Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

31فروردین

رها کردن

«اعتیاد یک بیماری خانوادگی است، اما فقط میتوانیم خود را تغییر دهیم.»

جزوه جوانی و بهبودی

v

بسیاری از ما از خانوادههای به شدت آسیبدیده میآییم. در مواقعی عدم سلامت عقل که در میان خویشاوندان ما حاکم است، غیر قابل تحمل به نظر میرسد. گاهی اوقات میخواهیم ساک خود را ببندیم و از آنها دور شویم.    

دعا میکنیم اعضای خانواده ما در بهبودی به ما بپیوندند، اما شدیداً باعث تأسف است که این امر همیشه اتفاق نمیافتد. گاهی اوقات علیرغم بهترین تلاشهای ما برای رساندن پیام، متوجه میشویم نمیتوانیم به عزیزترین نزدیکان خود کمک کنیم. بر اساس تجربه گروهی ما آموختهایم اغلب برای کمک به خویشاوندان خود بیش از حد به آنها نزدیک هستیم. درمییابیم بهتر است آنها را به مراقبت نیروی برتر بسپاریم.

دریافتهایم وقتی از تلاش برای حل مشکلات خانواده خود دست میکشیم، به آنها فرصت مورد نیاز برای حل مشکلات زندگی خودشان را میدهیم. با یادآوری اینکه ما قادر به حل مشکلات برای آنها نیستیم، به خود آزادی میدهیم که به اداره امور زندگی خود بپردازیم. ایمان داریم خداوند به خویشاوندان ما کمک خواهد کرد. اکثر اوقات بهترین چیزی که میتوانیم به عزیزان خود بدهیم الگوی بهبودی مداوم خود ماست. به خاطر حفظ سلامت عقل خود و خانواده خود، باید به خویشاوندان خود اجازه دهیم روشهای خود را برای بهبودی پیدا کنند.   

v

فقط برای امروز:  تلاش میکنم برنامه خود را انجام دهم و خانواده خود را به مراقبت نیروی برتر بسپارم.


 

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

آموختن رها کردن....

تلفن زنگ می زند و دوستی می خواهد اگر امکان دارد در باره بعضی اصول که از برنامه نارانان یاد گرفته ام از من کمک بگیرد.او می پرسد:«وقتی کسی برایت اهمیت دارد و نمی توانی به او کمک کنی یا تغییرش بدهی برنامه به تو می گویدکه چه کار کنی؟»
البته من نمی خواستم در مورد شعار «سرت به کار خودت باشد»به شکل مفصل به اوتوضیح بدهم اما با مهربانی جواب دادم«ما یاد می گیریم با عشق رها کنیم.»
او گفت توضیح بده...
من آنچه را که در نارانان یاد گرفته بودم با او در میان گذاشتم رها کردن مشکلات دیگران با عشق امکان پذیر است .رها کردن به معنی این است که به دیگران اجازه دهیم راه خود را پیدا کنندو سعی نکنیم آنها را کنترل کنیم یا نگوییم چه کار کنند.ما نمی توانیم به دیگران بگوییم چطور زندگی کنند یا چه تصمیمی بگیرند.اداره کردن زندگی دیگران غیر ممکن است.ما در مورد اینکه یک پزشک چگونه می تواند هر روز چندین بیمار را درمان کند اما برای کمک به بیمارانش از نظر احساسی در گیر نمی شود با هم صحبت کردیم .پزشک می تواند بیماری را تشخیص دهد و دارو تجویز کند اما این بیمار است که باید بخواهد دارو را بخورد و دستورات پزشک را انجام دهد.وقتی به ام گفتم :«یک پزشک به همان اندازه که می تواند برای بیمارانش دارو تجویز کند نمی تواند هیچ بیماری را وا دار کند تا داروی تجویز شده را بخورد.»توانسته بودم کلام را به تصویر بکشم.

تفکری برای امروز:
ما نباید از برنامه ریزی دست بکشیم اما اگر فکر کنیم  می توانیم نتیجه ها را برنامه ریزی کنیم در اشتباه هستیم.

 


 

شهامت عوض شدن

 


بعد از اینکه مشتاقانه بیشتر از یکسال روی قدمهای 12 گانه کار کردم .بخاطر سقوط و انحراف مداوم به سمت دلسوزی برای خودم و رنجش از ناتوانی فرد الکلی در حمایت عاطفی ازش نا امید شدم . یکشب وقتی روی قدمهای ششم و هفتم تمرکز می کردم . یک کلمه به ذهنم خطور کرد وقتی کاملا آماده بودیم که خداوندنواقص ما را برطرف کند .مثل این بود که پرده ای از جلوی چشمانم برداشته شود . تلاش الکلی را دیدم و مبارزه او را برای متعادل ماندن (پاک ماندن) و من همینطور برای مبارزه خودم احساس همدردی میکردم . دلسوزی برای خودم و رنجش از بین رفته بود .


یاد آوری امروز

میخواهم آماده باشم تا نواقصم برطرف شود . آنچه که در توانم باشد .انجام خواهم داد. می توانم یک آگاهی بدون قضاوت از خودم را افزایش دهم .آنچه را که کشف میکنم قبول دارم و کاملا مشتاقم که عوض شوم . اما این قدرت را ندارم .که خود را بهبود بخشم . فقط آن قدرت مافوق من می تواند این کار را انجام دهد . "این حقیقت را قبول میکنم که برای بدست آوردن سلامتی احتیاج به کمک دارم .و اینکه بدون کمک نمی توانم آنرا بدست بیاورم .


روز به روز

 

بیشترین انرژی من جهت کارهایی صرف می‌شد که هیچ ربطی به من نداشت. دخالت من در زندگی دیگران و کنترل کردن آنها و شرایط به حد خطرناکی افزایش یافته بود. این دخالت‌ها هیچ تغییری در روند رو به جلوی آن ایجاد نمی‌داد، امّا باز هم تکرار می‌کردم، احساس خطا و گناه داشتم و از اینکه تغییری نمی‌کردند بی‌عرضگی و بی‌لیاقتی را به خودم تلقین می‌کردم. آیا من متوجه‌ی مشکلم شده‌ام؟ آیا من حاصل دخالت‌های بی‌مورد و بی‌نتیجه‌ام را دیده‌ام؟ با این برداشت بهتر نیست که امور و کنترل و تغییر دادن جهان و بندگان خدا را به دست خداوند بسپارم و خودم را راحت و خلاص کنم! از خودم سؤال می‌کنم: آیا خداوند تا به‌حال کارش را به نحو احسن انجام داده است؟ اگر انجام داده است پس اجازه بده کارش را بکند و تو هم کار خودت را انجام بده. فرد وابسته به دلایل زیادی به خودش حق دخالت در کلیه اموری که هیچ ربطی به او ندارد را می‌دهد. از همه مهمتر اینکه فکر می‌کند خیلی می‌فهمد، ولی قدرش را نمی‌دانند. این یک احساس مشترک در بین همه‌ی وابسته‌هاست. منتظرند روزی آنها را کشف کنند و از اینکه این پدیده هنوز کشف نشده دلخورند.
نظام را دست ناظم بسپار!


 

مراقبه روزانه

 

 

زیباترین تسلی از ساده ترین کلام بر می خیزد.

وقتی غرق در اعتیاد بودم، دائما احساسی از بیشتر و بیشتر خواستن در درونم نق می زد. هرچه بیشتر بدست می آوردم کافی نبود و باز بیشتر می خواستم. وقتی میل شدید بیشتر خواستن از وجودم پاک شداحساس وحشت و دستپاچگی از میان رفت و اکنون با کمترین نیز، راضی و خشنودم و از تمام چیزهایی که دارم لذت می برم. برای رهایی از اضطراب به مطالعه نشریات می پردازم و به آن عمل می کنم. همچون کسی که از یافتن گوهری شاد می شود از بازیابی ایمان مسرورم، حتی اگر برای لحظه ای کوتاه باشد. وقتی به یاد شعاری از انجمن می افتم، پر از انرژی و ریه هایم با نفسی راحت و عمیق منبسط می شوند و همین برای من کافیست.

برای امروز، شکرگزار نعمت رهایی و تمام نعمت هایی که به زندگیم روح زندگی بخشیده هستم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan