Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

21فروردین

 بسیار پرمشغله 

«از آنچه میآموزیم باید استفاده کنیم، وگرنه صرف نظر از مدت زمان پاکی خود آن را از دست میدهیم.»

کتاب پایه

v

پس از گذراندن مدتی از دوران پاکی خود، برخی از ما تمایل داریم مهمترین اولویت خود را فراموش کنیم. یکبار در هفته یا کمتر میگوییم: «امشب مجبورم به جلسه بروم...» درگیر مسائل دیگری شدهایم که مطمئناً مهم هستند، ولی نه بیشتر از ادامه شرکت ما در معتادان گمنام.

این امر به تدریج اتفاق میافتد. شغل پیدا میکنیم. مجدداً به خانواده خود ملحق میشویم. فرزندان را بزرگ میکنیم، سگ ما مریض است و احتیاج به مداوا دارد یا امشب قرار است به مدرسه برویم. خانه به نظافت نیاز دارد. چمن اطراف خانه باید کوتاه شود. باید تا دیروقت کار کنیم. خسته هستیم. امشب نمایش خوبی بر روی صحنه تئاتر اجرا میشود. ناگهان متوجه میشویم با راهنما تماس نگرفتهایم، در جلسه شرکت نکردهایم، با تازهواردی صحبت نکردهایم یا حتی مدتی است با خداوند راز و نیاز نکردهایم.

در این موقع چه کار باید کنیم؟ خب، یا میثاق خود را نسبت به بهبودی تجدید میکنیم و یا به پرمشغله بودن در دوران بهبودی ادامه میدهیم تا اینکه اتفاقی روی دهد و زندگی ما غیر قابل اداره شود. کاملاً یک انتخاب است! بهترین شانس ما این است که بیشتر انرژی خود را در جهت حفظ اساس بهبودی خود که زندگی ما بر آن استوار است، صرف کنیم. این اساس هر چیز دیگر را ممکن میسازد و اگر نسبت به هر چیز دیگر مشغولیت زیادی پیدا کنیم، مطمئناً از هم خواهد پاشید. 

v

فقط برای امروز:  نمیتوانم در دوران بهبودی خود بسیار پرمشغله باشم. امروز کاری را انجام میدهم که موجب حفظ بهبودیام شود.


مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

همدردی....
چند روز پیش نوه ام را برای ماهیگیری به اسکله بردم.اصلا نمی خواستم به چیزی فکر کنم به ذهن خالی نیاز داشتم.وقتی در اسکله بودیم مردی آمد و با نوه ام مشغول صحبت شد.اوشبیه ولگردها بود.در باره سه دخترش با من صحبت کرد و اینکه چطوری یکی از آنها درست مثل خودش آشفته است.
او از علاقه بی پایانش به آبجو با من صحبت کردو اینکه از شرایطی که در آن بود شرمنده نیست.از او پرسیدم چطور مردی مثل او به سر انجامی این چنین رسیده است.او به گفتن چیز هایی که هیچ معنایی برایم نداشت پرداخت.بعد از آن برای مدت های طولانی به او فکر می کردم.
قبل از حضور در جلسات نارانان من به چنین مردی زمانی را اختصاص نمی دادم اما الان چیزی در درونم به من می گفت که این شخص یک ولگرد سطح پایین نیست بلکهانسانی است که مشکل بزرگی دارد.مشکل او آنقدر وحشتناک بود که نمی دانست چگونه بر آن غلبه کند

تفکری برای امروز:
من از نارانان همدردی و پذیرش را می آموزم یاد می گیرم که هیچ کس به اندازه من خوشبخت نیست.یاد می گیرم چطور به انسانها با دید متفاوتی نگاه کنم. گفته ای که قبلا شنیده بودم حالا معنای جدیدی برایم دارد.
«گناهکار را دوست داشته باش ولی گناه را نه»


شهامت عوض شدن

 

پیش از آشنایی با الانان ،هرگز نمی دانستم تفاوت بین آنچه بمن مربوط بود و آنچه بمن مربوط نبود ، را بفهمم . احساس میکردم تا جاییکه توان دارم در مقابل همه اطرافیانم مسئول هستم . معمولا آنقدر به این کار ادامه میدادم تا از نظر جسمی بیمار شوم . گویی اعضای بدنم میخواستند مرا متوجه نیاز هایم کنند ،اما من آمادگی گرفتن این پیام را نداشتم . الانان به من کمک میکند تا بتوانم به بدنم ،ذهنم و نیروی برترم "گوش بسپارم و یاد بگیرم "چطور اینکار را میکنم ؟ من تلاش میکنم . بطور مرتب با خودم خلوت کنم . آیا گرسنه ،عصبانی ،تنها ،یا خسته ام ؟ اگر اینطور باشد ،به اندازه کافی برای رسیدگی به نیازهای خودم دست از کارهای دیگر بر میدارم ......وقتی به پیامهایی که در یافت میکنم ،اهمیت میدهم ،بهتر میتوانم دیگران و موقعیت ها را رها سازم . این کار برای من آرامش بخش است .

یاد آوری امروز

من دیگر برای رسیدگی به خودم مجبور نیستم آنقدر ادامه دهم تا وضعیت سلامت جسم ، موقعیت مالی ویا وضعیت روحی ام به هم بریزد امروز سعی میکنم بیشتر متوجه آنچه صدای درونم بمن می آموزد ،باشم . من میتوانم "گوش بسپارم و یاد بگیرم" .......وقتی دوست درونتان به شما میگوید چه کاری انجام دهید ،به سخن دیگر دوستان توجه نکنید ....


روز به روز

 

خداوندا: مرا یاری کن تا بر ضعف خودمحوریم که مرا در دام وابستگی و هم‌وابستگی‌ها اسیر می‌کند، پیروز گردم. مرا یاری کن تا به‌جای درک شدن درک کنم. عوض فهمیده شدن، دیگران را بفهمم. بدون چشم داشت کمک و عشق بلاعوض را به همدردانم تقدیم کنم. راهنما و دیگر دوستان در برنامه معتقد هستند و دائم یادآوری می‌کنند که باید افکار بیمارگونه‌ام را تغییر دهم. تا از اسارت آن خارج شوم. برای اینکار قدم‌های خودیاری رهایی به من کمک می‌نماید. چون من هنوز به طریقه‌ی گذشته با دریچه‌ی بیماریم به مسائل واکنش و عکس‌العمل نشان می‌دهم. هنوز از ابزارهای گذشته که هیچ موفقیتی برایم نداشتند، استفاده می‌کنم و این شد آخر و عاقبتم. برای تغییر و رُشد کردن در برنامه باید روی خود کارکرد و این‌کار چون برایم سخت و دردآور است، نمی‌توانم به صورت جدی این تغییرات و رُشد را بپذیرم، امّا نباید سخت گرفت چون همه چنین بودند و بمرور این جابجایی نواقص شخصیتی با ویژگی‌های مثبت انسانی که در من به عنوان فضیلت وجود دارند، استفاده نمایم، آنچه مهم است آماده بودن برای این جابجایی معنوی و روحانی است.
برای رهایی از گذشته دست ‌بردار!


مراقبه روزانه

 

هیچ چیز بر تر از حقیقت نیست.

هشدارهای موجود بر روی پاکت سیگار بیشتر از هشدارهای روی یک بسته مرگ موش است. در دوران مصرف هیچ توجهی به این هشدارها نداشتم و آن ها را به تمسخر می گرفتم.
چه چیز مرا سرانجام به خود آورد؟ پاسخ، حقیقت است. می خواستم حال خوبی داشته باشم. اما زندگی در اعتیاد سبب شده بود تا احساسات خوشایند و ناخوشایند را با مصرف نیکوتین سرکوب کنم. با مصرف نیکوتین نه تنها ریه ها بلکه افکارم را نیز بیمار کردم. همیشه از پشت پرده ای از دود به زندگی نگاه می کردم. سر انجام روزی به خود گفتم: خدایا، اکنون آماده رو به رو شدن با حقایق زندگی هستم.
می خواستم به جای قلبی مریض قلبی سالم داشته باشم. نیکوتین نه تنها مرا با خدا بلکه با خودم نیز بیگانه کرده بود.
روزگاری مصرف نیکوتین حقیقت زندگیم بود. با مصرف نیکوتین ترس و شرم و گناه را به روح خود تزریق می کردم، در حالی که روح من با این سم در تضاد بود. امروز حقیقت زندگی ام، زندگی بدون مصرف نیکوتین است. برای زندگی بدون مصرف نیکوتین لازم بود این حقیقت را بپذیرم. زندگی بدون مصرف نیکوتین یک رؤیا بود.
طی شانزده سال گذشته تا کنون با شرکت مرتب در جلسات و خدمتگزاری، در عمل قدرشناس انجمن و نیروی برتر بوده و این حقیقت امروز من است.

برای امروز، تصمیم گرفته ام خود را بشناسم، احساساتم را بپذیرم و به ندای درونم اعتماد کنم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan