Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

17اردیبهشت

 تبدیل آشفتگی به آرامش

«در این وضعیت آشفته دنیا، از اینکه اینجا هستم احساس خوشبختی میکنم.»

کتاب پایه

v

بعضی روزها ارزش ندارد اخبار گوش کنیم، چراکه ماجراهای بسیار زیادی درباره خشونت و ویرانی میشنویم. وقتی مصرف میکردیم، بسیاری از ما به خشونت عادت کرده بودیم. به دلیل سرگشتگی ناشی از اعتیاد به ندرت از وضعیت دنیا آزرده میشدیم. اما وقتی پاک هستیم، بسیاری از ما متوجه حساس شدن خود نسبت به دنیای اطرافمان میشویم. به عنوان افراد در حال بهبودی برای بهتر شدن دنیای اطراف خود چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ 

وقتی از آشفتگی دنیای خود آزرده میشویم، میتوانیم آرامش را در دعا و مراقبه پیدا کنیم. وقتی ظاهراً همه چیز برعکس شده، ارتباط ما با نیروی برتر میتواند در میان هر طوفانی آرامش باشد. وقتی بر رشد روحانی خود تمرکز کردهایم، میتوانیم به ترسهای خود با آرامش پاسخ دهیم. از طریق تقویت خود با زندگی سرشار از آرامش، روح صلح را به دنیای خود فرا میخوانیم. به عنوان افراد درحال بهبودی میتوانیم از طریق به کار گرفتن حداکثر توان خود در انجام اصول برنامه، در ایجاد تغییرات مثبت تأثیرگذار باشیم.

v

فقط برای امروز:  با آرامش زندگی میکنم، صحبت میکنم و عمل میکنم و بدین طریق، آرامش را در دنیا افزایش میدهم.


 

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

تغییر دادن خودم.
یک روز صبح خودم را مچاله شده روی پله های ایوان جلویی یافتم.همه چراغ های داخل و بیرون خانه خاموش بود.تا پاسی از شب به درب کلبه کناری چشم دوخته بودم  در حالیکه همسرم در اتومبیل مان با یک اسلحه و تفنگ قوز کرده بود .همان موقع بود که عاقبت مجبور شدم به خودم اقرار کنم که نمی توانم بیست و چهار ساعته از پسر معتادم محافظت کنم .یک فروشنده مواد در تعقیب او بود .اضطراب ناشی ازتغییر محل اقامت همزمان با قطع رابطه او با دوستش پسرم را از کنترل خارج کرده بود و چنان رفتار می کرد که گویی دچار بحران عصبی شده است.سر انجام تصمیم گرفتم به نارانان بپیوندم و کمک مورد نیازم را یافتم.
دراولین جلسه ام مشارکت اعضای دیگر را در باره دردها و موفقیت هایشان شنیدم .وقتی که برای اولین بار «سه نون«را شنیدم که:«من باعثش نبودم٫نمی توانم آن را کنترل کنم و نمی توانم درمانش کنم»رهایی بزرگی را حس کردم .تاچند هفته این عبارت را به طور مرتب در ذهنم تکرارمی کردم.اطلاعات با ارزش دیگری که آن شب به دست آوردم این بود که من فقط می توانم خودم را تغییر دهم .این تفکر را با تمام وجود پذیرفتم و حس کردم بار سنگینی از شانه هایم برداشته شد.
اکنون می فهمم که بهبودی پسرم و اینکه برای بدست آوردن دانش٫نیرو و اطمینان به تصمیماتش فرصتی داشته باشد لازم است از سر راهش کنار بروم تا فراز و نشیب های هر روز زندگیش را تجربه کند.مدام به خودم یاد آوری می کنم که من باعثش نبودم ٫نمی توانم آن را کنترل کنم و نمی توانم درمانش کنم».

تفکری برای امروز:
روی برنامه خودم کار می کنم چون حالا می دانم که فقط می توانم خودم را تغییر بدهم .باید کنار بایستم و اجازه دهم که معتاد با پیامد های مصرفش کنار بیاید و از سر راه خدا کنار بروم.


شهامت عوض شدن

 

دید من بسیار محدود بود . اغلب فکر میکردم تنها نتائج ممکن آن چیزی است که من میتوانم تصور کنم . خوشبختانه قدرت برتر من به چنین منطقی محدود نبود. در واقع بسیاری از اتفاقات جالب ، از آنچه به نظر بسیار مصیبت بار بود . به وجود می آمد .اما ایمان نیاز به تمرین دارد . ترس هر لحظه بیشتر میشود .و من در افکار محدودم گم میشوم . وقتی که هیچ راهی نمی یابم و از اینکه قدرت برتر میتواندبه من کمکی کند یا خیر ، در تردید هستم . زمانی است که بیشتر از همیشه نیاز به دعا دارم . وقتی این چنین میکنم اعمال من نشان میدهد که آرزومند کمک هستم و لحظه به لحظه این کمک بیشتر به من ارزانی میشود . امروز میدانم که حتی وقتی شرایطم بسیار تیره و دشوار به نظر میرسد و هیچ راهی به نظرم نمی آید از غیب به من کمک میرسد ، اگر اراده و و زندگیم را به خداوند بسپارم .

یاد آوری امروز

من نقش مهمی برای ایفا کردن در ارتباط با قدرت برتر خود دارم . باید آرزومند دریافت کمک باشم و از خداوند در خواست کمک کنم . اگر حتی در مسائل کوچک روز مره عادت به درخواست کمک از جانب قدرت برتر داشته باشم در مواجه به مشکلات بزرگتر میدانم که چطور با آنها روبرو شوم .

« در نومیدی بسی امید است ...........پایان شب سیه سفید است »

" یا در مواقع ناراحتی امیدوار باش چرا که باران زیبا همیشه از ابرهای سیاه می بارد "


روز به روز

 

احساس بد بی‌لیاقتی و ناتوانی در حل مشکلات، سکوت کردن در مواقعی که باید صحبت می‌کردم، یا ناتوانی در نه گفتن یا ناتوانی در ابراز احساسات واقعی مخصوصاً وقت گریه کردن. امروز می‌دانم که بیمارم، آن‌را پذیرفته‌ام، حتماً اشتباه هم خواهم کرد. من به‌خاطر اشتباه، خودم را محاکمه نمی‌کنم. سعی می‌کنم از اشتباهاتم تجربه بیاموزم و آن‌را گردن دیگران نیندازم. آیا من درک کرده‌ام که توجیه کردن اعمالم به‌منظور موجه کردن و نشان دادن آنها و بی‌گناه جلوه‌دادن خودم به زیانم تمام می‌شود؟ خداوندا: ارزش‌های واقعی خودم را به من نشان بده تا به خاطر تأییدات دیگران خودم را دچار دردسر نکنم. خداوندا: به من بیاموز که بدون تو چه به سرم خواهد آمد، امّا تمنا دارم که به من نشان ندهی که بدون تو چه خواهم شد، امروز من صاحب دارم و با اراده و قدرت او هرگز اجازه نمی‌دهم کسی یا چیزی من را صاحب شود. قدرت حقیقی من از قدرت او سرچشمه دارد، من دیگر دست از قدرت‌های لحظه‌ای و مخرب دیگران و مادیات برداشته و در کنار دیگران سعی می‌کنم، فردی مسؤل و مورد پذیرش در اجتماع باشم و به قابلیت‌های جدیدم متکی شوم.
اکنون توانایی نه گفتن را پیدا کرده‌ام!


مراقبه روزانه

 

 

وقتی دروازه عقل و خرد گشوده شود، جهان به گونه بی پایانش نمایان می گردد.

زندگی هدیه ایست از جانب خداوند. نمی توانم به یاد بیاورم از کِی مصرف کننده نیکوتین شدم. اما همیشه احساس افسردگی آزارم می داد. گویی بلایی بر سر خود آورده بودم که معنای زندگی را از من گرفته بود. اکنون که به آن سوی دیوار سفر کرده و از چنگال مرگ به آغوش زندگی باز گشته ام، به این درک رسیده ام که زندگی هدیه ایست الهی و لازم است تا از آن مراقبت نمایم. اکنون زندگی ارزش زیستن دارد. افسردگی کاهش یافته و از میان رفته؛ به جای رفتار ویرانگر به فعالیت های حیات بخش مانندورزش، معاینات سالیانه و تعادل در خوردن و خوابیدن روی آورده ام. واقعا نمی دانم برای یک معتاد به نیکوتین، چگونه توصیف کنم که آن سوی درهای بسته اعتیاد چه نکبتی انتظار می کشد. اگر در را ذره ای باز کنیم تا لحظه ای آن سوی دیوار اعتیاد را ببینیم، امید بر یأس غالب می شود. خواهیم دید یک رهایی ورای رهایی از اعتیاد نیکوتین در آن سوی دیوار در انتظار ماست. به سمت این در حرکت کن. شاید زیاد آسان نباشد و در مسیر وسوسه و هوای نفس دست از سر تو بر ندارد. امّا آگاه باش که نیرویی برتر تو را در این راه یاری خواهد داد تا آنچه را خود به تنهایی قادر به انجامش نیستی به پایان رسانی. ضرب المثلی هست که می گوید: شهامت، ترسی است که دعایش را خوانده. من معجزه را تجربه کرده ام.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan