Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

25فروردین

 بینش جدید

«آیا واقعاً میخواهیم از رنجشها، خشم و ترس خود رهایی یابیم؟

کتاب پایه

v

چرا آنها را "کمبود" مینامیم؟ شاید باید آنها را "وضعیت طولانی مدت" نامید، زیرا اغلب مدت زیادی طول میکشد که این وضعیت از زندگی ما رخت برکند. برخی از ما احساس میکنیم کمبودهای ما همان ویژگیهایی هستند که در دوران مصرف زندگی ما را نجات دادند. اگر این چنین باشد، جای تعجب نیست گاهی اوقات مانند دوستان عزیز قدیمی به آنها وابسته باشیم.

اگر با رنجش، خشم یا ترس مشکل داریم، ممکن است بخواهیم تصور کنیم اگر این نواقص مشکلساز وجود نداشته باشد، زندگی چگونه خواهد بود. اگر از خود بپرسیم چرا به روش خاصی واکنش نشان میدهیم، گاهی اوقات میتوانیم ترسی را که در محور رفتار ما قرار دارد، ریشهکن کنیم. از خود میپرسیم: «چرا از گام برداشتن فراتر از این جنبههای شخصیت خود میترسم؟» «آیا از اینکه بدون داشتن این صفات چه کسی خواهم بود، واهمه دارم؟»      

وقتی از ترس خود پرده برداشتیم، میتوانیم فراتر از آن حرکت کنیم. سعی میکنیم زندگی خود را بدون داشتن برخی از کمبودهای آشکارتر خود تصور کنیم. این امر ما را از آنچه در پس ترس ما وجود دارد، آگاه میکند و انگیزه لازم برای فائق آمدن بر آن را فراهم میکند. نیروی برتر بینش جدیدی نسبت به زندگی به ما ارائه میدهد که عاری از نواقص ماست. این بینش چکیده بهترین و روشنترین رؤیاهای ما برای خودمان است. نباید از این بینش واهمه داشته باشیم.  

v

فقط برای امروز:  زندگی را بدون نواقص شخصیتی خود تجسم میکنم. از خداوند برای تمایل لازم برای رفع کمبودهای خود یاری میطلبم. 


 

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

نسل های قربانی...

چطور من یک قربانی شدم.با فدا کردن خوشی های خودم سعی در تغییر دادن دیگران و مراقبت از آنها یک قربانی شدم؟
وقتی به صدای ذهنم  گوش می دهم زنی را که مرا پرورش داده بود درک می کنم که این که او هم ندای قربانی شدن را در سر داشته است.کلیسایی که من در آن پرورش یافتم به کارهای فدا کارانه خیلی اهمیت می داد.به طور طبیعی من معتقد بودم که رفتار یک زن خوب باید اینگونه باشدکه همیشه به دیگران سرویس بدهد و خود را آخر از همه قرار دهد .رفتاری غیر از این خود خواهی محسوب می شد.
با ازدواج عضو خانواده اعتیاد شدم چون برایم آشنا بود.من اعتیاد را از کودکی به خوبی می شناختم.چون در جامعه من رواج داشت.صدای
«وجودم»گفت :«من برایت فداکاری زیادی کردم!بله چنان ازتو مراقبت می کردم که انگار پدر نداشتی چون حس می کردم پدرت برای پدر بودن و خوب بودن کامل نیست»‍
  به طور طبیعی همیشه تحت این فشار بودم که همه «همه چیز کامل خواهد شد اگر ....»بله من حرکت خود را با برای به وجود آوردن یک ازدواج کامل  و بچه های کامل آغاز کردم.
در واقع مادرم الگویی برای فرزندانش بود و من هم بعدها الگویی برای فرزندانم شدم.ما به فرزندانمان یاد دادیم نیازها٫خواسته ها٫احساسات و روح خود را به دیگران نادیده بگیرند.ما قربانی تربیت کردیم.
بعدها نارانان را پیدا کردم یاد گرفتم اگر چه من زنی را که مرا تربیت کرده دوست دارم ولی می توانستم در راه دیگری حرکت کنم می توانستم از خودم مراقبت کنم و از اینکه نیاز هایم را د اولویت قرار می دهم احساس گناه و یا خود خواهی نکنم.هم چنین آموختم که فراهم کردن زمینه های اعتیاد فقط اوضاع را خرابتر می کند.

تفکری برای امروز:
قربانی کسی است که فدا کاری می کند یا برای پیشرفت اصول و هدفی رنج زیادی را تحمل می کند.وقتی من خود را قربانی می کردم تا جلوی نتایج کار های معتاد را بگیرم به بیماری معتاد دامن می زدم.


 

شهامت عوض شدن

 

قبل از آشنایی با الانان ،برای فرار از تعهداتم مشکلات دیگران را دستاویز قرار میدادم . من مشتاق شنیدن مشکلات و مسائل دیگران بودم و در هر فرصتی آنها را بازگو میکردم بدین ترتیب زندگی خودم ناچیز و مشکلاتم احمقانه تر به نظر میرسید . به همین دلیل در آغاز ورودم به الانان ، تمرکز کردن بر روی مسائل خودم بسیار مشکل بود . میخواستم در مورد الکلیم صحبت کنم اما بنظر نمی رسید کسی مشتاق شنیدن باشد .همه در مورد خودم سوال میکردند : چه احساسی داشتم ،چکار میکردم ، چه می خواستم .؟ در یافتم که بیش از حد در مورد مسائل دیگران توجه داشتم چرا که خودم را دست کم می شمردم . راهنمای من بمن آموخت وقتی به زندگی دیگران اهمیت بیشتری از زندگی خودم می دادم ، در واقع به خودم آسیب میرساندم . برای ارزش گذاری به خودم بایست به این روند پایان می دادم . تمرکز بر روی خودم آغاز خود بینی بود . برای این کار تمرین و ممارست لازم بود و من با حمایت شدن در جلسات بیشتر احساس امنیت میکردم . یاد گرفتم در مورد خودم صحبت کنم و به احساسات و عواطف ،دستاوردها و خواسته هایم ارزش و اهمیت دهم

یاد آوری امروز .

امروز ،وقتی وسوسه غیبت کردن یا داستان سرایی در مورد زندگی کردن به سراغم می آید از خودم می پرسم ..."چه اتفاقی برای من افتاده است" .....
" با زندگی کردن با برنامه الانان در مورد نقش خودم در بروز مشکلاتم و چگونگی تغییر دادن دیدگاهها و اعمال خودم صحبت میکنم


 

روز به روز

 

تمام انسان‌ها بدون توجه به نکات مثبت و منفی‌شان مخلوقات آفریدگار خود هستند، در نزد خداوند هیچ انسانی نسبت به انسان دیگر برتری ندارد. چون خداوند هرکسی را بهرکاری خلق کرده است. امروز آشنایی من با اصول خودیاری باعث شده است، که به دنبال من حقیقی و شخصیت و هویت کمشده‌ی خودم باشم، این را هم می‌دانم هرچه هستم و هرچه بشوم، خداوند مهربان مرا عاشقانه دوست‌دارد و همان‌طور که هستم قبولم دارد. من در اوج بیماری و نواقص خودم جایگاهی یافتم که مرا با اصولی آشنا ‌کرد که خودم را با تواضع و فروتنی بپذیرم و بیماریم را به عنوان هدیه‌ای از طرف خداوند بپذیرم. اکنون می‌پذیرم که وابستگی و مشکلات و آشفتگی‌های زندگیم که باآن مواجه هستم، زیر بنای زندگیم در آینده می‌شود. امروز می‌فهمم که پس از تسلیم شدن و اقرار به عجز و ناتوانی، قدرت عجیبی پیدا کرده‌ام که می‌توانم در مقابل عادت‌های ناسالم و وابستگی و هم‌وابستگی استقامت کرده و در حین تقویت خصوصیات و فضیلت‌های انسانی و قدرت تصمیم‌گیری و حق انتخاب داشتن، قدرت اراده و حمایت لایزال خداوندی را در زندگی و بیماری عادات و وابستگی‌هایم را درک کنم.
عشق زیر بنای خلقت انسان است!


مراقبه روزانه

 

 

سواره از حال پیاده خبر ندارد.

در زمان مصرف نیکوتین از بسیاری احساسات بی خبر بودم. در عدم هشیاری سردرگم و گیج زندگی می کردم. اعتیادم قانونی و مورد قبول جامعه بود. امروز دیگر در حصاری از غبار نیکوتین زندگی نمی کنم. امروز آزادم تا نعمت های زندگی را درک و به تمام معنا زندگی کنم. زندگی کردن به تمام معنا کار آسانی نبود و من به کمک انجمن نیکوتینی های گمنام نیاز داشتم. امروز می فهمم پیاده چه حالی دارد و می دانم خداوند راه را نشان می دهد. امروز به جای فرار از احساسات با آن روبرو و آن را می پذیرم.

برای امروز به نیروی برتر و انجمن نیکوتینی های گمنام تکیه می کنم تا زندگی بدون وابستگی به نیکوتین را بیاموزم و به احساساتم اعتماد کنم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan