Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

21اردیبهشت

 متعادل کردن ترازو

«بسیاری از دغدغهها و مشکلات اصلی ما از بیتجربگی در زندگی بدون مصرف مواد ناشی میشود. اغلب وقتی از یک فرد باتجربه راهنمایی میخواهیم، از سادگی پاسخ او متعجب میشویم.»

کتاب پایه

v

دستیابی به تعادل در بهبودی قدری شبیه نشستن با یک ترازو و تودهای شن است. هدف این است که در هر کفه ترازو مقدار مساوی از شن داشته باشیم و به تعادل وزن دست یابیم.

ما نیز همین کار را در بهبودی انجام میدهیم. با زیربنای حاصل از مدت زمان پاکی خود و قدمهای دوازدهگانه مینشینیم و شغل، مسئولیتهای خانوادگی، دوستان، رهجوها، روابط، جلسات و خدمت را با اوزان مساوی اضافه کنیم تا ترازو تعادل پیدا کند. اولین امتحان ما ممکن است ترازوی شخصی ما را برهم بزند. ممکن است متوجه شویم به خاطر فعالیت بیش از حد خود در خدمت، کارفرما یا خانواده خود را نگران کردهایم. اما وقتی از طریق استعفاء دادن از خدمت NA سعی در اصلاح این مشکل میکنیم، کفه دیگر ترازو تعادل خود را از دست میدهد.  

میتوانیم از اعضایی که ترازوی خود را تثبیت کردهاند، کمک بخواهیم. آنها آرام، خونسرد و با اعتماد به نفس به نظر میرسند. پس از فهمیدن معضل ما لبخند میزنند و از اینکه چگونه عجله را کنار گذاشتند و در مواقعی تنها چند دانه شن به هر دو کفه ترازو اضافه کردند و در بهبودی به تعادل دست یافتند، صحبت میکنند.    

v

فقط برای امروز:  تعادل را در زندگی خود جستجو میکنم. امروز، از دیگران میخواهم تجربه خود در دستیابی به این تعادل را با من در میان بگذارند.


مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

برداشتن قدم پنجم....

وقتی شنیدم که ناحیه ما آخر هفته یک جلسه قدم چهارم برگزار می کند فهمیدم که خدا تصمیم گرفته زمان آن است که من شرکت کنم.هرگز تصورش را نمی کردم که وقتی به آنجا می رسم چه چیزی را در مورد خودم کشف می کنم.کار روی قدم چهارم به من درکی از خود واقعی ام داد و اینکه برای ادامه مسیر بهبودی در نارانان به چه چیز نیاز دارم.تصمیم گرفتم برای بدست آوردن حد اکثر فایده از کار کرد قدم چهارم لازم است قدم پنجم را بردارم «چگونگی دقیق اشتباهاتم را به خداوند ٫ به خود و به یک انسان دیگر اقرار کردم»در میان گذاشتن چیزهایی که در مورد خودم یاد گرفته ام با راهنما یا یک هم جلسه ای چه تجربه بهبودی شگفت انگیزی است!

اقرار به خداوند....
با این قدم حضور خدا و هدایت او را در زندگی ام پذیراتر هستم.امروز نه تنها می توانم‌اشتباهاتم را به خداوند اقرارکنم بلکه برای درس هایی که به من می دهد و لازم است یاد بگیرم می توانم از اوتشکر کنم .جایی هستم که خدا‌وند می خواهد باشم بدون حضور نیروی برترم نمی توانستم این برنامه را به کار ببرم .وقتی اشتباهاتم را به خدا اقرار کردم حس کردم التیام در من جا گرفت.


اقرار به خودم...
کلید قدم پنجم برای من این بود که به خودم اقرار کنم چه کسی هستم.در کل باید صادق می بودم .من می توانستم دیگران را فریب بدهم اما خودم و مطمئنا خدا را نمی توانستم.از وقتی با ذهنی باز نقطه ضعف هایم را پذیرفتم و پی بردم که نیاز به کمک دارم درک بهتری از خودم پیدا کرده ام.

اقرار به بک انسان دیگر....
وقتی افکارم را با یک عضو دیگر نارانان در میان گذاشتم و به خاطر عملکرد یا احساساتم محکوم نشدن را تجربه کردم خیلی احساس قدر دانی و تواضع داشتم بعد از بر داشتن این قدم فقط احساس عشق٫مهم بودن و پذیرش می کردم.

تفکری برای امروز:
در طی این سال ها بارها تراز نامه گرفته ام خصوصیات و نقص های پنهانی را پیدا کرده ام که خداوند کمکم کرد و به مسیر نیرو و توانایی های تازه ای هدایت کردکه نمی دانستم آنها را داشتم.خوشحالم که قدم های دوازده گانه را تا یادگیری در مورد خودم را ادامه دهم و در این فرایند زندگی ام بهتر شود.


شهامت عوض شدن

 


با استفاده از سنت های الانان ، میتوانم راهنمایی انتخاب کنم که سیاست هایش با من سازگار است . هر چند در مسائل دیگر هیچ اتفاق نظری نداریم ، اما او توانسته به من درس های با ارزشی از آرامش ، شهامت و منطق بیاموزد . چنانچه اصرار داشتم راهنمایی انتخاب کنم که روش و سیاست اش کاملا با من مطابقت داشته باشد ، ارتباطی بسیار مفید و سودمند را از دست میدادم . فکر میکنم مفهوم سنت دهم ، این امکان را بوجود آورده است . در این سنت می خوانیم "خانواده الانان هیچ نقطه نظری در مورد مسائل بیرونی نداشته و نتیجتا نام نمی بایست در هیچ محفل عمومی مطرح شود"این در داخل گروه به این معنی است که میتوانم به جلسات بروم و مطمئن باشم که عضو هیچ گروه خاصی نباشم . در گروه فقط یک هدف داریم : تا ضمن رهایی از اثرات الکلیسم ، پشتیبان یکدیگر باشیم . ولی به عنوان فرد ، این سنت امکان برقراری ارتباط مفید با اشخاصی را بمن میدهد که شاید تحت شرایط دیگری امکان نداشت با آنها ارتباط برقرار میکنم . .....

یاد آوری امروز

امروز بهتر میتوانم عقاید دیگران را تحمل کنم . چرا که یاد گرفته ام آنچه را دوست دارم نگه داشته و بقیه را رها کنم . مجبور نیستم اجازه دهم مسائل خارجی حواس من را از هدف اولیه ام پرت کند . من تمامی درها را باز می گذارم . چرا مه نمیدانم کجا دست کمکی پیدا خواهد شد . در دوستی ، تنها آنچه مارا به هم نزدیک کرده اهمیت دارد .


روز به روز

 


امروز توانایی پیدا کرده‌ام که افکارم را به سمت خوش‌بینی سوق دهم، که تمام اتفاقات سرانجامش به خوشی ختم می‌شوند. به‌خاطر بسپارم که این اتفاق برای من وقتی نتیجه‌ی درست خواهد داد که دست از خودمحوری بردارم. هدف برنامه‌ی بهبودی هدایت عواطف، افکار، احساسات و رفتارهای من بسوی تمرین بیشتر برای مسؤلیت‌پذیری است. که دست از افکار و رفتارهای ناسالم و هم‌وابستگی متقابل بردارم. که به‌خاطر گذشته خودم را مورد قضاوت و محاکمه قرار ندهم. تا وقت باارزشم را جهت ایام گذشته و تأسف خوردن و غرق در رویاهای غیرواقعی و یا ترسناک درباره‌ی آینده از دست ندهم. باوردارم که هرروز از لحظات لذت‌بخش و زیبا پُر از خوبی و خوشی است و من حق انتخاب دارم، که در آن لحظات زندگی شیرینی را بگذرانم. پروردگارا: من از تو استدعا دارم، که توانایی زندگی کردن در حال و امروز را به من عطا فرمایی، تا اجازه ندهم آرامش و لذت امروزم را به خاطر افکار بیمارگونه‌ام، که قدرت دارند، روزگارم را پُر از ترس و دلهره و آشوب نمایند، دست بردارم. فقط برای امروز افکارم را بر روی بهبودیم متمرکز خواهم ساخت.
فقط در امروز برنده هستم!


مراقبه روزانه

 

 

ما عشق ورزی به خود را آغاز کرده ایم.

هنگام تغییر فصل، نیرویی مشغول به کار است. من بر این باورم که این نیرو در زنگی من نیز مشغول به کار است. من موجودی منحصر به فرد هستم. موجودی آسمانی نیستم امّا منحصر به فرد و ممتازم. گاهی اوقات فکر می کنم آدمی بی ارزش هستم. این نگرش شاید به آن دلیل باشد که در دوران مصرف صدمات روحی بزرگی به خود زده و همیشه خود را کمتر از دیگران می دیدم. یکی از بزرگترین دلایل مصرف نیکوتین احساس بی ارزشی بود و با مصرف نیکوتین از این احساس فرار می کردم. به کارگیری اصول روحانی قدم های دوازده گانه نیکوتینی های گمنام کمک کرد تا به شناختی از خود و خدا برسم. یکی از بهترین ابزارهای برنامه قدم چهارم و پنجم بود. من درصدد شناخت بخش کوچکی از وجود خود بودم اما در قدم چهارم و پنجم کلیت خود را شناختم. قدم چهارم فقط شناسایی اعمال ناشایست نبود بلکه نگاهی جستجوگرانه و بی باکانه به تمام خوب و بد گذشته بود. وقتی به توانایی های خود آگاهی پیدا کردم بسیار هیجان زده شدم. در این قدم لازم بود پی ببرم انسان با ارزش و منحصر به فردی هستم و نقش خود را در جهان هستی پیدا کنم.

برای امروز، به خاطر خلقتم به عنوان موجودی با ارزش و منحصر به فرد، از خداوند سپاسگزارم. آفریدگارا، به خود عشق می ورزم آنچنان که تو به من عشق می ورزی.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan