Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

18فروردین

 ارزش گذشته

«این تجربه دست اول در همه مراحل بیماری و بهبودی از

 ارزش درمانی بینظیری برخوردار است. ما اینجا هستیم تا آن را به رایگان با هر معتادی که خواهان بهبودی است، در میان بگذاریم.»

کتاب پایه

v

اکثر ما با پشیمانیهای جدی وارد برنامه شدیم. هرگز دبیرستان را به پایان نرسانده بودیم یا ورود به دانشگاه را از دست داده بودیم. دوستی و ازدواج خود را ویران کرده بودیم. شغل خود را از دست داده بودیم و میدانستیم قادر به تغییر هیچ یک از مسائل نیستیم. ممکن است تصور کرده باشیم همیشه پشیمان خواهیم بود و فقط باید راهی را برای تحمل پشیمانیهای خود پیدا کنیم. 

بر عکس، وقتی برای اولین بار از ما خواسته میشود گذشته خود را با تازهواردی که برای دستیابی به بهبودی تلاش میکند، مشارکت کنیم، درمییابیم گذشته ما به منزله معدن طلایی دستنخورده است. وقتی به صحبتهای افرادی که قدم پنجم خود را با ما در میان میگذارند گوش میکنیم، میتوانیم آرامش خاصی را به او دهیم که هیچ فرد دیگری قادر به این کار نیست—تجربه خود. ما نیز همین کارها را انجام دادهایم. ما نیز همین احساس شرمندگی و پشیمانی را داشتهایم. ما نیز مانند یک معتاد، رنج یکسانی را کشیدهایم. ما میتوانیم ارتباط برقرار کنیم، پس آنها نیز میتوانند.

گذشته ما ارزشمند است، در واقع نمیتوان روی آن قیمت گذاشت، زیرا میتوانیم همه آن را صرف کمک به معتادی کنیم که هنوز رنج میکشد. وقتی گذشته خود را در میان میگذاریم، ممکن است نیروی برتر بر ما تأثیر گذارد. این احتمال، علت بودن ما در اینجاست و تحقق آن مهمترین هدفی است که باید به انجام برسانیم.   

v

فقط برای امروز:  دیگر از گذشته خود پشیمان نیستم، زیرا از طریق آن میتوانم با سایر معتادان درد و دل کنم و شاید درد معتاد دیگری را تسکین دهم یا حتی از مرگ او جلوگیری کنم.


مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

همسران با هم در نارانان..

خودم را شوهر خوشبختی می دانم.من و همسرم با هم در نارانان حضورداریم.ما هر دو در مسیر بهبودی هستیم می توانیم یکدیگر را حمایت کنیم.این حمایت از راه هایی است که ما هرگز موقع پیمان ازدواج که به هم قول هایی می دادیم از آنها آگاه نبودیم.می توانیم در جلسات و خانه مشارکت کنیم.علاوه بر این هنگام ملاقات یک تازه وارد یا فردی که به تازگی وارد مسیر دردناک زندگی با معتاد شده و تحت تاثیر قرار گرفته است می توانیم دیدگاه های خودمان را با او در میان بگذاریم.در گروه نارانان ما خوشبختیم چون قادریم افکارمان را با زوج های دیگری که همدرد ما هستن مشارکت کنیم.این خیلی مهم است که ما همدیگر را به خاطر عکس العمل هایی که در بحران ها نشان می دهیم قضاوت نمی کنیم.
همسرم قویتر از من است.من نسبت به او زمان بیشتری در تاریکی بودم شاید به این دلیل که من نمونه مردی بودم که می خواست سر پرست همه کس باشد.
به همه می گفتم چطور زندگی کنندو چه کار کنند.نارانان برایم یک برنامه بهبودی فراهم کرد که حتی با داشتن معتاد در خانواده زندگی شادی داشته باشم.علاوه بر آن در باره خودم چیز هایی یاد گرفته ام.سعی می کنم روی این رفتارم که با دیگران به عنوان «همه چیز دان»بر خورد می کردم کار کنم همانطور که روی کنترل خودم هنگام مواجهه با موارد غیر قابل کنترلی مثل اعتیاد کار می کنم.
برای نوشتن افکار ٬احساسات ٬آرزوهایی برای خود و معتاد٬ناراحتی هایم در مواجهه با این وضعیت و پیروزی هایم برتاریکی٬از یک دفتر یاد داشت استفاده می کنم.فکر می کنم با این کار پلیدی را از خودم دور می کنم.بهتر از قبل می توانم جلوی دیوانگی هارا بگیرم تا بر من غلبه نکنند.این کار برای من ٬همسرم و معتادم نیز خوب است.
وقتی بحرانی پیش می آید من و همسرم یکدیگر را حمایت می کنیم برنامه را با هم کار می کنیم.به یکدیگر کمک می کنیم و دو باره می خندیم.

تفکری برای امروز:
از نیروی برترمان به خاطر وجود نارانان تشکر می کنیم ما با همدیگر می توانیم


شهامت عوض شدن

 

وقتی برای اولین بار شنیدم بهترین راه برای کمک به الکلی ام . تمرکز کردن بر خودم است ،فکر کردم الانان محلی بی احساس است که در آن مرا مجبور می کنند تا دیگر الکلیم را دوست نداشته باشم . تصمیم گرفتم هرگز به آنجا بر نگردم . ولی شخصی چیزی با من در میان گذاشت که تصمیمم را عوض کرد . او گفت با اینکه میل شدید به کمک کردن به شخص دیگری میتواند از روی حسن نیت ،دلسوزی و مهربانی باشد شیوه های همیشگی ما برای "کمک کردن" الزاما کمک نمی کنند . راههای کمک به الکلیم را بررسی کردم ،متوجه شدم وقتی چک های بر گشتی او را می پردازم یا برای او بهانه سازی میکنم او را از روبرو شدن از عواقب کار های بد خود باز میدارم ،در واقع اورا از فرصت هایش برای خواستن اینکه عوض شود محروم میکردم ،همینطور مجبور شدم به این فکر کنم که چرا آنقدر احساس در ماندگی میکردم ،مگر اینکه به او کمک کنم . وقتی به انگیزه هایم نگاه کردم فهمیدم که این دلهره "خودم"بود که نمیتوانستم با او روبرو شوم .

یاد آوری امروز

آیا کمکم که ارائه میکنم واقعا از روی عشق است یا انگیزه های دیگری در کار است ؟آیا سعی میکنم دیگری را تغییر دهم ؟آیا او را مجبور به انجام آنچه من میخواهم بکنم ؟صحبت کردن با راهنمایم در این مورد میتواند به من دیدگاه بهتری بدهد .امید من به کمک کردن به افرادی که دوستشان دارم واقعا هنگامی شروع میشود که اول روی خودم تمرکز کنم . در جلسات یاد میگیریم که : 1_بحران ایجاد نکنیم .....2_ از بروز بحران،اگر در مسیر جریان طبیعی اتفاقات است جلو گیری نکنیم .


روز به روز

 

امروز یقین دارم که به تنهایی قادر نیستم به وابستگی‌ها و هم‌وابستگی‌های خود فائق شوم. تنها در صورتی توانایی پیدا می‌کنم که اتکا به خداوند و گروه داشته باشم. زیرا تنها خداوند قادر است، که احساس دردناک قطع وابستگی را برایم آسانتر کند. تنها اوست که می‌تواند ناشدنی‌ها را شدنی کند. وقتی به این واقعیت رسیدم که پس از سال‌ها جنگ و مبارزه و در نهایت فرار از خودم با سرافکندگی و شکست خورده به عالم تنهایی و انزوای بیماریم خزیدم. این مهم نیست که از کجا آمده‌ام یا چه کسی هستم، ایم اهمیت دارد که به‌کجا می‌روم و خودم را بپذیرم، خود واقعی‌ام را. آیا پذیرفته‌ام که بی‌خدایی خلاء واقعی من است، که تنها او می‌تواند با تسلیم شدنم مرا در قطع وابستگی‌ها پیروز کند! من قبلاً در مقابل هرکس و ناکسی و عادت و وابستگی و هم‌وابستگی زانو زده بودم، امّا چرا در مقابل خداوند چنین نکنم؟ وقتی زانو زده و تسلیم شدم و صادقانه از او طلب کمک کردم، دیدم که بار سنگین ناملایمات بعداز سپردن به او تا چه حد سبک شدند. باز از خودم پرسیدم: آیا این خداوند است که مرا یاری می‌دهد؟ از خودم می‌پرسم: آیا این آرامش هدیه‌ی تسلیم شدنم نیست؟
آرامش وقتی حس می‌شود که تسلیم شوی!


مراقبه روزانه

 

وقتی تصمیم بگیری بدانی کیستی، در لحظه خواهی بود.

دو سال در جلسات نیکوتینی های گمنام شرکت می کردم اما هنوز مصرف می کردم. نمی دانستم برای چه به جلسه می رفتم. فقط می دانم به فکر قطع مصرف نبودم.
در این دو سال به فکر هر تغییری در زندگی بودم به غیر از قطع مصرف نیکوتین.
با بسیاری از اعضاء برای قطع مصرف صحبت کردم اما صحبت هیچ یک نتوانست مرا مجاب کند. اما عاقبت با شرکت مرتب در جلسات موفق به قطع مصرف شدم.

برای امروز، نا امید نخواهم شد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan