Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

ﻓﻘﻂ ﺑﺮای اﻣﺮوز زندگی به روال برنامه "معتادان گمنام"

به خودت بگو:
فقط براى امروز، افکارم را بر روى بهبودیم متمرکز خواهم کرد، زندگى مىکنم و بدون مصرف هیچ گونه ماده مخدرى روز خوبى خواهم داشت.

فقط براى امروز، به کسى در NA اعتماد خواهم کرد، کسى که مرا باور کند و مىخواهد در بهبودیم به من کمک کند.
فقط براى امروز، برنامهاى خواهم داشت و سعى خواهم کرد آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهم.

فقط براى امروز، به کمک NA سعى خواهم کرد از زاویه بهترى به زندگیم نگاه کنم.

فقط براى امروز ترسى نخواهم داشت و به روابط تازهام و آن ها که چیزى مصرف نمىکنند و راه تازه اى براى زندگى پیدا کرده اند، فکر خواهم کرد .
مادامی که این راه را دنبال کنم، از هیچ چیز واهمه نخواهم داشت.
با آن که ما اقرار مىکنیم که زندگىمان غیر قابل اداره بوده است، اما گاه اقرار به این که نیاز به کمک داریم براىمان مشکل است. خود رأیى ما ، در دوران بهبودى ، گرفتارىهاى زیادى براىمان به بار مىآورد. ما همیشه مىخواهیم که همه چیز بر وفق مرادمان باشد و آن را مطالبه مىکنیم، اما با توجه به تجربههاى گذشته خود، مىبایست، فهمیده باشیم که راه ما به جایى نمىرسد. اصل تسلیم شدن، ما را به راهى از زندگى هدایت مىکند که در آن نیروى مورد نیازمان را از یک نیروى برتر از خودمان دریافت مىکنیم. تسلیم روزانه در مقابل نیروى برترمان، کمکهایى را که بدان نیازمندیم، براىمان تأمین مىکند. براى معتادان، پذیرفتن و قبول کردن، کارمشکلى است. این مسئله در بهبودى ما نقش بسیار مهمى دارد. وقتى ما از پذیرش چیزى خوددارى مىکنیم، در واقع نیروى برترمان را انکار کردهایم. تمام نگرانىهاى ما، به خاطر کمبود ایمان است. تسلیم اراده مان، باعث مىشود که ما با یک نیروى برتر، ارتباط برقرار کنیم. او قادر است، خلاء درونى ما که هیچ چیز قادر به پر کردن آن نبوده است، را پر کند. ما آموختهایم به خداوندى که هر روز یارىمان مىدهد اعتماد کنیم.
فقط براى امروز زندگى کردن ، نگرانىهاى گذشته و ترس از آینده را فرو مىنشاند. ما آموخته ایم که تمام کارهایى را که لازم است انجام شود، انجام دهیم و نتیجه کار را به نیروى برترمان بسپاریم. برنامه معتادان گمنام، یک برنامه روحانى است. با تأکید فراوان پیشنهاد مىکنیم اعضاى ما سعى کنند یک نیروى برتر که براى خودشان قابل درک باشد، پیدا کنند. بعضى از ما تجربه هاى روحانى عمیقى ازسرگذرانده ایم که ماهیتى پرشور و الهام گونه داشته اند. اما براى سایرین، بیدارى روحانى، به مرور و به آهستگى پدید مىآید. ما در یک فضاى پذیرا، با احترام متقابل به اعتقادات یکدیگر، بهبود پیدا مىکنیم. سعى مىکنیم با تکبر و احساس حق به جانب بودن، خودمان را فریب ندهیم. همانطور که در زندگى روزانه، ایمانمان قوىتر مىشود، به مرور متوجه مىشویم که نیروى برترمان، توان و راهنمایى مورد نیاز را در اختیارمان مىگذارد.
هر یک از ما آزاد و مختار است که خود، مفهوم و فرم نیروى برتر خود را معین کند. بسیارى از ما به این مسائل مشکوک و ظنین بودیم، زیرا در گذشته سرخوردگىهایى در رابطه با مذهب پیدا کرده بودیم. به عنوان تازه وارد، وقتى درجلسات صحبتى از خدا مىشنیدیم، زیاد خوشمان نمىآمد. تا زمانىکه ما جوابهاى خود را در این زمینه، خودمان پیدا نکرده بودیم، هنوز در بند عقاید قدیمى خودگرفتار بودیم . منکران و بىاعتقادان ، بعضى از اوقات صحبت خود را به سادگى با مخاطب قرار دادن اى آن که نمىدانم کیستى شروع مىکنند در جلسات، روح و یا انرژى بخصوصى وجود دارد که مىتوان آن را احساس کرد. گاه، این اولین مفهومى است که تازه واردان از نیروى برتر پیدا مىکنند.
عقاید قدیمى ما، معمولاً ناقص هستند و ما را راضى نمىکنند. تمام چیزهایى که ما مىدانیم، همیشه درمعرض اصلاح و تجدید نظر قرار دارند، مخصوصاً چیزهایى که در مورد حقیقت مىدانیم. ما عقاید قدیمى خود را مورد ارزیابى مجدد قرار مىدهیم، تا بتوانیم با عقاید تازه ایکه ما را با راه جدید زندگىمان آشنا مىکنند، روبرو شویم. ما تشخیص مىدهیم انسان هایى هستیم که از لحاظ جسمى، فکرى و روحانى بیماریم. وقتى قبول مىکنیم که اعتیاد چه جهنمى براىمان درست کرده بود و مىپذیریم که قدرتى براى کمک در دسترس ما هست، شروع به پیشرفت و حل کردن مشکلات خود مىکنیم.
اگر از پاکى خود مراقبت نکنیم، به صور مختلفى نتیجه آن را در زندگىمان مىبینیم. ما با کوشش روشن بینانه به مرور به رابطه روزانه خود با خداوندى که خود درک کرده ایم ، اطمینان پیدا مىکنیم. بیشتر ما هر روز از خدا مىخواهیم که ما را درپاک ماندن کمک کند و هر شب از او بخاطر بهبودى، سپاس گزارى مىکنیم. به همان نسبت که زندگى ما راحتتر مىشود، بسیارى از ما به مرور به دام غفلت روحانى مىافتیم و در خطر لغزش قرار مىگیریم. ما دوباره گرفتار همان پوچى و وحشتى مىشویم که از آن مهلت روزانه اى به ما داده شده است.
این جا، جایى است که درد وادارمان مىکند که مراقبت از برنامه روحانى خود را دوباره از سر بگیریم. یکى از راه هایى که به وسیله آن مىتوانیم رابطه آگاهانه خود را با خدا، خصوصاً در سختىها حفظ کنیم، تهیه یک لیست از چیزهاى است که جاى شکرگزارى دارند. بسیارى از ما متوجه شدیم که اختصاص دادن قدرى از وقتمان به سکوت، ما رادر ایجاد رابطه آگاهانه با نیروى برترمان کمک مىکند. ساکت کردن مغز و مراقبه، مى تواند ما را به طرف آرامش و سکون هدایت کند. ساکت کردن مغز، در هر زمان، هر جا و هر شکلى مىتواند انجام شود و طریقه آن به خود فرد بستگى دارد.
نیروى برتر ما، همیشه در دسترس همگى ماست. وقتى آگاهى از خواست او را براى خود جویا مىشویم راهنمایى لازم را دریافت مىکنیم. به تدریج خدا محورىمان، بیشتر از خود محورىمان مىشود. یأسمان تبدیل به امید مىگردد. تغییر ما همچنین با ناشناخته ها که منبع بزرگى براى ترسند، ارتباط پیدا مىکند. نیروى برتر ما، منبع شهامتى است که براى روبرو شدن با ترس به آن نیاز داریم.
ما بعضى از چیزها را باید بپذیریم و بعضىها را مىتوانیم تغییر دهیم. دانش درک تفاوت آن دو، به مرور از راه رشد برنامه روحانىمان پیدا مىشود. در صورتى که ما به طور روزانه از وضعیت روحانى خود مراقبت کنیم، آسانتر مىتوانیم با دردها وسردرگمىهای مان روبرو شویم. این همان ثبات عاطفى است که ما شدیداً بدان نیازمندیم. ما با کمک نیروى برترمان، دیگر هرگز مجبور نیستیم دوباره مصرف کنیم. هر معتاد پاک یک معجزه است. ما این معجزه را با تداوم بهبودى و دیدگاه
مثبت ، زنده نگاه مىداریم. اگر پس از مدتى بهبودىمان دچار اشکالاتى شود، مفهومش این است که احتمالاً یک یا چند کارى را که در اوایل بهبودى به ما کمک کرده است، دیگر انجام نمىدهیم.
سه اصل روحانى اولیه صداقت، روشن بینى و تمایل است. این ها چگونگى برنامه ما را مشخص مىکنند. اولین صداقتى که از خود نشان مىدهیم اظهار تمایل به قطع مصرف است. در مرحله بعد صادقانه به عجز و غیر قابل اداره بودن زندگىمان اعتراف مىکنیم. صداقت خالصانه، مهمترین ابزار یادگیرى زندگى فقط براى امروز است. با آن که به کارگیرى صداقت کار مشکلى است، اما اجر بزرگى در پى دارد. صداقت، پادزهر افکار بیمار ماست و ایمان تازه یافته ما نیز، زیربناى محکمى براى شهامت آینده ما مىباشد چیزهایى که ما قبل از آمدن به NA براى زندگى مىدانستیم، همانهایى هستندکه تقریباً ما را به سر حد مرگ رساندند. اداره زندگى توسط خود ما، بالاخره باعث شد که کار ما به برنامه NA کشیده شود. وقتى ما به معتادانگمنام آمدیم چیز زیادى در مورد خوشحالى و یا لذت از زندگى نمىدانستیم. ایده هاى تازه نمىتوانند به درون یک فکر بسته راه پیدا کنند. روشن بینى، چیزى است که به ما اجازه مىدهد حرفى را که ممکن است باعث نجات زندگىمان شود، بشنویم. به ما امکان مىدهد که به نظرات مخالف گوش بدهیم و پس از آن براى خودمان نتیجه گیرى کنیم. روشن بینى، بصیرت دیدن چیزهایى را به ما مىدهد که در طول زندگى باعث گمراهى ما شده اند. این اصل، به ما اجازه مىدهد که بدون عجله در نتیجهگیرى، یاپیش داورى در مورد درست و غلط بودن مسائل، بتوانیم در مذاکرات شرکت کنیم. دیگر لازم نیست از مواضعى که وجود خارجى ندارند، دفاع کرده و خود را مضحکه این و آن کنیم. ما آموخته ایم که ندانستن همه جوابها اصلاً اشکالى ندارد، زیرا آن وقت خاصیت یادگیرى پیدا مىکنیم و مىآموزیم که چگونه زندگى جدید خود را با موفقیت ادامه دهیم.

روشن بینى، بدون تمایل، ما را به جائى نمى رساند. ما باید حاضر باشیم که براى بهبودى خود، به هر کارى که لازم است دست بزنیم. ما هیچ وقت نمى دانیم چه زمانى به تمام سعى و نیروى مان براى جلوگیرى از لغزش و حفظ پاکى خود نیاز پیدا خواهیم کرد. صداقت، روشن بینى و تمایل هر سه با هم کار مىکنند. کمبود یکى از این اصول در برنامه ما، مى تواند به لغزش ختم شود و بهبودى ما را که مى توانست روند ساده اى داشته باشد مشکل و دردآور کند. این برنامه، در زندگى ما نقشى حیاتى دارد، اگر نداشت اکثراً ما یا مرده بودیم، یازندانى مى شدیم و یا کارمان به بیمارستان و تیمارستان کشیده مى شد. در این برنامه، طرز برخورد ما تغییر پیدا مى کند و ما ازحالت یک فرد تنها بیرون آمده و به انجمن احساس تعلق مى کنیم. ما در مورد حساب و کتاب درونى خود اصرار مى ورزیم، زیرا آسودگى خاطرمان از آن سرچشمه مى گیرد. ما اطمینان داریم که خداوند نیروى لازم را براى رفع نیازهاى مان در اختیارمان مى گذارد.
یکى از طرق به کارگیرى اصول اولیه بهبودى، تهیه ترازنامه است. ترازنامه، به ما اجازه مى دهد که پیشرفت روزانه خود را محاسبه کنیم. ما سعى مى کنیم که از نقصهاى خود دست برداریم، اما سرمایه هاى خود را نیز نمى بایست فراموش کنیم. در زندگى جدید ما، خود فریبى و خودمحورى قدیم، مى تواند جاى خود را به اصول روحانى بدهد. پاک ماندن، اولین قدمى است که ما براى روبرو شدن با زندگی، برمىداریم. در اثر پذیرش مسائل، زندگى ما ساده تر مى شود. وقتى مشکلى پیش مى آید، لازم است که براى حل آن، به خوبى خود را با ابزارهاى این برنامه مجهز کرده باشیم. ما لازم است صادقانه از خودمحورى و خودآزارى دست برداریم. در گذشته فکر مى کردیم استیصال، قدرت مقابله و تنازع را در ما به وجود مى آورد. اکنون مسئولیت مشکلات خود را مى پذیریم و به همان نسبت در مورد پیدا کردن راه حل آن ها احساس مسئولیت مى کنیم. به عنوان معتادان در حال بهبودى، به مرور با مفهوم سپاس گزارى آشنا مى شویم. همانطور که نقصهای مان برطرف مى شود، آزادى پیدا مى کنیم که به هر آن چه که قابلیتش را داریم تبدیل شویم. ما به عنوان انسانهاى جدیدى که از خودآگاهى برخوردار هستند و قابلیت به عهده گرفتن مسئولیت هاى خود را در دنیا دارند، وارد صحنه زندگى مى شویم. با زندگى کردن قدمها ، به مرور از خودپرستى دست بر مى داریم و از نیروى برترمان مى خواهیم که ترس از روبرو شدن با خود و زندگى را از ما بگیرد. ما با کارکرد قدمها و استفاده از ابزار بهبودى ، مفهوم و تعریف جدیدى از زندگى خود پیدا مى کنیم. با چشم دیگرى به خود نگاه خواهیم کرد. شخصیت ما تغییر پیدا مى کند. به افرادى با احساس تبدیل مىشویم. قدرت واکنش بجا، نسبت به زندگى را پیدا مى کنیم. ما زندگى روحانى را در صدر قرار مى دهیم. مى آموزیم که چطور ازصبر، تحمل و فروتنى در روابط روزمره خود استفاده کنیم. افراد دیگرى که در زندگى ما هستند به ما کمک مى کنند که به مرور با اعتماد وعشق به مسائل نگاه کنیم. ما مى آموزیم که چطور کمتر بگیریم و بیشتر بدهیم. دیرتر خشمگین شده و زودتر مى بخشیم. در مورد عشقى که در انجمنمان به ما داده مى شود، چیزهایى مى آموزیم. به مرور احساس مى کنیم دوست داشتنى هستیم. این احساس، براى نفس خود محور قدیمى ما، احساسى کاملاً بیگانه است. غرور، در گذشته به طرق مختلف و زیرکانهاى ما را در کنترل خود داشته است. خشم، واکنش ما به واقعیات فعلى است. رنجش، زنده کردن دوباره و دوباره تجربه هاى گذشته است و ترس، واکنشى است که ما نسبت به آینده از خود نشان مى دهیم. ما باید تمایل پیدا کنیم و بگذاریم که خداوند این نواقص را که باعث رکود رشد روحانى ما مى شوند، برطرف کند. با مشارکت در مورد تجربیات روزمره خود با یکدیگر، به ایده ها و عقاید تازهاى دسترسى پیدا مى کنیم. با تمرین جدى چند دستورالعمل ساده که در این فصل آمده است، روز به روز بهبود پیدا مى کنیم و شخصیت تازه ما با اصول این برنامه، فرم وشکل پیدا مى کند. از طریق انزوا در اعتیادمان، انجمنى را مى یابیم که وجه مشترک همگى اعضاى آن بهبودى است NA کشتى نجاتى است که در میان دریاى تلخ تنهایى، ناامیدى، هرج و مرج و نابودى، در حرکت است. ایمان، نیرو و امید ما از افرادى که بهبودى خود را به مشارکت مى گذارند و همین طور رابطه نزدیکمان با خداوندى که خود درک مى کنیم، سرچشمه مى گیرد. در اوایل ورود به این برنامه، مشارکت در مورد احساساتمان کار چندان آسانى نیست. قسمتى از درد و رنج اعتیاد، به خاطر کمبود همین مشارکت عاطفى است. در بهبودى، ما وقتى خود را در موقعیت بدى پیدا مى کنیم و احساس خطرى به ما دست مىدهد، یا تلفنى با کسى تماس مى گیریم و یا خودمان را به یک جلسه مى رسانیم. ما یاد مىگیریم که قبل از تصمیم گیرى هاى مهم، از دیگران کمک بخواهیم. ما اگر افتاده باشیم و تقاضاى کمک کنیم، مى توانیم ازسختترین مراحل بگذریم. من نمى توانم، ما مى توانیم! و بدین طریق است که ما قدرتى را که بدان نیازمندیم، بدست مىآوریم. ما با مشارکت منابع روحانى و فکرى خود، یک همبستگى مشترک با یکدیگر پیدا مى کنیم. مشارکت در جلسات و صحبتهاى تک به تک ما با معتادان در حال بهبودى،
به ماکمک مى کند که بتوانیم پاکى خود را حفظ کنیم. ما با رفتن به جلسات، تازه وارد بودن را، دوباره به یاد مى آوریم و مى توانیم ماهیت پیشرونده بیمارى خود را ببینیم. شرکت در جلسات گروه همیشگى، ما را با کسانى آشنا مى کند
که به ما دل گرمى مى دهند. این عمل آن ها، به بهبودى ما تداوم مى بخشد و در زندگى روزمره به ماکمک مى کند. وقتى ما داستان خود را صادقانه تعریف مى کنیم، دیگران هم ممکن است شباهتى بین داستان خود و ما پیدا کنند.
پاسخ گفتن به نیازهاى اعضاى گروه و رسانیدن پیام انجمن به دیگران، به ما احساس شادى مى دهد. خدمت، موقعیت هایى براى رشد در ما به وجود مى آوردکه تمامى قسمتهاى زندگى مان را دربر مى گیرد. تجربه بهبودى ما، ممکن است
به دیگران کمک کند که آن ها هم بتوانند بامشکلات خود روبرو شوند و همان چیزى که براى ما کار کرده است، شاید بتواند براى آن ها هم مفید واقع شود. این طرز برخورد و این طرز صحبت، در بیشترمعتادان، حتى تازه واردان ، تأثیر مى گذارد و برای شان قابل هضم و قبول است.گردهمایى هاى بعد از جلسات، موقعیتهاى خوبى هستند، تا در مورد مطالبى که در جلسه نتوانسته ایم مطرح کنیم، مشارکت کنیم. صحبت رو در رو با راهنما هم دراین فواصل فرصت خوبى است و چیزهایى را که نیاز به شنیدنش داریم، براى مان آشکار و روشن مى کند. مشارکت در مورد بهبودى مان با تازه واردان، ما را در حفظ پاکى مان کمک مى کند. به دیگران قوت قلب مى دهد و آن ها را براى بهبودى تشویق مى کند. امروزه در زندگى ما کسانى وجود دارند که حقیقتاً همراه ما هستند. دورى کردن از خودمحورى، این امکان را براى مان فراهم مى آورد که از زاویه بهترى به زندگى نگاه کنیم. با درخواست کمک از دیگران، ما مى توانیم تغییر کنیم. بعضى وقت ها، مشارکت صادقانه ممکن است براىمان یک ریسک باشد، اما باید به خاطر داشته باشیم که زخم پذیر بودن، به ما امکان رشد هم مىدهد. بعضى از کسانى که به معتادان گمنام مى آیند، هنوز سعى مى کنند از مردم براى ادامه اعتیاد خود سوء استفاده کنند. افکار بسته آن ها مانعى است که اجازه تغییرکردن را به آن ها نمى دهد . کلیدى که باعث گشوده شدن دریچه بهبودى مى شود، روشن بینى، همراه با اقرار به عجز است. اگر کسى به ما مراجعه کند که با موادمخدر مشکل داشته و جویاى بهبودى نیز باشد، با کمال خوشحالى چگونگى حفظ پاکى خود را با او در میان مى گذاریم. کمک به دیگران براى پیدا کردن یک راه تازه براى زندگى باعث مى شود که ما در خوداحساس احترام به نفس را افزایش دهیم. وقتى ما چیزهایى را که داریم، صادقانه ارزیابى مىکنیم، یاد مىگیریم که چگونه قدر آن ها را بدانیم. با عضویت در NA به مرور احساس مى کنیم که انسان با ارزشى هستیم. ما مى توانیم هدیه بهبودى را همه جا به همراه خود ببریم. قدمهاى دوازده گانه معتادان گمنام، سلسله مراتب بهبودى پیشرونده ایست که در زندگى روزمره ما استوار شده است. تداوم بهبودى ما مستقیماً به رابطه ما با خداوند مهربان بستگى دارد. خداوندى که به ما علاقه مند است و براى مان کارى خواهد کرد که انجام آن براى خودمان غیر ممکن است. در طول دوران بهبودى، هر یک از ما به مرور یک درک شخصى از برنامه، براى خود پیدا مىکنیم. ما وقتى مشکلى داریم، به گروه، راهنما و نیروى برترمان براى راهنمایى اعتماد مىکنیم. بنابراین، بهبودى ما در معتادان گمنام، هم از درون ما سرچشمه مى گیرد و هم از بیرون. ما روز به روز و لحظه به لحظه زندگى مىکنیم. وقتى از زندگى کردن در زمان حال و در این جا، دور مى شویم، مشکلاتمان به گونه نامعقولى بزرگتر مى شوند. صبر، ازنقطه هاى قوت زندگى ما نبوده است و به همین دلیل به تکیه کلام هاى برنامه ودوستان خود نیاز داریم که به ما یادآورى مىکنند که:

به خودت بگو:
فقط براى امروز، افکارم را بر روى بهبودیم متمرکز خواهم کرد، زندگى مى کنم و بدون مصرف هیچگونه ماده مخدرى روز خوبى خواهم داشت.

فقط براى امروز، به کسى در NA اعتماد خواهم کرد، کسى که مرا باور مىکند ومىخواهد در بهبودیم به من کمک کند.
فقط براى امروز، برنامهاى خواهم داشت و سعى خواهم کرد آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهم.

فقط براى امروز، به کمک NA سعى خواهم کرد از زاویه بهترى به زندگیم نگاه کنم.
فقط براى امروز، ترسى نخواهم داشت و به روابط تازه ام و آن ها که چیزى مصرف نمى کنند و راه تازه اى براى زندگى پیدا کرده اند، فکر خواهم کرد. مادامی که این راه را دنبال کنم، از هیچ چیز واهمه نخواهم داشت.

 

داود
30 October 15 , 02:52
سلام داود معتاد پاکیم هست ۵سالو۳ماه از حمایت دوستان سپاسگذارم

پاسخ :

تشکر داود عزیز
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan