Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

خطاهای فکری (شناختی) چیست و انواع آن کدام اند؟

خطاهای شناختی شبیه صافی هستند که به غربال اطلاعات دریافتی می پردازند و به این ترتیب بر فرآیند پردازش اطلاعات تأثیر می گذارند. خطاهای شناختی سبب می شوند که بیمار برخی از اطلاعات دریافتی را پررنگ و برخی دیگر را کم رنگ کند. به این ترتیب خود را از دسترسی به اطلاعات ناب محروم می کند. عمده ترین این خطاها در بیماران وابسته عبارت اند از:

* پیش بینی منفی:
آینده را به صورت منفی پیش بینی می کنند. «اتفاق بدی خواهد افتاد» یا «خطری در پیش است». «در امتحان مردود می شوم» یا «کاری پیدا نخواهم کرد».

* فاجعه آمیز کردن رویدادها:
معتقدند آن چه اتفاق افتاده است، آن قدر وحشتناک و غیر قابل تحمل است که نمی توانند در برابر آن ایستادگی کنند؛ «اگر از من انتقاد شود، ضایع می شوم».

* برچسب زدن:
به خود برچسب های منفی می زنند، مانند: «بی عرضه ام».

* نادیده گرفتن مثبت ها:
کارهای مثبتی که انجام می دهند بی اهمیت می پندارند. مانند «خواب غذا پختن که هنر نیست. این وظیفه ی یک زن است».

* توجه انتخابی:
اغلب منحصراً روی جنبه های منفی وقایع انگشت می گذارند و وقایع مثبت را در نظر نمی گیرند (او پاسخ لبخند مرا نداد پس حتماً از من خوشش نمی آید) اما در نظر نمی گیرند که آن فرد چه قدر با آن ها در مهمانی حرف زد.

* تفکر دوگانه:
رویدادها یا افراد را به صورت همه خوب یا همه بد می بینند (من نمی توانم هیچ کاری را به تنهایی انجام دهم).

* بایدها و نبایدها:
بایدها و نبایدهای زیادی را به خود تحمیل می کنند؛ مانند (باید به همه کمک کنم، باید کاری کنم که همه مرا قبول داشته باشند و تأیید کنند، باید همه چیز را تحمل کنم، تا دیگران دوستم بدارند).

* شخصی سازی:
خودشان را مسئول رویدادهای منفی می بینند و به همین دلیل خودشان را مقصر می دانند و متوجه نیستند که دیگران هم در بروز برخی اتفاقات نقش دارند (همه اش تقصیر من بود که با مادرشوهرم دعوای مان شد).

* مقایسه ی غیر منصفانه:
رویدادها را به صورت استانداردهایی در نظر می گیرند که غیر واقعی هستند، مثلاً روی کسانی متمرکز می شوند که از آن ها بهتر عمل می کنند و در مقایسه با ایشان خود را کم تر می یابند؛ مانند (خواهرم موفق تر از من است).

* تأسف خوردن:
به جای تمرکز روی کار یا فعالیتی که می توانند در حال حاضر انجام دهند روی فکری تمرکز می کنند که در گذشته می توانستند آن را بهتر انجام دهند. مانند (اگر تلاش می کردم می توانستم جلو مشاجره ی دیروز را بگیرم).

* می شد یا چه می شود؟:
به پرسیدن پی در پی این سؤال ادامه می دهند، «چه می شود اگر بعضی چیزها اتفاق می افتادند»، «چه می شود اگر دیگران کمی بیشتر به فکر من بودند؟».

استدلال احساسی:
به احساس شان اجازه می دهند، تفسیرشان از واقعیت را تحت تأثیر قرار دهد، مانند (احساس می کنم دوست داشتنی نیستم، پس کسی دوستم ندارد، احساس می کنم که فردی بی ارزش هستم و حتماً هم همین طور است).

* ناتوانی در عدم تأیید:
هرگونه مدرکی که ممکن است با تفکرات منفی شان در تناقض باشد رد می کنند. برای مثال وقتی فکر می کنند «من دوست داشتنی نیستم» هرگونه مدرکی که نشان می دهد مردم او را دوست دارند، رد می کند.
بیمار در جریان درمان شناختی یاد می گیرد افکار منفی خود را بشناسد و افکار منطقی را جایگزین کند.
برچسب زدن به خود، شخصی سازی، تأسف خوردن، نادیده گرفتن مثبت ها، فاجعه آمیز کردن و توجه انتخابی از جمله خطاهای شناختی عمده در افراد وابسته هستند.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan