Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

قدم ششم انجمن الکلی های گمنام

کاملا اماده بودیم تا خداوند کلیه نواقص شخصیتی ما را برطرف کند

قدم ششم به قول یک روحانی که از دوستان الکلی های گمنام می باشد : این قدمی است که مردان را از پسران جدا می کند . طبق گفته او هر کس با تمایل و صداقت کافی ، به طور مکرر قدم ششم را بر روی همه ایرادات خودش بدون هیچ نوع رزروی انجام دهد . در واقع مسافت روحانی زیادی را طی کرده است و شایستگی دارد به او لقب مرد داده شود . زیرا برای این کار به طور صمیمانه تلاش و کوششی در راه رشد خود به خرج داده است که مفهوم و تعبیری از خالق خود می باشد .

بدیهی است هر عضوی از الکلیهای گمنام گواه این حقیقت مسلم است که خداوند می تواند تحت شرایط مشخصی ، نواقص شخصیتی مارا برطرف کند . برای اثبات می گوید : حتی خود من ، کاملا به زانو درامده و الکل بر من غالب گشته بود و اراده من ، اثری در برابر قدرت الکل نداشت .

تغییر مکان ، تقلای دوستان و فامیل ، دکترها و افراد روحانی در برابر بیماری الکلیسم من بی اثر بود و نمی توانستم مشروب خواری خود را متوقف کنم و هیچ فرد دیگری هم نمی توانست این کار را برایم میسر سازد . اما زمانی که تمایل به خانه تکانی پیدا کردم و برای این کار از قدرت مافوق که پروردگاری است قابل درک برای من ، من از شر خودم اسایش یافتم و وسوسه مشروب خواری ناپدید شد .

در جلسات الکلی های گمنام در سراسر دنیا چنین جملاتی به طور روزانه شنیده می شود و به سادگی هر فردی از الکلی های گمنام می تواند درک کند که از بیماری وسوسه امیز ، کشنده و سرسخت الکلیسم رهایی یافته است و در این رابطه و به معنای واقعی همه افراد این انجمن کاملا امادگی پیدا کردند که خداوند جنون الکلی بودن را از زندگی انان خارج نماید و خداوند نیز چنین امری را انجام داده است .

حال که از شر الکل رها شده ایم چرا نتوانیم از نواقص دیگر رهایی پیدا کنیم ؟
با وجود انکه پاسخ چنین معمایی در نهاد خداوند نهفته است حداقل قسمتی از ان برای ما اشکار گردیده است .

زمانی که زن و مرد ، وجود خود را مملو از الکل کرده و بدین سان زندگی را به نابودی می کشند . طرز عمل انان کاملا غیر طبیعی بوده و به جای ابقای وجود برعکس به سوی نابودی گرایش می یابند و این بر خلاف عمیق ترین غرایز فردی می باشد .
همانگونه که زیر ضربات الکل فروتن می شوند ، رحمت خداوند می تواند شامل حالشان شود و وسوسه الکل را نابود سازد . در این زمان است که غریزه پر قدرت زنده ماندن می تواند با کمک خالق انان زندگی جدیدی برایشان فراهم سازد و این اصل را نباید نادیده گرفت که طبیعت و خداوند خودکشی را زشت می دانند .

اما بسیاری از مشکلات ما در گفته فوق گنجانده نمی شود . برای مثال هر انسانی که میخواهد تولید نسل کند به تغذیه نیاز دارد و دارای شخصیتی در جمع دوستان و جامعه می باشد . در این راستا نیاز به تامین و سلامت دارد تا بتواند بر خواسته هایش توفیق یابد . در حقیقت خدا انسان را نیافریده تا وجودش را با الکل نابود کند بلکه غرایزی به او داد تا بتواند بدان وسیله به حیات ادامه دهد

ابدا در زندگی فردی شاهدی وجود ندارد که خالق از ما بخواهد تا تمامی غرایزمان را به کناری بگذاریم و تا انجا که ما میدانیم ، پروردگار خواستار غرایز طبیعی هیچ انسانی نبوده است .

از انجا که ما با امیال طبیعی بی شماری پا به عرصه وجود گذاشته ایم جای حیرت نخواهد بود که گه گاهی بعضی از این غرایز به حد افراط کشیده شوند و از هدف اصلی منحرف گردند . ان زمان که ما عمدا و غیر عمدا و کورکورانه میخواهیم غرایز انسانی برایمان بیش از حد متعارف باعث رضایت ما شوند ؛ خواست خداوند که ارزوی کمال برای مخلوقش می باشد به بیراهه رفته و این بیراهگی همان نواقص شخصیتی و یا گناهان ما می باشد

اگر خواست ما از خداوند پوزش بخاطر مشروب خواری باشد مسلما بخشیده می شویم لکن بدون کمک او نمی توانیم مانند برف سفید و منزه بمانیم . چنین امری فقط با تمایل شخص خودمان امکان پذیر است . خواسته خدا چیزی جز بهترین کوشش ها برای پیشرفت در پرورش شازندگی شخصیت نمی باشد

بنابراین قدم ششم که (( کاملا امده بودیم که خداوند تمامی نواقص شخصیت مارا برطرف کند )) بهترین روشی است که اکلیهای گمنام ان را اتخاذ کرد تا که هر کس بتواند زندگی جدید خود را اغاز کند و انرا در طول مدت حیات خود به کار گیرد و بدان معنا نیست که مانند از دست دادن تمایل به الکل نواقص شخصیت ما هم ناپدید شوند . هر چند که تعدادی از این نواقص از بین خواهند رفت . لکن باید صبر و حوصله به خرج داد تا در این راه پیشرفت نماییم .

کلمات کلیدی (( کاملا اماده )) نشان دهنده این است که ما به بهترین وجه ممکن میخواهیم پذیرای یادگیری چنین امری باشیم .

چه تعدادی از ما به این حد امادگی دارند ؟ در عمل و در نهایت معنا هیچکس . بهترین کوشش ما این است که سعی خود را با نهایت صداقت به کار بریم ، حتی انهایی که بیشترین همت خود را به خرج داده اند ، گهگاه با مسائلی مواجه میشوند که میگویند ( نه من نمیتوانم این کار را انجام ندهم ) و در بعضی موارد خطرناک تر فریاد برمی اوریم که ، این یکی را هرگز ترک نخواهم کرد ! قدرت این غرایز ما به حدی است که می توانند بر یکدیگر حاکم باشند و هر چقدر هم که ما پیشرفت کرده و بهبود یافته باشیم ، باز هم خواسته های ما می توانند بر علیه خواست خداوند مخالفت ورزند .

عده ای از ما که به خوبی توانسته اند در این راه پیشرفت کنند با این امر مخالفت می ورزند ، بنابراین با دیدی عمیق تر باید انرا بررسی کنیم . عملا همه میخواهند که از نواقص نابود کننده خود رهایی یابند و هیچکس نمیخواهد انقدر مغرور باشد که لقب لاف زن به او داده شود و یا به او اهانتی گردد و یا انقدر حریص باشد که او را دزد خطاب کنند و یا انچنان خشم بر او غلبه کند که مرتکب قتل شود یا انقدر شهوت بر او غالب شود که موجب تجاوز گردد و یا انقدر پرخوری کند که سلامت خود را نابود سازد و یا تنبلی و حسادت ، او را انچنان مغلوب کند که کاملا به حالت سکون مبتلی گردد و مسلم است که هیچ بشری به چنین شدتی از نواقص خود رنج نمی برد .

ان دسته از ما که چنین نواقص دشواری را پشت سر گذارده ایم می خواهیم به خود تبریک بگوییم . اما ایا منافع شخصی باعث رهایی ما نبوده اند ؟
در این راه کوشش روحانی چندانی به کار گرفته نشده است و به هر حال هر نوع زیاده روی مجازاتی در بر خواهد داشت . حال به جایی رسیده ایم که زیاده روی ها به شدت گذشته نبوده و در نتیجه عقوبت انهم به همانگونه شدید نیست .
پس چه وضعی خواهیم داشت ؟

باید بخاطر داشته باشیم که تعدادی از این نواقص برایمان مطلوب می باشند و از انها لذت می بریم .
مثلا ایا ترجیح نمیدهیم که از بقیه بالاتر باشیم ؟
ایا حرص واقعی را با بلند همتی جلوه نمی دهیم ؟
تصور دوست داشتن شهوت غیر ممکن به نظر می اید ، اما هنگاهی که سخن دوست داشتن را به زبان می اوریم و اعتقاد به انچه می گوییم داریم می توانیم شهوت را در نهاد خود در لفافه محبت پنهان سازیم . حتی زمانی که بر طبق رسوم علاقه خود را ابراز می داریم .
بسیاری معترف هستند که نوسانات شهوانی باعث تصویر دیگری از ایشان شده که در واقع به نظر می اید عشق و علاقه است .

خشم حاصل از حق داشتن و صحیح بودن در هرموضوعی می تواند بسیار لذت بخش باشد و در حقیقت می توانیم از راهی فاسد به بهانه اینکه دیگران ما را رنج می دهند ، برای خود رضایت خاطر فراهم کنیم . زیرا این کار باعث برتری هم می گردد . بدگویی و شایعه پراکنی بی اساس نیز که در غالب خشم یک فرد نهفته است می تواند در نابود ساختن ت به روشی مودبانه موثر باشد و ان هم نوع دیگری از احساس رضایت برای خود می باشد . در این حالت نه تنها کمکی به کسانی که مورد انتقاد قرار داده ایم نمی کنیم بلکه برای خود کسب امتیاز و حق داشتن را مسجل می کنیم

زمانی که حرص و پرخوری زیان ان چنان نابود کنند ای نمی رساند . واژه ای مناسب تر و اسان تر اتخاذ می کنیم و انرا (( جلب راحتی برای خود )) می خوانیم .

در دنیایی که زندگی می کنیم حسادت همانند سرندی است که همگان را از خودش می گذراند و هر کس کم و بیش بیش تحت تاثیر ان قرار می گیرد . رضایت حاصل از چنین نقصی برایمان ضروری است وگرنه چرا اوقات خود را مصروف به ارزوی انچه را که نداریم کرده و در عوض کوشش خود را در تطبیق دادن و پذیرا شدن انچه را که حصول ان میسر نیست به کار نمی گیریم و با خشم به دنبال چیزهایی هستیم که نمی توانیم به دست اوریم .

چه بسا زمانی با شذت هر چه بیشتر کارکرده تا در اتیه به اصطلاح (( بازنشستگی ))محکم و مطمئنی برای خود فراهم کنیم در حالیکه انگیزه واقعی تنبلی و تن پروری می باشد . لغت دیگری برای تنبلی وجود دارد که از پنج قسمت هجایی تشکیل می گردد و ان به تعویق انداختن است تقریبا هرکسی می تواند فهرستی از نواقص یاد شده ارائه دهد ، اما معدودی از ما واقعا به طور جدی در صدد ترک انها هستیم و یا حداقل تا زمانی که به ما صدمه شدیدی وارد نشده است این عیوب را نا دیده می گیریم

البته عده ای ممکن است نتیجه گیری کنند ، که در واقع اماده اند تا همه این نواقص از انها گرفته شود . اما اگر با فهرستی از نواقصی که انچنان چشم گیر نست مواجه شوند ، اعتراف دارند که ترجیح می دهند با پاره ای از این کمبودها زندگی خود را ادامه دهند .
از این رو به سادگی معلوم می شود که معدودی از ما تمایل به حصول روحانیت کامل داریم و تکاملی را که فقط بتوانیم ادامه زندگی دهیم و امور بگذرد پیش خواهیم گرفت و به همین جهت تفاوت (( پسرها و مردها )) همان تفاوت بین اشتیاق به هدفی که خود تعیین کرده ایم و هدف کاملی که از ان خداست می باشد .

بسیاری می پرسند چگونه میتوانیم مفهوم کامل قدم ششم را بپذیریم ؟ کمال یعنی این!
ظاهرا پرسش مشکلی می باشد ، لکن عملا اینطوری نیست . فقط در گام اول است که پذیرش صد در صد به عجز در برابر الکل را میتوان به طور کامل انجام داد .
یازده گام بعدی یک برنامه ایده ال بوده و اهدافی است که مانند محک ، پیشرفت ما را سنجش می کند و از این رو قدم ششم دشوار می باشد ، در حالیکه غیر ممکن نیست و تنها شرط لازم شروع به انجام و ادامه ان می باشد .

ما نه تنها میتوانیم بر مشکل الکل فائق شویم ، بلکه با روشن بینی میتوانیم با سایر مسائل هم روبرو گردیم و لازم است که با بلند نظری در جستجوی تکامل باشیم و در ان مسیر گام برداریم و اهمیت کندکاری در مقایسه با (( امادگی )) به ندرت مطرح است .

با نگاهی دوباره به ان نواقصی که هنوز تمایل به ترکشان نداریم ، باید خط نشان هایی که رسم کرده ایم را پاک کنیم .
شاید هنوز در بعضی موارد بگوییم : این را هنوز نمی توانم ترک کنم . امــــــــــا نمی بایستی بگوییم : هرگز انرا ترک نخواهم کرد . حال ببینم اگر ان قسمت را که درباره امادگی کامل پیشنهاد شده است ، کم ارزش تلقی کنیم چه مخاطره ای در بر خواهد داشت ؟

هر چند که در گفتار بالا اهمیت زمان را با تاکید قید نکرده ایم ، اما افکار یک فرد الکلی با توجیه میتواند این کار را به تاخیر نا معلومی موکول کند و به این نتیجه غلط دست یابد که تعجیلی در راه کامل شدن نباید به خرج دهد و زمان نامعلومی را برای رفع نواقص خود انتخاب کند .

چنین استنباط غلطی را میتوان در پاره ای از مسائل دیگر به کار گرفت و ضروری است که سریعا برای پاکسازی بدترین معایب اخلاقی خود شروع به اقدام نماییم .
هر آینه کلمه هر گز و هیچگاه را به کار گیریم ، در رحمت الهی را بر روی خود خواهیم بست . از این جهت تاخیر با خطر توام بوده و ایستادگی و مقاومت در برابر این گام میتواند کشنده باشد .
این همان مهمترین نقطه ای است که خود را در اختیار خداوند قرار می دهیم و از اهداف محدود و نا چیز دوری می جوییم .

حسن
23 April 22 , 13:38

باسپاس حسن الکلی

قدم اول قبول عجز و بقیه قدمها مسیر تکامل

من پا تو مسیری میزارم که به کمک خداوند نواقص شخصیتی رابرطرف کنم ولی از هیچکدامشان صرف نظر نمیکنم حتی اگر سالها طول بکشد

 

فرهاد نوروزی
03 September 20 , 09:03

بنام خداوند بخشنده مهربان

با سپاس فراوان از مطالب بسیار زیبا و آموزنده . موفق و پیروز باشید .

پاسخ :

سپاس فرهاد عزیز
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan