ترازنامه رشد
«عملکرد گذشته و رفتار کنونی خود را مرور میکنیم تا ببینیم چه چیزهایی را میخواهیم حفظ کنیم و چه چیزهایی را میخواهیم کنار بگذاریم.»
کتاب پایه
v
در پایان هر روز، بسیاری از ما درباره بیست و چهار ساعت گذشته تعمق میکنیم و به اینکه چگونه میتوانیم در آینده به شکلی متفاوت زندگی کنیم، توجه میکنیم. افکار ما به آسانی سرگرم امور دنیا میشود: عوض کردن روغن ماشین، تمیز نگه داشتن اتاق نشیمن یا خالی کردن سطل زباله. گاهی اوقات تغییر جریان فکری خود از دستانداز امور روزمره و خستهکننده به مسیری روانتر، تلاش خاصی را میطلبد.
پرسشی ساده میتواند ما را در روانترین مسیر قرار دهد. فکر میکنیم فردا نیروی برتر برای ما چه میخواهد؟ شاید لازم است ارتباط آگاهانه سست خود را با خداوندی که درک میکنیم، تقویت کنیم. شاید با شغل یا رابطه خود راحت نبوده و تنها از روی ترس آنها را تحمل میکنیم. شاید برخی از نواقص شخصیتی آزاردهنده خود را پنهان میکنیم و از مشارکت کردن آن با راهنمای خود واهمه داریم. پرسش این است: واقعاً در چه بخشهایی از زندگی خود تمایل به پیشرفت داریم؟
در پایان هر روز، صرف اوقاتی را با نیروی برتر خود مفید مییابیم. میتوانیم درباره آنچه برای برنامه رشد روحانی ما در روز بعد فایده بیشتری دارد، تعمق کنیم. درباره زمینههایی که اخیراً در آنها پیشرفت داشتهایم، فکر میکنیم و زمینههایی را هدف میگیریم که هنوز مستلزم کار و تلاش است.
v
فقط برای امروز: در پایان هر روز وقتی را به برقراری ارتباط با نیروی برتر خود اختصاص میدهم. روز گذشته را مرور میکنم و درباره آنچه میان من و اراده نیروی برتر برای زندگی من فاصله انداخته، تعمق میکنم.
مشارکت،تجربه،نیرو،امید
نجات دادن کافی است....
پسرم معتاد است و چون دوستش داشتم نجاتش می دادم .هر بار که او را نجات می دادم فکر می کردم این کار باعث خواهد شد تا متوجه اشتباه خود در مسیری که پیش گرفته بشود و از مصرف کردن دست بردارد.اما در عوض هر قدر من نجاتش می دادم او هم به مصرف خود ادامه می داد.بعد از سالها تکرار این چرخه نارانان را پیدا کردم .اوایل وقتی در جلسات شرکت می کردم این جمله برایم مفهومی نداشت که تمرکز را از روی معتاد بردار و روی خودت تمرکز کن.چطور کمک نکردن به معتاد کمک به اوست؟؟؟؟
اعضای جلسه نارانان تجربه ٬دانش ٬نیرو و امید خود را با من در میان گذاشتندو من تفاوت بین حمایت نا سالم و کمک کردن را از آنها یاد گرفتم .فهمیدم محافظت از یک نفر در برابر عواقب کار هایش نه تنها بی اعتنایی و بی ادبی نسبت به اوست بلکه جلوی بهبودیش هم گرفته می شود.نجات او کار من نیست و این رفتار من مضر است.باید از سر راه می رفتم و با وجود ترس هایی که داشتم اجازه می دادم چیزهای لازم اتفاق بیفتد باید یاد می گرفتم به چیزی بزرگتر از خودم اعتماد کنم .اعتماد کنم که با رها کردن پسرم به آرامش دست می یابم.
شعار«رها کن و به خدا بسپار»در مسیر بهبودیم باعث تسلی من می شود ویادآوری می کند که پسرم نیروی برتری دارد و آن نیرو من نیستم.
تفکری برای امروز:
به خاطر خواهم سپرد که کنترل نکنم و به نیرویی برتر از خودم اعتماد خواهم کرد عزیز معتادم و تمام مشکلات دیگر را که نمی توانم حل کنم به نیروی برترم خواهم سپرد.امروز می دانم که این بهترین کاری است که می توانم انجام دهم.
شهامت عوض شدن
الکلیسم در خانواده نفی خود را به دنبال دارد . در نتیجه هرگز یاد نگرفتم وقتی حالم خوب نیست از خودم مراقبت کنم . حتی وقتی در تب میسوختم عین روزهای عادی سرکار میرفتم هردیگری بنظر خود بزرگ بینی و ضعیف بود . در الانان راه متفاوت دیگری برای مراقبت از خود کشف کردم . دیگران را می بینم که هنگام بیماری به خود توجه فراوانی میکنند آنها هنگام خستگی استراحت میکنند بعضی وقتها مرخصی میگیرند . رژیم های غذایی متعادل دارند در وقت لازم به دکتر مراجعه میکنند . با پیروی از دیگر اعضاء الانان یاد میگیرم قبول کنم که همیشه نمی توانم در اوج بوده و بهتر از همه رفتار کنم تنها در یک جا اجازه میدهم بلند پروازی کنم . شاید بیماری وسیله ای است که قدرت مافوق برای تفهیم اینکه با خودم خوب باشم از آن استفاده میکند .
[b] یاد آوری امروز
من یک آدم آهنی نیستم . بعضی وقتها مریض شده یا خسته ام و یا سرم شلوغ است . سعی میکنم یاد بگیرم چه کاری را میتوانم انجام دهم تا احساس بهتری داشته باشم .
" تلاش برای اهمیت دادن به دیگران بخصوص در مواقع اضطراب بسیار سخت است"
روز به روز
امروز واقف هستم که چه هدفی دارم و چگونه آدمی هستم. تکلیف خودم را در این مسیر جدید میدانم و آنرا فراموش نخواهم کرد. دیگر اجازه نمیدهم کسی از من سوءاستفاده کند. به لطف خدا قدرت نه گفتن را پیدا کردهام. اسیر افکار و رفتارناسالم کسی نیستم. میدانم که دوستانی دارم که مرا بهخاطر خودم دوستدارند. حاضرند در شرایط دشوار مرا یاری کنند. به این باور رسیدهام که سرانجام خوبیها بر بدی و زشتیها غالب میشوند. عشق بین ما جلوه خاص خودش را پیدا خواهد کرد. آیا خودم برای پیشرفت در برنامه تلاش میکنم؟ آیا هنوز از شخصیت پنهان در درونم وحشت دارم؟ امروز از پروردگار توانا برای انجام اصول خودیاری تمنا دارم که به من یاری دهد، تا در مواقع خاص دست از منافع شخصی و خودخواهی بردارم. میدانم که نقاط منفی و نواقصم در وجودم توانایی دارند، مرا به دنیای دردناک تنهاییها سوق دهند. میدانم خداوند با رهاندن من از عادت و وابستگی و هموابستگیها مرا از زندگی آشفته و نابودگر گذشته به شرایط کنونی و امیدوار کننده هدایت کرده است. من با کمی دقت و روشن بینی در جلسات کسانی را خواهم دید که از عمق جهنم نجات پیدا کرده و به زندگی برگشتهاند.
دریچهی قلبت و افکارت را باز بگذار!
مراقبه روزانه
هر روز یک پُک کمتر.لازم است همواره به یاد داشته باشم که من یک معتاد به نیکوتین هستم زیرا فاصله من تا لغزش فقط یک پُک است. این بینش نشانه فروتنی و عجز من در برابر نیکوتین است.
آفریدگارا امروز یاریم ده تا به یاد بسپارم در برابر نیکوتین عاجزم و بابت روزهای پاک از مصرف نیکوتین شکرگزار تو باشم.