Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

14اردیبهشت

 تازهوارد چطور؟

«هر گروه فقط یک هدف اصلی دارد—رساندن پیام به معتادی که هنوز در عذاب است.»

سنت پنجم

v

جلسه همیشگی ما معانی زیادی برای ما دارد. از این گذشته، بدون جلسه NA مورد علاقه خود، کجا میتوانستیم باشیم؟ گروه ما گاهی اوقات از گشت و گذار و سایر فعالیتها پشتیبانی میکند. اکثر اوقات اعضای جلسه همیشگی برای تماشای فیلم یا بولینگ بازی کردن دور هم جمع میشوند. همه ما روابط دوستی خوبی را از طریق جلسه همیشگی خود برقرار کردهایم و این صمیمیت را با دنیا عوض نمیکنیم.  

اما گاهی اوقات باید از آنچه گروه ما برای تحقق هدف اصلیاش—رساندن پیام به معتادی که هنوز در عذاب است —انجام میدهد، ترازنامه تهیه کنیم. گاهی اوقات وقتی به جلسات میرویم، تقریباً همه را میشناسیم و مشغول خنده و تفریح میشویم. اما تازهوارد چطور؟ آیا به یاد داشتهایم که به سراغ افراد جدیدی برویم که تنها و وحشتزده نشستهاند. آیا به یاد داریم از کسانی که از گروه ما دیدار میکنند، استقبال کنیم.   

یافتن عشق در اتاقهای معتادان گمنام، در بهبودی از اعتیاد به ما کمک میکند. اما وقتی پاک شدیم باید به خاطر بسپاریم آنچه به رایگان با ما در میان گذاشته شده را با دیگران در میان بگذاریم. باید به سراغ معتادی برویم که هنوز در عذاب است. از این گذشته، «تازهوارد مهمترین فرد در همه جلسات است.»

v

فقط برای امروز:  از دوستی صمیمانهای که در جلسه همیشگی خود پیدا کردهام، سپاسگزارم. دست خود را به طرف معتادی که هنوز در عذاب است، دراز میکنم و همین دوستی را به دیگران عرضه میکنم.


مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

رهاکردن.
نمی دانم آیا رها کردن را یاد گرفته ام یا یاد خواهم گرفت.
اخیرا روی خودم تمرکز کرده ام نه روی معتاد .به نظر می رسد این کار کمکم می کند.قبل از نارانان همیشه ذهنم در هر دقیقه کیلومترها حرکت می کرد.امروز دیگر مثل گذشته احساس آشفتگی روحی نمی کنم.هنوز رنج هایی وجود دارد ولی مثل قبل بر من غلبه نمی کند.

بارها کردن یاد میگیرم روی خودم تمرکز کنم .ممکن است به نظر بعضی ها این کار بیرحمی باشدولی آنها درک نمی کنند و نمیدانند که اگر احساسات کنترل نشود می تواند ما را نابود کند.نمی دانند تا زمانی معتاد خودش کمک نخواهد نمی توان کاری برایش انجام داد.
احساس می کنم تصمیم من برای رها کردن نشانه این است که بلاخره اصول نارانان در من شروع به کار کرده است.درک می کنم که می توانم رها کرده و در مسیر زندگی ام حرکت کنم پسرم را دوست داشته باشم و از موادی که مصرف می کند متنفر باشم.گاهی فکر کرده ام که شاید هرگز به این موقعیت غلبه نکنم ولی یاد می گیرم چطور با این شرایط وحشتناک زندگی ام کنار بیایم .از خدا می خواهم کمکم کند تا کاملا رها کنم و بتوانم بهبودی را ادامه  دهم.

تفکری برای امروز:
اگر طرد کردن را به رها کردن با عشق تبدیل کنیم حتی اگر به طور کامل انجامش ندهیم می توانیم پیشرفت کنیم.تلاش روز به روز و به مرور سر انجام مرا کاملا آماده می کند تا نقص هایم را بر طرف کنم.


شهامت عوض شدن

 

پراکندگی فکر هدیه ای از جانب خداوند است . . وقتی به گذشته بر میگردم به زمانیکه احساس میکردم کاملا نیازمند یک راه حل فوری هستم . ، اغلب به این نقطه میرسیدم که هنوز آمادگی عمل ندارم .وقتیکه کاملا آمادگی پیدا میکردم اطلاعات مورد نیازم برای عمل کردن در اختیار بودند . وقتی قبل از اینکه زمان تحقق آرزوهایم رسیده باشد ، اطلاعات کافی در مورد آنها داشته باشم این اطلاعات نه تنها به درد دیوانه کردنم میخورند . به همین دلیل است که امروز وقتی احساس میکنم که ذهنم مغشوش است سعی میکنم آنرا یک فرصت در نظر گیرم و میگویم شاید هنوز وقت اقدام نرسیده است . به نظر من دست و پنجه نرم کردن با مشغولیتهای ذهنی مانند آشپزی است . اگر هنوز نان نپخته باشد آنرا از اجاق بیرون نمی آورم و نمیگویم که وقت خوردن رسیده . اگر یک راه حل واضح برای مشکلاتمان هنوز ودش را نشان نداده میتوانم مطمئن باشم که در زمان مناسب خود را نشان میدهد .

یاد آوری امروز

.برای آنچه امروز در تجربیاتم میدانم از قدرت برتر خود متشکرم ،حتی اگر امروز احساس مشکل یا پراکندگی میکنم . میدانم که هر تجربه ای برایم هدیه ای به ارمغان می آورد . آنچه باید انجام دهم این است که با سپاسگزاری از خداوند خوشبینانه به شرایط بنگرم . "هر چیزی فواید خود را دارد حتی تاریکی و سکوت و من یاد گرفته ام که در هر شرایطی خشنود باشم .


روز به روز

 

وقتی مضطرب و نگران می‌شوم، یا به علتی درگیر شده‌ام و تحت شرایط بیماریم قرار می‌گیرم، هنوز هم با تأکید و خودخواهی دیگران را مقصر جلوه می‌دهم؟ یا هنوز هم طبق عادت گذشته می‌گویم (تقصیر فلانیه)(تقصیر شانسه) ؟ آیا صادقانه در یک درگیری قبول کرده‌ام که من مقصرم؟ آیا اشتباه خودم را قبول دارم؟ آرامش درونی تنها در صورتی غلبه بر خودخواهی‌های نمایان می‌شود. که من صداقت با خود را هرروزه برای همان روز تمرین ‌کنم؟ آیا با صداقت به خطاهای خودم اعتراف می‌کنم؟ من تا کی باید تاوان خسارت‌های دیگران را بپردازم؟ آیا این ادعا انکار واقعیت‌ها نیست؟ خداوندا: به من قدرتی عطافرما تا به‌جای سرزنش خود و دیگران به سهم خود نگاه کنم، تا شاید ریشه‌ی اصلی مشکلات و آشفتگی‌های زندگیم را بیابم. آیا این تغییرات و رُشد پیدا کردن سرمنشأش در درون من بوده است؟ آیا متوجه هستم که احساسات وجود دارند و می‌آیند و می‌گذرند؟ آیا آموخته‌ام که بیشتر ترس و شرمندگی و خجالت من فقط به واسطه‌ی یک فکر بکر احمقانه است؟ آیا متوجه شده‌ام که نباید یک فکر را به عمل مبدل سازم و به آن اهمیت دهم.
پذیرش سهم خود، باعث تغییرات است!


مراقبه روزانه

 

 

امروز چشم انتظار جلسه امشب هستم.

من نتوانستم اما ما توانستیم. شرکت مرتب در جلسات و تسلیم اصول روحانی شدن تنها راه رهایی از اعتیاد بود. تسلیم شدن به برنامه و به مشارکت گذاردن تجربه، نیرو و امید زندگیم را دگرگون ساخت. هر روز خدا را شکر می کنم که دیگر مجبور به مصرف نیستم. به خاطر انجمن نیکوتینی های گمنام سپاسگزار خداوندم، زیرا بدون این برنامه به طور حتم هنوز در اعتیاد نیکوتین دست و پا می زدم. اکنون از زندگی لذت می برم و آن را همانگونه که هست می پذیرم.

برای امروز، از خداوند به خاطر انجمن و رهایی از اعتیاد نیکوتین سپاسگزارم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan