اعتماد 11 بهمن
«فقط برای امروز به کسی در NA اعتماد خواهم کرد، کسی که مرا باور دارد و میخواهد در بهبودیم به من کمک کند.»
کتاب پایه
v
فراگیری اعتماد، مسئلهای پرمخاطره است. تجربه گذشته ما به عنوان معتادان مصرفکننده به ما آموخته است که رفقای ما قابل اعتماد نیستند. مهمتر از همه ما به خود نیز نمیتوانیم اعتماد کنیم.
اکنون که در دوران بهبودی به سر میبریم، اعتماد ضروری است. به چیزی نیاز داریم تا در دوران بهبودی به آن متوسل شویم، آن را باور کنیم و به ما در بهبودی امید بدهد. برای برخی از ما اولین چیزی که میتوانیم به آن اعتماد کنیم، صحبتهای سایر اعضاء در جلسات است؛ حقیقت را در صحبتهای آنها احساس میکنیم.
پیدا کردن فرد قابل اعتماد، درخواست کمک را آسانتر میسازد. وقتی اطمینان ما به بهبودی آنها بیشتر میشود، یاد میگیریم به خود نیز اعتماد کنیم.
v
فقط برای امروز: تصمیم میگیرم به کسی اعتماد کنم. بر اساس این اعتماد، عمل میکنم.
--------------------------------------------------------------------------------
مشارکت،تجربه،نیرو،امید
سه نون
31 ژنویه 11بهمن
سه نون شبیه جادو هستند.قدرتی سحر آمیز سه نون در لحظه مناسب برای من قابل استفاده است.وقتی می پذیرم که من باعث آن نبودم ،نمی توانم کنترلش کنم و مطمعنا نمی توانم فرد دیگری را ردرمان کنم احساس آرامش می کنم.
من بیش ازپانزده سال در یک برنامه دوازده قدمی بودم .همسرم فرزندی دارد که در حال مصرف است .من سعی دارم با درست کردن معتاد همسرم را از رنج بردن نجات دهم تا غیر مستقیم خودم را نجات بدهم.چون به شدت تحت تاثیر حالت های همسرم هستم.وقتی او غمگین است من افسرده ام.اما غریزه ام به من می گوید که لازم است یک روش جدید زندگی را تمرین کنم.این پیشنهاد داده شده که می توانم راه بهتری برای زندگی کردن در نارانان یاد بگیرم.
قبل از نارانان سعی داشتم معتاد را درست کنم .اکنون می فهمم که می خواستم احساس همسرم بهتر شود.من جسم خود را بیمار کردم چون فکر می کردم مجبورم احساسات همسرم را کنترل کنم.احساس می کردم این راهی برای کمک به عزیز معتاد اوست و مجبورم هر دو وضعیت را درست کنم.
پی بردم که درگیری من بهبودیم را به خطر انداخته و زندگی ام کاملا آشفته بود.امروز یاد می گیرم سه نون را با روش جدیدی به کار ببرم و تمرکزم روی خودم باشد اکنون کمتر نگران هستم و بیشتر احساس آرامش و آسودگی می کنم.
تفکری برای امروز:
خودم را در بازوان عاشقانه نیروی برترم قرار می دهم .می دانم که با کمک نیروی برتر خودم را خواهم ساخت .می توانم محکم به سه نون بچسبم و بگذارم مرا به یک سفر بی خطر ببرند.من فقط قدرت کنترل خودم را دارم.
--------------------------------------------------------------------------------
شهامت عوض شدن
11 بهمن
من به راحتی و سهولت از ابزارهای دستی استفاده نمی کنم. اخیراً یکی از دوستان برایم خاطر نشان کرد که روغن زدن به اره قبل از بکارگیری آن، کار کردن با آن را آسانتر می کند. اعم از اینکه اهن یا چوب را ببریم. بعداً برای من مسلم شد که یاد بگیرم روغن زدن به اره کمی مانند فراگیری برنامه الانان می باشد. اگرچه کمی شک کردم، اما یادگیری یک راه جدید را در نظر گرفتم چون می دیدم که آن ثابت شده است. من می دیدم که جچطور اعضا الانان که شرایط مشابه من داشتند با شرایط دشوار روبرو شده و آرامش داشتند. بنابراین با روش آنها تلاش کردم _ من یادگرفتم تا قدمها، نشریات الانان، شعارها، جلسات و گرفتن راهنما را بکار ببرم. بکار گیری این روغن مواد اولیه زندگی مرا تغییر نمی دهد و مرا با تجهیزات جدیدی روبرو نمی کند. بلکه آنچه را که قبلاً مفید می دانستم برایم ایجاد می کند و بسیاری از ناکامی های مرا برطرف کرده و آسودگی بزرگی به من می بخشد.
یادآوری امروز
ساختن یک زندگی مفید و ثمربحخش کار آسانی نیست. الانان به من کمک می کند تا راههای مؤثرتری برای زندگی کردن را یاد بگیرم بطوریکه می توانم از مشکلات غیر ضروری اجتناب کنم. با ابزارهای مناسب، پیشرفت فقط موضوعی برای تمرین است.
شما بوسیله صحبت کردن، حرف زدن را یاد می گیرید. با مطالعه کردن، مطالعه، با دویدن دویدن، با کار کردن کار را یاد می گیرید و با عشق ورزیدن عشق به خدا و بشر را یاد می گیرید.
« به عنوان یک شاگرد شروع کنید و قدرت زیادی از عشق، شما را به استاد شدن سوق می دهد.»
--------------------------------------------------------------------------------
روز به روز
11 بهمن
وقتی افرادی که ما آنها را دوست داشتیم از ما کناره گرفتند و بعضیها به طور کلی قطع رابطه نمودند، خودمان را بیشتر منزوی کردیم و با غم سنگینی به سر میبردیم. گاهی گله از دست دوست و زمانه میکردیم. که ای روزگار ناسازگار، ای رفیق بیوفا. امروز میدانیم که عملکرد و انتظارات و توقعات بیجای ما که به طو
ر بچگانهای از دیگران سوءاستفاده میکردیم. تا جایی که آنها تحمل ما را از دست دادند. ما از آنها انتظار سرپرستی و مراقبت و محافظت بیموردی داشتیم. هموابستگی شدید ما از دیگران خارج از ظرفیت تحمل آنها بود. یک فرد هموابسته گاهی فکر میکند که سوءاستفاده از دیگران جزء زرنگی و رندی وی میباشد، که میتواند از این ابزار به راحتی سود ببرد. در حالیکه امروز برخلاف گذشته با اتکا به خداوند توقعی از دیگران ندارم. حتی درک متقابل از آنها را ندارم. آیا هنوز هم توقع دارم باز مثل گذشته دنیا و دیگران بدهکار من باشند؟ آیا از این همه کنترل و تغییردادن دیگران خسته نشدم. خداوندا: به من کمک کن تا از دست وابستگیهای آزار دهنده رها شوم.
یک وابسته بیشتر از یک وابستگی دارد!
--------------------------------------------------------------------------------
مراقبه روزانه
یازدهم بهمن: بالاترین معرفت، قلبی عاشق است.
مسئولیت پذیری برایم امری مشکل بود. اعتیاد پسرم به مواد مخدر مرا وادار نمود تا در یک برنامه دوازده قدمی شرکت کنم. او نیز در یک برنامه دوازده قدمی دیگر شرکت داشت. شنیده بودم که آنان گرد هم می آیند و در مورد اعتیاد مشترکشان مشارکت می کنند و بدینگونه مسئولیت پذیری را به اجرا در می آورند. برای من همیشه پذیرش مسئولیت رفتار خود و مقصر دانستن دیگران تولید اشکال نموده است. آیا وقتی کسی در مورد کسی یا چیزی مشارکت می کند نقش من در آنجا چیست؟ آیا می بایست فقط یک شنونده باشم؟! یا اینکه پیشنهاد کنم که نگاهی هم به نقش خود بیندازد؟ بسیاری اوقات در مشارکت ها به سادگی احساس طرف مقابل را درک و آن را با تجربه مشابه خود می توانم مقایسه کنم. در اینگونه مواقع دشوارترین کار برای من این است که تجربه مشابه خود را با او در میان نگذارم.
برای امروز، برای کمک به تغییر دیگران هشیار خواهم بودم.