Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

1اردیبهشت

 اردیبهشت

«پی بردهایم راهی جز تغییر کامل طرز فکر قدیمی خود یا

بازگشت به ادامه مصرف نداشتیم.»

کتاب پایه

v

بسیاری از ما متوجه میشویم که طرز فکرهای قدیمی ما مغلوب ترس بوده است. میترسیدیم قادر به تهیه مواد خود نباشیم یا مواد به اندازه کافی وجود نداشته باشد. از کشف، دستگیری و حبس واهمه داشتیم. علاوه بر این، در فهرست ترسهای ما ترس از مشکلات مالی، بیخانمانی، افراط در مصرف و بیماری نیز وجود داشت و اعمال ما تحت کنترل ترس بود.  

برای بسیاری از ما اولین روزهای بهبودی خیلی هم متفاوت نبود؛ در این روزها نیز ترس بر فکر ما غلبه کرده بود. از خود میپرسیدیم: «چه میشود اگر پاک ماندن لطمات زیادی را به ما وارد کند؟» «چه میشود اگر موفق نشوم؟ چه میشود اگر افراد NA مرا دوست نداشته باشند؟ چه میشود اگر NA مؤثر واقع نشود؟» ترسی که در پس این افکار وجود داشت هنوز میتواند رفتار ما را کنترل کند و ما را از ریسکپذیری لازم برای پاک ماندن و رشد کردن باز دارد. شاید قبولاندن شکستی معین به خود و پشیمان شدن قبل از اقدام، آسانتر از پذیرفتن ریسک هر کاری با امیدی کم باشد. اما این طرز فکر صرفاً موجب لغزش میشود.  

برای پاک ماندن باید تمایل به تغییر طرز فکرهای قدیمی را پیدا کنیم. آنچه برای سایر معتادان مؤثر بوده است، برای ما نیز میتواند مؤثر باشد، اما باید برای امتحان آن تمایل داشته باشیم. باید اظهارات خوشبینانه و جدید حاکی از امیدواری را جایگزین تردیدهای بدبینانه قدیمی خود کنیم. وقتی این کار را انجام می‌دهیم، متوجه میشویم ارزش ریسک را دارد.   

v

فقط برای امروز:  برای تمایل به تغییر طرز فکرهای قدیمی خود و توانایی غلبه بر ترسهای خود دعا میکنم.

 


 

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

انزوا.....
مادرم نوسانات شدیدخلقی داشت و پدرم از نظر احساسی هیچ وقت در دسترس نبود.برای محافظت خود از بد رفتاری جسمی و احساسی مادرم به دنیایی که احساس ایمنی می کردم پناه بردم :در خود فرو رفتم هیچ ارتباط نزدیکی با کسی نداشتم و مطمئن بودم که هیچ سخصیتی ندارم چیزی در من گم شده بود .این روش زندگی ام بود:در خود فرو رفتن ؛حضور نداشتن.
شوهرم اولین کسی بود که با او احساس راحتی می کردم .او دوست داشت حرف بزند و من شنونده خوبی بودم.گمان می کردم که با او یک انسان واقعی می شوم.با انکاری که داشتم در سال های اولیه ازدواج متوجه نشدم که او مشکلات عمیق روانی داشت که منجر به خود کشی او شد.ما یک خانواده نابسامان بودیم.نه من و نه همسرم هیچ چیز در باره تربیت و پرورش درست پسرانمان نمی دانستیم.سر انجام هر دو مصرف کننده شدند.پسر کوچکترمان خوش شانس تر بوده بیماری نداشت.پسر دیگرمان به طرز فجیعی معتاد بود و در سن سی وپنج سالگی خود کشی کرد.ترس واقعی من این بود که مردم به «دیده نشدنم»پی ببرند من نمی توانستم با نیاز ها و درد های همسر و پسرم ارتباط بر قرار کنم زیرا هیچ کس نیاز ها و درد های مرا ندیده بوذ.انرژی زیادی صرف کردم که خودم عادی نشان بدهم .ترس من از زندگی کردن مثل یک زخم بود مطمئن بودم دوست داشتنی نیستم.
برنامه نارانان به من فرصت داد تا از جنگیدن با خودم دست بردارم و دوباره با خودم ارتباط بر قرار کنم.مثل این بود که از خواب عمیقی بیدار شده باشم.یک سفر روحانی را شروع کردم که مرا به سوی بهبودی و نیروی برترم هدایت کرد.با تمرین برنامه و کار کرد قدم ها کمکی را که برای پیدا کردن خودم لازم داشتم در یافت کردم .این هنوز درد ناک است اما من در حال کشف صلح و آرامش برای رسیدن به یک شخصیت درونی و بیرونی هماهنگ با هم هستم.

تفکری برای امروز:
نیروی برترم کاری را که من نمی توانم برای خود انجام دهم می تواند برایم انجام دهد.


 

شهامت عوض شدن

 


من فکر میکردم که اگر در زندگیم قادر به ترک دادن الکلی باشم ، مصرف او هم قطع خواهد شد . ولی وقتی مصرف او به جای اینکه قطع شود . بیشتر میشد ، بار دیگر فکر کردم کارهای اشتباهی انجام داده ام من هنوز سعی میکردم او و نشانه های بیماری اورا کنترل کنم الانان بمن کمک کرد تا یاد بگیرم که در مقابل الکلی عاجزم و من نمیتوانم یک الکلی را از مصرف باز دارم . ولی اگر بخواهم بطور موثر مشکل را حل کنم . کار زیادی انجام داده ام .بخاطر اینکه به نظر میرسد چیزهایی که مرا کمک خواهد کرد در جهت اینکه احساس بهتری نسبت به خودم داشته باشم . امور موءثری هستند هنگامیکه رفتار خودم را تغییر دهم . رفتار اطرافیان من نیز تغییر خواهد کرد اما هیچ تضمینی وجود ندارد که آن رفتار به علاقه من تغییر پیدا کند . امروز یاد میگیرم تصمیماتی بگیرم که برایم مفید هستند نه بخاطر تاثیراتی که ممکن است بر دیگران داشته باشد .


یاد آوری امروز

مشکل میشود رفتارهایی را که در گذشته داشته ام تغییر دهم اما به کمک الانان میتوانم فردی باشم که قالب کهنه را می شکند . من میتوانم تصمیم به انجام اموری بگیرم که فکر میکنم برایم مناسب وصحیح می باشند در راهی که اعتقاد داری و میخواهی در مورد زندگیت احساس بهتری داشته باشی ،باید هرروز را جداگانه به حساب بیاوری


 

روز به روز

 


می‌دانم امروز فردی آزاد و رها هستم، حق دارم در آرامش و شادی زندگی کنم. امروز به آزادی فردیم از دست وابستگی احترام می‌گذارم. زمانی نه چندان دور جهت رضایت و خشنودی دیگران دست به هرکاری که حتی بر خلاف میلم بود می‌زدم. گاهی کارهایی که به شخصیت و هویتم لطمه می‌زد. اکنون سعی می‌کنم وابستگی‌ام را به نقش‌بازی کردن، تعثبات خانوادگی، هم‌وابستگی به دوستان و افراد دیگر را به همبستگی و دلبستگی و عشق مبدل کنم. سعی دارم طبق اصول برنامه‌ی خودیاری به نکات مثبت و توانایی‌ها و ظرفیت خودم توجه کنم. آیا می‌دانم با آزاد گذاشتن دیگران برای تصمیم‌گیری و حق انتخاب، با شیوه‌ی زندگی و بیان احساسات شخصی خودشان، آزادی فردی خودم را تثبیت و تقویت می‌کنم؟ آیا می‌دانم من فقط برای آزادی خود و رها کردن دیگران به جلسات می‌آیم؟ آیا فرصت می‌دهم که دیگران در کمال آزادی حق دارند شخصاً رفتار کنند و احساساتشان را بیان کنند؟ آیا می‌دانم من فقط در مواقعی که از من کمک خواستند حق کمک و دادن تجربیاتم را دارم؟ خداوندا رُشد و تغییرات را در درونم ایجاد کن.
برای رسیدن به آزادی، دیگران را رها کن!


 

مراقبه روزانه

 

فکر بی عمل و عمل بدون تفکر بی ارزش است.

آیا تا به حال کسی را در یک مهمانی دیده اید که در یک دست لیوان و در دست دیگر سیگار دارد. من نیز در میهمانی ها همین طور بودم. این نشانه ای از این بود که بدون دوست همیشگی ام نیکوتین قادر به انجام هیچ کاری نبودم. همیشه یک پاکت سیگار اضافه همراه داشتم، زیرا می دانستم اگر سیگارم تمام شود قدرتی نخواهم داشت.
وقتی به فکر قطع مصرف افتادم ترس از بودن با دیگران بدون یار همیشگی آزارم می داد. کشیدن سیگار سبب می شد به هنگام آشفتگی به آن تکیه کنم. قبل از قطع مصرف دائم فکر این که با قطع مصرف اوقاتم را چطور سپری کنم و یا این که آیا با قطع مصرف رفتار و احساس خوبی خواهم داشت و این قبیل افکار آزارم می داد.
در زمان مصرف هوای نفس به گونه ای برنامه ریزی می کرد تا همیشه به اندازه کافی از ذخیره نیکوتین مصرفی ام برخوردار باشم. اما امروز بدون مصرف نیکوتین به دستاوردهایی رسیده ام تا با زندگی رو به رو و از آن لذت ببرم. امروز می دانم نوشیدن الکل سبب ایجاد وسوسه مصرف نیکوتین و پرخوری باعث اضافه وزن و بیماری های جسمی می گردد. بنابراین با پرهیز از الکل و پرخوری و روی آوردن به نوشیدنی های غیر الکلی و غذاهای سالم به بهترین شکل ممکن از جسم و روح و روان خود مراقبت می کنم.

برای امروز، طعم موفقیت و پیروزی بر قطع مصرف نیکوتین را خواهم چشید.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan