" ما با فروتنی از او خواستیم که کمبودها ی اخلاقی ما را برطرف کند "
در قدم چهارم ما نواقص شخصیتی اساسی خود را آشکار کردیم . در قدم پنجم ، به وجود آنها اقرار کردیم . در قدم ششم ، کاملاً آماده شدیم که آنها برطرف شوند تا بتوانیم به رویش روحانی و بازیابی خود به نوعی مستمر و پایدار ادامه دهیم . اکنون در قدم هفتم ، با فروتنی از نیروی برترمان درخواست می کنیم کمبودهای اخلاقی ما را برطرف کند و نیز از قید آن چه که بازیابی ما را محدود می کند آزادمان سازد ما کمک می کنیم ، زیرا این کار را نمی توانیم به تنهایی انجام دهیم .
در نتیجه ی انجام قدم های قبلی ، متوجه سدیم که اگر بخواهیم در مسیری روحانی پیش برویم و پاک بمانیم ، باید فروتنی و تواضع بیابیم . ما توجه دقیق داریم که فروتنی و شکسته نفسی ، با حقیر شمردن و ناچیز دانستن خود تفاوت بسیاری دارد . منظور از تواضع ، انکار نمودن صفات خوبمان نیست ، بلکه بر عکس ، شخص متواضع کسی است که تصویر واقع بینانه ای از خود دارد و از جایگاه خود در اجتماع به خوبی آگاه است .
در قدم هفتم معنی فروتنی آن است که ما نقش خود را در بازیابی مان درک می کنیم ، نکات مثبت و نیرومند خود را می شناسیم ، از محدودیت های خود آگاهیم و به نیرویی برتر از خودمان ایمان داریم.
برای انجام قدم هفتم ، باید خودمان را از سر راه کنار بکشیم تا خدا بتواند کار خودش را انجام دهد .
با فروتنی درخواست کردن برای برطرف کردن کمبودها ، یعنی آن که ما آگاهانه به آن نیروی با محبت برای عمل نمودن در زندگی مان اختیار کامل می دهیم و باور داریم که دانش خداوند به نهایت بیش از دانش ماست .
با آنکه تا حدودی تواضع یافته ایم ف لیکن بسیاری از ما در برداشت مان از لغت با فروتنی دچار مشکل می شویم . بعضی از ما احتمالاً این طور فکر می کردیم که خداوند به محض آنکه از او در خواست کنیم ، کمبود هایمان را برطرف خواهد نمود و زمانی که نیروی برتر مان بر طبق در خواست ما عمل ننمود ، تصور کردیم این جای برنامه کار نمی کند . از سوی دیگر بعضی از ما به درگاه خداوند خواهش و تضرع می کردیم که خدایا کمبودهایم را برطرف کن با تصور آنکه این اعمال نشان دهنده ی تواضع ماست .
کوشش بسیار ما ، در انجام این عمل دیگر تبدیل به دست وپا زدن و تقلا شده بود ، چرا که از دست کمبوهایمان خسته شده بودیم و در جهت کنترل آنها هم از ما کاری ساخته نبود ، می خواستیم راحت شویم و عجیب آنکه این دقیقاً همان طرز برخورد و روحیه ایست که ما امیدواریم در زمان انجام قدم هفتم از خود بروز دهیم یعنی با روحیه ی فروتنی ما اقرار به شکست می کنیم ، محدود بودن خودمان را حس می کنیم و از خداوند خودمان کمک می خواهیم .
در خواست از نیروی برتر مان برای برطرف کردن کمبودها ، محتاج به تسلیمی بی نهایت عمیق تر و بنیانی تر از تسلیم اولیه مان می باشد . تسلیم اولیه ما که زائیده بیچارگی مطلق و آشفتگی زندگی مان بود ، در قدم هفتم ابعاد کاملاً جدیدی می یابد . در این مرحله جدید از تسلیم ، نه تنها پذیرای اعتیادمان می شویم ، بلکه آن کمبود های اخلاقی رانیز که در رابطه با اعتیادمان می باشد ، پذیرا می گردیم . پذیراشدن اعتیادمان اولین قدمی بود که ما در پذیرفتن خودمان برداشتیم و اکنون در نتیجه کار کردن روی قبلی چیز هایی راجع به خودمان فرا گرفته ایم و سراب هایی که باعث شده بودند ، تصور کنیم منحصر به فرد هستیم در نتیجه ی سلوک تا حد زیادی محو شده اند. اکنون می دانیم که نه از دیگران مهمتر هستیم و نه کمتر . فهم این که ما منحصر به فرد نیستیم ، نشانه ایست قوی از آن که فروتنی یافته ایم .
صبور بودن یکی از مبانی اصلی کار کرد این قدم است و ما می دانیم اغلب ما با صبر مشکل داشتیم ، چرا که یکی از ارکان اعتیاد ما این بود که هرگاه اراده کردیم فوراً ارضاء بشویم . در حال حاضر مدتی است که به تمرین اصولی پرداخته ایم که صبور بودن را برای مان ممکن ساخته اند و در اینجا نیز تنها چیزی که لازم داریم این است که مفاهیم قدم سوم را که در واگذار نمودن اراده و زنذگی مان به خداوندی که می شناسیم گسترش دهیم . به عبارت دیگر ، اگر ما به آن نیرو ، تا حودی در قدم سوم اعتماد پیدا کرده ایم ، اکنون وقت آن رسیده که این اعتماد را بیشتر کنیم .
از آن جا که دیدگاه ما را در مورد امید هایی که داریم محدود می باشد ، بسیری از ما حتی تصور آنچه را که نیروی برترمان برای مان در نظر گرفته به ذهن مان خطور نمی دهیم . اگر جزو این گروه از افراد هستیم باید به ایمانمان تکیه کنیم و همچون قدم های پیشین خیلی ساده و سربسته باور کنیم که ارده ی خداوند برای ما نیکوست . ایمان ما به خودی خود دلیلی است کافی بر آن امیدوار باشیم بهترین در انتظارمان است .
در زمان انجام این قدم ، از این که مراحل بازیابی را با عقل و منطق مورد سنجش قرار دهیم دوری می گزینیم و توجه خود را به این مسئله تمرکز نمی دهیم که بفهمیم در چه زمان و چگونه کمبودهای اخلاقی مان برطرف خواهند شد ، چرا که تجزیه وتحلیل این قدم ، کار ما نیست . این قدم ، یک انتخاب روحانی است ، انتخابی به مراتب عمیق تر از یک عکس العمل عاطفی یا تصمیمی که در نتیجه ی اراده کردن و اگاهانه صورت پذیرد .تنها نتیجه ای که حاشیه ای گذشتن از این قدم و انجام ناقص آن عاید ما خواهد ساخت ، این است که ما را نسبت به کمبودهای اخلاقی مان بسیار خواهد کرد و هم زمان ، امیدمان برای خلاص شدن از دست این کمبودها قطع خواهد شد . احتمالاً درد حاصل ، غیر قابل تحمل خواهد شد .
ما نواقص شخصیتی خود ، باورهای ناهنجار خود و الگوهای ناسالم خود را دیده ایم . به وضوح دریافته ایم که باید تغییر کنیم ولی امکان دارد خودمان آگاه نباشیم که از زمانی که برای کمک گرفتن ، به معتادان گمنام آمدیم عوض شده ایم . ما با یک خلاء روحانی به اولین جلسه قدم گذاشتیم . چند نور اساسی در زندگی ما به خاموشی گرویده بود . استعدادابراز محبت ، خندیدن و احساس کردن خود را از دست داده بویم و مدتها بود که دیگر وقتی مردم به چشمان بی روح ما نگاه می کردند مشکل می توانستند انسانی که در پشت آن چشم ها قرار داشت ببینند .
از اولین جلسه جلسات معتادان گمنام متوجه عشق و پذیراشدنی که بقیه به ما ابراز می کردند شدیم و شروع به بازگشت به زندگی کردیم . آنچه ما احساس می کنیم یک بیدار شدن روح است که این واژه غیر معمول می باشد ولی در واقع همان است که می شنویم . این بیداری مدتی است که برای اطرافیان ما مشهود شده ، ولی اکنون تغییرت آن قدر بارز شده اند که خودمان هم می توانیم آن ها را ببینیم . یکی از تغییراتی که ما در خود می بینیم ف آن است که رابطه مان با خداوند خودمان تفاوت یافته است . پیش از این ، شاید بعضی از ما حس می کردیم که خدا خیلی دور است و در سطح خصوصی ، چندان کاری با ما ندارند . ما برای درک این حقیقت اشکال داشتیم که هر یک از ما می توانست برای خودش خدایی داشته باشد که همیشه بتواند به او توسل جوید . مدتها دعا کردن ، به نظر ما کاری مصنوعی می آمد ، لیکن احتمالاً اکنون حس می کنیم که وقتی دعا می کنیم شنونده ای داریم که به ما عشق می ورزد .
ایجاد رابطه با خداوند خودمان ، باعث می گردد هنگامی که در خواست می کنیم تا کمبود های مان برطرف شود ، احساس راحتی کنیم و کاری که در طی قدم های قبلی کرده ایم . این رابطه را تقویت کرده است . ما از نیروی برترمان در خواست صداقت ، روشن بینی و تمایل نمودیم و به ما قدرت عطا شد تا دارای خصیصه هایی شویم که بی نهایت برای باز یابی مان مهم هستند .
هر بار که متوجه می شویم در یکی از صفاتی که به دنبال یافتنش هستیم کسر آ ورده ایم ویادر کار برد اصول روحانی با اشکال مواجه شده ایم برای کمک ، به خداوند خود روی می آوریم . در این قدم ما از خدائی مهربان درخواست کمک می کنیم که بی صبری ، عدم تحمل ، تعصب ، عدم صداقت و هر آن چه را که سد راه ما شده بر طرف سازد . ما در می یابیم که نیروی برترمان همیشه آن چیزهایی را که بدان ها احتیاج داریم برآورده می کند و به همین دلایل ایمان مان فزونی می یابد .
احتمالاً زمانی که از نیروی برترمان درخواست می کنیم کمبودهایمان رابرطرف کند ، می بینیم که تنها بخش های کوچکی از این کمبودها از میان رفته است و گاهی نیز یک نقص اساسی به سادگی از پیش پای مان کنار می رود تا بتوانیم در بازیابی خود پیشرفت کنیم . مواقع دیگری نیز هستند که ما از اسارت یک یا چند نقص ، کاملا، آزاد می شویم . نکته ی مهم آن است که باید به این باور برسیم که تنها خداوند بدان گونه که او را درک می کنیم قدرت آن را دارد که کمبود های مارا برطرف سازد و اطمینان داشته باشیم که هر گاه او خود صلاح بداند این کار انجام خواهد یافت . یک چنین ایمانی مرحله ایست فراسوی درک و خواست شخصی مان در آنچه که احتیاج داریم و یا تصور می کنیم که لازم داریم .
بدون توجه به این که ما چقدر به استحکام رابطه مان باخداوند بدان گونه که او را درک کنیم اطمینان داشته باشیم ، برای انجام قدم هفتم به راهنمای مان احتیاج داریم . راهنما به ما کمک خواهد کرد تا درک کنبم که تواضع چیست و راه آسانی برای برقرارکردن رابطه با نیروی برترمان پیدا کنیم .
باید این را به خاطر بسپاریم که به درگاه نیرویی برتر از خودمان دعا می کنیم و با فروتنی درخواست می کنیم ، زیرا می دانیم که از خودمان کاری ساخته نیست . بعضی از ما دعای از پیش تدوین شده ای را که نشان دهنده ی فروتنی در هنگام درخواست مان می باشند می خوانند . برخی دیگرمان نوعی صمیمی تر ، دعا می خوانند که معرف همان فروتنی است ولی کلمات آن ساخته ی ذهن خودمان است . هر گونه برقراری ارتباط با نیروی برترمان ، دعا محسوب می شود . تفاوتی ندارد که ما چه روشی را برای برقراری ارتباط با نیروی برترمان انتخاب کنیم ، مهم است که در هنگام دعا ، آرامش خاصی ما را فرامی کیرد و احساس می کنیم که از ما مراقبت می شود .
علم به این موضوع ، آزادی به ارمغان می آورد . قدم هفتم به هیچ عنوان درمان و شفا نیست ، ولی انجام آن به ما آزادی انتخاب می دهد . ما می دانیم که اگر بر طبق اصول روحانی بازیابی زندگی کنیم . دیگر نیازی به این نداریم که خود را برای ردیف کردن وقایع و چگونگی نتیجه ی آنها خسته کنیم . ما به خداوند خود برای زندگی مان اعتماد داریم . احتمالاً هنوز گاه گاه دچار ترس ها از روشهای مخرب استفاده کنیم و یا اینکه وقتی صلاح بدانیم دیگر به ستیز و مقابله نمی پردازیم . این که باور داریم از ما محافظت می شود ، نتیجه ی مستقیم ارتباطی است که با نیرویی برتر از خود یافته ایم . ما در حال طی مراحل برقرار نمودن رابطه ی آگاهانه با یک نیروی برتر هستیم . در طول زندگی ، کوشش خواهیم کرد تا این رابطه آگاهانه را بهتر کنیم . ما از وجود خداوند بدان گونه که او را درک می کنیم آگاه هستیم و حضور آن نیرو را احساس می کنیم .
طی کردن مراحل قدم هفتم باعث ایحاد آرامش خاطری می شود که ما هرگز تصور امکان آن را نمی کردیم . متوجه می شویم آن چه در طول جستجوی مان یرای رشد روحانی در تمام مدت با ما همراه بوده ، قدرتی است که توسط آن ، ابراز عشق نیروی برترمان رانسبت به خود احساس می کنیم .
نگاهی اجمالی به رویای آزادی کامل از کمبود های اخلاقی مان می اندازیم و برای مان اهمیت ندارد اگر در طول حیات مان به مرحله ی فروتنی مطلق یا کمل نرسیم ، همین که شخصی بتواند این رویای بزرگ را در ذهن مجسم کند و آن را مد نظر داشته باشد ، هدیه ای بسیار نادر و پربهاست .
ما در حال تغییر یافتن هستیم . نه تنها راجع به معجزه ی بازیابی از دیگران شنیده ایم ، بلکه خودمان یک مثال زنده و مجسم از آنچه که قدرت برنامه معتادان گمنام می تواند به انجام برساند هستیم . دیگر زندگی روحانی تنها یک تئوری نیست که راجع به آن در جلسات بشنویم ، بلکه اکنون یک واقعیت قابل لمس است و تنها کافی است برای دیدن یک معجزه ، در آینه به خود بنگریم . خداوند ما را از بیهوشی روحانی و بیچارگی اعتیاد نجات داده و به افرادی با آگاهی روحانی ، بهبود یافته از اعتیاد و مشتاق به زندگی کردن تبدیل نموده است . گر چه ما به این مرحله رسیده ایم ، اما هنوز باید خساراتی را که کمبودهایمان به بار آورده اند نیز بررسی کنیم . از آن جا که خواستار بهبودی مداوم و آزادی خود هستیم ، قدم هشتم را شروع کرده و جبران خساراتی که وارد کرده ایم ، آغاز می کنیم .