Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

26خرداد

 26 خرداد                            پذیرفتن زندگی

«برخی چیزها را باید بپذیریم و برخی دیگر را میتوانیم تغییر دهیم. دانش لازم برای تشخیص این تفاوت از رشد در برنامه روحانی ما حاصل میشود.»

کتاب پایه

v

پذیرفتن چیزهایی که دوست داریم، نسبتاً آسان است—پذیرفتن چیزهایی که دوست نداریم، دشوار است. اما بازسازی دنیا و همه افراد داخل آن برای اینکه باب میل ما شود، هیچ چیزی را حل نمیکند. از این گذشته، این عقیده که دنیا در همه مشکلات ما مقصر بوده، نگرشی بود که ما را به مصرف وا میداشت—و این نگرش تقریباً ما را از بین برد.  

در طول کارکرد قدمها، شروع به طرح پرسشهای سختی درباره نقش خود در ایجاد زندگی غیر قابل قبول خود در گذشته میکنیم. در اکثر موارد، دریافتهایم چیزی که باید تغییر میکرد، نگرش و اعمال خود ما بوده، نه افراد، مکانها و چیزهای اطراف ما. 

در دوران بهبودی برای دستیابی به دانش لازم برای تشخیص تفاوت میان آنچه میتوان تغییر داد و آنچه نمیتوان تغییر داد، دعا میکنیم. سپس وقتی با حقیقت وضعیت خود روبرو میشویم، برای تمایل به تغییر خود دعا میکنیم.

v

فقط برای امروز:  ای نیروی برتر، دانش لازم برای تشخیص تفاوت میان آنچه میتوان تغییر داد و آنچه باید بپذیرم را به من اعطاء فرما. لطفاً به من در پذیرفتن قدرشناسانه زندگی که به من داده شده، کمک کن. 

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

26 خرداد
سپاسگذار
یک روز شوهرم را در دفترش ملاقات کردم.معده اش را محکم گرفته بود واز درد به خود می پیچید و فریاد می کرد. پرسیدم چه شده؟ او گفت :《مطمئن نیستم باید کمی دارو بگیرم.》قبلا او را اینطور دیده بودم. مطمئن بودم این بیماری دیابت است. سپس چیز عجیبی پیش آمد. او اعتراف کرد که مشکل هرویین داشته و روانپزشکی را دیده که برایش متادون تجویز کرده بود. او مریض بود چون مواد راکاملا کنار گذاشته بود. شوهرم بیشتر از یک سال متادون را ادامه داد و ما در حالتی نسبتا عادی زندگی می کردیم. سپس به تدریج ورق برگشت و همه چیز متزلزل شد. او دوباره مصرف می کرد؛ عصبانی می شد، اشک میریخت و پشیمان بود. سپس به متادون برگشت. مدتی هم بیش از حد به دنبال مشروب خوردن رفت وبعد هرویین وبه همین روال. این یعنی دور باطل، که حالا میدانم که در اعتیاد، غیر عادی نیست. من هم مانند مصرف کننده مریض شده بودم.
بالاخره هردو ما رفتن به جلسات را شروع کردیم-او به جلسات معتادان گمنام و من به جلسات نارانان. چه آسایشی! من تنها نبودم، آنجا افرادی بودند که مرا درک می کردند. بخاطر می آورم وقتی در اولین جلسه یاد گرفتم که اعتیاد مثل سرطان یا دیابت یک بیماری است، احساس خشم و رنجش من کمتر شد. من باعثش نیستم، نمتوانم کنترلش کنم و نمی توانم درمانش کنم. امروز از اینکه با یک معتاد ازدواج کردم سپاسگزارم چون به من فرصت داده شد تا ماهیت روحانیم را کشف کنم و از محدوده راحت خودم بیرون بیایم. من در مورد اینکه چه کسی هستم، چه می خواهم و کجا میروم، دیدگاه خوبی پیدا کرده ام. با ترسها، اشتباهات و گذشته ام روبرو می شوم. شخص بهتر، شادتر وآرام تری می شوم. من آرامم اما حتما یاد می گیرم که ترسها واحساستم را سرکوب نکنم ولی آنها را آزاد کرده ورشد کنم.
تفکری برای امروز:  از اینکه با یک معتاد در حال بهبودی زندگی میکنم سپاسگذارم چون مانع از خود راضی بودن من می شود. کارکرد برنامه به من فرصت رشد و نگاه کردن به خودم را می دهد.


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

بیست و ششم خردادماه
زمانی که من بطور فیزیکی چیزی را محکم نگه میدارم چه اتفاقی می افتد ؟ سرم را بر می گردانم . چشمهایم را می بندم پلکهایم را بهم می فشارم . وقتی مشتهایم را محکم می فشرم انگشتهایم به درد می آیند . ناخنهایم به کف دستم فرو میروند . من خودم را تا حد مرگ خسته میکنم . به خودم ضربه میزنم ......از طرف دیگر وقتی به خداوند اعتماد میکنم آنچه را که نیاز دارم به من خواهدداد ، همه چیز را رها میکنم . به پیش . دستانم برای بهبودی ، عشق ورزیدن و فعالیتهای لذت بخش آزاد هستند و من ذخیره انرژی غیر قابل انتظاری را می یابم و چشمهایم برای دیدن موقعیتهای تازه ای (شانس تازه) که به مدت زیادی آنجا بودند ولی من نمی دیدم ، باز می شوند . قبل از اینکه از رنجهایم شکایت کنم ، بهتر است که برای آزمایش خودم بهتر کار کنم . و بدینوسیله ممکن است از درد زیادی که بوسیله رها کردن توانسته ام از دستشان خلاص شوم متعجب شوم

یاد آوری امروز

اگر برای دریافت موهبتهایش آغوشم را را نگشایم چه مقدار خداوند می تواند به من بدهد ؟ وقتی با مشکلی ، ترس و یا رنجشی مداوم به سر می برم ، به کمکهایی که وجود دارند بی توجه میشوم . در این صورت من ادراک خود را در آن روز از دست می دهم . من " رها خواهم کرد و به خدا خواهم شپرد"
" تمام آن چیزهایی که می بایست انجام می دادم این بود که کمی از مشت بسته خودم را باز میکردم . در این صورت بغض و بد خواهی کمتر میشد و معجزه ها اتفاق می افتادند . بله او همان خدایی است که امروز اورا درک کردم " .


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

26 خرداد
معمولاً نگرش‌ و افکار و رفتارهای بیمار‌گونه و وابستگی به اصول خودخواهانه، مانع از دیدن و شنیدن حقایق و پیشنهادات سالم می‌شود. شاید دلایلی بهتر از قضاوت و پیش‌داوری نداشته باشیم. تجربه گذشته‌ام نشان می‌دهد که اگر بیشتر می‌شنیدم و کمتر حرف می‌زدم و در امورم مشورت می‌کردم، بدون شک موفق‌تر از امروزم بودم. اصول برنامه به من یادآوری می‌کند، که قضاوت و داوری کردن انرژی‌ام را هدر می‌دهد، مثل اتصال دو سر باطری توسط یک سیم. اگر در این گوش سپردن‌ها، توجه خود را بیشتر روی عقاید و احساسات پشت کلمات و شخصیت انسانی افراد که صحبت می‌کنند، جلب کنم، مطمئناً بهره بیشتری را کسب خواهم کرد. گوش سپردن باید توأم با تواضع و فروتنی باشد. مثل وقتی که فکر می‌کنیم خداوند از طریق صحبت دوستان با ما سخن می‌گوید و سخنانش از دهان دوستان خارج می‌شود. اگر سکوت کرده و بشنویم متوجه‌ی علائم خدایی خواهیم شد، آیا خداوند را به خاطر قدرتی که به من داده است، تا موجبات نزدیکی با خودش را با من فراهم کند و به گونه‌ای فقط دعا کنم و تنها خواستار اراده‌اش باشم و قدرت اجرایش از سمت من، او را شکر می‌کنم؟
بهبودی در رأس قرار دارد!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

بیست و ششم خرداد:   ضربه های پی در پی تبر، بلندترین درختان را به زانو در می آورد.

   برای قطع مصرف نیکوتین، هدفم را به سه بخش تقسیم کردم: کوتاه، متوسط و بلند مدت. با یک ساعت قطع مصرف شروع کردم. سپس زمان را به دو ساعت و بعد از آن به چهار ساعت افزایش دادم. این کار را چند بار در روز تکرار می کردم. وقتی احساس کردم میل به مصرف کمتر شد آن را به دو برابر افزایش دادم. به این شکل ساعت ها به روزها و روزها به هفته ها و ماه ها تبدیل و عاقبت فقط از وسوسه مصرف رها شدم.

برای امروز، به یاد خواهم داشت با آسان نمودن هدف به آن دست خواهم یافت.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan