Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

بیداری روحانی مان

بیدارشدن درمقابل روحانیت مان
ما نه تنها افرادی هستیم که به بیداری روحانی می رسیم بلکه نوع بخصوص دیگری از بیداری روحانی را بواسطۀ کارکرد قدم ها تجربه می کنیم : طی پیمودن این فرایند, چشمانمان به روحانیت مان باز می گردند و به تدریج متوجه دنیای اطراف خود می شویم. درعین حال, واضح تر دیده و احساسات شدیدتری را تجربه می کنیم که این خود – همیشه توأم با راحتی نیست. برخی از اعضای انجمن باور دارند مهمترین بیداری روحانی زمانی اتفاق می افتد که ما وارد جلسات انجمن معتادان گمنام شده و طی بقیۀ دوران بهبودی خود سعی می کنیم بفهمیم چه اتفاقی برایمان افتاده است. برای بعضی دیگر از ما "بیداری" مانند بسیاری دیگر از جوانب بهبودی, به صورت لایه لایه اتفاق می افتد. یکی از اعضا چنین مشارکت می کند: "وقتی که لایۀ بیرونی مه از میان برداشته شد, تازه توانستم ببینم چقدر مه وجود دارد. هر دفعه که لایه ای محو شد, مقدار بیشتری مه را در افق دوردست می دیدم. اکنون تا حدی حجم مه موجود را درک می کنم و متوجه آنچه را که نمی توانم ببینم هستم. با کمی خوش اقبالی درطول زندگی ام بیشتر و بیشتر بیدار خواهم شد. برخی از ما با تجربه نمودن احساس شدیدی نسبت به وجود یک نیروی برتر, به بیداری روحانی دست یافته ایم. برخی
دیگر بدون اینکه الزامأ حس خاصی را نسبت به نیروی برتر تجربه کرده باشند, به ک ندی, یک آگاهی روحانی را تجربه کرده و یا آن را درخود زنده یافته اند. کشف این مطلب که دیگران برای ما اهمیت قائل می شوند,خود می تواند یک بیداری روحانی باشد. برای بار اول درزندگی مان, متوجه می شویم که از اهمیت برخورداریم. زندگی برطبق اصول منجر به فروتنی مان می گردد بدین معنی که آگاهی بیشتری از جایگاه مان در دنیا پیدا کرده و می توانیم – راحت درآن زندگی کنیم. اغلب درجلسات چنین می شنویم: "مهمترین چیزی که باید راجع به یک نیروی برتر بدانیم این است که آن ما نیستیم". هرچیز که باعث شود متوجه شویم ما مرکز ثقل دنیا نیستیم, برایمان پرارزش است. درآن حد باهوش هستیم که خود را یک موجود مافوق انسان ندانیم اما بیماری خود محورمان هنوز به ما می گوید ما مسئول چیزهایی هستیم که به هیچ عنوان توانایی کنترل آنها را نداریم. زمانی که ما یک زندگی توأم با سازگاری را با دنیای اطراف خود تمرین میکنیم, نبردهای خود را خردمندانه انتخاب می کنیم. یاد می گیریم درچه مواقعی برای ایجاد تغییر, انرژی بگذاریم و در چه مواقعی از آن بگذریم. برخی اوقات گذشتن از مشاجره ای که درحین اتفاق افتادن است از اصلأ درگیر نشدن در آن دشوارتر است. این بدین معنا نیست که ما همیشه باید با همه چیز و همه کس موافقت کنیم یا اینکه توانایی گرفتن حق خود را ازدست بدهیم. برعکس ما یاد می گیریم چه زمانی با مسائل برخورد کرده و چه زمانی از آنها فاصله بگیریم. بعضی از درگیری ها ارزش مبارزه کردن را دارند حتی اگر بدانیم که این کار منجر به پیروزی نخواهد شد. به همین ترتیب برخی مبارزاتی که پیروزی مان در آنها حتمی است, ارزش جنگیدن را دارند. این قدرت تشخیص از تجارب مان نشأت می گیرد. یاد می گیریم تفاوت بین آن اصولی را که نیازاست در آنها پافشاری کنیم و نظری را که ما آن را مصرانه دنبال می کنیم, بدانیم. قادر می شویم تصمیم بگیریم کی مقابله کنیم و کی تسلیم شویم. با تمرین این کار بهتر می توانیم تشخیص دهیم کدام یک از این ها برایمان کارایی بیشتری دارند. پذیرفتن آنچه که نمی توانیم تغییر دهیم و اقدام به عمل درشرایط مناسب, تنها بخشی از بهبودی از بیماری اعتیاد نیست, آن جزئی از رشد کردن است. بعضی از ما هنوز هم مانند کودکان بزرگ جثه ای هستیم که دوست داریم همه چیز برطبق خواسته هایمان انجام گردد بدون اینکه برای مسائل دیگر اهمیت قائل شویم. این اغلب بدین معنی است که درجلسات, بدون توجه به سن مان, لحظات بلوغ دردناکی را تجربه می کنیم. تحت این شرایط زمانی رشد کرده و بالغ می شویم که برای کنارآمدن با واقعیت ها, به جای نقائص شخصیتی خود از اصول روحانی استفاده کنیم. وقتی که اصول روحانی را در زندگی خود به کار می گیریم بهترمی توانیم تفاوت بین درست و غلط را دریابیم. در آنصورت و زمانی که ترس های خودمحورانۀ خود را رها می کنیم, بسیاری از فلج کننده ترین نقائص مان به قوی ترین نقاط قوت مان تبدیل می گردند. دربسیاری از اوقا ت اعتیاد فعال, لحظاتی را تجربه کردیم که می توانستیم واقعیت آنچه را که بدان تبدیل شده بودیم به وضوح ببینیم اما این آگاهی به تنهایی منجر به ایجاد تغییر درما نشد. برای ایجاد تغییر به تلاش نیاز داریم. این اقدام به عمل است که منجر به تغییر درزندگی مان می گردد. برخی از ما فکر می کنیم داشتن عملکردهای خاصی دال براین است که داریم اصول روحانی را تمرین می کنیم. برخی دیگر ازما می گوییم داریم اصول را رعایت می کنیم چونکه می دانیم دراین مسیر همیشه جای پیشرفت وجود دارد. هرطور که بخواهیم آن را بیان کنیم, مهمترین مسئله در این رابطه داشتن اقدام به عمل است. اقدام به عمل اصلی ما تسلیم شدن است و ما باید این کار را بطور روزمره انجام دهیم. همیشه می توانیم کمی بیشتر تسلیم شویم و درک اینکه ما این حق انتخاب را داریم, منجر به آزادی مان خواهد شد. درابتدا ممکن است سردرگم بوده وفکر کنیم باید تسلیم بیماری مان شویم. اما درواقع این کاری بود که بسیاری از ما قبل از ورود به انجمن انجام می دادیم. درزمان اعتیاد فعال ما روزانه ارادۀ خود را به بیماری مان می سپردیم اما در بهبودی یاد می گیریم تسلیم فرایند, برنامه ودر نهایت یک نیروی برتر از خود شویم. وقتی که دست از جنگ برمی داریم خود را کاملأ به مراقبت یک نیروی برتر ازخود می سپاریم. طبیعتأ متعهد می شویم که درخدمت آن نیروی برتر, همانطور که او را درک می کنیم, باشیم. تسلیم شدن به معنای داشتن روشن بینی لازم برای دیدن چیزها به نوعی تازه و همچنین داشتن تمایل به یک زندگی متفاوت می باشد. زمانی که نسبت به نگرش های جدید پذیرش پیدا می کنیم, ممکن است به جای یافتن جواب, با سؤالات بیشتری مواجه شویم. هربار به امکاناتی برمی خوریم که قبلأ به فکرمان خطور نکرده بود, به آزادی بیشتری دست میابیم. آزادیم تصمیمان را عوض کنیم, نگرشمان را تغییر دهیم و زندگی مان را متحول سازیم. آزادی یعنی اینکه ما دیگر مجبور نیستیم تحت تأثیر شرایط اطرافمان زندگی کنیم. بیشتر و بیشتر متوجه می شویم تسلیم شدن چقدر به شهامت نیاز دارد. وقتی معتادی که فکر نمی کردیم بتواند بهبود پیدا کند پیام برنامه را دریافت می کند, معجزۀ بهبودی را درعمل مشاهده می کنیم. می توانیم امید تازه ای را درچشمانش ببینیم. تفاوت آن با سابق آنقدر زیاد است که نمی توانیم متوجه آن نشویم. و زمانی که واژه های مورد نیاز یک معتاد درعذاب را بدون آنکه بدانیم چه باید بگوییم, به زبان می آوریم, می توانیم معجزه را تشخیص دهیم. وقتی مشغول رساندن پیام به یک معتاد درعذاب هستیم, متوجه می شویم به همان اندازه که به آن معتاد کمک می کنیم, به خودمان کمک می شود. دریافتن این واقعیت که پاسخ های مورد نیاز دراختیارمان قراردارند, مانند آن است که هدیه ای را در آستانۀ خانه مان پیدا کرده باشیم. زمانی که در شرایط سختی قرارمی گیریم, بهترین کاری که می توانیم برای خودمان انجام دهیم پذیرفتن آن هدیه و کمک کردن به شخص دیگری است.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan