Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

23خرداد

 زندگی پرمشغله                                     23 خرداد

«این برنامه در زندگی ما معجزه میکند.... آزادی لازم برای زندگی را به دست میآوریم.»

کتاب پایه

v

اکثر ما اگر تا به حال مدت زمانی را در بهبودی به سر برده باشیم، شنیدهایم که برخی از اعضاء در جلسات از خستگی مفرط و مشغولیت بسیار زیاد خود برای شرکت در جلسات یا راهنمایی و یا سایر فعالیتها گله میکنند. در حقیقت، خود ما ممکن است عضو گلهمند بوده باشیم. روزها بسیار پرمشغله به نظر میرسد: شغل، خانواده و دوستان، جلسات، فعالیتها، راهنمایی، کارکرد قدمها. عضو گلهمند میگوید: «برای انجام همه کارها و تأمین خواستههای همه، ساعات روز برای من کافی نیست!»       

وقتی این اتفاق میافتد، معمولاً صدای خنده ملایمی از سایر اعضاء بلند میشود—احتمالاً اعضایی که تصمیم داشتند از این قبیل مسائل شکوه کنند. علت خنده ما پی بردن به این مسئله است که ما از معجزه زندگی گله میکنیم، معجزهای که امروز در اختیار ماست. مدتی پیش هیچ یک از ما قادر به داشتن هیچ یک از این مشکلات در زندگی خود نبودیم. همه انرژی خود را صرف حفظ اعتیاد فعال خود میکردیم. امروز زندگی پرمشغلهای داریم که پر از احساسات و مشکلاتی است که در واقعیت با زندگی سازگارند.  

 

v

فقط برای امروز:  به خاطر میسپارم که زندگی من یک معجزه است. به جای اینکه از مشغله خود گلهمند شوم، از اینکه زندگیام این قدر پرمشغله است، شکرگزارم.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

23 خرداد
آشنایی
با مشاهده رفتارهای ناسالم والدین الکلیم با رفتارهای غیر قابل قبول آشنا شده بودم. افرادی را که الکلی ومخرب بودند انتخاب میکردم.آخرین عاشق من یک معتاد بود. وقتی ما یکدیگر را ملاقات کردیم همه دوستانم برای من نگران بودند وحتی دوستانش به من گفتند که او یک زن معتاد است. وقتی با هم روبرو شدیم معتاد گریه کرد وبه من گفت که این عادت با کمک وعشق یک شخص مناسب میتواند کنترل شود. من عاشق معتاد بودم و می خواستم کمک کنم، من به دام افتاده بودم.
معتاد ودختر نوجوانش یک ماه بعد نزد من نقل مکان کردند. بخاطر می آورم که فکر میکردم آنها به یک مکان امن نیاز دارند تا بدون استرس باشند. احساس می کردم تو تک است. فکر می کردم ما میتوانیم یکدیگر را نجات دهیم و این کار ما بر خلاف همه بود. ماه عسل ما حدود سه ماه طول کشید.
وقتی به نارانان پیوستم؛ در حالیکه معتاد مواد بیشتری مصرف میکرد و دخترش بخاطر با هم بودن مان از ما متنفر بود، سعی داشتم همه چیز را کنترل کنم. به اخر خط رسیده بودم. در جلسات نشستم و به مرور یاد گرفتم که نمی توانم هیچ یک از آنها را نجات بدهم. یاد گرفتم که برای دوست داشتن یک فرد دیگر باید اول خودم را دوست داشته باشم. تنها بزرگسالی که میتوانم مراقبت کنم خودم هستم.
همچنین یاد گرفتم کسانی که از خانواده های ناسالم هستند افرادی را به زندگی شان وارد میکنند تا چیزهایی مانند رابطه عشقی- نفرت، بیزاری، ترحم و شرمندگی را که در خانه پدری شان داشته اند، احساس کنند.  من برنامه نارانان را کار کردم واز طریق مشاوره، حفظ تمرکز روی خودم را یاد گرفتم.  دوبار آماده شدم که قطع ارتباط کنم وهر دوبار معتادم وارد یک برنامه بهبودی شد، اما فقط چند ماه بعد بیرون انداخته شد. متعجب بودم از اینکه آن شرایط چقدر برایم بی ثبات بود و چطور به آسانی به خود اجازه دادم مورد سوء استفاده قرار بگیرم.
تفکری برای امروز : میبینم که چطور به هر سازی می رقصیدم و مانع رسیدن معتاد به آخر خط می شدم. تمرکز را روی خودم نگه میدارم، رفتن به جلسات را ادامه میدهم و روی بهبودیم کار میکنم.


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

بیست و سوم خرداد
وقتی به الانان امدم بین آنچه که مسئولیتهای من بود و آنچه نبود ، گیج شدم . اکنون پس از کار کرد چندین قدم ، فهمیدم که مسئول این موارد هستم : با ارزش های خودم صادق باشم ، در درجه اول خودم را در نظر داشته باشم ، فکرم را باز نگه دارم ، با عشق رها کنم ، خود را از خشم و رنج دور کنم به جای سرکوب کردن عقایدو احساساتم آنها را بیان کنم ، شرکت در جلسات الانان و حفظ روابط دوستانه در حین عضویت ، واقع بودن در انتظاراتم ، ایجاد انتخابهای سالم و سپاسگزار بودن از تمام موهبتهایم . همچنین مسئولیت های خاصی در قبال دیگران دارم ، گسترش خوشامد گویی و و استقبال از تازه واردین ، خدمت کردن ، درک این نکته که دیگران حق دارند طبق میل خودشان زندگی کنند ، گوش دادن به حرفهای دیگران البته نه فقط با گوش ، بلکه با قلبمان ، مشارکت شادیها به همان کیفیت که ناراحتی هایمان را مشارکت میکنیم . من مسئول نوشیدن ، هوشیاری ، شغل ، پاکی ، رژیم ، بهداشت دندان و دیگر موارد مربوط به شغل الکلی که او را دوست دارم ، نیستم . وظیفه من این است که با این فرد در کمال ادب ، ملایمت و عشق رفتار کنم . با این روش هر روز هر دو قادر به رشد خواهیم بود .


یاد آوری امروز


امروز اگر به انجام بعضی چیزهایی که به من مربوط نیستند ، وسوسه شوم ، در عوض میتوانم توجهم را به بعضی از راههایی که میتواند کمک کند تا از خودم مراقبت کنم ، معطوف سازم ."در درجه اول نسبت به خودم مسئولیت دارم : خود را به بهترین فردی که ممکن است تبدیل کنم. پس چیزهای با ارزشی هنگام مشارکت خواهم


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

23 خرداد
امروز آرامشی را که متعاقب زندگی دردآور گذشته‌ام کسب کرده‌ام پاس می‌دارم. سعی می‌کنم امروز عشق و دوست داشتن را جایگزین حالات منفعلانه‌ی گذشته کنم. دوست دارم امروز از زاویه‌ای متفاوت به زندگیم نگاه کنم و بگذارم دیگران هم زندگی کنند. امروز به احساساتم ارزش خواهم گذاشت. سعی می‌کنم رابطه‌ام را با خودم و خداوند بهتر از قبل کنم. امروز به همدردانم خدمتگزاری خواهم کرد. امروز به کسانی که در جلسه به حرف‌هایم گوش خواهند داد می‌گویم که چقدر دوستشان دارم. آیا امروز با راهنمایم در تماس بوده‌ام؟ آیا امروز زندگیم را سخت گرفته و باز هم خودم را زیر سوال برده‌ام؟ خداوندا: به خاطر رهایی از قید و زنجیر بی‌ارزشی و چه‌کنم چه‌کنم از تو سپاسگزارم. امروز می‌دانم که خداوند تنها کسی است، که وابستگی به او، بر‌خلاف سایر عادت و وابستگی‌ها، دارای ارزشمندی و آرامش واقعی است. حتماً بخاطر خواهم سپرد، که از کجا و باچه وضعیتی آمده‌ام. من بیماری دارم که مانند کامپیوتر باید و حتماً برای هرروزم (آبدیت) آماده شوم، ویروس بیماری من بسیار بی‌رحم و خشن است و برای غیر فعال کردن آن، باید فقط برای امروز دستم در دست خداوند و دوستان بهبودی و راهنمایم باشد.
اصول برنامه آسان ولی جدی است!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

بیست و سوم خرداد:   یک گروه هم آهنگ برنده است، خواه در دفاعی سخت در فوتبال و خواه در برابر مشکلات اجتماعی.

   بیست سال پیش، چیزی که در آرزوی آن بودم، رفتن به جلسات الکلی های گمنام بود. قبل از آن تصور می کردم خود به تنهایی قادر به حل مشکل الکلیزمم هستم. امّا متوجه شدم این کار به تنهایی امکان پذیر نیست. پس به جلسات الکلی های گمنام رفتم و اکنون نوزده سال هشیاری از الکل دارم. از خداوند بابت این هدیه سپاسگذارم. وقتی تصمیم به قطع مصرف گرفتم، بدون شرکت در جلسات نیکوتینی های گمنام موفق به قطع مصرف شدم اما پس از یک هفته لغزش کردم. پس از یک هفته مجددا قطع مصرف نمودم اما این بار به شرکت در جلسات نیکوتینی های گمنام ادامه دادم. تمام برنامه های دوازده قدمی از اصول روحانی یکسان برخوردارند و تنها تفاوت آنها در نوع ماده مخدر مصرفی اعضاء می باشد. وقتی اعتیاد نیکوتین را به خدا سپردم، به تدریج وسوسه مصرف ناپدید شد. وقتی به طور مرتب شروع به شرکت در جلسات کردم وسوسه مصرف از بین رفت. لذت قطع مصرف نیکوتین برایم به شیرینی عسل است.

برای امروز هرگاه احساس سختی و فشار کردم صبر می کنم و می اندیشم چه چیز را باید رها و یا به چه حمایتی احتیاج دارم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan