان تغییر می کند برخی اوقات به صورتی بنیانی.چیزهایی که ما را بیش از هر چیز خوشحال می نمایند آنهایی هستند که شاید فکر خواستن شان هم هرگز به ذهنمان خطور نکرده بود. برخی از ما "بیدارشدن رویاهای گمشده مان" را تجربه نموده و آرزو هایمان را درهمانجایی که رها کرده بودیم بازیافتیم و بالاخره آن زندگی را که همیشه آرزو می کردیم بدست آوردیم. بعضی دیگر از ما پی بردیم آن رویاهایی که پشت سرگذاشته بودیم دیگر درخور آن کسانی که شده ایم نبوده و جایی در زندگی کنونی مان ندارند. ما با پیشینه ای تأسف آور و مملو از وعده های عمل نشده, رویاهای درهم شکسته, ناصادقی, خیانت و شکست وارد انجمن شدیم. باور اینکه ما استحقاق داریم به خواسته هایمان برسیم, می تواند فرایند خاص خودش را داشته باشد.
شاید ما در گذشته از داشتن هرگونه رویا هراس داشتیم. برخی از ما طی بسر بردن سالها در بهبودی دائمأ خود را تنبیه نموده و به خود اجازۀ شاد بودن نمی دهیم زیرا احساس می کنیم استحقاقش را نداریم . ابزار و عشقی که در NA پیدا می کنیم می توانند کمک کنند تا چنین الگوهایی را بدون توجه به مدت زمانی که درزندگی مان وجود داشته اند, درهم بشکنیم. ما خیلی سریع می توانیم در الگوهای رفتاری بخصوص گیر بیافتیم و برای اینکه بتوانیم از ظهور مجدد الگوهای
قدیمی جلوگیری کنیم, باید بسیار مراقب باشیم. ما به چیزی نیاز داریم که بتواند چرخۀ افکار منفی گذشته را متوقف کند. این می تواند اقدام به عمل خاصی مانند مراقبه نمودن و یا حضور در یک جلسه بوده و یا اقدامی باشد که توسط شخص دیگری انجام می گردد. دوستانمان وهمچنین راهنمای ما با شناختی که از ما دارند قادر خواهند بود از مسیر دورشدن مان را تشخیص داده و کمک کنند تا دوباره در مسیر بهبودی قرارگیریم. زمانی که فقط برای امروز زندگی می کنیم, شهامتی پیدا می کنیم که هیچوقت تصورش را نمی کردیم, و می توانیم زندگی مان را با شادی, هیجان و امیدی عظیم بدانچه که امکانش وجود دارد, به سمت جلو ادامه دهیم. اما زمانی که درگذشته زندگی می کنیم و راجع به آینده نگرانیم, تقریبأ قبل از آنکه متوجه شویم چه اتفاقی افتاده است, دوباره خود را در تله میابیم. جوا ب واحد و ساده ای برای این سؤال که چگونه می توانیم با گذشتۀ خود صلح کنیم وجود ندارد و چنین کاری به ندرت یکباره اتفاق می افتد. درطول فرایند بهبودی بخشهای مختلفی از ما در دسترس مان قرار می گیرند و قسمت های دیگری از ما آمادگی آن را پیدا می کنند که رها شوند. این فرایند برخی اوقات در آرامش صورت گرفته وبعضی اوقات موجب ترس مان می گردد. این واقعیت که مشکل خاصی با یک بارکارکردن دوازده قدم و یا چندین بار صحبت با راهنما حل نمی شود, بدین معنا نیست که ما پیشرفت نکرده ایم. بخشی از تجاربی که بسیاری از ما دربهبودی مشترک داریم این است که درطی کارکردن قدم ها و یا طی خواب دیدن, دوباره و دوباره به صحنۀ جنایت باز می گردیم. هرقدمی که کارمی کنیم بخشی از خودمان را به ما بازمی گرداند و کمی از با ر پشیمانی, شرم و ترس مان می کاهد. ما بعضی از چیزهایی را که راجع به خودمان باور داشتیم رها نموده و چیزهای دیگری را درخودمان میابیم. به بعضی چیزها که زمانی گرامی می داشتیم بازگشته و می بینیم که آیا مناسب شرایط امروزمان هستند یا خیر. تغییراتی که درما رخ می دهد می تواند شگفت انگیز باشد. طی پیمودن مسیرمان مهره هایی را نیز درپشت سر باقی می گذاریم. این تقریبأ مانند یک بازی بچگانه است: پس از
هرقدمی که به جلو برمی داریم باید روی به عقب نموده و یک قطعه از گذشته مان را به حال حاضر بیاوریم. نقائص شخصیتی ازمیان برداشته می شوند, اما چیزهای دیگری نیز از ما گرفته خواهند شد. ما تغییر شغل می دهیم و سپس متوجه می شویم هویت مان تا چه حد با پیشۀ سابقمان درآمیخته بود یا اینکه تحولی را در رابطۀ احساسی مان تجربه کرده و پی می بریم بواسطۀ آن تغییرات دیگری نیز در ما ایجاد گشته است. چنین تجربه ای می تواند برایمان ناراحت کننده باشد. شاید نخواهیم اقرارکنیم آنچه که دیروز برایمان کارمی کرد امروز دیگر به صلاح مان نیست. با آغاز شناخت خود ممکن است از ادامۀ به رشد هراس داشته باشیم مبادا خودی را که اخیرأ با آن آشنا شده ایم, ازدست بدهیم. تجربه به ما یاد می دهد هرچه بیشتر به پیشرفت در زندگی تمایل داشته باشیم, تا حد بیشتری به خودمان تبدیل می گردیم. آنچه را که برایمان حقیقت دارد درطی عبور از میان دشواری ها, پاک ماندن و به تجارب مربوطه بازنگریستن,
می آموزیم. ممکن است فکر کنیم که داریم آزمایش می شویم, اما واقعیت این است که ما مستمرأ ایمان و درک خود را درمقابل تجارب مان به آزمایش می گذاریم. هنگامی که دربهبودی با مشکلات مواجه می شویم, ممکن است احساس کنیم در همانجایی قرارداریم که قبل از پاک شدن قرارداشتیم. و باوجودیکه بعضی اوقات ما تجارب گذشته را در زندگی های جدید خویش تکرار می کنیم, اغلب یک مشکل موقت را با یک وضعیت دائمی اشتباه می گیریم. عمل سادۀ پذیرفتن خودمان, منجر به تغییرمان می گردد. به تدریج رفتار بهتری را نسبت به خود به نمایش می گذاریم و با یک فروتنی جدید درمقابل دنیا واکنش نشان می دهیم. کتاب پایه در قسمت قدم هشتم چنین می گوید:"ما می خواهیم بدون ترس یا تعرض در چشمان دنیا نگاه کنیم". همچنانکه خسارت های گذشته را ترمیم می کنیم و روش زندگی مان را تغییر می دهیم, می توانیم به اعمال مان احترام بگذاریم و در طی این فرایند برای خودمان نیز احترام قائل شویم. بخشی از جذابیت بسیاری از اعضای قدیمی ترمان غیرعادی به نظر آمد ن آنهاست. یکی از اعضا پیشنهاد کرد دلیل این امر نبو د مکانیزم دفاعی در اینگونه افراد می باشد. ما بیشتر و بیشتر نسبت به آنچه که هستیم احساس راحتی می کنیم و دقیقأ همانطور که هستیم در دنیا ظاهر می شویم. این آزادی بخشی از وعده ایست که سنت سومان به ما می دهد, چرا که ما فقط یک شرط برای عضویت داریم علاقه به قطع مصرف که به ما اجازه داده می شود آنچه که هستیم باشیم. دیگر مجبور نیستیم برای پذیرفته شدن دروغ بگوییم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan