Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

16بهمن

 باز هم به جلسات برگرد! 16                             بهمن

«سپاسگزاریم از اینکه در جلسات استقبال بسیاری از ما شد و ما احساس راحتی کردیم.»

کتاب پایه

v

آیا به خاطر داریم وقتی برای اولین بار وارد جلسه NA شدیم چقدر واهمه داشتیم؟ حتی اگر به همراه دوستی وارد شدیم، اکثر ما به یاد داریم که شرکت در جلسه اول چقدر دشوار بود. چه چیزی باعث شد که باز هم برگردیم؟ اکثر ما از استقبالی که از ما شد و موجبات راحتی ما را برانگیخت، خاطرات خوشی داریم. وقتی دست خود را به عنوان تازهواردی بالا بردیم، با این کار در را بر روی سایر اعضاء گشودیم تا به ما نزدیک شوند و از ما استقبال کنند. 

گاهی اوقات تفاوت معتادانی که از اولین جلسه خود بیرون میروند و دیگر به NA باز نمیگردند و معتادانی که به بهبودی خود ادامه میدهند، تنها در آغوش گرفتن آنها توسط عضوی از NA است. وقتی برای مدتی پاک میمانیم، کنار رفتن از صف تازهواردها آسان است—هر چه باشد رفت و آمد بسیاری از افراد را مشاهده کردهایم. اما افرادی که برای مدتی پاک ماندهاند، میتوانند بین معتادی که برنمیگردد و معتادی که رفتن به جلسات را ادامه میدهد، تفاوت ایجاد کنند. با دادن شماره تلفن، در آغوش گرفتن یا فقط استقبالی گرم، دست یاری معتادان گمنام را به معتادی که هنوز در عذاب است، میسپاریم.   

v

فقط برای امروز:  استقبالی که در اولین حضورم در NA از من شد را به یاد میآورم. امروز با در آغوش گرفتن یک تازهوارد سپاسگزاری خود را ابراز میدارم.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

فقط برای امروز....
5 فوریه    16 بهمن
من در جستجوی امید ،راهنمایی و جواب به نارانان آمدم .یاد گرفته ام با ترس ،تردید خشم ،درد و رنجش هایم رو در رو شوم.من به کار کردن روی از بین بردن افکار و تصورات منفی ام که باعث می شوند با معتاد مشاجره کنم،ادامه میدهم بحث هایی که اغلب مرا یک راست به همان راهی بر می گرداند که اولین بار به نارانان آورد.
قبل از آمدن به جلسات احساس در ماندگی می کردم.بین احساس محافظت از معتاد و بار سنگین مسوولیت ،له شده بودم .کم کم کم فهمیدم که نه می توانم معتاد را تغییر بدهم و نه می توانم بدانم که او هر لحظه چه میکند.نارانان به من کمک کرد تا خودم را باور کنم و به احساساتم اعتماد کرده و دو باره احساس امنیت نمایم .این برای من مهم تر از کنترل کردن معتاد و کارهایی است که سعی داشتم در گذشته انجام بدهم.در یافتم که اگر در لحظه زندگی کنم می توانم با هر چیزی روبرو شوم .لازم  نیست روی منفی بافی و نگرانی در مورد چیز هایی که بعدا پیش خواهد آمد تمرکز کنم.نشریات نارانان را می خوانم ،با راهنمایم حرف می زنم و در جلسات شرکت می کنم.هم چنین کار خدماتی انجام می دهم که چگونگی ارتباط بر قرار کردن با دیگران را به من می آموزد چون ساختار خدماتی  ما بر اساس دوازده قدم و دوازده مفهوم نارانان است .این کار تمرکزم را روی خودم و برنامه حفظ می کند..

تفکری برای امروز:
فقط برای امروز ذره ای عیب جویی نخواهم کرد به دنبال عیب.وایرادی در هیچ چیز (حتی خودم)نمی گردم و سعی نمی کنم هیچ کس جز خودم را اصلاح و منظم کنم.


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

16 بهمن
" بازگشت به گذشته را متوقف کن." این عبارتی است که اغلب در الانان می شنویم. چرا این عبارت اینقدر مهم است؟چون بسیاری از ما آنقدر در نبردمان با الکلی های یا رها شدن از الکلی ها شدیداً رشد یافته ایم که بی اغراق دریافته ایم که آرام نشستن برای روند بهبودی مشکل است. ما باید فوراً پاسخی دادشته باشیم و یا بی درنگ عملی انجام دهیم. هنوز ما احساس می کردیم که در اولین جلسه برای آسودگی یک بار باید به عقب برگردیم و سپس دوباره و دوباره _ به آرامی یاد گرفته ایم که آرام بنشینیم، گوش کنیم و بهبود یابیم. مهم نیست که چند سال برنامه الانان را تمرین کنیم، ما می توانیم عدم بازگش به گذشته را به یاد داشته باشیم. اوقات سخت و مشکل می آیند و می روند، حتی پس از یک دوره طولانی مدت بهبودی در الانان. بسیاری از ما هنوز لازم است با هر چالش جدید به یاد داشته باشیم که هیچ شرایطی آنقدر سخت نیست و هیچ ناگواری ( ناراحتی) انقدر بزرگ نیست که کاهش نیابد.

یادآوری امروز

اگر احساس نا امیدی می کنم، به اصول برنامه الانان رجوع می کنم. به جلسات می روم، به راهنمایم تلفن می زنم و به قدم اول بر می گردم. فقط برای امروز ، اگر بازگشت به گذشته را متوقف کنم، می دانم که شرایطم بهبود خواهد بخشید.
" اگر واقعاً می خواهم یاد بگیرم که چطور به آسانی در محیط اطرافم و ارتباطم با دیگران راحت و خوشحال باشم، الانان چیزهایی برای من دارد."

--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

16 بهمن
در اثر ناآگاهی و انتخاب نادرست از جهان‌بینی به جای عشق حقیقی خواسته و ناخواسته به سمت شهوت کشیده شدم. برایم رابطه‌ی بین زن و مرد و رفتار آنها برای من معنای عشق می‌داد. هر چند همین شهوت هم جزء کوچکی از عشق است. امروز عشق معنای وسیعی به وسعت نام مقدس خداوند دارد. در حقیقت عشق یعنی خدا و خدا هم یعنی عشق. امروز توانایی و ظرفیت در مقابل عشق دادن به اندازه‌ی قلبم است، بیشتر از آن ادعا می‌باشد. عشق یعنی دوست داشتن خود و دیگران و پذیرش هرچیزی به همان صورت که هستند، آرامش، صلح، خدمتگزاری، خیرخواهی، همدردی و همدلی و همزبانی و تیمار و نوازش خود و همدردان، امروز ذهنم را از رنجش، حرص، نفرت، انتقام و شهوت جنسی و مقام و منسب خالی می‌کنم. به خودم و ارزش‌هایم نگاه می‌کنم و عمیق‌ترین احساسات و علاقه را نثار خودم می‌کنم و خودم را با تمام ارزش‌های والایم تقدیم خداوند می‌کنم. به کسی که معنای عشق را در وجودم تبدیل به حقیقت کرد. امروز در حضور حضرت عشق به زیبایی، سرور و شادی ایمان، بهبودی، پاک ماندن، آرامش، انرژی مثبت و تقسیم آن با دیگران می‌اندیشم. برای رسیدن به خداوند نیازی به جای خلوت و تاریکی و پناهگاه یا بیابان ندارم. چشمان زیبای زن و یا مرد چه بزرگ و چه کوچک راه ارتباطی من با خالقم می‌باشد.
عشق زیباست!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

شانزدهم بهمن:   ترس بیش از هر چیز دیگر سبب عقب ماندگی انسان هاست.

   ای کاش می توانستم بعضی از تازه واردان را دوباره ببینم. این داستان عضوی است که بعد از یک هفته آشنائیم با برنامه وارد جلسه شد. جلوی درب ایستاده و برای وارد شدن مردد بود. سرانجام با تشویق اعضا قدم به درون جلسه نهاد. این دقیقا همان احساسی بود که در اولین روز شرکت در جلسه داشتم. در اولین بار شرکت در جلسه ترس وجودم را فرا گرفته بود. به شدت اصرار داشت که گمنامی اش شکسته نشود، زیرا به تازگی مشغول به کاری شده بود و در محیط کار خود را غیر سیگاری، که شرط اساسی اشتغال در آن کار بود معرفی کرده بود. او می بایست راهی را برای قطع مصرف پیدا می کرد. روزی یکی از اعضاء در محیط کار نزد او رفت و خود را به عنوان عضوی از نیکوتینی های گمنام معرفی کرد. عضو تازه وارد از این عمل رنجیده و دیگر در آن جلسه شرکت نکرد. گمنامی برای من اهمیت چندانی ندارد زیرا همه می دانند که من یک معتاد به نیکوتین هستم. این رخداد سبب شد درک کنم که حفظ گمنامی تا چه اندازه می تواند در بقای عضوی در یک گروه مؤثر باشد.

برای امروز، به حق هر عضو در حفظ گمنامی احترام می گذارم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan