Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

27اردیبهشت

 "نواقص"

«کاملاً آماده بودیم خداوند همه نواقص شخصیتی ما را برطرف نماید.»

 قدم ششم

v

پس از برداشتن قدم پنجم، بسیاری از ما وقتی را صرف توجه به "چگونگی دقیق خطاهای خود" و نقش آنها در شکل دادن به شخصیت خود کردیم. زندگی ما به عنوان مثال بدون تکبر چگونه خواهد بود؟

تکبر مطمئناً ما را از ارتباط با دوستان خود باز داشته بود و از بهره بردن و یاد گرفتن از آنها جلوگیری میکرد. اما تکبر هم به ما به خوبی خدمت کرده بود، به طوری که در زمانهای که احترام به نفس‌مان شدیداً پایین بود از ما حمایت میکرد. اگر تکبر ما برطرف میشد، چه سودی عاید ما میشد؟  

با برطرف شدن تکبر، یک قدم به بازیابی جایگاه مناسب خود در میان دیگران نزدیکتر میشویم. میتوانیم به یک اندازه برای جمع آنها، خرد آنها و مشکلات آنها ارزش قائل شویم. پشتیبانی و راهنمایی ما در صورت تمایل از مراقبت نیروی برتر نشأت میگیرد؛ "احترام به نفس پایین" دیگر برای ما معضل نیست.

تک تک نواقص شخصیتی خود را بدین طریق بررسی کردیم و به مشکل‌ساز بودن همه آنها پی بردیم. از این گذشته، به این خاطر است که آنها نواقص شخصیتی نامیده میشوند. آیا کاملاً آماده بودیم خداوند همه آنها را برطرف نماید؟ بله.

v

فقط برای امروز:  همه نواقص شخصیت خود را به دقت بررسی میکنم تا دریابم آیا آماده هستم خداوند همه آنها را برطرف نماید. 


مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

روبرو شدن با واقعیت...

من سال های بسیاری را صرف انکار این واقعیت کردم که پسرم یک بیماری جدی دارد  .او یک قربانی بود‌.فکر می کردم راه حل ساده این است که او فقط باید از بقیه مصرف کننده ها دور بماند.من با تمام جسم و روح و احساسم با این بیماری مبارزه می کردم .گریه می کردم و خشمگین می شدم .نا امید و مایوس از لحاظ عاطفی به طور کامل له شده بودم.تمام زندگی ام حول محور پسرم می چرخید.همه جا به دنبال او بودم و برای خرید هر چیزی به جز مواد مخدر به او پول می دادم.وقتی تلفن می کرد و کمک می خواست جواب می دادم نیمه شب او را برای به دست آوردن مواد مخدر به جایی که می خواست می رساندم.وقتی از زندان آزاد می شد همراهیش می کردم چون می دانستم چطور از او حمایت نا سالم کنم.بعد از آن این چرخه دو باره شروع می شد:
شغلی نداشت اشیاء منزل نا پدید می شد و من از او می پرسیدم که وقتی ما سر کار هستیم به کدامیک از دوستانش اجازه می دهد به خانه بیایند و چه کسی لوازم ما را بر می دارد.او خوره پول بود .فکر می کردم همه چیز بهتر خواهد شد چون زندان باعث می شد مواد را ترک کند و دو باره مصرف نکند.البته این استدلال من بود نه معتاد.
رشد من در نارانان روند کندی داشته است.به قدم ها گوش می دادم و می شنیدم که عاجز هستم ولی نمی شنیدم که زندگی ام غیر قابل اداره شده و هنوز کنترل می کردم.قدم دو اعتقاد به نیرویی برتر از خودم را پیشنهاد می داد اما هنوز احساس می کردم که کمک من مورد نیاز است.قدم سوم می گفت که می توانم اراده ام را به نیروی برترم بسپارم .فکر می کردم اگر خدا معتاد را پاک کند آنوقت من به آرامش می رسم.
امروز لز اعضای نارانان سپاسگزارم که به من گوش دادند با من مشارکت کردند و به من یاد دادند که به راستی چه کسی کنترل میکند و لازم است چه کسی تغییر کندتا من به آرامش و آسایش برسم.اکنون می دانم جدا از اعتیاد زندگی جریان دارد.می دانم برای اینکه درسی را یاد بگیرم باید از شرایط عبور کنم نه اینکه آنها را دور بزنم.امروز قبل از اینکه واکنش نشان بدهم فکر می کنم .پسرم هنوز معتاد است و بیشتر وقت خود را در زندان می گذراند اما زندگی من بر گشته است.

تفکری برای امروز:
می خواهم معتادم را دوست داشته باشم و حمایتش کنم ولی بگذارم او راه خود را پیدا کند .امروز به نیروی برترم اعتماد دارم که مرا به مسیر آرامش و آسایش خاطر هدایت می کند.


شهامت عوض شدن

 
لازم نیست که طرحی جامع برای پیشرفتم برنامه ریزی کنم . قدرت برترم این کار را قبلا انجام داده است . فقط لازم است برای میل به ادامه هدایتم ، متواضعانه از خداوند تقاضای راهنمایی و کمک کنم . من میدانم که تنها نیستم . میخواهم همه کمکی را که در طول مسیرم بدان احتیاج دارم ، دریافت نمایم . بعد از دعا برای پیشرفت ،با علم به اینکه با آرامش در مسیری درست به راهم ادامه خواهم داد ، میتوانم رها کنم و به خدا بسپارم . من میتوانم تصمیماتی بگیرم که به پیشرفتم سرعت ببخشند . میتوانم بیش از پیش به خوبی مراقبت کنم مثل : حضور در جلسات ، تماس بایک راهنما ، استراحت و ایجاد تمرکز ، تفکر ،ورزش ، مطالعات نشزیات الانان ، بازی ویا خوردن یک وعده غذای مناسب و ............با این اقدامات پی میبرم که وقتی سعی و کوششم را در کارها در اولویت قرار میدهم تا اینها هر آنچه را که من در توان دارم برایم انجام دهند ، میتوانم امیدوار باشم که روز به روز قویتر خواهم شد :

یاد آوری امروز

من نمیتوانم جریان بهبودیم را کنترل کنم . نمیتوانم خودم را مجبور کنم . تا سریع تر بیماریم را رها کنم همچنین نمیتوانم برای ایجاد آرامش هم سماجت کنم ولی میتوانم کارهایی انجام دهم تا به خودم این اطمینان را بدهم که در این مراحل یک شرکت کننده مشتاق هستم . همینطور دلایل زیادی نیز برای امیدوار بودن دارم . ......امروز کارهای خوشایندی برای خودم انجام خواهم داد که تا بحال به آنها نپرداخته بودم . " اگر با اطمینان و اعتماد به نفس در مسیر رویاهایت پیش روی وبرای بدست آوردن زندگی که در ذهن ات تصور کرده ای سعی و تلاش کنی مسلما به موفقیتهای غیر منتظره ای دست خواهی یافت .


روز به روز

 
امروز می‌دانم که من قادر نیستم دیگران را نصیحت کنم، بلکه سرزنش می‌کنم. بدون اینکه خودم از عوارض و مسائل جانبی آن در امان باشم، وقتی برای رنجش، عصبانیت و خشم خودم دلایل منطقی دارم. ناچارم به خاطر نقش آدم‌های عصبی و خشمگین نقش بازی کنم و روزگار خودم را خراب کنم. زندگی آشفته‌ی گذشته‌ی من دلیل روشنی برای اثبات ادعایم می‌باشد. امروز آموخته‌ام که بهبودی من در رأس قرار دارد و نباید به خود و دیگران صدمه بزنم. آیا در هنگام انتقال خشم و کینه و داشتن رنجش می‌توانم صدای خداوند را که در درونم مرا به صلح و آرامش دعوت می‌کند، را بشنوم؟ آیا وقتی خشم و نفرت وجودم را تصرف کرده‌ است، قادر هستم دست از فحاشی و نبست‌های بد به دیگران دادن بردارم؟ خداوندا: مرا یاری بده تا با نقاط ضعف، نواقص و معایب دیگران کاری نداشته باشم و به آنها به دیده‌ی احترام نگاه کنم. خداوندا: بهترین و مناسب‌ترین راه و روش برای پذیرش افکار و رفتارهای افراد را به من عطافرما. من می‌دانم که من بیماریی دارم که فقط و فقط روی نقطه ضعف و نواقص و اعمال خلاف دیگران زوم شده و آنها را بزرگنمایی می‌کند.
شخصیت بی‌عیب فقط خداوند است!


مراقبه روزانه

تا وقتی در قطع مصرف باقی بمانم، خداوند مراقب همه چیز خواهد بود.

در آغاز قطع مصرف جدایی از نیکوتین کمی دشوار بود. بنابراین لازم بود آن را به خدا واگذار کنم. به مرور با کاهش وسوسه و آرام شدن احساسات، به کار کردن قدم ها و ارتقاء رابطه آگاهانه با خداوندی که درک می کردم پرداختم.

برای امروز، از خداوند بابت حمایت، تمایل به قطع مصرف و مراقبت از زندگیم سپاسگزارم.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan