Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

رابطه راهنما و رهجوaa

چهار دلیل مهم کار کردن با راهنما:

1- با گوش فرا دادن به تجربیات راهنما و به کار بستن آن در زندگی شخصی مان ، از یکی از زیبا ترین و عملی ترین مراحل  بهبودی یعنی ارزش درمانی کمک یک معتاد به معتاد دیگر بهره مند می شویم.

2- از طریق برقراری یک رابطه با راهنمایمان ، اصل اعتماد کردن را ...می آموزیم

3- با بکار بستن پیشنهادات راهنما بجای افکار خودمان ، اصل روشن بینی و تمایل را می آموزیم.:

4-سخن گفتن صادقانه با راهنمای مان در مورد اعتیاد مان و این که مواد مخدر چگونه زندگی مان را تحت تاثیر قرار داده است 

باعث خواهد شد که بتوانیم قدم اول را به طور کامل انجام دهیم.

 پرسش و پاسخ در رابطه با راهنما
در روزهای اولی که ما به جلسه ملحق می شویم ، احساس گیجی و نا خوشی و هراس ما را فرا گرفته و می بینیم که خیلی از اعضای جلسات مشتاقانه به سوالات ما پاسخ می دهند و اما این قضیه به تنهایی کافی نیست .
سوالات بسیار دیگری هست که در فاصله بین جلسات به ذهن ما خطور می کند و نهایتا به این نتیجه می رسیم  نیازبه یک پشتیبانی ثابت و نزدیک داریم تا بهتر یاد بگیریم که چگونه می توان هوشیار و تمیز زندگی کرد .
بنابراین یکی از اعضاء را که با او احساس راحتی بیشتری می کنیم انتخاب می کنیم . کسی که بتوانیم به راحتی با او صحبت کنیم و به اندازه کافی راز دار باشد و وقتی که چنین شخصی را پیدا کردیک از او می خواهیم که راهنمای ما باشد .
 اگر شما یک تازه وارد باشید که این تصور را داشته باشد که مبادا مزاحم کسی باشد و یا یک عضو قدیمی تر که مدتی است سعی دارد به تنهایی در مسیر بهبودی حرکت کند هر کدام از این دو که باشید ، اصل راهنمایی پاسخگوی سوالات شماست.
ما مصرا به شما توصیه می کنیم که درنگ جائز نیست ، الکلی های در حال بهبودی ، مشتاقانه خواهان این هستند تا آنچه را از دیگر الکلی ها یادگرفته اند با شما تقسیم کنند . ما همگی به تجربه دریافتهایم که ضمانت و بقای هوشیاری ما در این است که آنچه را یادگرفته ایم به دیگران داده و با آنها تقسیم کنیم .
راهنمایی می تواند به شکل دیگری هم به تجلی درآید و این همان وظیفه ایست که گروه برای کمک به تازه واردان دارد .
امروزه و هر روزه تعداد  زیادی الکلی به جلسات برای اولین بار وارد می شود . کسانی که تا قبل از این هیچ تماسی یا رابطه ای با انجمن نداشته اند . بنابراین به خصوص برای چنین تازه واردانی که هیچ پیش زمینه ای ندارند نیاز است تا گروه یک سری اطلاعاتی را جهت کمک و راهنمایی در اختیار آنان بگذارد .
.
"راهنمایی به چه معناست "
.
الکلی های گمنام با راهنمایی آغاز شد .
.
تنها چند ماهی از هوشیاری بیل ویلسون گذشته بود و در حالی که اندوهگین و تنها بود نیروی بسیار قوی او را به سمت نوشیدن دوباره الکل هل می داد . این فکر به ذهن او خطور کرد :
تو به یک الکلی دیگر نیاز داری تا با او صحبت کنی ، به همان اندازه که او به تو نیازمند است .
و در همین زمان بود که او دکتر باب را پیدا کرد ، او هم بارها ناامیدانه و شکست خورده سعی بر این داشت تا مبادرت به ترک الکل کند و از ته دل این نیاز مشترک آنها بود که الکلی های گمنام متولد شد .
در آن زمان لغت " راهنما " استفاده نمی د و قدمهای دوازده گانه هم نوشته نشده بود . اما بیل حامی پیامی بود برای دکتر باب و آن را به او رساند . و او توانست از هوشیاریش حراست کرده و آن را به بیشمار الکلی های دیگر منتقل کند و از طریق این مشارکت بود که بنیان گزاران الکلی های گمنام پی بردند زندگی هوشیار و تمیز آنها از این راه است که معنی یافته و به طور غیر قابل تصوری پر بار می گردد.
.
منظور از راهنمایی در برنامه دوازده قدمی ها چیست ؟
.
برای ملحق شدن به یک ساختار ، شما باید یک راهنما داشته باشید . کسی که شما را تایید کند و شما را به عنوان شخص مناسبی جهت عضویت معرفی کند ، البته این روش قطعا در الکلی ها کار آمد نیست ، در اینجا هر کس که تمایل به قطع مصرف دارد به جمع ما خوش آمده است .
در اینجا راهنما و رهجو با هم برابرند . همانطور که بیل و دکتر باب بودند . پس می توانیم تعریفی از فرایند راهنمایی به قرار زیر زیر ارائه کنیم :
   یک الکلی که موفق به پیشزفتهایی در برنامه بهبودی شده است ، تجربه شخصی اش را مداوما با یک الکلی دیگر که در تلاش برای به دست آوردن و یا حفظ پاکی و بهبودی خودش است تقسیم می نماید.
در خیلی از گروهها موفق یک چنین روش راهنمایی تازه واردان یکی از مهمترین فعالیت های گروهی محسوب می گردد.
اصل راهنمایی یک اصل نا نوشته و غیر رسمی و لیکن یکی از قسمتهای اساسی زیر بنای این برنامه در راه به دست آوردن بهبودی از طریق کارکرد قدمهای دوازده گانه است . ما امیدواریم که نوشته حاظر جوابگوی سوالاتی باشد که گه گاهی در این باره می شود و این در واقع خیابان دو طرفه ای است که ما آن را به "راهنمایی" تعبیر می کنیم .
این جزوه در راستای کمک به کسانی که در جستجوی راهنما هستند و یا آنهایی که می خواهند تا تجاربشان درباره بهبودی را از طریق در میان گذاشتن و تقسیم آنها با دیگران به آنها منتقل کنند و یا در گروههایی که قصد توسعه دادن فعالیتهای راهنمایی کننده را دارند ، نگارش شده است .
.
برای آنانکه در جستجوی راهنما هستند
.
تفاوت راهنما با مراکز هدایت کننده به سوی برنامه چیست ؟
.
مراکزی که با برنامه 12 قدمی آشنایی دارند در ابتدا ممکن است با شخص الکلی صحبت کرده و کلیات برنامه را برای او توضیح دهند و او را به سمت جلسات هدایت کنند که خود این موضوع می تواند آغاز راهنمایی باشد ولی این مراکز به خودی خود راهنمایی محسوب نمی شود.
عملا راهنمایی وقتی آغاز می شود که یک شخص با اشتیاق در ارتباط با شخص دیگی که نیاز به کمک دارد شخصی که دریافته است با الکل مشکل دارد و در جستجوی راهی برای یافتن از این دام است .
راهنمایی در وااقع همان کار کرد دوازده قدم است ، اما کاری مداوم و پیوسته است ، یک وظیفه همیشگی در راه کمک به یک تازه وارد تا راه جدید و زندگی جدیدی بدون الکل را تجربه کند .
.
راهنما چگونه می تواند به یک تازه وارد کمک کند؟
.
این عمل تازه وارد را مطمئن می سازد که حداقل یک نفر وجود دارد که او را می فهمد و به او اهمیت می دهد . شخصی که هرگاه دچار شک و تردید و بدگمانی است بتواند بدون شرمزدگی به او رو کند و هر سوالی که درباره الکلیسم داشته باشد از او بپرسد . راهنما ، جوابگوی جستجوی دوستی همدرد و فهیم است برای وقتی که نیاز داریم و پلی است که تازه وارد را قادر می سازد با عبور از روی آن به جمع دیگر الکلی ها در جلسات بپیوندد.
.
چطور راهنما انتخاب کنیم ؟
.
فرایند جور شدن تازه وارد با راهنما مثل خیلی از چیزهای دیگر در برنامه دوازده قدمی ها امر نا نوشته ای است و اغلب اوقات قضیه خیلی ساده است ، یعنی یک تازه وارد ، به شخصی که تجربه بیشتری دارد و به نظر می رسد به او بیشتر می خورد ، نزدیک شده و از او می خواهد تا راهنمای او شود به همین سادگی .
اغلب اعضاء از دریافت چنین درخواستی بسیار خوشحال و سپاسگذار خواهند بود . یک قول قدیمی در برنامه وجود دارد که می گوید : "به برندگان برنامه بچسب"
که البته بیانگر این است که به دنبال کسی باشد که برنامه را به صورت موفقیت آمیزی در زندگی روزانه اش به کار گرفته است .
قانون ویژه ای وجود ندارد ، اما یک راهنمای خوب احتمالا بهتر است حدود یک سال یا بیشتر هوشیار باشد و به طور واضحی از بابت هوشیار بودنش احساس لذت و شادی داشته باشد و با اصول برنامه ، قدمها و سنتها آشنا باشد .
.
آیا رهجو"تازه وارد" و راهنما تا جایی که ممکن است باید به یکدیگر شبیه باشند ؟
.
اغلب اوقات یک تازه  وارد با راهنمایی که پیشین اش به او نزدیک تر باشد احساس نزدیکی و راحتی بیشتری می کند ، اما خیلی از اعضاء انجمن گفته اند که آنها بیشترین کمک را از کسانی دریافت کرده اند که کمترین زمینه همسانی را با ایشان داشته اند . و این ممکن است به این علت باشد که در این حالت بیشترین تمرکز و توجه آنها بروی مساله ای قرار گیرد که بیشترین اهمیت را در رابطه راهنما و رهجو دارد و آن چیزی جز بیماری الکلیسم و راه بهبودی نیست .
تجربیات برنامه دوازده قدمی ها پیشنهاد می کند که بهترین روش راهنمایی مردان توسط مردان و زنان توسط زنان است . یک چنین روشی فهم متقابل را افزایش داده و به آن سرعت می بخشد و از طرفی احتمال واکنشهای عمیق احساسی را که ممکن است ذهن تازه وارد را از مقصود برنامه دوازده قدمی منحرف سازد ، کم می کند .
.
یک تازه وارد از راهنمایش چه انتظاری دارد ؟
.
هیچ راهنمایی ، سرویسهایی مانند کارهایی که یک مشاوره اجتماعی ، دکتر ، پرستار و یا مشاور ازدواج انجام می دهد را به تازه وارد ارائه نمی کند .
یک راهنما به طور کاملا ساده تنها یک الکلی هوشیار است که به یک تازه وارد کمک می کند که چطور فقط یک مساله را حل کند و آن اینکه ، "چطور هوشیار بماند " و بابت این کار هیچ آموزش حرفه ای وجود ندارد تا راهنما ببیند و این فقط تجربیات و مشاهدات اوست که به کار می آید . یک راهنما خود روزی یک تازه وارد بوده است و سعی داشته با بکارگیری برنامه انجمن با مشکلاتی که امروز تازه وارد با آنها دست به گریبان است روبرو شود .
.
آیا یک تازه وارد "رهجو" باید با هر آنچه راهنمایش می گوید موافقت کند ؟
.
اگر نظر یا صحبت راهنما نامشخص و نامفهوم است تازه وارد باید در مورد آن سوال کرده و صحبت کند تا مشکل برطرف شود . و سعی اش بر این باشد تا هر دو طرف بتوانند آزادانه و صادقانه حرفهایشان را به هم بگویند .
برنامه الکلی های گمنام برنامه ای بسیار ساده است ولی در ابتدای امر برای ما مشکل می نماید و یادگیری ما از طریق سوالاتی که می پرسیم که عموما این سوالات در جلسات بسته و یا در یک محاوره رودر رو با راهنمایمان مطرح می شود .
.
اگر راهنما در دسترس نبود و ما به او نیاز داشتیم چه بکنیم ؟
.
این خود برنامه دوازده قدمی است و نه راهنما که رهجو را هوشیار نگاه می دارد . رابطه راهنما و رهجو تنها ، بهترین راهی است که می شناسیم و رهجو را با برنامه آشنا می سازد . پس ما منابع زیادی را وقتی که قادر با راهنمایمان نیستیم در دسترس داریم . می توانیم به یکی دیگر از اعضاء تلفن کنیم و یا به نزدیکترین جلسه انجمن برویم و یا نشریات را مطالعه کنیم تا بهترین جواب را در مورد مشکلات امروزمان بیابیم .
.
آیا یک رهجو می تواند بیش از یک راهنما داشته باشد ؟
.
بعضی ها معتقدند فکر خوبی است که بیش از یک راهنما داشته باشند ، تا این که حداقل یکی از آنها در دسترس باشد . این نقشه با وجود یک مزیت اضافی که دارد ، خطر کوچکی هم در پی آن است : مزیت کار در آن است که داشتن سه یا چهار راهنما باعث می شود که در مقایسه با یک راهنما ، تجربه و دانش وسیع تری را در اختیار داشته باشیم . خطری که داشتن چند راهنما دارد این است که بعضی از ما میل پیدا می کنیم همان کاری را انجام دهیم که در دوران مشروبخواری خود انجام می دادیم . بعضی اوقات برای اینکه از خودمان دفاع کنیم و مشروبخواری خود را مورد انتقاد قرار دهیم ، به افراد مختلف داستانهای مختلفی می گفتیم . ما حتی یاد گرفتیم که چگونه مردم را در جهت منافع خود بار بگیریم و در نتیجه مردم اطرافمان تقریبا از گناهمان چشم پوشی می کردند یا این که حتی ما را به خوردن شراب تشویق می کردند. ما شاید از این تمایل درونی خود خبر نداشتیم و این تمایل هم معمولا فاقد قصد شیطانی بود ولی در دوران مشروبخواری مان ، بخشی از شخصیتمان شده بود . بنابراین ، بعضی از ما که چند تا راهنما داشتیم دیدیم که داریک یک راهنما را به جان دیگری می اندازیم ، به اولی یک چیزی می گفتیم و به دومی چیزی دیگر . ولی این حقه همیشه عملی نیست ، چون سخت می شود سر راهنما ها را کلاه گذاشت . آنها این تمایلها را در خودشان داشته اند ولی گاهی اوقات ما می توانیم همان کاری را تا زمانی ادامه دهیم که یک راهنما پیدا کنیم و چیزی کاملا بر عکس آنچه که به راهنمای دیگری گفته ، به او بگوئیم . شاید موفق شویم با هر کلکی شده ، چیزی را که می خواهیم به آنچه که نیاز داریم ، از یک نفر بشنویم . یا اینکه حداقل حرفهای آن راهنما را آنطور که دلخواهمان است تعبیر کنیم .
به نظر می رسد که چنین رفتاری بیشتر بازتاب بیماری ما باشد تا اینکه بخواهد یک تجسس صادقانه برای کمک به روز بهبودی قلمداد شود . وقتی این اتفاق بیافتد ، ما تازه واردها ، کسانی هستیم که بیشترین صدمه را می خوریم .
بنابر این اگر ما یک گروه از راهنماها داشته باشیم ، عقیده خوبی است که کاملا مراقب خودمان باشیم تا اگر دیدیم داریم وارد چنین بازی هایی می شویم ، بجای اینکه سعی کنیم یک راست به سوی هدف بهبودی خود پیش برویم ، جلوی خودمان را بگیریم .
.
آیا رهجو می تواند راهنمایش را عوض کند ؟
.
دوباره جواب مثبت است ، البته اگر می تواند .
ما در این که شخص دیگری را به عنوان راهنما انتخاب کنیم ، کاملا آزادیم با هر کس که احساس راحتی بیشتری داریم و به خصوص وقتی که اعتقاد داریم یک عضو می تواند در راستای رشدمان در برنامه برای ما مفید تر واقع شود به عنوان راهنما بگیریم.
.
اگر یک تازه وارد از برنامه ای خارج از داستان برنامه دوازده قدمی به جمع ما بپیوندد آیا نیاز به انتخاب راهنما دارد ؟
.
.
برنامه های ترک الکل از طذف دستگاههای دولتی و غیر دولتی حمایت و پشتی بانی می شوند در حالیکه ترک فیزیکی کرده اند از چنین مراکزی می آیند . این افراد وضعیت نابسامان و درد آور روزهای اول قطع فیزیکی مصرف را گه گاه تا هفته ها به طول می انجامد را پشت سر گذاشته اند اما هنوز از آشفتگی های ذهنی در رنج و عذابند.
این برنامه به چنین افرادی خوش آمد می گوید و ما معتقدیم که این افراد هم مانند بقیه اعضاء هر چه زودتر بایستی راهنما بگیرند تا کم کم از شر آشوبهای ذهنی رهایی یابند .
این تازه واردین ممکن است که خیلی چیزها در مورد بیماری الکلیسم یاد گرفته باشند اما دانستن زیاد درباره الکلیسم در یک وضعیت بی ثبات و بدون الکل کاملا چیز دیگری است و عملکرد یک الکلی هوشیار در دنیای پر از الکل چیزی است که ما یافته ایم .
و راهنما حاظر است تا تجربه اش را که چگونگه با چنین موقعیتی می توان کنار آمد را با چنین شخصی در میان گذاشت و تقسیم کند .
.
در انجمن های دوازده قدمی اولین کار گرفتن راهنماست.
.
دانستن و یادگرفتن در باره برنامه الکلی ها به معنی زندگی کردن با برنامه انجمن نیست . این شانس خوبی است که بعضی از تازه واردین قبل از آمدن به انجمن حقایقی را درباره این برنامه آموخته اند . اما اینان هیچگونه تجربه ای در استفاده از انجمن های دوازده قدمی به عنوان یک برنامه مداوم حفظ و نگهداری هوشیاری ندارند.
در اینجا راهنما است که تجربه اش را در رابطه با بکارگیری اصول برنامه در زندگی روزمره در اختیار تازه وارد می گذارد .
این همان کاری است که دیگر تازه واردان وقتی به برنامه می آیند انجام می دهند ، یعنی راهنما می گیرند .
.
آیا برای گرفتن راهنما دیر نشده است ؟
.
نه ، هر عضوی از انجمن دوازده قدمی که در حول و هوشی برنامه حتی برای سالها بوده است هم می تواند یک راهنمای خوب پیدا کند . صحبت صادقانه و گوش کردن می تواند دریچه بسته برنامه را بگشاید ، دریچه هایی که تا بحال برای ایشان ناگشوده بوده است . راهنمایی می تواند جوابی باشد برای کسی که قادر بوده است در این فاصله هوشیاری خود را حفظ کند .
احتمالا چنین عضوی از آن دسته افرادی است که در حاشیه برنامه بوده اند و حضور در جلسات را جدی نمی گرفته اند و هنوز نتوانسته اند که بطور واقعی قدم اول را برداندن و این خود می تواند منجر به تقویت رازهای نهفته یا دستاویزهایی که یک الکلی با خود دارد ، گردد . و یا ممکن است او را به یک لغزشی مزمن تبدیل کند.
آنچه که واضح است این است که از اینها وقتی که خودشان چیزی را نیاموخته اند نمی توان آموخت . برای یک چنین شخصی یک راهنما ی سخت گیر در مورد هوشیاری می تواند مفید واقع و خیلی از تغییرات را به بار آورد .
حتی زمانی که سالها از هوشیاری ما گذشته است ، اگر از دوستی بخواهیم تا راهنمای ما شود منافع سرشاری را عاید خود مان ساخته ایم . ممکن است احساس کنیم که جدا افتاده ایم و دردهای ما رو به افزایش گذاشتهاند ، می دانید چرا ؟ چون که ما فراموش کرده ایم که این برنامه راه و روشی است که طریقه درست زندگی کردن را به ما می آموزد و نه فقط راه رهایی از شر الکل.
با کمک راهنما ما قادر خواهیم بو تا برنامه را بطور کامل به اجرا درآوریم و رفتارمان را تغییر دهیم و با قرار گرفتن در این مسیر است که هوشیاری مان برای ما لذت بخش خواهد بود .
.
برای آنان که می خواهند راهنما بشوند .
.
اصل راهنمایی و راهنما شدن چگونه می تواند برای یک راهننما مفید واقع بشد ؟
.
.
راهنمایی تازه واردان عملی است که منجر به تقویت هوشیاری قدیمیترها می شود و در واقع عمل سهیم شدن هوشیاری و بهبودی با دیگران زندگی بدون مصرف الکل را برای اعضاء ساده تر می کند . با کمک به دیگران در واقع آنها به خودشان کمک می کنند.
همچنین راهنمایی کردن دیگران در ما رضایت خاطری ایجاد می کند که ناشی از قبول مسئولیت شخص دیگری به غیر از خودمان است . و این در واقع پاسخ به یک نیاز درونی و واقعی بشری است که انسان همیشه دلش می خواهد در مواقع بحرانی کمک و یار دیگران باشد .
.
آیا هر عضوی می تواند یک راهنما باشد ؟
.
در برنامه هیچ طبقه بندی و یا کلاس ویژه ای جهت این موضوع وجود ندارد . هر عضوی که بتواند به یک تازه وارد کمک کند تا او یادبگیرد چطور با مسائل زندگیش بدون متوسل شدن به الکل یا ماده مخدری کنار بیاید ، می تواند یک راهنما باشد .
در بیشتر نمونه ها این برنامه هیچ محدودیت خاصی را پیشنهاد نمی کند و اگر گروه به اندازه کافی بزرگ باشد راهنما و رهجو بهتر است همجنس همدیگر باشند و از هر دیدگاهی که نگاه کنید دلیل مشخص است (بدون توجه به مدت زمان هوشیاری و حضور در برنامه ) به هر حال ما بشر هستیم و به همین دلیل ممکن است به خاطر درگیر شدن در مسائل احساسی از هدف اصلی و اولیه مان باز بمانیم و بهتر است که با قدمها و سنتهاا آشنا باشد .
.
چه موقع یک عضو آمادگی دارد تا مسئولیت راهنما شدن را پذیرا شود ؟
.
موفق ترین راهنمایان ، زنان یا مردانی هستند که به اندازه کافی در برنامه بوده و در این مدت درک و برداشت مناسبی از دوازده قدم داشته باشند . اعضایی که برای ماهها و سالها است که هوشیار هستند معمولا خیلی موثر تر از کسانی که فقط هفته هاست که در برنامه هستند با تازه واردین ارتباط برقرار می کنند و البته این اصل همیشگی و ثابت نیست . بنابراین طول هوشیاری یک فاکتور است ولی تنها یک را رابطه راهنما و رهجویی مناسب و خوب نیست .
به همین نسبت ظرفیت شخصی افراد و قدرک درک و صبر و حوصله آنها و اشتیاق وقت و به کاربردن قواعد و اصول قدمها و سنتها به عنوان نماینده ای از برنامه ، در درجه اهمیت مساوی قرار گرفته و فاکتور مهم دیگری برای این مقوله است.
.
یک راهنما چه کارهایی را انجام می دهد؟
.
یک راهنما هر کار ممکنی را که در محدوده دانش و تجربیات شخصی اش باشد جهت کمک به یک تازه وارد برای اینکه هوشیاریش را بدست آورد و هوشیار بماند انجام می دهد . مثلا :
-   با بیان مثالهای زنده از تاریخچه مصرف خودش و تجربیات شخصی اش این مفهوم را به تازه وارد می رساند که برنامه چه تاثیری بر زندگی او گذاشتهاست .
-   در تشویق و کمک به تازه وارد جهت رفتن به جلسات گوناگون جهت بدست آوردن دیدگاهها و تفاسیر مختلف از برنامه کوتاهی نمی کند.
-   با ذهنیتی باز با تازه وارد برخورد می کند و به او اجازه می دهد تا با درک شخصی اش تصمیم بگیرد که آیا او یک الکلی هست یا نه.
-   هیچگاه در ترازنامه رهجویش وارد نمی شود مگر اینکه خود او در خواست کند .
-   تازه وارد را به دیگر اعضاء معرفی می کند بخصوص به آنهایی که از نظر اجتماعی بهترند.
-   تازه وارد را نسبت به نشریات موجود و راه تهیه آنها آگاه می کند .
-   همیشه در هنگامی که طرفش با مشکل خاصی دست به گریبان است در دسترس اوست .
-   معنای دوازده قدم را باز کرده و بر اهمیت این معانی پافشاری می کند
-   هرگز سعی در تحمیل عقاید شخصی اش به رهجو ندارد . یک راهنمای خوب می تواند شخص بی خدایی باشد که هیچگاه سعی نمی کند تا رهجوی مذهبی اش را متقاعد کند تا دست از ایمان مذهبیش بردارد و یا بالعکس راهنمای مذهبی است که سعی ندارد تا با طرح بحثهای ماوراء الطبیعه رهجوی کافرش را متقاعد به ایمان آوری کند.

 

- اصل راهنمایی و راهنما شدن چگونه می تواند برای یک راهنما مفید واقع شود ؟

راهنمایی تازه واردان عملی است که منجر به تقویت هوشیاری قدیمیترها می شود و در واقع عمل سهیم شدن هوشیاری و بهبودی با دیگران زندگی بدون مصرف الکل را برای اعضاء ساده تر می کند . با کمک به دیگران در واقع آنها به خودشان کمک می کنند.
همچنین راهنمایی کردن دیگران در ما رضایت خاطری ایجاد می کند که ناشی از قبول مسئولیت شخص دیگری به غیر از خودمان است . و این در واقع پاسخ به یک نیاز درونی و واقعی بشری است که انسان همیشه دلش می خواهد در مواقع بحرانی کمک و یار دیگران باشد .
.
آیا هر عضوی می تواند یک راهنما باشد ؟
.
در برنامه هیچ طبقه بندی و یا کلاس ویژه ای جهت این موضوع وجود ندارد . هر عضوی که بتواند به یک تازه وارد کمک کند تا او یادبگیرد چطور با مسائل زندگیش بدون متوسل شدن به الکل یا ماده مخدری کنار بیاید ، می تواند یک راهنما باشد .
در بیشتر نمونه ها این برنامه هیچ محدودیت خاصی را پیشنهاد نمی کند و اگر گروه به اندازه کافی بزرگ باشد راهنما و رهجو بهتر است همجنس همدیگر باشند و از هر دیدگاهی که نگاه کنید دلیل مشخص است (بدون توجه به مدت زمان هوشیاری و حضور در برنامه ) به هر حال ما بشر هستیم و به همین دلیل ممکن است به خاطر درگیر شدن در مسائل احساسی از هدف اصلی و اولیه مان باز بمانیم و بهتر است که با قدمها و سنتهاا آشنا باشد .
.
چه موقع یک عضو آمادگی دارد تا مسئولیت راهنما شدن را پذیرا شود ؟
.
موفق ترین راهنمایان ، زنان یا مردانی هستند که به اندازه کافی در برنامه بوده و در این مدت درک و برداشت مناسبی از دوازده قدم داشته باشند . اعضایی که برای ماهها و سالها است که هوشیار هستند معمولا خیلی موثر تر از کسانی که فقط هفته هاست که در برنامه هستند با تازه واردین ارتباط برقرار می کنند و البته این اصل همیشگی و ثابت نیست . بنابراین طول هوشیاری یک فاکتور است ولی تنها یک را رابطه راهنما و رهجویی مناسب و خوب نیست .
به همین نسبت ظرفیت شخصی افراد و قدرک درک و صبر و حوصله آنها و اشتیاق وقت و به کاربردن قواعد و اصول قدمها و سنتها به عنوان نماینده ای از برنامه ، در درجه اهمیت مساوی قرار گرفته و فاکتور مهم دیگری برای این مقوله است.
.
یک راهنما چه کارهایی را انجام می دهد؟
.
یک راهنما هر کار ممکنی را که در محدوده دانش و تجربیات شخصی اش باشد جهت کمک به یک تازه وارد برای اینکه هوشیاریش را بدست آورد و هوشیار بماند انجام می دهد . مثلا :
-   با بیان مثالهای زنده از تاریخچه مصرف خودش و تجربیات شخصی اش این مفهوم را به تازه وارد می رساند که برنامه چه تاثیری بر زندگی او گذاشتهاست .
-   در تشویق و کمک به تازه وارد جهت رفتن به جلسات گوناگون جهت بدست آوردن دیدگاهها و تفاسیر مختلف از برنامه کوتاهی نمی کند.
-   با ذهنیتی باز با تازه وارد برخورد می کند و به او اجازه می دهد تا با درک شخصی اش تصمیم بگیرد که آیا او یک الکلی هست یا نه.
-   هیچگاه در ترازنامه رهجویش وارد نمی شود مگر اینکه خود او در خواست کند .
-   تازه وارد را به دیگر اعضاء معرفی می کند بخصوص به آنهایی که از نظر اجتماعی بهترند.
-   تازه وارد را نسبت به نشریات موجود و راه تهیه آنها آگاه می کند .
-   همیشه در هنگامی که طرفش با مشکل خاصی دست به گریبان است در دسترس اوست .
-   معنای دوازده قدم را باز کرده و بر اهمیت این معانی پافشاری می کند
-   هرگز سعی در تحمیل عقاید شخصی اش به رهجو ندارد . یک راهنمای خوب می تواند شخص بی خدایی باشد که هیچگاه سعی نمی کند تا رهجوی مذهبی اش را متقاعد کند تا دست از ایمان مذهبیش بردارد و یا بالعکس راهنمای مذهبی است که سعی ندارد تا با طرح بحثهای ماوراء الطبیعه رهجوی کافرش را متقاعد به ایمان آوری کند.
-   به رهجویش اصرار می کند که هر چه زودر به فعالیتهای گروهی پرداخته و در گروه خدمتی را بپذیرد
-   اهمیت سنتها را مرتبا به رهجویش گوشزد می کند .
-   هیچگاه تظاهر به دانستن پاسخ همه سوالات و یا درست رفتار کردن در همه اوقات نمی کند .
-   سعی در ارائه تصویری درست ار اهداف برنامه فراتر از موجودیت گروه داشته تا اگر رهجویش به هر کجای دنیا رفت مشکلی نداشته باشد .
-   در صورتی که رهجو و یا تازه وارد نیاز به کمکهای حرفه ای (مانند : پزشکی ، قانونی و یا ...) داشته باشد ، اگر می تواند و لازم می بیند ، به او راهنمایی و کمک می کند .
-   اقرار سریع اینکه من نمی دانم در هنگامی که چیزی نمی داند می تواند رهجو را راهنمایی کند تا یک منبع اطلاعات خوب را بیابد .
-   ونهایتا اینکه یک راهنما رهجویش را تضویق می کند تا هر چه سریعتر ارتباطش را با دیگر افراد جامعه نزدیکتر کرده و گسترش دهد .
در ارتباط با همه مواردی که گفته شد ذکر این نکته مهم است که راهنما به این حقیقت توجه داشته باشد که آنچه بسیار مهم است برنامه بهبودی است و نه شخصیت و برنامه راهنم . بنابراین تازه وارد و یا رهجو یاد می گیرد که چطور به خود برنامه تکیه کند و نه به شخص راهنما .
راهنمایی که صادقانه برنامه و حرکت در مسیر برنامه را اولین اولویت خویش قرار داده است هیچگاه تصمیم یک رهجو برای تغییر راهنما را توهین به خودش تلقی نمی کند .
.
بهترین راه جهت راهنمایی بک تازه وارد با رهجو چیست ؟
.
جواب سوال این است که بهترین راه وجود ندارد . بلکه همه اعضاء کاملا در انتخاب روش در رساندن پیام درست و بر اساس تجربیات شخصی و شخصیت خودشان آزادند .
بعضی از راهنما ها تا حدودی خشن هستند و در برخورد با تازه وارد این روش را پیشه می کنند ، " یا قبول کن یا برو بخور ".
بعضی دیگر صبر و متانت زیادی از خودشان نشان می دهند و خیلی ها هم هیچکاری نمی کنند الا هنگامی که تازه وارد یا رهجو از آنها بپرسد و در خواست کمک کند.
هر کدام از این روشها بعضی وقتها موفقیت آمیز است و بعضی وقتها هم اینطور نیست . این بر عهده راهنماست که در هر موقعیتی بر حسب مورد چه روشی را اتخاذ کند .
راهنمایان با تجربه به خوبی این نکته را دریافته اند که انعطاف پذیری در کار کرد با رهجو از اهمیت زیادی برخوردار است .
هیچگاه به یک روش ثابت نچسبید و تکیه نکنید ، و حتی با یک شخص بخصوص هم روشهای متفاوتی را بکار ببرید .
.
چطور یک راهنما برنامه را تشریح می کند ؟
.
به صورتی که طبیعی ترین دیدگاه را در برابر تازه وارد قرار دهد ، بدون هیچگونه سخت گیری . تجربه نشان داده است که تازه واردان در روزهای اول مشکل به درک شخصی از برنامه می رسند . خیلی از راهنماها یک موضوع را به خوبی و با اطمینان به تازه واردان القاء می کنند ، اینکه هدف برنامه حفظ طرفین درگیر در یک رابطه راهنما و رهجو از رجوع به مصرف دوباره و هوشیار ماندن است و مرتبا به رهجو گوشزد می کنند که تا زمانی که در قدم اول زندگی کند و بپذیرد که ناتوان است ، کلید هوشیاری در دست اوست .
این راهنما ها به رهجو متذکر می شوند که این برنامه یک برنامه عملی است که قبل از او به میلیونها زن و مرد دیگر کمک کرده است . و در این مسیر با دهنیتی باز به تازه وارد اجازه می دهد تا خود او قلبا بپذیرد که آیا یک معتاد الکلی هس یا خیر ؟ و آیا این برنامه می تواند برای او کمکی باشد یا خیر ؟ و تقریبا همه کسانی که با این برنامه کار می کنند می دانند که اساس آن بر تجربیات شخصی است و به تازه وارد می گوید که در اینجا هیچکس سخنگو نیست و هر عضوی کاملا آزاد است تا درک و برداشت شخصی اش از برنامه را داشته باشد .
بعضی از راهنما ها از بعد روحانی برنامه بیشتر صحبت می کنند . اما آنچه در اینجا مهم است توجه به یک نیروی برترت است و این باز بر عهده خود رهجو و یا تازه وارد است که در مورد معنای "توجه به یک نیروی برتر " تصمیم بگیرد .
.
آیا یک راهنما می تواند توصیه های ترک فیزیکی داشته باشد ؟
.
هر چند امروز تعداد کسانی که بعد از قطع مصرف به جلسات می آیند در حال افزایش است اما تعدادی از کسانی که به جلسات می آیند هنوز در حال مصرف هستند و تمایل به قطع مصرف دارند و یا اینکه به تازگی و شخصا قطع مصرف کرده اند . خیلی از آدمها تحمل گذراندن روزهای سخت اولیه قطع مصرف را دارند و نیازی به پزشک یا بستری شدن ندارند اما بعضی دیگر که از نظر فیزیکی در شرایط ضعیف تری قرار دارند ممکن است نیاز به مراقبتهای پزشکی داشته باشند .
در چنین مواردی ما بایست یک نکته مهم را مد نظر داشته باشیم که مراقبتهای پزشکی و یا ترک کردن هیچ ربطی به برنامه بهبودی ندارد و کسی که در این رابطه می تواند مفید باشد پزشک است نه راهنما .
راهنماهای با تجربه همیشه با احتیاط با این قضیه بر خورد کرده و در جایگاه پزشک قرار نمی گیرد . با این حال بعضی ها هستند که تمایل دارند در این زمینه کارهاییی انجام دهند .
و خیلی از ماها در هنگام وارد شدن به برنامه از شرایط فیزیکی خوبی برخوردار نبودیم ولیکن هوشیار شدیم و در مسیر بهوبدی قرار گرفتیم و بدون هیچگونه مراقبت پزشکی ، به هر حال این وضعیت لزوما در مورد همه افراد مشابه هم نیست و بعضی نیاز به مراقبتهای پزشکی دارند . ولی یک بیمار دوازده قدمی  هیچگاه در مورد راه اندازی مراکز ترک و یا تهیه کردن تسهیلات دوره نقاهت از هر نوعی که باشد ، عملی انجام نمی دهند . جاهایی مثل خانه های بهبودی و آسایشگاههای ترک و یا کمپ ها در این راستا اقداماتی انجام می دهند اما تمام این مراکز به طور کلی از برنامه ما جدا هستند .
یک قول قدیمی در این برنامه هست که می گوید : مراقبتهای پزشکی و کمک هایی از این دست به هیچ وجه بار مسئولیت اعضاء را در راه رساندن پیام اصلی بهبودی به تازه واردان کم نمی کند .
ما افرادی دردسر ساز و زیاده خواه هستیم که برای پاسخ گویی به این نیازمان وقت کافی نداریم.
.
برخورد یک راهنما با خانواده رهجویش چگونه است ؟
.

راهنما میتواند در مورد برنامه به خانواده رهجو توضیحاتی بدهد و به این نکته اشاره داشته باشد که اعضایی که خانواده شان با برنامه آشنا هستند زندگی آرام و راحتتری را بدون مصرف الکل سپری می کنند .
می توان به خانواده تازه وارد گفت که به خصوص در روزهای اولیه هوشیاری نیاز به یک احساس همدردی و درک متقابل دارد و البته در این مسیر بایستی از لوس و نازپرورده کردن او دوری شود و به او اجازه داده شود تا برای اولین بار مانند افراد بالغ بروی پایش ایستاده و با زندگی طبیعی روبرو شود و نباید به او القاء شود که چون در پرهیز است قهرمان است و یا عمل قهرمانانه ای انجام داده است .
در واقع و به طور کل راهنما می تواند به خانواده رهجو کمک کند تا به او فرصت رفتار و زندگی خوب در برنامه را بدهند و بر این نکته تاکید کند که از او انتظار زیادی نداشته باشند و خیلی عجول نباشند زیرا که او در اول مسیر بهبودی است .
خیلی از مواقع روابط زناشویی و یا فامیلی یک الکلی به طور جدی بر اثر مصرف و رفتار ناشی از مصرف صدمه دیده است ، در چنین مواقعی راهنما بهتر است نقش مشاور حقوقی ازدواج را بازی نکند ، هر چند که خیلی از این متارکه ها به محض از بین رفتن نشانه های مصرف ، مجددا به سرو سامان می رسد و راهنما مجاز است در این حد به قضیه به عنوان یک تجربه اشاره کند .
راهنما همچنین می تواند آدرس و اطلاعاتی در مورد جلسات خانوادگی به رهجو بدهد تا از این طریق مشکلاتشان حل شود ، هر چند که این جلسات هم برنامه ای به موازات جلسات ما هستند ولی مجموعه ای جدا می باشند .
.
آیا یک راهنما می تواند به رهجویش پول قرض بدهد ؟
.
البته این موضوعی کاملا شخصی  است ولیکن حقیقت اساس در این انجمن یک چیز است کمک یک بیمار به بیمار دیگر برای حل مشکل الکلیسم او " این انجمن یک انجمن نیکوکاری یا بشر دوستانه و انجمن کاریابی نیست >" . پولداری یا بی پولی ، هیچگاه جزو فامتورهای کلیدی در قابلیتهای شخصی جهت هوشیاری در این برنامه نبوده است .
آن راهنمایی که به رهجویش پول قرض می دهد ریسک این قضیه را پذیرفته است که با دادن پول سرعت پیشرفت رهجویش در مسیر بهبودی را کند کرده است .
البته این به این معنا نیست که اگر راهنما می تواند مقداری کمی پول به عنوان هدیه بهبودی به رهجویش بدهد  از آن دریغ کند و البته چه بسیار خوب است که تازه وارد این هدیه را هرچه زودتر پس بدهد و به عنوان وام به آن نگاه کند . پس اگر چنین نشد ، آن کسی که برای پول یا لباس یا کاریابی به این برنامه روی آورده است یقینا به جای غلطی آمده ، در اینجا به او فقط یک چیز می دهند ، چیزی فراتر از همه اینها و آن "هوشیاری" است.
موسسات دیگر در جامعه وجود دارند که می توانند چنین کمک هایی را برای چنین افرادی ارائه کنند ، ما معتقدیم کسی که در مسیر بهبودی قرار بگیرد ، خود قادر به حل و فصل مسائل و مشکلات شخصی اش خواهد بود .
.
آیا یک راهنما می تواند پا در میانی شغلی برای رهجویش بکند ؟
.
اگر راهنما بتواند از این نظر به تازه وارد کمک بکند بهتر است بر اساس مورد عمل کند ، خیلی افراد در برنامه و یا خارج از آن که با برنامه آشنا هستند ، ممکن است علاقه داشته باشند با یک چنین شخصی همکاری داشته باشند .
.
آیا یک راهنما باید سختگیر باشد ؟
.
بعضی از اعضاء معتقدند به سختگیری و رک بودن نسبت به تازه وارد هستند ، آنها برنامه را برای تازه وارد شرح می دهند تا قضیه را بگیرد . و صراحتا می گویند که معالجه قطعی وجود ندارد اما این روش و برنامه یک برنامه جلوگیری از عود مجدد بیماری می باشد . این کارها را می کنند و حرکت بعدی را به عهده تازه وارد می گذارند . اگر او نتواند در مورد بیماریش و پذیرش آن به یک تصمیم و نتیجه گیری قطعی برسد او را به حال خود رها می کنند .
و البته این روش هم کاملا بی رحمانه نیست چرا که خیلی از اعضاء آن را پذیرفته اند و سعی شان این است که در این مسیر به دور از احساس ترحم و احساسات تا جایی که می شود واقع بین باشند . این برنامه بر اساس یک سری اصول آزمایش شده پایه ریزی شده است و یک تازه وارد با بی اعتنایی به آنها خودش را در معرض ریسک قرار می دهد ، یک راهنمایی سختگیرانه بر این قضیه تکیه می کند و بروی متقاعد کردن تازه وارد به خوبی و سختی کار می کند ، به همین خاطر اکثرا بر این باورند که سخت بودن در مورد اصول اگر به تنهایی باشد موجب دلسردی تازه وارد می شود لذا باید آن را با احساس همدردی و درک متقابل تلفیق کرد .
.
آیا یک راهنما باید آسانگیر باشد ؟
.
بعضی دیگر از راهنما ها ترجیح می دهند یک رفتار آسانگیرانه را در مقابل رهجو در پیش بگیرند مثلا چنین افرادی هرگاه تازه وارد از او بخواهد آماده اند تا وقتی را در اختیار او قرار دهند اما به ندرت وقتی برای این امر دارند و یا پیدا کردنشان در فواصل بین جلسات مشکل است و یا تازه وارد را برای رفتن به جلسات حمل نمی کنند . بعضی از تاره واردین با چنین روشی به خوبی رشد می کنند . اما بعضی دیگر در خطر قرار می گیرند : یک تازه وارد خجول و گوشه گیر در چنین حالتی نمی تواند از کمک راهنمایش بر خوردار شود . خیلی از اعضاء هستند که می گویند تا ماهها و حتی سالها هیچ چیزی از برنامه نگرفتند فقط به دلیل اینکه از طرف گروه به حال خود رها شده بودند .
در گروه هایی که رشد زیاد بوده سعی شده است از این قضیه دوری شود و به همین خاطر سعی کرده اند تا یافتن تازه  واردین و ایجاد ارتباط بین اعضاء قدیمی و جدید را نهادینه کنند .
.
آیا یک راهنما باید رهجو را حمل کرده و به عنوان حامی او عمل کند ؟
.
درمسیر ، اشتیاق به کمک کردن به یک تازه وارد بعضی از اعضاء به عنوان راهنما ممکن است نقش حمایتی از رهجو را در پیش بگیرند . و به همین خاطر بیشتر اوقات به علت نگرانی ای که نسبت به رهجوهایشان دارند با او نرم تر و با توجه بیشتر رفتار کنند .
با در پیش گرفتن چنین رفتاری در واقع ریسک داشتن رهجویی که به یکی از اعضاء برنامه وابسته است را پذیرفته اند . به جای اینکه آن رهجو را طوری تربیت کنند تا تکیه و اعتمادش بر خود برنامه باشد تا بر شخصی از برنامه .
این حقیقت ناگزری است که همه ما باید از پیوستن به برنامه باید یاد بگیریم  که چطور متکی به خود باشیم ، بین این که ما به دیگران کمک کنیم تا یاد بگیرند چگونه روی پای خودشان بیاستند ، و یا اینکه زیر بغلشان را بگیریم و ایستاده نگهشان داریم بسیار فرق است .
خطر دیگر این حمایت بیش از حد از تازه وارد احساس رنجش و دلخوری است که چنین رابطه ای برای رهجو پیش می آید و خیلی اوقات منجر به جدایی همیشگی رهجو از برنامه می شود .
.
یک راهنما با رهجویی که بیش از حد به او وابسته است چگونه رفتار می کند ؟
.
در روزهای اوبیه هوشیاری تازه وارد خیلی از اوقات سردرگم و وحشت زده و یا از نظر ذهنی پریشان و از نظر فیزیکی ضعیف است و ممکن است نیاز داشته باشد تا کسی او را به جلسات ببرد و یا حتی کارهای شخصی اش را انجام دهد .
اما اوقاتی هست که این وابستگی به راهنما وقتی که روزهای اولیه هوشیاری سپری می شود ، شکل غیر عادی به خود می گیرد و این برای هر دو طرف زیان آور است . قبلا هم به این نکته اشاره شد که هوشیاری ما بر اساس تکیه ای است که بر خود برنامه داریم و نه بر هیچ یک از اعضاء آن و لذا شانس هوشیار ماندن تازه وارد در چنین رابطه ای کم می شود و راهنما هم ممکن است در چنین وضعیتی به ستوه درآید و ادامه آن در پاسخگویی به خواسته های نامعقول و مداوم رهجو و مورد تملق قرار گرفتن توسط رهجو ممکن است به بیداری نفس راهنما بیانجامد که بسیار خطرناک است .
.
راه رهایی و چاره جویی در چنین وضعیتی بدونه اینکه رهجو دلسرد شود  چیست ؟
.
ممکن است راههای متفاوتی وجود داشته باشد ، یکی اینکه راهنما ، رهجو را به سمت برقراری ارتباط و آشنایی بیشتر با بقیه اعضاء سوق می دهد .
شاید وقت آن رسیده تا او کسانی را بیابد که از نظر خو و سلیقه به او نزدیک باشند . اگر این روش محترمانه با شکست مواجه شد ، بعضی از راهنماها مساله را صادقانه و بی رودربایستی با رهجو در میان می گذارند و باز هم اگر این روش جواب نداد شاید بهترین راه حل این باشد که راهنما بدون هیچ ملاحظه کاری کاملا محکم و مهربانانه به رهجو بگوید که او بیش از این نمی تواند در هر وقت که رهجو می خواهد پاسخگویی خواسته های او باشد . ولی می تواند به عنوان یک دوست بهبودی گاهگاهی به او کمک بدهد.
حال دیگر این بستگی به خود رهجو دارد که چه بکند . یک راهش این است که راهنمای دیگری را برای گذر از ایت مرحله آماده کند و سعی کند تا نوع دیگری از دوستی و رابطه راهنما و رهجو را برای خودش در این برنامه پیشه سازد .
.
رفتار یک راهنما با رهجویی که از دریافت کمک امتناع می کند چگونه است ؟
.
در چنین مواردی کمتر راهنمایی پیدا می شود که باز هم اشتیاق کار با چنین رهجویی را داشته باشد . گاهی از اوقات عاقلانه است که تازه وارد به یکی از اعضاء گروه که از نظر گذشته و دیدگاه به او نزدیک تر است معرفی شود .
وظیفه راهنما بودین یک مسئولیت انعطاف پذیر است و راهنمای خوب آن است که این انعطاف پذیری در کارکرد و برخورد با دیگران را داشته باشد .
این یک اشتباه محض است که شما سعی دارید به تازه واریدی که از مشا درخواست کمک نکرده و کمک شما را نمی پزیرد ، کمک کنید ، در حالی که تازه وارد دیگری هست که مشتاقانه خواستار کمک شماست .
.
وقتی که تازه وارد یا رهجو از پذیرش بعد روحانی برنامه سر باز می زند راهنما چه وظیفه ای دارد ؟
.
ابتدا ماخونسریمان را حفظ کرده و به خاطر می آوریم که راهنمای به معنای القاء اجباری تفسیر یا برداشتی از برنامه به تازه وارد نمی باشد .
اغلب زنان و مردانی که در این برنامه حضور دارند بعد از چند ماهی در می یابند که پایه و اساس آن قواعد و اصول روحانی است و در همین زمان است که در می یابد چنین افرادی بدون اتکا و اعتقاد به یک نیروی برتر قادر به کسب هوشیاری و حفظ هوشیاریشان نبوده و نخواهند بود .
ممکن است که راهنما به تفاوت بین روحانیت و مذهب اشاره کند اما همانطورکه می دانیم  این برنامه هیچ ارتباطی با هیچ اعتقاد مذهبی ای لازم نیست و تنها لازمه عضویت تمایل به قطع مصر است و از طرفی دیگر کمکی که از طرف این برنامه ارائه می شود به هیچ وجه فیزیکی و یا مادی نیست و ما به کسی پول و یا خدمات پزشکی و یا دارو نمی دهیم .
در اینجا فقط نظرات و عشق بلاعوض دو الکلی است که به مشارکت گذاشته می شود . و در واقع همین احساس است که از دیدگاه دیگر به "روحانیت " تعبیر می شود و البته هر تازه واردی می تواند برداشت شخصی خودش را داشته باشد .

رفتار راهنما با یک لغزشی چگونه است ؟.
.
.
شاید چندان انگیزه ای نباشد که یک راهنما بخواهد با رهجویش که غزش کرده کار کند و این یک لحظه خطیر و بسیار سخت برای هر دوی آنها است .
ممکن است راهنما حاظر به ادامه نباشد ، و درست در همین جاست که باید نگاه محتاطانه ای نسبت به رفتارش داشته باشد و سعی کند که رفتار میانه ای در پیش گیرد رفتاری مابین نکوهش شدید و یا احساس همدردی شدید . در این حالت تازه وارد احساس سردرگمی و گیجی دارد و احتمالا برایش سخت و دردناک است تا با یک حرکت از نو به نزد راهنمایش و یا گروه برگردد . و به همین خاطر است که خیلی از راهنما ها در این امر پیشقدم شده و به تازه وارد تلفن می زنند و
حالا وقتی که رهجو برگشت ، بهتر است که از کالبد شکافی اتفاقی که افتاده پرهیز شود . و بهترین کار این است که راهنما به رهجو کمک کند تا دوباره بر قدوم اول مرور کرده و اهمیت پرهیز از اولین بار مصرف را برای او گوشزد کند .
بعدها ممکن است که خود رهجو بخواهد در مورد افکاری که او را به سمت مصرف دوباره سوق داده و صحبت کند تا مبادا دوباره این اتفاق برایش بیفتد .
در اینجا نقش راهنما فقط بستگی به دو طرف قضیه دارد .
(خودش و رهجو)
اگر ارهنما از قبل از علائم هشدار دهنده آگاه بوده است ، یک رهجو ممکن است بگوید : "فقط اگر تو به من گفته بودی " و دیگر ممکن است از اینکه او را می دیده اند یاغیگری کند و اما حقیقت در اینجاست که لغزش می تواند یک تجربه آموزنده برای هر دو طرف باشد چه راهنما و چه رهجو.
برای راهنما می تواند نیرویی باشد تا او را بیشتر به سمت فروتنی ببرد و به او یاد آوری کند که هیچگاه یک شخص نمی تواند هوشیاری دیگری را حفظ و یا تضمین کند و همانطور که قدم دوازدهم می گوید :
"ما سعی در رساندن این پیام داشتیم ..."
مخصوصا ، راهنمای خوب کسی است که بر بازگشت رهجوی لغزشی به برنامه پافشاری می کند و یک رابطه راهنمایی خوب به مقدار زیادی به درجه درک و عشقی دارد که گروه و یا افراد برنامه نسبت به لغزشی کرده ها در برنامه ابراز می دارند.
لغزش می تواند سکوی پرتاب ، برای شخص باشد . لغزش کردن بخاطر این است که شخص قدم یک خود را درست کار نکرده است .
.
آیا یک راهنما می تواند به طورهمزمان بیشتر از یک رهجو داشته باشد ؟
.
اشتیاق و علاقه افراد و اعضاء برنامه در راستای راهنمایی دیگران با هم فرق می کند و همچنین بستگی به قابلیت عملکرد موثر افراد و مدت زمانی که برای این قضیه اختصاص می دهند دارد .
افرادی که تصمیم دارند به طور همزمان چندید رهجو داشته باشند باید کاملا ببه این قضیه اشتیاق داشته باشند و همزمان در ذهن داشته باشند که راهنما شدن حق تمامی اعضاء برنامه است و فعالیتی است که در برنامه به هر کسی کمک می کند تا هوشیاریش را حفظ کند .
علاوه بر آنهایی که تعداد زیادی رهجو می گیرند ممکن است در مورد قابلیتهایشان دچار مبالغه و خود بزرگ بینی شوند و این هوشیاری و بهبودیشان را به خطر خواهد انداخت و همانطور که در جای جای برنامه گفته شده "داشتن احساس مشترک بهترین راهنمایی است ".
.
کی و چطور یک راهنما به رهجویش اجازه رفتن می دهد ؟
.
در واقع یک چنین رابطه ای هیچگاه پایان نمی پذیرد ولی بحثی ندارد که با گذر زمان و رشد ، تازه این نوع رابطه دستخوش تغییر می شود . یک راهنمای عاقل از گسترده تر شدن دایره ارتباطات رهجویش محفوظ می شود و یک رابطه موفق راهنما و رهجو رابطه ایست که از سوی هر دو طرف حفظ می شود و نه ی طرف ، هر چند که فاصله اش از هم دور باشد و چنین رابطه ای نهایتا می تواند به یک دوستی همیشگی بدل شود و وقتی که چنین رابطه ای شکل گرفت از هر دوطرف می توان شنید که : " اکنون ما راهنمای یکدیگریم ".
.
راهنمایی چگونه به کمک یک گروه می آید ؟
.
هدف اولیه برنامه رساندن پیام برنامه بهبودی به الکلی است که خواستار دریافت کمک است و این کمک را می طلبد . جلسات گروهی ، یک راه انجام این عمل است و راهنمایی راه دیگر آن . در بعضی از گروه ها ایده راهنمایی معنای گسترده تری پیدا می کند و شامل کار کردن با الکلیها در مراکز مرتبط با بهبودی یا از طریق مکاتبه با اعضاء منزوی یا مراودات بین المللی است . یک برنامه راهنمایی فعال در گروه یادآور وظیفه اصلی و اولیه تمامی اعضای گروه است . آنها خدمت می کنند تا اتحاد این گروه حفظ گردد . به یاد داشته باشید که :
"اول مهمترین کار را به انجام برسانید ".
.
-   چه دستور العملیهایی را یک گروه جهت راهنمایی تازه وارد می تواند در نظر بگیرد ؟
-   در نظر داشتن یک طرح محتاطانه جهت یک فعالیت راهنمایی در گروه ، نتایج بهتری را به بار می آورد نسبت به زمانی که راهنمایی بر اساس نشانی دنبال شود .
-   یک الگوی معمولی جهت داشتن برنامه راهنمایی که گروههای محلی می توانند از آن تبعیت کنند می تواند به قرار زیر باشد
-   داشتن جلسات منظم در مورد راهنمایی و در واقع داشتن کمیته راهنمایی و یا کمیته دوازده قدمی که اعضای آن به صورت چرخشی عوض می شوند . در صورت وجود اعضاء به تعداد کافی مکان وجود دارد که چنین مسئولیتی به عهده گرفته شود .
-   برقراری جلسات جهت تازه واردان که البته این در مکانهایی که جلسات بزرگتری وجود داشته باشد و تعداد تازه واردان قابل توجه است امکان پذیر است . در این مورد راهنمایی وجود دارد که از طریق G.S.O  قابل تامین است .
-   گماردن منظم یکی از اعضاء جهت خوش آمد گویی و معرفی تازه واردان به بقیه اعضاء گروه . بعضی اعضاء در گروههایی بزرگتر با استفاده از اتیکت خوشآمد گو پذیرای تازه واردان می شوند و در گروههایی که کوچک هستند خود منشی این وظیفه را به عهده دارد و در حین جلسه می تواند از تازه واردان بخواهد که برخیزند و خود را معرفی کنند و بهد از جلسه هم آنها نی توانند با افراد دیگر صحبت کرده و بیشتر آشنا شوند .
-   راه دیگر "اعلان پیشنهاد " است : به این صورت ، اگر در اینجا کسی هست که هنوز راهنما ندارد و خواستار یک راهنماست لطفا به منشی جلسه مراجعه نماید تا ایشان به آن شخص یک راهنمای موقت معرفی نماید . اگر این رفتار در هر جلسه پی گیری شود اعضاء خواهند گفت که این موضوع به یادآورنده ارزش راهنماشدن و راهنما گرفتن در هر گروه است .
-   برگزاری جلسات بسته به موضوع مشکلات راهنمایی و  دستاوردهای آن داشتن برنامه زمانی جهت برگزاری چنین جلسات.
-   تهیه یک پرونده یا لیستی از اسامی ، آدرس و شماره تلفن تازه واردان که به صورت داوطلبانه حاظرند اطلاعات شخصی شان را بدهند با ذکر راهنمای معرفی شده به هر کدام .
-   داشتن تابلوی نمایش که نشریات بهبودی را معرفی کند .
-   بازنگری لیست تازه واردان به وسیله کمیته راهنمایی یا کمیته دوازده قدمی جهت ارائه کمکهای بیشتر در جایی که نیاز است .
-   برنامه و یا موسسات خارج از این برنامه می توانند به گروهها و یا اعضاء برنامه کمک کنند ؟
-   این موضوع به طور کامل در جزوه ای به نام "الکلی های گمنام در تسهیلات یا امکانات تادیبی" و یا جزوه دیگری به نام الکلی های گمنام در امکانات درمانی " پوشش داده شده و توضیح داده شده است . و همچنین قابل دسترسی در راهنمای کمیته های مراکز تادیبی و یا درمانی و جزوات کارکردی در این رابطه می باشد که از طریق G.S.O  قابل تامین است .
.
خدمت راهنمایی
.
در الکلی های گمنام اساا کمک شخصی به دیگران در مسیر بهبودی و یا خدمت به یک گروه در یک راستا و مشابه به یکدیگرند و می تواند به این صورت تعریف شود که یک الکلی تجربه اش را با دیگر الکلی ها که این سفر را تازه شروع کرده اند در میان گذاشته و تقسیم نماید و هر دوی این گونه خدمت ها از جنبه روحانی برنامه سرچشمه می گیرد . اشخاص ممکن است احساس کنند که در یکی از موارد فوق می توانند بهتر عمل کرده و پیشنهادات بهتری را ارائه کنند . پس جنبه های متفاوتی از راهنمایی را می توان از این مفهوم استنباط کرد : تدارک دیدن یک جلسه ، فعالیت در کمیته ها ، مشارکت در گفتگوها و غیره . در این مورد مهم است که بدانیم سرویس راهنمایی به درک شخصی افراد از بحث و موضوع راهنمایی ، در راستای پاسخگویی به نیاز برنامه و انجمن و یا توجه به نیاز شخصی دیگر افراد گروه کمک کننده است . خدمت راهنمایی با تشویق اعضاء جهت مشارکت در کارهای گروهی آغاز می شود . مشارکت در کارهایی مانند درست کردن چای یا قهوه ، نشریات ، تمیز کاری محل جلسه ، حضور در جلسات اداری و ... در رعایت اصل راهنمایی باید این نکته را مد نظر قرار داد که همه اعضاء ممکن است مایل نباشند و یا قابلیت کیفی ارائه این گونه خدمات را به دست نیاورده باشند ولیکن خود سرویس راهنمایی در پیدا کردن این وظیفه مناسب با توانایی های شخصی افراد چاره گشاست . در هر سطحی که خدمت ارائه گردد رو به سوی هدفی مشترک دارد "تقسیم وظایف انجمن الکلی های گمنام در بین همه " . در نهایتا ، یک چنین خدمتهایی باعث ترغیب اعضاء به حضور در جلسات مشخص شده به تاریخچه و ساختار انجمن علاقمند کرده و آشنا می سازد . در این نقطه که اشخاص شروع به این کارها می کنند بهتر است درکشان را هم نسبت به کارهای خدماتی ارتقاء دهند و بخوبی احساس رضایت از کارکرد دوازده قدم را به شکل دیگری تجربه کنند . این اشخاص بایستی تشویق شوند تا مشارکت فعالی در فعالیتهای حوزه شان داشته باشند و خواهان انتخاب شدن جهت خدمت در سطح ناحیه شان باشند ، لذا بایستی در راستای یادگیری وظایف و مسئولیتهای مختلف در ساختار خدماتی اقدام و حرکت کنند . در طی این فرایند مهم است کهاشخاص آموختن درباره سه میراث "وحدت ، بهبودی و خدمت " را دنبال کرده و در فهم اینکه اصل چرخش نه تنها اجازه خدمت و پیشرفت را به آنها خواهد داد بلکه این امتیاز و فرصت را در اختیار تازه واردان نیز قرار می دهد . این چرخش در مناصب خدماتی این درک را القاء می کند که هیچ کسی نمی تواند برای مدت طولانی در یک موقعیتی قرار گرفته و آن خدمت را مایملک خود بداند و تازه واردان را از امکان قبول خدمت محروم گرداند.
حال از طریق دانش و تجربه ، تازه وارد آگاه شده است که خدمت بعداز هوشیاری مهمترین موضوع است و با داشتن آگاهی ، شخص قادر است تا دیدگاهش و تجربه اش را با دیگران به مشارکت گذاشته و آینده و بقای جلسات را تضمین کند.
.
خلاصه :
.
اکثر افراد عضو در این برنامه هوشیاریشان را مدیون این حقیقت هستند که کسی بوده که به ایشان توجه خاصی را معطوف کند و خواهان باشد تا آنچه را دارد به عنوان یک هدیه با ارزش و بزرگ با آنها تقسیم کند و راهنمایی فقط راه دیگری از تداوم این توجه خاص به یک عضو آماده است که جهت دریافت کمک به این برنامه رو کرده است .
گروهها و اشخاص هرگز نباید اهمیت "قضیه راهنمایی " را از نظر دور نگاه دارند . همچنین اهمیت توجه خاص به یک الکلی آشفته را که می خواهد تا مصرفش را قطع کند .
تجربات بوضوح نشان داده که اعضاء و گروههایی که توجه خاصی به رساندن پیام به الکلی های در حال عذاب دارند ، کسانی هستند که بیشترین اهمیت را برای اصل راهنمایی قائل هستند و آن را به شانس و قضا و قدر واگذار نکرده اند .
به وسیله این گونه اعضاء و جلسات وظایف راهنمایی به گونه ای خوشایند پذیرفته می شوند . و به عنوان فرصتهایی جهت تعالی تجربیات شخصی برنامه و تعمیق و تحصیل احساس رضایت از کار و کمک به دیگران مغتنم شمرده می شوند.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan