کمبود خویشتن پذیری ، مشکل بسیاری از معتادان در حال بهبودی است . این نقص مرموز را به سختی می توان تشخیص داد و اغلب ناشناخته باقی می ماند . بسیاری از ما اعتقاد داشتیم که مشکل مان فقط مصرف مواد مخّدر است و این واقعیت که زندگیمان غیر قابل اداره شده بود را ، انکار می کردیم . این انکار ، حتی پس از قطع مصرف ممکن است ما را در بند خود نگه دارد . بسیاری از مشکلاتی که در دوران بهبودی تجربه می کنیم ، به علت ناتوانی ما در پذیرش خویشتن در اعماق وجود مان است . شاید حتی به فکرمان هم نرسد که این مساله ریشه مشکلات ما ست ، زیرا اغلب به شکلهای دیگری خود را نشان می دهد . مثلا می بینیم که زود رنج ، عیب جو ، ناراضی ، افسرده ، یا سردرگم شده ایم یا به هوای آرام کردن آن چه ما را از درون می خورد ، سعی می کنیم عوامل بیرونی را تغییر دهیم . تجربه ما نشان داده است که در چنین موقعیت هایی بهتر است برای دسترسی به منشاء ناراحتی مان توجه خود را معطوف درون کنیم . تقریبا همیشه کشف می کنیم که ما در مورد خودمان منتقدین سختگیری هستیم و در بیزاری از خود و عدم پذیرش خویشتن غوطه می خوریم . قبل از آمدن به معتادان گمنام اکثر ما تمام زندگیمان را صرف رد کردن خود می کردیم . از خودمان متنفر بودیم و هر کاری از دستمان بر می آمد می کردیم که کس دیگری باشیم . می خواستیم هر کسی باشیم جز همان که بودیم . از آنجا که نمی توانستیم خود را بپذیریم ، سعی می کردیم پذیرش دیگران را به دست آوریم . دلمان می خواست دیگران پذیرش و عشقی را که نمی توانستیم به خودمان بدهیم ، به ما بدهند . اما عشق و دوستی خودمان همیشه مشروط بود . ما هر کاری برای هر کسی می کردیم بلکه پذیرش و تایید آنها را بدست آوریم و از آنهایی که مطابق این میل ما رفتار نمی کردند می رنجیدیم.
از آنجایی که نمی توانستیم خود را بپذیریم . منتظر بودیم که دیگران ما را از خود برانند . نمی گذاشتیم کسی به ما نزدیک شود ، زیرا می ترسیدیم که اگر واقعاً پی به درون مان ببرند ، آنها هم از ما متنفر شوند . جهت حفظ خودمان از آسیب پذیری ، قبل از آنکه دیگران حتی فرصت راندن ما را پیدا کنند ، آنها را از خود می راندیم .
.
راه حل ، قدمهای دوازده گانه است .
امروز اولین قدم در راه خویشتن پذیری پذیرش اعتیاد مان است . ما باید ناخوشی مان را به اضافه تمام مشکلاتی که برایمان ایجاد کرده است را پذیرا باشیم تا بتوانیم خود را به عنوان یک انسان بپذیریم .
چیزی دیگری که برای خویشتن پذیری بدان نیاز داریم ، اعتقاد به قدرتی مافوق خودمان است که می تواند سلامت عقل را به ما باز گرداند . لازم نیست به مفهوم خاصی که دیگران برای این قدرت مافوق قائل هستند ایمان بیاوریم ، اما بی تردید به آن مفهومی که برایمان کار می کند نیاز داریم . درک روحانی از خویشتن پذیری ، دانستن این است که درد کشیدن و اشتباه کردن عیبی ندارد و ما کامل نیستیم.
موثرترین راه برای رسیدن به خویشتن پذیری کارکردن قدمهای دوازده گانه است . حالا که به قدرتی مافوق خود ایمان آوردیم ، می توانیم به نیرویش اتکا کنیم تا شهامت بررسی صادقانه نقص ها و حسن هایمان را به ما بدهد . هر چند که گاه ممکن است این جریان درد آور باشد و به نظر برسد که منجر به خویشتن پذیری نمی شود ، اما با این همه لازم است با احساسات مان روبرو شویم . ما می خواهیم زیر بنای استواری برای بهبودی بسازیم . بنا بر این لازم است اعمال و انگیزه هایمان را بررسی و تغییر دادن چیزهایی را که پذیرفتنی نیست آغاز کنیم .
نقص های ما جزئی از وجود مان هستند و تنها وقتی برطرف می شوند که زندگی به روال برنامه معتادان گمنام را تمرین کنیم . حسن های ما هم امتیاز هایی است که قدرت مافوق مان به ما عطا کرده و وقتی بهره برداری از آنها را بیاموزیم ، خویشتن پذیری مان بیشتر می شود .
گاه ، گرفتار خیالبافی های سوزناکی می شویم و آرزو می کنیم که ای کاش این طور نباشیم که فکر می کنیم باید می بودیم . ممکن است احساس دلسوزی به حال خود و غرور ، وجود مان را تسخیر کند ، اما با تجدید اعتقاد به قدرت مافوق مان ، امید ، شهامت و قدرت رشد را دوباره به دست می آوریم .
خویشتن پذیری ، عامل تعادل در بهبودی ما است . دیگر نیازی نیست به دنبال تایید دیگران بگردیم ، زیرا از خودمان راضی هستیم . در کمال آزادی و با سپاسگذاری روی حسن هایمان تمرکز می کنیم تا با فروتنی از نقص هایمان دور شویم و به بهترین معتاد در حال بهبودی که می توانیم باشیم ، تبدیل شویم . خویشتن پذیری مفهومش این است که ما همین طور که هستیم خوبیم ، اما کامل نیستیم و می توانیم رشد کنیم .
ما فراموش نمی کنیم که به ناخوشی اعتیاد مبتلا هستیم و مدتها طول می کشد تا بتوانیم خویشتن را در اعماق وجود مان بپذیریم . هر قدر هم حال و روزمان خراب شود مهم نیست ، زیرا انجمن معتادان گمنام همیشه پذیرای ما است.
پذیرش خویشتن ، به همین صورتی که هستیم ، ما را از شر توقع کمال از دیگران خلاص می کند . وقتی بتوانیم خودمان را بپذیریم ، می توانیم شاید برای اولین بار در زندگی ، دیگران را نیز بی قید و شرط بپذیریم . رفاقت هایمان عمیق می شود و گرمی و آرامش حاصل از معتادان در حال بهبودی و زندگی جدید را تجربه می کنیم .
خداوندا ، آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم . شهامتی که تغییر دهم آنچه را که می توانم و دانشی که تفاوت آن دو را بدانم .