Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

26اردیبهشت

اراده نیروی برتر ما

«اراده خداوند برای ما تبدیل به اراده واقعی ما

 برای خود میشود.»

کتاب پایه

v

قدمهای دوازدهگانه مسیری به سوی بیداری روحانی است. این بیداری شکل رابطهای در حال تکوین با نیرویی برتر و مهربان را به خود میگیرد. هر یک از قدمهای پیدرپی، این رابطه را مستحکم‌تر میکند. وقتی به کارکرد قدمها ادامه میدهیم، این رابطه رشد میکند و حتی در زندگی ما اهمیت بیشتری پیدا میکند.

در طول کارکرد قدمها، شخصاً تصمیم میگیریم بگذاریم نیرویی برتر و مهربان ما را هدایت کند. این راهنمایی همواره در دسترس است؛ برای یافتن آن فقط به صبر نیاز داریم. این راهنمایی اغلب در خرد درونی ما که آن را وجدان مینامیم، آشکار میشود.  

وقتی قلب خود را به قدر کافی میگشاییم تا راهنمایی نیروی برتر را حس کنیم، آرامش ملایمی را احساس میکنیم. این آرامش، چراغ هشداری است که ما را در میان احساسات آشفته خود هدایت میکند و وقتی ذهن ما آشفته و مشغول است، راهنمایی روشنی را به ما ارائه میدهد. وقتی اراده خداوند را در زندگی خود جستجو و دنبال میکنیم، احساس شادمانی و رضایتی به ما دست میدهد که وقتی به تنهایی شکست میخوریم، در اکثر موارد از ما گریزان است. وقتی میخواهیم اراده نیروی برتر خود را اجرا کنیم، شاید ترس یا تردید، ما را آزار دهد، اما آموختهایم به لحظه روشنی اعتماد کنیم. بزرگترین خوشبختی ما در پیروی از اراده خداوند مهربان نهفته است.      

v

فقط برای امروز:  برای تحکیم رابطه خود با نیروی برتر تلاش میکنم. طبق تجربه میدانم آگاهی از اراده نیروی برتر احساسی حاکی از روشنی، راهنمایی و آرامش به وجود میآورد.


مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

درس های بسیار.....

نیروی برتر من بنا بر دلایلی تصمیم داشته چند جور معتاد را در زندگی ام قرار دهد.نه تنها خانواده ام بلکه بستگان و دوستان دیگرم نیز از اعتیاد رنج می برند .فکر می کردم همه آنها را درست خواهم کرد .هر بار که معتاد جدیدی ظاهر می شد من وظیفه خودم می دانستم که او را درست کنم و به نظر من آنها باید در مورد قدم های دوازده گانه برنامه ما ٬برنامه معتادان گمنام و جلسات آگاه می شدند .آنها را وادار میکردم که آماده بهبودی ٫تعهد و خدمت شوند.تنها کاری که باید میکردند این بود که از برنامه ای که برایشان طراحی کرده بودم پیروی کنند.مشکل این بود که هر وقت تلاش می کردم برای دیگران برنامه ریزی کنم طرح های من عملی نمی شدند.
وقتی شروع به کنترل کردم ابتدا نیروی برترم به آرامی به من نشان داد که نباید در برنامه دیگران دخالت کنم . با این تفکر که در «رها کردن »موفق شده ام نباید خیلی راحت باشم .لازم است به یاد داشته باشم که من همه جواب ها را نمی دانم یک نیروی بزرگتر از من جواب ها را می داند.اگر تصمیم بگیرم که به آن توجه نکنم کمی محکمتر به من فشار آورده و یاد آوری می کند که درس های بسیاری را باید از نیروی برترم یاد بگیرم .

تفکری برای امروز
نیروی برترم همه جا حضور دارد و به من یاد می دهد و یاد آوری می کند که باید «رها کنم و به خدا بسپارم«من به جز خودم در مقابل همه عاجزم.


شهامت عوض شدن

 


ما همه اشتباه میکنیم .اما با پیروی از برنامه الانان و رشد یافتن در شناخت خود . از آن اشتباهات پند میگیریم ، تمامی ضررهایی را که بوجود آورده ایم قابل اصلاح هستند و میتوانیو با تغییر رفتار و معیار هایمان از تکرار این اشتباهات بپرهیزیم . بنابراین حتی دردآورترین تجربیات گذشته میتواند کمک کنند تا آینده بهتری داشته داشته باشیم . بزرگترین مانع این روند یادگیری خجالت است . خجالت بهانه ای است برای اینکه بخاطر کاری که در گذشته انجام داده یا نداده ایم از خود نفرت داشته باشیم در مغز یک آدم خجالتی نه جایی برای این واقعیت است که "ما در ان زمان بهترین کاری را که از دستمان بر می آمده انجام داده ایم و نه جایی برای این واقعیت است که " ما به عنوان یک انسان باید اشتباه کنیم "اگر خجالتی هستم باید خودرا مداوا کنم چرا که واقعا افکارم نرمال و طبیعی نیست . اگرچه شهامت زیادی لازم دارد ،ولی با مشارکت گذاشتن این احساس با یکی از دوستان الانان میتوانم این افکار مخرب را زدوده و جایی برای افکاری خوشایند تر و مفیدتر باز کنم . با کمی ، کمک میتوانم دریابم که با تغییر دید حتمی نسبت به بدترین و ناراحت کنندهترین لحظات زندگیم میتواند زیر و رو شود .

یاد آوری امروز

امروز خودرا به حدی دوست خواهم داشت که تشخیص دهم خجالت یک اشتباه است " مهمترین درسی که همه ما باید یادبگیریم عشق بلاعوض است که نه تنها شامل دیگران بلکه شامل خود ما نیز میشود .


روز به روز

 


امروز عکس‌العمل مناسب من در مقابل عوامل آزار دهنده که مرا دچار رنجش، خشم و نفرت کرده است، مهم‌ترین بخش اصول خودیاری در بهبودی من است. این را می‌دانم که من بیمارم و در دست افکار بیمارگونه اسیرم. به‌راحتی تحت تأثیر قرار می‌گیرم، روحیه‌ی مداخله‌گرانه‌ای دارم، تابع احساسات جابه جایم هستم، در شرایط دشوار قدرت تصمیم‌گیری ندارم. دوستان با تجربه گروه می‌گویند که در چنین شرایط سکوت به موقع خود کمک مؤثری می‌کند، تا شرایط را بهتر کنم. با علم به این‌که تأثیر من روی افراد و شرایط بسیار ناچیز و حتی هیچ است، در حالی‌که کنترل کننده‌ی اصلی در همه حال خداوند قادر و متعال است. امروز می‌دانم که بردباری در مقابل عکس‌العمل‌های نسنجیده دیگران بهترین عمل ممکن است. تا اینکه از کوره در رفته و شرایط را سخت‌تر کنم. آیا می‌توانم به جای جنگ و دعوا و تلافی کردن، موقعیت را ترک کنم، یا خودم را به‌کارهای عادی مشغول کنم؟ که در زمان مناسب به مسئله رسیدگی و یا نسبت به رفع مشکلات اقدام کنم. خداوندا: مرا به خودم وامگذار، زیرا نمی‌توانم جلوی خودم را در مواقع حساس و لحظاتی که فکر می‌کنم حق با من است را بگیرم.
بردباری کن، به فکر تلافی نباش!


مراقبه روزانه

 امروز یک روز شگفت انگیز است، تا زمانی که اجازه بدهم کسی بیاید و همه چیز را به هم بریزد.

این نوشته سرشار از حقیقت را روی یک ظرف چینی دیدم و مرا غرق تفکر کرد. قرار نیست کسی روزم را خراب کند، زاویه دید من روزم را خراب یا آباد می کند. من در فریب دادن خود استادم. طوری به خود دروغ می گویم که آن را باور می کنم و همه را سرزنش می کنم غیر از خودم. وقتی گرفتار این وضع می شوم دعای آرامش را می خوانم و خود را به خدا واگذار می کنم و می دانم که او تنها کسی است که می داند قرار است چه چیز رخ دهد. من فقط ابزاری در دستان خداوندم که تلاش می کنم همه کارها را خودم انجام دهم و هرگز موفق نمی شوم!

برای امروز، لحظه ای تأمل می کنم و به نقش خود در ایجاد رنجش هایم نگاه می کنم.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan