Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

23فروردین

تصویر کلی

«همه بیداریهای روحانی جنبههای مشترکی دارند. این جنبهها عبارتست از پایان تنهایی و احساس هدفمندی در زندگی.»

کتاب پایه

v

وقتی با چیزی بزرگتر از خود روبرو میشویم، چند نوع بیداری روحانی به وقوع میپیوندد. گمان میکنیم نیروهایی فراتر از درک ما در کار هستند.  نمای مختصر و زودگذری از تصویر کلی را میبینیم و در این هنگام فروتنی پیدا میکنیم.

سفر ما از گذر قدمهای دوازدهگانه همین نوع تجربه روحانی را موجب میشود، منتها عمیقتر و پایدارتر. به فرآیند مداوم کنار گذاشتن غرور تن میدهیم و در عین حال از چشمانداز وسیعتر آگاهی بیشتری پیدا میکنیم. دیدگاه ما نسبت به دنیا تا حدی گسترش مییابد که دیگر احساس غلوآمیزی نسبت به اهمیت خود نداریم.  

از طریق آگاهی جدید خود دیگر احساس جدایی از بقیه نژاد بشری را نداریم. شاید درک نکنیم چرا دنیا این گونه است یا چرا افراد گاهی اوقات با خشونت با یکدیگر رفتار میکنند. اما قطعاً رنج را درک میکنیم و در دوران بهبودی حداکثر تلاش خود را برای کاهش دادن آن به کار میگیریم. وقتی همکاری فردی ما با دیگران آمیخته میشود، تبدیل به بخشی ضرورری از طرحی بزرگ میشویم. سرانجام متصل میشویم. 

v

فقط برای امروز:  من فقط فردی در طرح کلی وقایع هستم. جایگاه خود را در این تصویر کلی با فروتنی میپذیرم.


مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

رهاکردن....

با مهربانی پسر هفده ساله ام را «پسر پاک»نام نهادم.امروز یک ماه از اقامت او در یک مرکز باز پروری می گذرد.و سه ماه دیگر هم باید آنجا بماند.به حکم دادگاه این دوره معالجه بخشی از دوره محکومیت او برای جرم هایش به عنوان یک خلافکار جوان می باشد.بیشتر جرم های او دزدی های کوچک٫خرید وفروش مواد مخدر٫فحشا برای مصرف مواد مخدر و از این قبیل چیز های زشت بوده است.

دو سال همه اقدامات معمول را برای کمک به پسرم به کار برده بودم.علی رغم تمام  را های معمول که والدین برای کمک به فرزندانشان انجام می دهند٫او صد در صد خارج از کنترل شد بود.هیچ چیزی نمی توانست مانع مصرف او شود و یا او را از خسارت زدن به خانه یا هر جای دیگری که بود باز دارد .صادقانه نمی دانستم که آیا راه دیگری غیر از آنچه من انجام دادم برای کمک به پسرم وجود داشته است.به او گفتم که دیگر در جایی در خانه ام ندارد.به عنوان یک مادر انتخاب مشکل بود که فرزندم را بیرون کنم.او یک سال در خیابان ها آواره و بی خانمان ٫خمار و خارج از کنترل زندگی کرد.
طی این مدت گن قدرت و حمایت و ایمانی را که نیازمندش بودم از گروه خانواده نارانان به دست آوردم.اکنون فکر می کنم اگر آن کار را نکرده بودم پسرم مرده بود.
از اینکه او در طول این یکسال در خیابان ها زندگی می کرده و نمرده بود سپاسگزارم.هم چنین شاکرم که او به فرد دیگری در خانواده و بیرون از خانواده آسیب نزده .میدانم که او کمکی را که در حال حاضر در یافت می کندقبلا در یافت نکرده بودو سر انجام شهامتی یافتم که ازسر راه او کنار بروم و او توانست به آخر خط برسد.

تفکری برای امروز:
یاد گرفته ام معتاد نیروی برتر داردکه من نیستم.مهم نیست چقدر برایم آزار دهنده است ولی من باید از سر راه او کنار بروم و بگذارم معتاد عواقب مصرفش را تجربه کند.


شهامت عوض شدن

 

در قدم سوم "تصمیم گرفتیم زندگی و اراده خود را به دستان خدایی که می شناختیم بسپاریم . بخصوص برای تعدادی از ما که برای کوچکترین تصمیم گیری ها دچار مشکل میشوند . تصمیم بسیار بزرگی بود . قبل از آشنا شدن با الانان به دیگران اجازه میدادم برای زندگیم و رفتارم و رفت و آمد هایم تصمیم بگیرند و متقابلا در مقابل زندگی خودم مسئولیت کمی می پذیرفتم ،در برابر تصمیم گیری برای زندگی دیگران بسیار با تجربه بوده و برای آنچه برایشان رخ میداد احساس مسئو لیت میکردم . ترتیب قرار گرفتن 3 گام نخست به من کمک میکند بر این مشکل ذهنی ام فائق آیم.
اول قبول کردم که در مقابل بیماری الکلیسم عاجزم . و اختیار زندگیم از دستم خارج است سپس به این باور رسیدم که قدرت و نیروی برتری میتواند به من کمک کند . پس از برداشتن این 2 گام است که تصمیم گیری برای سپردن زندگیم به قدرتی برتر امکان پذیر ،مورد قبول و حتی منطقی بنظر میرسد . ......

یاد آوری امروز

.....در آغاز هر روز میتوانم تصمیم بگیرم اراده و زندگی ام را به دستان خداوند بسپارم . بدین ترتیب روزم را با پشتوانه ای قوی برای قبول آنچه واقعیت زندگیم شده . شروع میکنم . من در راهی درست گام برداشته و برای گذران یک زندگی خوب و عشق ورزیدن به کسانی که در طی این راه در کنارم خواهند بود ،قدرت بیشتری خواهم داشت .
" تصمیم گیری ریسکی است که از شجاعت برای آزادی نشات می گیرد .


روز به روز

 

امروز پذیرش من به حدی رسیده است که بدانم در مقابل عادت، وابستگی و هم‌وابستگی‌ها عاجز هستم. این پذیرش ساده‌تر از قبول قدرت خداوند برای تغییرات مثبت در من است. خلاء معنوی در من از جایی آغاز شد که فکر می‌کردم خداوند پس‌از خلق من، مرا رها کرده است، تا من‌هم با تلاش و نبوغ خودم تمام قله‌های موفقیت را فتح کنم. درحالی‌که عملاً نشان‌دادم که موفق نشدم. اگر موفقیتی هم بود موقتی بوده است. آیا عدم موفقیت و شکست‌هایم تقصیر خودم بود یا تقصیر دیگران؟ اگر تقصیر خودم بود کجاها واداده‌ام؟ چطور آنها را شناسایی کنم؟ به‌جای آنها از چه ابزارهایی استفاده کنم؟ آیا به تنهایی قادر هستم آنها را جایگزین و استفاده کنم؟ چطور و چگونه؟ در حالیکه اصول برنامه‌ی خودیاری مرا به‌طرف قدرتی مافوق قدرت من راهنمایی می‌کند. قدرت و نیروی‌برتر! می‌گویند غرور و انکار تو از قبول این قدرت خودداری کرده بود. برای نجات خودم از این وضعیت سعی می‌کردم وجود و نقش او را درک کنم. با این‌که از او می‌ترسیدم، زانو زدم و از او کمک خواستم و با اینکار دیوار انکار و غرورم فرو ریخت، دیواری که مانع ارتباط من و خداوند مهربان شده بود.
غرور و انکار سپر دفاعی بیماری وابستگی!


مراقبه روزانه

 

هیچ کس قادر نیست به اندازه کسی که از تاریکی به روشنی رسیده شکرگزار باشد.

امروز برای خود برنامه ای دارم. داشتن برنامه مرا از اضطراب و سردرگمی رها می سازد. تا جایی که می دانم امروز روزی غیر عادی نیست. شاید نتوانم تمام کارهای امروزم را به پایان برسانم، اما می توانم حداقل قسمت کوچکی از آن را انجام داده و بقیه را به فردا موکول کنم. ممکن است هر روز با چیزهای پیش بینی نشده زیادی روبرو شوم. ممکن است بعضی به قدری دور از عقل و بعضی به قدری عاقلانه و لذت بخش باشد که ندانم چگونه از پس آنا برآیم. با این همه امروز هم مانند روزهای دیگر یک روز عادی و خاص است. امروز نیکوتین مصرف نمی کنم و احساس بسیار خوبی دارم. انگشتانم زرد و بدبو نیست. از جسم و روح و روانم مراقبت و خود را بابت خسارت هایی که با مصرف نیکوتین به خود زدم می بخشم. در گذشته نمی دانستم چگونه از توانایی های خود استفاده کنم اما امروز آزادم. جسمم به شیوه ای معجزه آسا خود را ترمیم و من با به کار گیری اصول روحانی برنامه روح و احساسات جریحه دار شده ام را درمان می کنم. از سلامت عقل بهره می گیرم و به کارهایی می پردازم که منطقی و درست است. شاید کمی سخت باشد اما ارزشش را دارد.

برای امروز، احساس خوبی خواهم داشت. از نیکوتین رها و آزادم زندگی را به تمام معنی زندگی کنم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan