نخستین سلاح مصرف کننده توانایی برانگیختن خشم و تحریک افراد برای از دست دادن صبر و شکیبایی است . اگر اعضای خانواده یا دوست خشمگین شوند یا حالت مخالف یا دشمنی به خود گیرند توانائیشان برای کمک به مصرف کننده به طور کامل از میان می رود . مصرف کننده به طور خود آگاه یا ناخودآگاه تصویری از تنفر از خود به شخص مقابل انعکاس می دهد . وقتی نزدیکان مصرف کننده در حالت خشم و خصومت عکس العمل نشان می دهند ، مصرف کننده حس می کند مصرف قبلیش موجه بوده و بهانه بیشتری برای مصرف بعدی خود پیدا می کند . چون اگر کسی کنترل خود را از دست بدهد . در آن زمان و یا دست کم در آن لحظه تمام شانس کمک را از دست میدهد .
سلاح دوم مصرف کننده توانایی او در ایجاد اضطراب در خانواده است . با این حربه اغلب خانواده مجبور می شود کاری را برای مصرف کننده انجام دهد که اگر قرار باشد جلوی این بیماری گرفته شود ، فقط خود مصرف کننده باید آنرا انجام دهد . اعضای خانواده در تلاشهای اشتباهی که برای کمک به او می کنند ، خود را دائماً در حال حمایت از مصرف کننده در برابر عواقب اعمالش ، سرپوش گذاشتن بر اعمالش ، مراقبت از او و فراهم کردن فضا برای غُر زدن او می یابند .
پاس کردن چک بی محل تصویری از این واقعیت است . مصرف کننده برای پاس کردن چک خود پول ندارد . وقتی اضطراب و دستپاچگی در مورد پاس نشدن چک از حد می گذرد ، پول را تأمین کرده و چک را پاس می کنند . اینکار از اضطراب خانواده و مصرف کننده می کاهد ، اما برای مصرف کننده الگویی برای حل مشکلات بنا می نهد . مصرف کننده یاد می گیرد که خانوادهاش به او اجازه نمی دهد از عواقب اعمالش رنج ببرد و این امکان وجود دارد که هر زمان چک بی محل می کشد انتظار داشته باشد این حمایت از او صورت بگیرد .